۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۷:۵۶
کد خبر: 82572157
T T
۰ نفر
«آقای بازیگر» و همه خاطره‌هایی كه صیقل داده است

تهران- ایرنا- نقش ماندگار و عالی در كارنامه سفید و روشنِ «عزت سینمای ایران» كم نیست؛ هرچه می‌نگریم دُرّ و یاقوت و زمرد است كه این گوهرشناسِ با تجربه به صیقلِ ذوق و اندیشه خویش آن‌ها را برای همیشه در گنجینه هنر و سینمای ایران جاودان كرده است.

در هنر ایران، بسیار كم پیش آمده كه مردم و جامعه هنری به هنرمندی لقبی بدهند كه همگان در سزاوار بودن آن لقب هم‌رای بوده باشند، به گونه‌یی كه هم آن هنرمند را به لقب هنری‌اش بشناسند و هم به محض شنیدنِ آن لقب، همه به یاد هنرمندِ صاحبِ آن بیافتند.
از نمونه‌های انگشت شمارِ این لقب‌های هنری در عالم موسیقی، لقب‌های «حنجره طلایی»، «پهلوان آواز»، «بلبل گیلان» و «خسرو آواز» است كه به ترتیب از آن استادان اكبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، ناصر مسعودی و محمدرضا شجریان است.
در عالم سینما اما یكی از معدود لقب‌های هنری، «آقای بازیگر» است كه به سزاواری و شایستگیِ تمام ردایی شده بر قامت استوارِ استاد عزت‌الله انتظامی، بازیگر بزرگ تاریخ سینمای ایران؛ مردی كه در سال‌های اخیر گویی لقبی دیگر نیز یافته و «عزت سینمای ایران» نیز می‌خوانندش.
استاد عزت‌الله انتظامی در سی و یكم خرداد ماه 1303 در محله تاریخی و اصیل سنگلج تهران به دنیا آمده است و امروز سالروز تولد او است؛ سال‌ روز تولد «آقای بازیگر».

** مردی كه از «آوان سن» به جلو دوربین آمد

«آقای بازیگر» كه تئاتر را در مدرسه شبانه تئاتر و سینمای هانوفر آلمان فراگرفته و همچنین در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز به ‌دانش‌ اندوزیِ بیشتر پرداخته است، در اصل از «صحنه»، یا به طور دقیق‌ تر، از جلوِ صحنه كه آن را «آوان سِن» (avant-scène) می‌خوانند، برآمده و كار خود را از «پیش‌ پرده خوانی» در تئاتر تابستانی كشور آغاز كرده است.
در حدود سال‌ 1318 خورشیدی، در نمایش‌خانه‌های تهران هنری پدید آمد كه ریشه‌هایی در تئاتر سنتی ایرانی و تئاتر غربی داشت و به «پیش‌ پرده ‌خوانی» معروف شد و برای چند سال در میان قشرهای گوناگون گل كرد؛ هنری كه در آن، بازیگری كه صدای خوبی هم داشت، پیش از آغاز تئاتر و یا در فاصله‌ی تغییر پرده ‌های نمایش، جلوِ سن یا صحنه رو به تماشاچیان می‌ایستاد و برای آنكه حوصله آنان تا آغاز نمایش سر نرود، با همراهی موسیقی شعرهایی اغلب با درون‌ مایه انتقادی، سیاسی و كوچه و بازاری برای حاضران می‌خواند.
عزت ‌الله انتظامی و روانشادان مرتضی احمدی و مجید محسنی، سه تن از نامی‌ ترین هنرمندانی هستند كه از پیش ‌پرده خوانی كار خود را آغاز كرده‌اند و بعد به سینما آمده‌اند.

** تئاتر و تهذیب هنری

پس از آنكه «آقای بازیگر» از جلو صحنه‌ی پیش‌ پرده خوانی به روی صحنه‌ی تئاتر آمد، انرژی خود را با جدیت و تعصب فراوان، همچون بسیاری از هم‌ دوره‌یی‌هایش صرف تئاتر كرد، كه حاصل آن جدای از اجرای تعداد فراوانی نمایشِ معتبر؛ پرورش، تهذیب و معرفی بازیگری تمام ناشدنی بود كه هنرِ بازیگری را چه در تئاتر، چه در سریال و چه در سینما بی‌نقص اجرا می‌كرد؛ بازیگری به نام عزت الله انتظامی.
جدیت «آقای بازیگر» را در حرفه بازیگری، به خوبی می‌توان از گفته‌های همكارانش درباره او درك كرد؛ مانند خاطره ای كه پری صابری (كارگردان تئاتر و نویسنده)، در یكی از «شب‌های بخارا» (شب عزت‌الله انتظامی) بازگو كرده است:
«یكی از خاطراتی كه من با او دارم، مربوط به روزی است كه ما تئاتر كرگدن را در دانشگاه تهران روی صحنه می‌بردیم. من، تهیه‌كننده؛ حمید سمندریان، كارگردان؛ و عزت‌الله انتظامی، بازیگر نقش اصلی نمایش بود. آنچه برای من خیلی جالب بود، ساعت حضور انتظامی در سالن بود. ساعت 9 شب نمایش به روی صحنه می رفت و عزت از ساعت 2 بعدازظهر می‌آمد و در دخمه كوچكی كه برای استراحت عوامل نمایش بود، تمركز می‌گرفت و تا ساعت 9 شب با احدی حرف نمی‌زد. این كار را هر روز تكرار می‌كرد و این، برای من خیلی عجیب بود و تنها مواردی كه عزت كم بدخلق بود و با كسی حرف نمی‌زد، همین ساعاتی بود كه بر روی كارش تمركز می‌كرد. وقتی به صحنه می‌آمد، از تأثیری كه بر روی مردم می‌گذاشت، حیرت‌زده می‌شدم چون به‌ طور كلی كاراكتر او تغییر می‌كرد و تبدیل می‌شد به یك بازیگر بسیار قَدَر كه جز به تئاتر، به هیچ چیز دیگری فكر نمی‌كند» (برگرفته از سایت مجله بخارا).
استاد انتظامی البته این جدیت را منحصر به بازی در تئاتر نمی‌دانست و هم در سریال‌ها و هم در فیلم‌های سینمایی با همین جدیت به بازیگری نگاه می‌كرد و البته كه این برای او و نسلش بدیهی بود؛ زیرا آنان به گونه‌یی تربیت شده و آموخته بودند، كه بازیگری را یك مسئولیت جدّی هنری و حتی اجتماعی می‌دیدند و باور داشتند كه بازیگر، چه روی صحنه و جلو دوربین، چه پشت صحنه و پشت دوربین، نسبت به نگاه و باور مخاطب مسئول است؛ مساله ای كه امروز نزد برخی از اهالی هنر نمایش و سینما تا حدی رنگ باخته است.

** «گاو» و «مش حسن» و سینما

آقای بازیگر كه در دانشگاه و مكتب «تئاتر» درس آموخته و آب‌دیده شده بود، به‌طور حرفه ای و رسمی از سال 1348 و با بازی در فیلم مهم «گاو» وارد سینما شد. البته وی پیش ‌تر، در سال 1328 نیز یك بار بازی جلو دوربین را تجربه كرده بود و نقشی كوتاه را در فیلم «واریته بهاری» اثر پرویز خطیبی بازی كرده بود، اما آنچه انتظامیِ «تئاتری» را در قامت بازیگرِ دوربین معرفی كرد، فیلم «گاو» به كارگردانی داریوش مهرجویی بود.
آقای بازیگر در این فیلم شخصیتی را به نام «مش حسن» بازی می‌كند؛ مردی روستایی كه از همه چیز بیشتر، دلبسته گاو خویش است و وقتی گاوش در غیاب او می‌ میرد، به ‌حدی فرو می‌ریزد كه خود را گاو می‌پندارد و دست آخر جان بر سر این سودا می‌نهد.
در این فیلم انتظامی در كنار شماری از بزرگ‌ ترین بازیگران ایران كه آنان نیز از تئاتر به سینما آمده بودند، قرار گرفته بود و همین هم‌نشینی بزرگانی چون او، علی نصیریان، جمشید مشایخی و روانشادان پرویز فنی زاده، جعفر والی و مهین شهابی یكی از نقاط قوت اصلی فیلم بود كه توانست در كنار متنِ ساعدی و كارگردانی مهرجویی توفیق فیلم را سبب شود؛ فیلمی كه از گذشته تا امروز همواره مورد توجه بوده و جایزه‌های بین‌المللی فراوانی را از آن خود كرده است.

** از «كافه دار» و «سرگروهبان ولی خان» تا «حیدرخان عمواوغلی» و «سامری»

«آقای بازیگر» پس از بازی در فیلم «گاو» به بازیگری در سینما ادامه داد و در كنار حضور بر صحنه تئاتر، در شماری از فیلم‌های مهم سینمای پیش از انقلاب بازی كرد. «آقای هالو» (داریوش مهرجویی)، «صادق كرده» (ناصر تقوایی)، «ستارخان» (علی حاتمی)، «پستچی» (مهرجویی)، «ملكوت» (خسرو هریتاش)، «دایره مینا» (مهرجویی) و «شیر خفته» (محمود كوشان) از مهم‌ترین فیلم‌هایی است كه استاد انتظامی در پیش از انقلاب بازی كرده است.
«آقای بازیگر» یك سال پس از «گاو» بار دیگر در فیلمی به كارگردانی داریوش مهرجویی جلو دوربین رفت و با علی نصیریان هم‌بازی شد. در این فیلم كه «آقای هالو» نام داشت، انتظامی دو نقشِ «فتح‌الله كافه‌دار» و «محمدی‌پور بنگاه‌دار» بازی كرد كه با درخشش در این فیلم توانست در سومین دوره جشن سپاس، جایزه بهترین نقش مكمل را از آن خود كند.
«صادق كرده» ی ناصر تقوایی از دیگر فیلم‌های مهمی است كه انتظامی پیش از انقلاب بازی كرده. او در این فیلم نقش یك سرگروهبان به نام «ولی خان» را بازی می‌كند كه در پی قاتلی سریالی است كه رانندگان كامیون جاده‌ ای را می‌كشد، غافل از اینكه قاتل، داماد خود او است.
بازی در نقش «حیدرخان عمواوغلی» فیلم «ستارخان» موجب شد تا «آقای بازیگر» بعد از مهرجویی و تقوایی، با یكی دیگر از كارگردانان موج نوی سینمای ایران، یعنی روانشاد علی حاتمی نیز همكاری خود را آغاز كند؛ همكاری درخشانی كه تا پس از انقلاب نیز ادامه یافت.
اما یكی دیگر از بازی‌های درخشان استاد در آن دوره، نقش‌ آفرینی او در فیلم «دایره مینا» است. در این فیلم عزت‌الله انتظامی در جلد دلال خونی به نام «سامری» فرو رفته كه خون بیچارگان و درماندگان را در ازای مبلغ ناچیزی می‌مكد تا به بیمارستان‌ها بفروشد و از جهتی یادآور آن ظالمی است كه سعدی در باب نخست «گلستان» حكایتش را آورده كه «هیزم درویشان خریدی به حیف [= ستم، ظلم] و توانگران را دادی به طرح [= فروختنِ به‌زور]. صاحب‌دلی بر او گذر كرد و گفت:
زورت ار پیش می‌رود با ما / با خداوند غیب‌دان نرود...»
این فیلم حدود چهار سال پس از زمان ساخت، در فروردین 1357 به نمایش درآمد كه با اقبال مردم و منتقدان نیز همراه شد.

