۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۹:۲۰
کد خبرنگار: 896
کد خبر: 83395216
T T
۴ نفر

برچسب‌ها

مرور کتاب

رنجنامه زندگی زنان سرپرست خانوار

۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۹:۲۰
کد خبر: 83395216
رنجنامه زندگی زنان سرپرست خانوار

ساری – ایرنا –کم نیستند نویسندگان، شاعران و فیلنامه نویسانی که مسائل اجتماعی را به عنوان موضوع و سوژه کار خود قرار می دهند شاید این استقبال ناشی از آن باشد که فراگیری این مسائل در جامعه زیاد است و این رابطه فراگیری در روند گرایش افراد به پیگیری آنها تاثیر بیشتری می گذارد.

زنان و مسائل آنها نیز از جمله سوژه‌های مورد توجه سازندگان و برنامه سازان فرهنگی به شمار می‌رود و در پسِ موفقیت‌های زنانه بیان مشکلاتِ زنانه را راهی به منظور گره گشایی از دغدغه این قشر می‌دانند.

زنان سرپرست خانوار، زنانی هستند که بناچار بر حسب جور زمانه و یا تقدیر الهی بر اثر اتفاقی همچون طلاق، فوت و از کارافتادگی همسرانشان گرداننده چرخ زندگی می شوند و بناچار تا پایان عمر بار و خرج زندگی را به دوش می شکند و زخم‌های اجتماعی را نیز تحمل می کنند.

نوع نگاه‌ها، حرف و حدیث‌ها و بویژه برخورد سرد زنان دیگر از جمله زخم هایی است که زنان سرپرست خانوار را از درون می خورد و آنان را با همه ویژگی های زنانه اشان به زندگی کردن در تنهاییشان تا پایان عمر محکوم می کند. زندگی ای که نمونه ای از آن بتازگی دستمایه نوشتن کتابی شده است با عنوان " غمگین مباش خدا هست ".

نویسنده این کتاب " وصیه جهانیان بهنمیری " است و داستان های کتاب را هم از زندگی رئال و واقعی یک زن مازندرانی الگو گرفته است. هر چند اسامی در این کتاب واقعی نیستند و بنا به همان شرایط حاکم در اجتماع در خصوص زنان، این نام‌ها تغییر پیدا کرده‌اند اما "رعنای " داستان بلند غمگین مباش خدا هست نمونه‌ای از سه و نیم میلیون زن سرپرست خانوار کشور است که در تلاش برای حفظ زندگی خود و ۲ دختر و مادر شوهرش تمام ناملایمات را با اتکا به خدا پشت سر گذاشت تا اینکه پنجره‌ای به سمت روزهای خوش و شیرین زندگی به روی او و خانواده اش گشوده شد.

رعنای این قصه واقعی که به خاطر فوت عباس، همسرش در یک سانحه رانندگی بیوه شد مجبور شد تا برای کسب درآمد و به دست آوردن هزینه زندگی دخترانش فاطمه و سارا و مادرشوهرش هاجر خانم بدون چشمداشتی به کمک اطرافیان با زور و توان جسمی خود چرخ زندگی را بچرخاند.

نویسنده کتاب که خود از فعالان در حوزه مسائل اجتماعی و مددکار است سعی کرده با بیان زندگی واقعی یک زن خانوار بخش‌هایی از زندگی این اقشار را ترسیم کند. او تصاویری از زندگی رعنا را به طوری ترسیم کرد که خواننده به خوبی می‌تواند درک کند که تا چه اندازه این زنان مجبورند بیشتر از دیگر زنان و حتی مردان جامعه با مشکلات دست و پنجه نرم کنند تا محتاج به کمک دیگران نباشند حتی اگر این دیگران برادر شوهرشان باشد.

رعنا نمی‌تواند روی کمک احمد آقا، برادر شوهرش حساب باز کند چرا که زن او پیرو همان دیدگاه غلط جامعه از نزدیک شدن یک زن تنها به همسرش برای زندگی خود احساس خطر می‌کند.

زنِ این داستان با وجود تمامی مرارت‌ها تلاش خود را ادامه می‌دهد و به عنوان کارگر خانه و زمین کشاورزی و حتی اجاره زمین دیگران کار می‌کند و در ادامه این مسیر در تربیت دخترانش هم سعی می‌کند رعایت کردن چهارچوب‌های اجتماعی یا همان سایه سنگین تفکرات جامعه از زنان سرپرست خانواده را به آنها یاد بدهد، به طوری که رعنا دلدادگی و علاقه مندی سارا دختر کوچکش به پسر یکی از افراد پولدار روستایشان را کار خطا و بیهوده می‌داند و از او می‌خواهد برای حفظ آبرویشان هم شده راه دوستی با این پسر را ادامه ندهد.

و البته در جریان این دلدادگی‌های جوانانه میان سارا و علی با وجود مخالفت‌های مادر علی سعی کردند که چهارچوب‌های خانوادگی و عرفی جامعه رارعایت کنند و هیچوقت از این خط و خطوط قرمز عبور نکنند تا به مشکلی بر نخورند و همین مساله باعث شد تا مادر شوهر سرسخت در مقابل فقر خانواده دختر به عنوان دلیل مخالفتش کوتاه بیاید و زندگی آنها نطفه ببندد.

رعنا که همواره در طول زندگی از تنهایی پس از ازدواج فرزندانش دل نگران بود، اما بخاطر حرف و حدیث‌ها همواره به خواستگاری " رضاخان " جواب " نه " می‌داد و اما این رضا خان بود که پنجره روشنفکری را به روی او باز کرد تا اینکه بفهمد تا قبل از دوران پیری به فکر خود باشد و حرف و حدیث‌ها را کنار بگذارد.

نویسنده این کتاب ۳۲۰ صفحه‌ای در بخش‌هایی با بهره گرفتن از اشعار و آیه‌های قرآنی به نوعی سعی کرده علاوه بر خارج کردن متن از حالت یکنواختی به نوعی به آن چاشنی بدهد تا خواننده‌اش را خسته نکند. خانم جهانیان که خود دوره‌های مربیگری قرآن را طی کرده به درستی از این آیه‌ها استفاده کرده است.

هرچند در این داستان بلند صحنه‌های سوزناک از زندگی زن سرپرست خانوار ترسیم شده است، اما بنا به همان جمله پایان کتاب نویسنده "در بدترین روزها امیداور باش همیشه زیباترین باران، ابرها می بارد و خدا هم هست " روزهای خوش و امیدوار به این خانواده نیز رخ نشان داد که خواننده را ترغیب می‌کند تا این کتاب را تا صفحات پایانی بخواند.

کتاب داستان بلند تصویری "غمگین مباش خدا هست " نویسنده وصمیه جهانیان بهنمیری امسال توسط انتشارات هاوژین به چاپ رسید.

این کتاب ۳۲۰ صفحه‌ای در یک هزار نسخه چاپ شد.

پیشتر و در سال گذشته نیز خانم جهانیان کتاب موسیقی عاشقی را نوشت و آن کتاب نیز در حوزه مسائل زنان است. علاوه بر این وی کتاب فرشته تنها و من یک مددکار اجتماعی را در دست چاپ دارد.

۲۰۹۶/‏۱۶۵۴

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha