امیر ناظمی اَشنی، معتقد است شانس با او همراه بوده است که به عنوان یک متولد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توانسته است امروز در جایگاه ریاست سازمان فناوری اطلاعات در میان مدیران ارشد کشور حضور داشته باشد. او که در گفت و گو با ایرنا به بررسی چالش های «تغییر نسل مدیران دولتی» پرداخته است، بسته بودن راه های چهره شدن و مشروعیت یافتن مدیران جوان را مهمترین چالش تغییر نسل مدیران میداند. ناظمی به عنوان دانش آموخته مدیریت تکنولوژی در این بخش از مصاحبه که چهارمین و آخرین بخش از گفت و گوی او با ایرنا است، از تاثیرات مثبت و عمیق جوانگرایی در سازمان تحت مدیریت خود می گوید و چالش ها و سختی های همراه آن را طرح می کند:
ایرنا: فرمودید در سازمان خودتان هم جوانگرایی داشتید و هم تا حدی عدالت جنسیتی را برقرار کرده اید. به عنوان فردی که بر راس این سازمان نشسته اید مهمترین تحولاتی که پس از این تغییرات ایجاد شده است را چه می دانید؟
ناظمی: در فعالیت های تخصصی سازمان ما یک سری آمارهایی وجود دارد که بسیار خوشحال هستم زمان خداحافظی از این سازمان می توانم آنها را اعلام کرده و شرایط سازمان را در زمانی که تحویل گرفتم و تحویل می دهم میتوانم نشان دهم.
این رشد برای من بسیار مهم بود. ۷-۸ موضوع هست که می خواهم تغییر را در آنها نشان بدهم. در همین روزها هم در این موارد رشد برای من محسوس است. تحول اصلی در نوع نگرش سازمان دولتی من بوده است. این که من شریک خودم را دارم مردم و شهروندان تعریف می کنم یا فقط دارم به بالادست دولتی خودم پاسخ می دهم. این مهمترین تغییر خودش را کجا نشان می دهد؟ بگذارید مثال بزنم. تا پیش از حضور من، سرویس دولت الکترونیک فقط به دولت داده می شد. یعنی دولت به دولت سرویس می داد و یک شرکت خصوصی نمی توانست بیاید مثلا سرویس ثبت احوال یا آدرس بگیرد. از روزی که آمدم در برنامه ۱۰۰ روزه شخصی خودم این بود که من این امکان را به وجود بیاورم تا اپلیکیشن ها، استارتاپ ها و شرکت ها این امکان را داشته باشند که از دادههای دولت استفاده کنند.
یک مدیر نسل جوان تفاوت خود را با مدیر نسل قبل در اینجا نشان می دهد که مدیر نسل جوان خودش را پاسخگو به مردم می داند، حتی بیش از آن که به بالادست خودش پاسخگو بداند.
این موضوع اصلا کار ساده ای نیست. به دلایل مختلف از جمله امنیتی کردن موضوع، محرمانه کردن سازوکارهای مالی و غیره کار خیلی سخت بود. اما به هر حال تمام مسائلش را حل کردم و زیرساخت کار فراهم شد و کار انجام شد. در نتیجه امروز دیگر کسی نمیتواند ادعا کند مثلا سایت دیوار قابلیت احراز هویت کسانی را که از برنامه آنها استفاده میکنند ندارد، آنها میتوانند همین امروز وصل شوند و از اطلاعات لازم استفاده کند. اپلیکیش تراکنش مالی را اگر بخواهند به بهانه آنکه معلوم نیست چه کسی به حساب چه کسی پول می ریزد، ببندند، دیگر نمیتوانند، چون زیرساختش فراهم شده است، خیلی هم سریع فراهم شده است. مسئله مهم این مورد رویکرد است.
شاخصه دیگر که میخواهم بگویم در مورد سامانههایی است که امکان تبادل داده را فراهم میکنند مانند اوپن دیتا. دیتاهایی که دولت باید اعلام کند، قبلا یک عددی بوده است که امروز رشد زیادی پیدا کرده است.