** «قربان سالار» و «دبیری» و «عباس آقا سوپرگوشت» و نقشی كه ساخته نشد

«آقای بازیگر» همچنان‌كه پیش از انقلاب نخستین حضور جدّی خود را در سینما با فیلمی از داریوش مهرجویی رقم زده بود، بعد از انقلاب نیز نخستین فیلمی كه بازی كرد، فیلمی از این فیلمسازِ فلسفه‌دان بود: «مدرسه ای كه می‌رفتیم». این فیلم در سال 1359 ساخته شد و در آن انتظامی بار دیگر در كنار دوست و هم‌بازی قدیمی خود، علی نصیریان، هنرنمایی می‌كرد.
همكاری عزت‌الله انتظامی با مهرجویی، پس از این فیلم نیز در پنج اثر دیگر تكرار شد.
«اجاره‌نشین‌ها»، «شیرك»، «هامون»، «بانو» و «میكس». این پنج فیلم كه در بازه زمانی دهه شصت تا پایان دهه هفتاد ساخته شده است، به خوبی نمودار كیفیت همكاری این دو بزرگ سینمای ایران است. هرچه از دهه شصت به سوی دهه هفتاد می‌رویم، هم‌زمان با افزوده شدن به سال‌های عمرِ پربركت استاد انتظامی، می‌بینیم كه نقش‌هایی كه او در فیلم‌های مهرجویی بازی كرده، از نقش پررنگی چون «عباس آقا سوپرگوشت» در «اجاره‌نشین‌ها» رسیده است به نقش‌های فرعی در فیلم‌های بعدی. باوجود این، همه این نقش‌های فرعی نیز جذابیت بسیاری دارند و استادانه اجرا شده‌اند. به‌مَثَل كیست كه «هامون» را ببیند و در كنار بازی چشمگیر روانشاد خسرو شكیبایی، طنازی‌های ریز عزت‌الله انتظامی در نقش «دبیری» به چشمش نیاید؟ (برای نمونه می‌توان صحنه درخشانِ ملاقات هامون با دبیری در حیاط خانه دبیری را به یاد آورد كه وی دارد كباب درست می‌كند و در كاسه دوغ خود نمك فراوانی می‌ریزد و بحثش با هامون و ...).
شخصیت «قربان سالار»ِ فیلم «بانو» نیز یكی از نقش‌هایی است كه با بازی درخشان استاد و نیز با گریم برجسته عبدالله اسكندری به بهترین شكل ممكن از كار درآمده است. پیرمرد رندِ كلاشی كه زبانش نیز مانند دستپختش بسیار چرب و نرم است و با دغلكاری و مظلوم‌ نمایی‌هایش همه دارایی خانه‌ بانو را به یغما می‌برد.
بعد از حضور كوتاه انتظامی در «میكس» (1378)، همكاری وی با مهرجویی قطع شد؛ البته این همكاری درخشان می‌توانست بار دیگر تكرار شود، كه تا این لحظه چنین نشده است. داریوش مهرجویی در این‌باره گفته است: «بعدها در كاری به نام 'بیا تا برویم' نقشی برایش نوشتم كه خودش بسیار علاقه نشان داد، ولی به فیلم اجازه ساخت ندادند. این كار، اثری بود هم‌ ردیف 'هامون' با درون‌ مایه فلسفی و عرفانی. به او گفتم كه عزت، من نقش اصلی این فیلم را برای تو نوشته‌ام كه نقش آدمی عرفانی و مذهبی است كه از كربلا بر می‎گردد و تجربه خیلی عجیب و غریبی دارد و نگاهش نسبت به خودش، وجود، دنیا و... تغییر می‌كند و در مرز شك و یقین است. امیدوارم كه روزی به این فیلم اجازه ساخت بدهند و بتوانیم مجدداً شاهد هنرنمایی عزت‌الله انتظامی باشیم» (برگرفته از سایت مجله بخارا).

** «خان مظفر»، «حاجی واشنگتن»، «ناصرالدین شاه» و نقش ناتمام «پدر تختی»

عزت‌الله انتظامی پس از ستارخان، باز هم با روانشاد علی حاتمی كار كرد كه نتیجه آن، به یادگار ماندن شاه‌ نقش‌هایی است در آثاری ماندگار؛ «خان مظفر» در سریال « هزاردستان» ، «ناصرالدین شاه» در فیلم «كمال الملك» و «حاج حسینقلی خان نوری» در «حاجی واشنگتن».
این سه نقش، یك ویژگی مشترك دارد و آن اینكه هر سه تصویری است از شخصیت‌هایی از تاریخ ایران در دوره قاجاریه، البته تاریخی به روایت علی حاتمی. اما با وجود این ویژگی مشتركِ تاریخی بودن، این سه نقش فاصله بسیار زیادی از هم دارند. از خان مظفرِ پیچیده و مرموز و تمامیت‌خواه و خریدار هنر تا ناصرالدین شاهِ پادشاهِ مستبدِ دوستدار هنر، تا حسینقلی خان نوریِ ساده دلِ زودبارِ در غربت‌مانده‌ی دور از كشور، فاصله ای بس دراز است كه به لطف هنرمندی و سواد و درك والای استاد انتظامی، هر سه به بهترین شكل ممكن بازی و ماندگار شده است.
همكاری استاد انتظامی با استاد علی حاتمی در آخرین كارِ این كارگردان نیز ادامه یافت؛ فیلمی به نام «جهان پهلوان تختی» كه دست اجل روح حاتمی را به عالم باقی برد و «تختی» را ناتمام گذاشت. علی حاتمی در دوران اوج بیماری‌اش سر صحنه كار حاضر می‌شد و سكانس‌هایی نیز ضبط شد. استاد انتظامی كه در این فیلم نقش پدرِ آقاتختی را بازی می‌كرد، در یك برنامه تلویزیونی ‌گفت كه در صحنه‌ ای باید می‌رفتم و جلو سقاخانه دعا می‌كردم. علی حركت داد و من به سمت سقاخانه رفتم؛ نگاهم به علی افتاد كه بیمار روی صندلی نشسته بود؛ بغضم شكست و گفتم: «خدایا علی را شفا بده».
و این بُغض زیبا گویی به یكی از نشانه‌های آشنای بازی استاد بدل شده است كه آن را در فیلم‌های بسیاری از او دیده‌ایم.

** از «نامدار خان» و «امیر جلال‌الدین» تا «رضا معروفی» و «نیت الله»

ماشاء الله نقش ماندگار و عالی در كارنامه سفید و روشنِ «عزت سینمای ایران» كم نیست؛ هرچه می‌نگریم دُرّ و یاقوت و زمرد است كه این گوهرشناسِ با تجربه به صیقلِ ذوق و اندیشه خویش آن‌ها را برای همیشه در گنجینه هنر و سینمای ایران جاودان كرده است. كافی است این نام‌ها را مرور كنیم تا برایمان یادآوری شود آنچه انتظامی بزرگ رقم زده است: «نامدارخان» در فیلم شیر سنگی، «رضا معروفی» در فیلم حكم، «نیت الله» در روز فرشته، «حاجی» در جعفرخان از فرنگ برگشته، «امیر جلال‌الدین» در خانه خلوت، «ناصرالدین شاه» در ناصرالدین شاه آكتور سینما، «رسول رحمانی» در روسری آبی، «عیدی محمد» در جایی برای زندگی، «رفیع گلكار» در ستاره می ‌شود و چندین و چند نقش زیبای دیگر.
چند سالی است كه استاد انتظامی هم به سبب ناخوشی جسمی و هم به سبب فقر فیلم‌نامه گیرا در فیلمی بازی نكرده است؛ البته گه‌گاه سخن از بازی ایشان در فیلمی از خسرو سینایی یا همان فیلم داریوش مهرجویی به گوش می‌رسید كه هیچ یك عملی نشد. به هر روی امید است خداوند همچنان سایه‌ عزت سینمای ایران را بر سر سینمای ایران حفظ كند. دوست‌دارانِ استاد مشتاقانه چشم‌ انتظار نقش آفرینی تازه استاد هستند.
آقای بازیگر، تولدتان مبارك؛ سایه‌تان مستدام... .
میزگرد**3067*1436**گزارش: امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*
۰ نفر