۱۸ فروردین ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶
کد خبر: 82024135
T T
۰ نفر

شناخت اوتيسم و پديده اهداي مغز

۱۸ فروردین ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶
کد خبر: 82024135
شناخت اوتيسم و پديده اهداي مغز

تهران-ايرنا- روزنامه ايران در صفحه جامعه به گفت و گو با محمد تقي جغتايي، درباره شناخت بيماري اوتيسم و پديده اهداي مغز پرداخت.

در اين گفت و گو كه در شماره چهارشنبه 18 فروردين 1395 هجري خورشيدي به قلم فريبا خان احمدي با رئيس بانك مغز ايران منتشر شد، آمده است: جمعيت كشور به سوي سالمندي گام برمي بردارد و بيماري‌هاي ناشناخته وتازه نيز در كمين آنهاست. از سرطان و بيماري‌هاي قلبي و عفوني و ريوي كه بگذريم احتمال دچارشدن به بيماري‌هاي پيش رونده عصبي و اختلالات تكاملي نيز دور از انتظار نيست. از سويي رشد اختلال اوتيسم و افزايش تعداد مبتلايان به آلزايمر و شيزوفرني در نسل جديد، محققان و دانشمندان كشورمان را به فكر انداخته است راه حل هايي را براي پيشگيري، تشخيص و مداخلات زودرس و حتي درمان اوتيسم، آلزايمر، ام اس، ALS و پاركينسون بيابند.
يكي از منابع قدرتمند براي اكتشافات جديد در مرزهاي علوم اعصاب بانك‌هاي مغزي هستند كه حدود 20 سال است در دنيا ايجاد شده‌اند. شايد بتوان گفت، اندك يافته هايي كه درباره علت ابتلا به اوتيسم يا آلزايمر مي‌شنويم حاصل همين تحقيقاتي است كه محققان روي بافت‌هاي مغز انسان انجام داده‌اند. به تازگي بانك مغز در دانشگاه علوم پزشكي ايران با هدف مطالعه درباره بيماري‌هاي عصبي راه‌اندازي شده است. با دكتر محمد تقي جغتايي رئيس بانك مغزي ايران و مشاور وزير بهداشت در امور توانبخشي به بهانه روز جهاني اوتيسم ( 13 فروردين )در اين باره به گفت‌و‌گو نشستيم.
**چرا به اين فكر افتاديد بانك مغز در ايران راه‌اندازي كنيد؟
بانك‌هاي مغزي در دنيا سابقه 20 ساله دارند. ما هم توانسته ايم براي نخستين بار بانك مغزي ايران را با هدف مطالعه بيماري‌هاي دستگاه عصبي در دانشگاه علوم پزشكي ايران راه‌اندازي كنيم. بانك مغز مدلي از <بايو بانك> (بانك زيستي) است. بايوبانك‌ها بانك‌هاي زيستي هستند كه مواد زيستي مانند DNA، سلول، نسوج و بافت‌ها را در آن نگهداري مي‌كنند.
شايد بتوان گفت كه راه‌اندازي اين بانك‌ها در كشور‌هاي اروپايي اولين بار در كالج «كينگز» آغاز شد. امروزه نيز شبكه‌اي در اروپا به نام « شبكه بانك‌هاي مغزي اروپايي» تشكيل شده است و بتدريج قطر، كويت، چين و ژاپن نيز اقدام به ايجاد بانك مغزي كرده‌اند. مواد زيستي بانك مغزي مي‌تواند از طريق دو منبع تأمين شود.
يكي استفاده از مغز بيماراني است كه مبتلا به بيماري‌هاي عصبي بوده و بعد از مرگ، مغزشان اهدا مي‌شود يا اينكه هنگام جراحي مغز تحت شرايط خاصي تمام يا بخش هايي از مغز اين بيماران جمع‌آوري مي‌شود و طي مراحلي در بانك‌هاي مغزي نگهداري مي‌شود.
**ايجاد چنين بانك هايي چه كمكي به بيماران مبتلا به اختلالات تكاملي و عصبي از جمله بيماري پاركينسون، ام اس، آلزايمر و اوتيسم مي‌كند؟
معمولاً محققان و دانشمندان براي اينكه بتوانند روش‌هاي درماني و تشخيصي را در بيماري‌هاي عصبي بيابند از چند روش استفاده مي‌كنند. يك روش مطالعاتي است كه روي خود بيمار انجام مي‌شود مثل تصويربرداري، سونوگرافي، استفاده از نمونه خون بيمار و به عبارت كلي تر مطالعات باليني كه عارضه‌اي براي بيمار ندارد ولي در برخي بيماري‌ها امكان تحقيق و مطالعه در بيمار وجود ندارد.