همه اینها در تغییر نگاه نهفته است. یک نگاه این است که آدمهای دولتی من هیچ وقت نگاهشان به جامعه نیست و همیشه نگاهشان به دولت و بالادست ها بوده است. مثلا رئیس سازمانی که اینجا نشسته بوده، به سایر سازمان ها، وزیر و سایر وزرا پاسخگو بوده است. اما ما سعی کردیم این تغییر نگاه را ایجاد کنیم که به مردم پاسخگو باشند، برای همین من آدمهای سازمانم را تشویق می کنم تا در شبکههای اجتماعی حضور داشته باشند تا این تغییر نگاه ایجاد شود. اگر تشویق میکنم در رویدادهای شرکتهای خصوصی شرکت کنند برای همین مسئله هست. این مهمترین دستاورد است. یک مدیر نسل جوان تفاوت خود را با مدیر نسل قبل در اینجا نشان میدهد که مدیر نسل جوان خودش را پاسخگو به مردم میداند، حتی بیش از آن که به بالادست خودش پاسخگو بداند.
♦ در پرونده «تغییر نسل مدیران دولتی» بخوانید: • گفت و گو با محمد کبیری، معاون امور تعاون وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی • گفت و گو با فرید دهقانی، مدیرعامل صندوق بیمه سرمایهگذاری فعالیتهای معدنی • گفت و گو با امید محدث، مدیرکل دفتر هماهنگی و نظارت بر امور جوانان وزارت ورزش و جوانان > برای دسترسی به محتوای کامل پرونده کلیک کنید. |
ایرنا: این تفاوت علتش به سن مدیران برمیگردد یا شریط فرهنگی امروز جامعه این شرایط را ایجاد کرده است؟
ناظمی: تبلور همه این موارد خودش را در این نسل نشان داده است. مثلا تحول تکنولوژی فرایندی زمانی است. اگر مسئولین قدیمی در شبکه های اجتماعی حضور ندارند یا اگر حضور دارند و جملات رسمی را منتشر میکنند، انگار که این شبکه ها روابط عمومی سازمانشان است، به این دلیل است که این تغییر و تحولات برایش محسوس نبوده و سبک زندگیاش این نیست.
این مسئله جزئی از تغییر تکنولوژی، تغییر سبک زندگی و تغییر نگاه هست که عمدتا در یک مشخصه به نام جوان بودن تبلور پیدا میکند، در حالی که ممکن است جوانانی هم باشند که سبک زندگیشان این نبوده و شهروند محوری نگاه اصلیشان نباشد. فرض من این است که به طور عمده تفاوت نسل جوان این است که شهروندمحور هستند. روز اولی که به این سازمان آمدم روزنامه نگاران از من پرسیدند مدیر امنیت این سازمان چه کسی هست؟ رئیس مرکز ماهر چه کسی هست؟ و کجا باید اطلاعاتشان را پیدا کرد. اما امروز مرکز ماهر و مسئول امنیت خودشان در شبکههای مجازی اکانت دارند و افراد می توانند در توئیتر آنها را پیدا کنند. اگر افراد در شبکه ها می گویند فلانجا هک شده است، این فرد خودش میرود ارزیابی می کند و پاسخ میدهد و اگر لازم باشد اطلاعیه می دهد. زمانی که مثلا مشکلی برای اپلیکیشن ها ایجاد بشود خودش تماس میگیرد تا کمک کند. همه اینها همان تغییر رویکرد هست. این تغییر رویکرد معنای عمده اش تغییر نگاه به حکمرانی است. یعنی من خودم را در نظام حکمرانی چه تعریف می کنم؟
ایرنا: آیا جوانگرایی در سازمان شما در میزان شفافیت ساختار اداری شما هم تغییری ایجاد کرده است؟
نظامی: خیلی زیاد... شفافیت ابعاد مختلفی دارد، همین سازمانی که در موردش صحبت می کنیم، حداقل از سال ۹۰ به بعد هیچ پروژه فنی در آن تعریف نشده است که از راه مناقصه به اتمام رسیده باشد. وقتی من میخواهم این تغییر را بدهم، معلوم است که همه سازمان علیه من موضع گیری میکند. کارشان هم غیرقانونی هم نبوده است. به هر حال در مناقصاتی که برگزار شده، شرایط قانونی برای انتخاب برنده فراهم نمیشده است. اما من همه قراردادهای بالای ۲۵۰ میلیون تومن را یا مناقصه کرده ام یا روی سامانه ستاد (سامانه تدارکات الکترونیکی دولت) قرار گرفته است.
