عاشورا كه گذشت، دو جماعت به عزاي حسين - عليهالسلام - برخاستند؛ جماعت زينبيان در ادامهي قيام عاشورا و در ادامهي راه حسين - عليهالسلام -، بايد عزاي حسين را به پا ميداشتند و داشتند، اما جماعت ديگري هم بودند كه سر به گريه گذاشتند - جماعت كوفيان - و حتي بعدتر، جماعت شاميان نيز، عزادار حسين شدند.
هم زينب - سلاماللهعليها - براي عزاي حسين- عليهالسلام - مجلس به پا كرد و روضه خواند و هم كوفيان. هم آنها كه در شهادت سيدالشهدا -عليهالسلام- به تماشا نشسته بودند، عزادار شدند و هم حتي آنها كه در لشكر يزيديان، روبهروي سپاه آن حضرت ايستاده بودند.
اما به همان قاعده كه قرآن خواندن خوارج، چيزي از ارزش و اهميت خواندن قرآن كم نمي كند، به همين حساب، عزاداري كوفيان و شاميان نيز، چيزي از ارزش و اهميت عزاداري بر مظلوميت سيد و سالار شهيدان كم نميكند.
حقيقت اين است كه در اين عالم، هيچچيز نميتواند جاي اشك بر سيدالشهدا -عليهالسلام- را پر كند و همين مجلس روضه سيدالشهدا -عليهالسلام- است كه بشريت را به نجات خواهد كشاند. اما واقعيت اين است كه گريه بر سيدالشهدا - عليهالسلام - آغاز راه است، نه پايان راه. شروع ماجراست، نه پايان ماجرا.
آنچه در كربلا و در عاشورا بر اهل بيت رسول خدا - صلي الله عليه و آله - گذشته است، آنقدر مظلومانه و دردناك، آنقدر سخت و جانفرساست كه نه حتي آدميان و نه حتي جن و ملك، كه جمادات و نباتات را نيز به زاري مي اندازد؛ مگر نشنيدهايم كه آسمان و زمين، بر اين مصيبت گريستهاند. براي جمادات و نباتات اما اين همهي بهرهاي است كه از روضهي سيدالشهدا - عليهالسلام - ميتوانند ببرند؛ همچنان كه براي كوفيان و شاميان، اما براي شيعه حسين - عليهالسلام - اين كمترين بهره از مجالس روضه است.
قناعت كردن به گريه در روضهي سيدالشهدا -عليهالسلام-، كوتاهي و ظلم به ساحت مقدس حضرت ايشان است.
روضه روز عاشورا تا امروز و تا همين حالا، بايد كه ادامه يابد. عاشورا، روزي نبوده است كه با غروب تمام شود و در تاريخ محبوس بماند؛ عاشورا روزگاري است كه همچنان هست.
امام، همچنان هست و مردماني كه امامشان را دوست دارند، امام هست و مردماني كه امامشان را از جانشان بيشتر دوست دارند، امام هست و مردماني كه امام را تا مرز جانشان، تا مرز مالشان دوست دارند، نه بيشتر. امام هست و مردماني كه دلشان، هم امام را ميخواهد و هم عيش دنيا را. مردماني كه حاضرند شهادت امامشان را ببينند و سپس بر شهادتش، ساعتها و روزها گريه كنند.
گريه بر حضرت سيدالشهدا -عليهالسلام- نشانهي محبت است و اين محبت، اگر به اطاعت رسيد، اسباب نجات است و اگر نه، چيزي خواهد بود، در حد همان محبت كوفيان.
گريه بر حضرت سيدالشهدا -عليهالسلام- آغاز ماجراست، آغاز هزاران سوال؛ كه چرا چنين شد؟ كه چه كساني چنين كردند؟ كه چرا چنين كردند؟ كه مگر امامشان را دوست نداشتند؟ كه مگر ميشود امام را دوست داشت و او را در ميان شمشيرها و نيزهها رها كرد؟ كه كوفيان با خود چه گفتند؟ چه توجيهها داشتند؟ چگونه دنيا و آخرتشان را، دل و دينشان را محاسبه كردند كه فرزند رسول خدا را...
چقدر دلم ميخواهد مختارنامه را دوباره ببينم.
7437/3028
خط اول اين هفته نشريه كرمان شهر با عنوان 'گريه بر سيدالشهدا آغاز راه است' به قلم عبدالرضا شيخ شعاعي سردبير اين نشريه نوشته شد.