گاهي لازم است، محققان تعدادي از سلول‌هاي عصبي مغز را خارج كنند و روي آن مطالعه انجام دهند اما اين روش به بيمار آسيب مي‌رساند علاوه بر آن در بررسي بيماري‌هاي دستگاه عصبي استفاده از روش رايج مدل حيواني نيز با محدوديت هايي مواجه است به عبارت ديگر كاركردهاي مغز انسان متفاوت از حيوانات است و هيچ وقت نمي‌توان مدل آلزايمر را در حيوان ايجاد كرد مثلاً در بيماري‌هاي پاركينسون، آلزايمر، ام اس، ALS، شيزوفرني، اختلالات تكاملي و عقب ماندگي‌هاي ذهني يا ناتواني ذهني مدل حيواني جوابگو نيست.
همين مسأله نيز عاملي بود براي اينكه محققان به اين فكر بيفتند كه چگونه مي‌توان از نسوج خود انسان براي مطالعه اين بيماري‌ها و بروز روش‌هاي درماني و تشخيصي استفاده كرد.
همانطور كه اشاره كردم يا حين جراحي، مايع مغزي نخاعي بيمار را بر مي‌دارند و از آن بافت يا سلول استخراج مي‌كنند يا اينكه بعد از مرگ افراد در شرايط ويژه و حداكثر بين 4 تا 6 ساعت بعد از مرگ كه سلول‌ها زنده هستند و مي‌توان مطالعات سلولي و مولكولي روي آن انجام داد، بافت مغز را در منفي 80 درجه نگهداري مي‌كنند و بتدريج بافت‌ها و نسوج را در اختيار محققان قرار مي‌دهند.
**يعني اين بافت‌ها فقط براي كارهاي تحقيقاتي نگهداري مي‌شوند تا محققان علل بيماري هايي مثل اوتيسم يا آلزايمر را كشف كنند؟
بله نسوج مغز در بانك مغز فقط براي كارهاي تحقيقاتي و بروز روش درمان است نه اينكه خود روش درماني است در واقع مطالعه روي بافت‌هاي مغز بيماران هم به منظور پيدا كردن علت بيماري‌ها و هم روش‌هاي درماني است مثلاً ممكن است برخي از داروها را نتوانيم روي بدن انسان تست كنيم ولي مي‌توان روي بافت‌ها در شرايط آزمايشگاهي اثر و دوز دارو را روي نمونه‌ها آزمايش كرد. بالاخره كشف درمان ام اس يا آلزايمر چالش اصلي محققان در دنيا است.
**چرا اين هزينه‌هاي زياد را صرف تحقيق روي بيماري هايي مي‌كنند كه به نظر مي‌رسد خيلي قابل پيشگيري نيستند يا حتي نمي‌توان آنها را درمان كرد؟
در گذشته اين برداشت وجود داشت وقتي كه بيماري در سيستم عصبي اتفاق افتاد اولاً قابل پيشگيري نيست ثانياً بعد از اينكه فرد بيمار شد نمي‌توان درمانش كرد تا اينكه دهه آخر قرن بيستم را دهه مغز نامگذاري كردند.
**چرا؟
براي اينكه شناخت بشر از بيماري‌ها و ساختار دستگاه عصبي بيشتر شد و پي بردند اين نگرش كه بيماري‌هاي دستگاه عصبي قابل پيشگيري و درمان نيستند، درست نيست.
**مي خواهيد بگوييد كه يافته‌هاي جديد نشان داده بيماري‌هاي عصبي و اختلالات تكاملي هم قابل پيشگيري و هم قابل درمان است؟
پيش تر تصور مي‌كردند بسياري از بيماري‌ها مربوط به دستگاه عصبي نيست يعني فكر مي‌كردند بيماري اوتيسم يا شيزوفرني ربطي به مغز مبتلايان ندارد به عبارت ديگر روان را از مغز جدا مي‌كردند ولي امروزه ثابت شده اغلب اين بيماري‌ها يك علت بيولوژيك دارند. ممكن است علت بيولوژيك در سطح مولكول يا سلول يا در سطح مدارها و آناتوميك (ساختار كلي بدن) باشد كه با تصوير برداري يا سونوگرافي و اسكن قابل تشخيص نيست. هيچ يك از اين بيماري‌ها را با «ام‌آرآي» يا سي‌تي‌اسكن نمي‌توان تشخيص داد. در بيماري شيزوفرني و اوتيسم مغز ظاهر سالمي دارد حتي مغز مبتلايان به اوتيسم از مغز افراد طبيعي گاهي اوقات بزرگ تر است.