ایرنا: قرار گرفتن مناقصات و مزایده ها دستگاه های دولتی بر روی این سایت که اجباری است!
نظامی: نه اینطور نیست. من همه راههای فرارش را بلد هستم و بقیه هم بلد هستند. مثلا قراردادهای پژوهشی و قراردادهای محرمانه لازم نیست روی سایت قرار بگیرند. من تعدادی قرارداد محرمانه مصوب دارم که روی سایت قرار نمیگیرند، اما مگر کاری دارد که باقی قراردادها را هم محرمانه کنم!؟ برای من هیچ کاری ندارد که در موضوع دولت الکترونیک بروم مصوباتی بیاورم که دیتاهای دولت محرمانه و امنیتی است و من باید با یک شرکت قرارداد را به شیوه ترک تشریفات ببندم.
مگر کاری دارد که به اسم پژوهشی کردن با یک دانشگاه قرارداد ببندم و دانشگاه برود قرارداد را با یک شرکت واسط ببندد؟ اصلا می توانم مناقصه برگزار کنم اما شرط احراز اهلیت را به گونهای طراحی کنم که فقط یک شرکت برنده شود. این که من دارم مناقصه برگزار میکنم از ناتوانی من نیست. ممکن است یک مدیر دیگر بگوید این بیتجربه است که چنین کاری را می کند. ولی من همه این راه ها را بلد هستم، اما نمیخواهم این کار را انجام دهم.
ما شکاف های مختلفی در جامعه داریم. اما بدون تعارف بزرگترین شکافی که امروز می بینم شکاف بین نسلی است. من با جوانی که متفاوت ترین افکار سیاسی را با من داشته باشد، خیلی راحت تر حرف می زنم و کار می کنم تا با پیرمردی که شبیه ترین افکار سیاسی را با من داشته باشد.
ایرنا: در بحث راه اندازی سامانه پنجره واحد مجوزهای کشور که میتواند تاثیر مهمی در شفافیت و کاهش کاغذ بازی سیستم بوروکراسی کشور داشته باشد، وزارت ارتباطات و اقتصاد مشترکا نقش ایفا کرده اند و معاونتهای دخیل در این پروژه از هر دو وزارتخانه توسط مدیران نسل جدید مدیریت میشوند. فکر می کنید این جوان بودن چقدر در رسیدن این پروژه به مرحله اجرا موثر بوده است؟
ناظمی: تقریبا هر کاری که من تا الان توانسته ام انجام بدهم، بدون تعارف با کمک سایر جوانان بوده است. ما شکافهای مختلفی در جامعه داریم. اما بدون تعارف بزرگترین شکافی که امروز میبینم شکاف بین نسلی است. من با جوانی که متفاوتترین افکار سیاسی را با من داشته باشد، خیلی راحتتر حرف می زنم و کار میکنم تا با پیرمردی که شبیه ترین افکار سیاسی را با من داشته باشد.
این حرفی که دارم میزنم، خیلی حرف عجیبی است، ولی تجربه ای است که واقعا لحظه به لحظه آن را آموخته ام. انگار میان مدیران نسل قبل یک مرزکشی هایی وجود دارد و یک پیشینه ای وجود دارد که یک جاهایی امکان همکاری را سلب میکند. دو آدم چهل سال پیش سر موضوعی دعوایشان شده است، الان آن دعوا منجر شده است که دو سازمان نتوانند با هم کار کنند. این چیزیست که من دارم می بینم. اما جوان هیچ چیزی نداشته باشد، حداقل آن پیشینه بازدارنده را ندارد. این تجربه من است.
ایرنا: مسائلی که می فرمایید در همین پروژه مشخص هم موثر بوده است؟
ناظمی: در همه پروژه ها این مشکل وجود داشته است. تنها به این مورد اختصاص ندارد. در طرح نوآفرینی که به زودی سامانه اش رونمایی خواهد شد هم همین مشکل وجود داشت. در این طرح آدم های جوان ۵-۶ وزارتخانه درگیر بودند و در تمام آن وزارتخانههای مخالف داشته است. مخالفینی که می دانند هر تغییر قانونی به معنای تغییر جایگاه قدرت است. اختیاری را از کسی می گیری و به دیگری می دهی.
موضوع دیگری هم که وجود دارد این هست که افراد مسن دیگر خیلی جاه طلبی برای انجام تغییرات جدی را ندارند. اما فرد جوان چون میخواهد برای خودش رزومه بسازد، معمولا حامی اینگونه طرح ها است.
ایرنا: این اقداماتی که شما توصیف کردید، نتیجه مستقیماش افزایش دردسر برای مدیر و سازمان مربوطه هست. مثلا در موضوع شفافیت صندوق بازنشستگی کشوری، حقوق و مدارک تحصیلی مدیرانش را اعلام کرد. این اقدام شفافیت ساز باعث شد که حجم گسترده ای از اعتراضات به آن سازمان وارد شود، در حالی که قبل از آن چون کسی اطلاعات دقیقی نداشت، اعتراض خاصی هم مطرح نبود. خود شما هم مثلا با حضور رسانه ای پررنگی که دارید واکنش هایی علیه تان ایجاد شده است و حتی روزنامه کیهان هم به نسبت به شما موضع گیری داشته است...
ناظمی: بله هزینه دارد و این هزینه بیش از آن چیزی است که شما فکرش را بکنید.
خیلی از مواقعی که می نویسم برای این است که خودم را وامدار کنم. وقتی شما می نویسی، دیگر مجبور هستی. وقتی در مقاله ای می نویسی من با فلان مورد مخالفم، دیگر مجبور به انجام هستی و هزینه تغییر نظر را برای خودت زیاد می کنی.
ایرنا: سوال من همین است که اگر شما و نسل شما ۴-۵ سال دیگر مدیر بمانید، آیا فشار این سالها باعث نمی شود که این شیوه را کنار بگذارید و مانند مدیران گذشته رفتار کنید؟
ناظمی: فکر می کنم که خیر. در مورد شخص خودم که می تونم این حرف را بزنم. من خیلی اینجوری نیستم که بگویم شیفته حضور در دولت هستم. برای همین هم اصلا ناراحت نمی شم که امروز کیفم را بردارم و بروم سر همان کار هیئت علمی که بودم.
ایرنا: اگر یک روز احساس کنید که همین هیات علمی را هم از شما خواهند گرفت چطور؟
ناظمی: بله گذران زندگی سخت می شود. اما اگر درآمد حداقل مشخصی داشته باشم، خیر. من بیش از آنکه وامدار شغل باشم، وامدار ایده هایم هستم. البته شاید امروز و الان فکر می کنم که اینطور خواهد بود و واقعا توهمی باشد و دو سال دیگر این حرف ها را نزنم. ولی الان حداقل میدانم که بیشتر دنبال این هستم که ایده های ذهنم و شفافیت را پیاده کنم.
یک موضوع دیگر هم هست. خیلی از مواقعی که می نویسم برای این است که خودم را وامدار کنم. وقتی شما می نویسی، دیگر مجبور هستی. وقتی در مقاله ای می نویسی من با فلان مورد مخالفم، دیگر مجبور به انجام هستی و هزینه تغییر نظر را برای خودت زیاد می کنی. من خیلی از مواقع که میخواهم در شبکه های اجتماعی متنی را بگذارم با خودم می گویم راه ساده تر این هست که این متن را نگذاری، با کسی درگیر نمی شوی، محبوب هم هستی، کسی هم به تو ناسزا نمی گوید. همه اینها هست اما فکرهای دیگری هم می کنم. فکر می کنم که اگر این حرف را اینجا نگویم همین جاست که یواش یواش عقب نشینی میکنی از ایده ها و آرمان هات فاصله میگیری و تبدیل می شوی که به آدمی که دوست نداری.
نظر شما