**اگر مغز اوتيسمي‌ها ظاهر سالمي دارد، پس مشكل از كجا ناشي مي‌شود؟
خب ما هم دنبال علت‌ها هستيم. امروزه متوجه شده‌اند اوتيسم علت بيولوژيك دارد ولي اين علت بيولوژيك چه چيزي هست؟ تئوري و مطالعات زياد است چون وقتي علت بيماري پيدا مي‌شود درمانش خيلي آسانتر خواهد بود. به همين خاطر تئوري‌هاي مختلفي مثلاً در مورد اوتيسم وجود دارد.
**آخرين يافته‌هاي بانك‌هاي مغزي در مورد علت اوتيسم چه بوده است؟
مطالعات نشان مي‌دهد اوتيسم يك بك گراند «ژنتيكال» دارد. محققان با استفاده از بانك‌هاي مغزي برخي از زمينه‌هاي ژنتيكال و اپي ژنيك (تأثير محيطي) را در مبتلايان به اوتيسم شناسايي كرده‌اند.
اخيراً مطالعات نشان داده تولد يكي از پراسترس ترين زمان‌ها براي نوزاد است. چنانچه نوزاد هنگام تولد در معرض استرس قرار بگيرد شانس ابتلا به اوتيسم افزايش مي‌يابد.
استرس نوزاد بويژه در سزارين زياد مي‌شود چون وقتي فرآيند طبيعي تولد پيش مي‌آيد، ميزان هورموني به نام هورمون محبت و دوستي (اكسي توسين) افزايش مي‌يابد و ميزان كورتيزول (هورمون استرس) در جنين كم مي‌شود. علاوه بر اين آلودگي هوا، نوع غذا و استرس هايي كه بعد از تولد به نوزاد وارد مي‌شود از جمله فرضيه هايي هستند كه احتمال ابتلاي نوزاد به اوتيسم را افزايش مي‌دهند.
مطالعات بانك‌هاي مغزي نشان مي‌دهد در برخي از بيماري هايي كه هنوز علتش مشخص نشده عوامل محيطي زمينه ژنتيكال را تقويت مي‌كند. به همين جهت براي اينكه علت بيماري‌ها را كشف كنند لازم است علاوه بر مطالعاتي كه روي خود بيمار انجام مي‌دهند از مطالعات سلولي و مولكولي نيز استفاده شود كه لازمه اين كار دسترسي به نسوج است.
با توجه به اينكه دسترسي به نسوج فرد زنده امكانپذير نيست و مدل‌هاي حيواني نيز كافي نيست به همين دليل بانك‌هاي مغزي بايد افراد را مثل اهداي عضو به اهدا تشويق كنند.
البته بايد بگويم به تازگي در مورد اوتيسم مقالاتي چاپ شده كه نشان مي‌دهد نوعي پروتئين در مغز مبتلايان به اوتيسم مي‌شكند و شكست پروتئين‌ها آرايش سلولي و مولكولي را در دستگاه عصبي به هم مي‌زند.
**شما در بخشي از سخنان تان به بودجه‌هاي هنگفت براي انجام تحقيقات اشاره كرديد، بانك مغزي ايران از چه طريقي حمايت مي‌شود؟
اولين و مهم ترين چيزي كه مي‌خواهيم اين است كه مردم آمادگي كمك به مراكز تحقيقاتي را داشته باشند و به فرهنگ‌سازي اهداي عضو براي بانك‌هاي مغزي كمك كنند. كما اينكه با اهداي عضو زندگي فردي را نجات مي‌دهند و با اهداي بخشي از مغز بيماران فوت شده كه مبتلا به اختلالات تكاملي و دستگاه عصبي بودند مي‌توانند به نتيجه تحقيقات كمك كنند تا محققان بتوانند هم در پيشگيري از اين بيماري‌ها و هم درمان شان قدم هايي بردارند.
هر سال درصدي به تعداد بچه هايي كه با اختلال اوتيسم به دنيا مي‌آيند اضافه مي‌شود اگر بشر بتواند اين بيماري را زود تشخيص دهد در درجه اول به مداخلات زودرس كمك مي‌كند.
**در بحث اهداي عضو و سلول‌هاي بنيادي مردم نتيجه و بازدهي كار را زود مي‌بينند ولي بانك‌هاي مغزي خيلي براي مردم تازگي دارند. علاوه بر آن مردم به نتايج كارهاي تحقيقاتي يا به عبارتي به تبديل علم به فناوري در كشور زياد اميدوار نيستند؟
اين نكته مهم و درستي بود كه شما به آن خوب اشاره كرديد. ما هميشه دنبال كارهاي زودبازده هستيم همين تفكر حتي در مورد ساخت درمانگاه، بيمارستان و مدرسه وجود دارد ولي حاضر نيستند مركز تحقيقاتي بسازند در حالي كه در دنيا خيلي از دانشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي وقف شده‌اند و توسط مردم اداره مي‌شوند. چرا؟ چون دانش و علمي كه به دست مي‌آيد حاصل تحقيقات است. اينكه پزشك مي‌تواند بيماري را زود تشخيص و درمان كند يا بيماري از طريق آزمايش و تصوير برداري تشخيص داده مي‌شود اين‌ها چگونه به‌دست آمده است؟ از طريق تحقيق. يعني كمك به تحقيق اهميتش كمتر از ارائه خدمات نيست بلكه اگر به تحقيق روش‌هاي درماني و تشخيصي كمك شود سلامت تعداد زيادي از افراد حفظ مي‌شود. دانش ما و علم روش‌هاي درماني و پيشگيري، حاصل تحقيقات است.
**تاكنون چند مورد مغز به بانك شما اهدا شده است؟
در سه ماهه گذشته 20 مورد اهداي مغز داشته ايم. نسوج مغز عمدتاً براي كساني بود كه بعد از جراحي مغزشان را اهدا كرده بودند مثل كساني كه صرع داشتند. البته مواردي هم وجود دارد كه در حين جراحي بخشي از مغز بيمار را خارج كرده‌اند.
**بانك‌هاي مغزي در دنيا به چه نتايجي دست يافته‌اند و تحقيقات در بانك مغزي ايران نتايجي هم به دنبال داشته است؟
ببينيد ما از نتايج تحقيقات دنيا براي تشخيص و روش‌هاي درماني بيماري‌ها استفاده مي‌كنيم در حالي كه مي‌دانيم نوع بيماري‌ها در دنيا متفاوت است. بيشتر بيماري‌ها نوع «اتيولوژي» هستند يعني بيان مولكول‌ها و ژن‌ها كه در انواع بيماري‌ها وجود دارد در نژادها و فرهنگ‌هاي مختلف يكسان نيست.
**منظورتان اين است كسي كه در ايران آلزايمر مي‌گيرد لزوماً مدل بيان ژن‌ها و مولكول هايش با بيماري كه مثلاً در امريكا يا اروپا زندگي مي‌كند، يكسان نيست؟
بله. كسي كه در ايران پاركينسون يا اوتيسم مي‌گيرد لزوماً نوع بيان مولكول‌ها و ژن هايش با بيماران كشورهاي ديگر يكسان نيست.
**علتش چيست؟
براي اينكه ژنتيك تأثيردارد. در اختلال اوتيسم يا بيماري ام اس، آلزايمر و پاركينسون ژن و اپي ژنتيك تأثير دارد. بيماري هايي كه جنبه اپي ژنتيكي دارند «كالچرباند» يا فرهنگ باند و‌نژاد باند هستند يعني هم به‌نژاد و فرهنگ و هم به سبك زندگي وابستگي دارند.
**برگرديم به سؤال قبلي مان بانك مغزي؛ ايران در تبديل علم به فناوري هم پيشرفت هايي داشته است؟
عمده مطالعات ما در كشور استفاده از علم براي كاربرد است. محققان در دنيا 30 سال روي زمينه‌اي كار مي‌كنند تا به نتيجه‌اي برسند. همانطور كه اوتيسم را مثال زدم بايد نتايج به ابزار تشخيصي و درماني برسد اين مسأله شايد به 10 سال زمان نياز دارد. در حالي كه در ايران سرمايه گذاري روي كارخانه و ساخت و ساز مسكن زودبازده است به همين خاطر فرهنگ توجه به كارهاي تحقيقاتي در كشوركمتر مورد توجه قرار مي گيرد. منظورم اين است كه تبديل علم به فناوري زيرساخت مي‌خواهد.
**وضعيت شيوع بيماري آلزايمر، اوتيسم، ام اس و پاركينسون در ايران در آينده چگونه خواهد بود؟
پيش‌بيني مي‌شود، به دليل اينكه جمعيت ايران رو به سالمندي مي‌رود و روند سالمندي به دليل افزايش اميد به زندگي بالا مي‌رود، بيماري‌هاي پيش رونده دستگاه عصبي بخصوص آلزايمر و پاركينسون افزايش پيدا مي‌كند چون برخي از اين بيماري‌ها بويژه آلزايمر از يك رده سني درصد رشدشان زياد مي‌شود.
در سنين 60، 75 و 80 سال به بالا پيك‌هاي مختلف آلزايمر را داريم كه يك دفعه تعداد بيماران چند برابر خواهد شد.
*منبع: روزنامه ايران
**گروه اطلاع رساني**2059**9131