قصه گویی برای کودکان، از قدیم مرسوم بوده و از سرگرمی های جذاب برای کودکان محسوب میشود، مهارت قصه گویی می تواند بیش از یک سرگرمی ساده باشد و برای تربیت کودکان به ما یاری برساند، روان شناسان یکی از مهمترین اثرات قصه گویی برای کودکان را رشد هیجانی، عاطفی و سلامت روان کودک میدانند و معتقدند قصه خوانی برای کودکان، میتواند یکی از مهمترین عوامل موفقیت و پیشرفت آنها در زندگی آیندهشان باشد.
یکی از مهمترین آثار قصهگویی و قصهخوانی برای کودکان، ایجاد رابطه صمیمانه بین والدین و فرزند و رشد عاطفی اوست. به همین دلیل تأکید میشود حتما قصهخوانی برای کودک از سنین پایین شروع شود و تا سالهای بعد ادامه داشته باشد. حتی توصیه می شود مادر از دوران بارداری با جنین حرف بزند و برایش قصه بگوید. اگرچه جنین مفهوم قصه را متوجه نمیشود، اثر عاطفی بسیاری برای مادر و جنین دارد و سبب آرامش هر دوی آنها میشود.
بنا به گفته روان شناس ها تعریف کردن قصه برای کودکان پیشدبستانی، میتواند موفقیت و پیشرفت تحصیلی آنها در مراحل بعدی زندگیشان را هم بهشدت تحت تأثیر قرار دهد. تحقیقات نشان داده کودکانی که در کودکی با قصه و داستان پیوند داشتهاند، در امور تحصیلیشان هم موفقتر هستند.
آموزش اخلاقیات پسندیده به کودکان، آگاهی از اصول فرهنگی و ریشههای اعتقادی، افزایش مهارتهای کلامی و شنیداری، افزایش قدرت تخیل، تصویرسازی و خلاقیت؛ از جمله تأثیرات مثبت قصهگویی برای کودکان است. قصهگویی ابزاری برای تقویت حافظه، گسترده کردن محدوده فکری و گسترش دایره لغات و واژگان کودک و بهبود بخش توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران است. ضمن اینکه به کودک کمک میکند تا با آرامش بیشتری با مشکلات روبرو شده و راهکاری برای رفع آن بیابد.
امروزه وجود تکنولوژیهای جدید، پیچیدگیها و مشکلات عدیده در خانواده و جامعه موجب شده که هنر قصهگویی به نوعی به فراموشی سپرده شود. این در حالی است که قصهگویی سنتی است که از قدیم وجود داشته و والدین و اجداد ما همواره برای کودکان قصه میگفتند. از سوی دیگر قصهگویی برای کودکان موجب افزایش سطح هوش اجتماعی آنان شده و نقشی اساسی در شکلگیری شخصیت دارد.
حسین میرزایی مترجم معتقد است: مطالعه آثار ادبی در سالهای اخیر این نکته را به ما یادآور میشود که ما گمشدهای در زبان فارسی داریم و آن زبان قصهگوست. حتی در دنیا نیز زمانی که ما از این زبان فاصله میگیریم، آرامش روح را از دست میدهیم. بنابراین میتوان گفت که سینما و رمان قصهگو همیشه طالب دارد.
وی با اشاره به نقش رویا در قصه ادامه داد: این امر به ما این نکته را گوشزد میکند که همه وجود انسان واقعیت نیست و با خیال و رویا آمیختگی نزدیک دارد. نمونه آن، رمان هریپاتر که به دلیل رویا و خیالپردازی به حدی از فروش رسید که قابل درک نبود. این کتاب قصهای دارد که با رویا و خیال درهم آمیخته و به همین دلیل مخاطب با هر سنی با آن ارتباط برقرار میکند.
علی خانجانی نویسنده کتاب هنر قصهگویی نیز با تاکید بر این که مطالب کاربردی در زمینه قصهگویی نیاز ضروری قصه گویان است گفت: منابع تالیفی در خصوص قصهگویی اغلب توسط کسانی نوشته شده است که عمده تجارب و فعالیتهایشان در حوزه نظری و پژوهشی بوده و کمتر با مسائل اجرایی و نیازهای کاربردی علاقهمندان سروکار داشتهاند.
وی عقیده دارد: قصهگویی در مطبوعات و رسانههای کشور به لحاظ کیفی متأسفانه جایگاه مطلوبی ندارد، چون مادۀ اصلی آن یعنی «قصه» بهرغم جایگاهی که قصه در فرهنگ دینی و ملی ما دارد، از تعابیری است که در مطبوعات و رسانهها با کموجهی و بی مهری مواجه است.
خانجانی ابراز تاسف می کند از اینکه برای ایرانیان مسلمانی که در فرهنگ دینی و ملی خود بارها به قصهگویی سفارش شده اند و از نظر دسترسی به منابع داستانی یکی از غنیترین مردمان جهان هستند، ولی هنوز در تقویم ملی خود روزی را به نام «روز ملی قصهگویی» ثبت نکردهاند و از این حیث یک عقبافتادگی بسیار زیاد نسبت به کشورهای صنعتی و پیشرفته دارند.
او می گوید: دردآور است که از دیار شهرزاد باشیم و یکی از قطبهای قصهگویی جهان، اما سهمی بسیار ناچیز در مؤسسه گوتینگتن که چهارصد هزار روایت از قصههای جهان را در خود جا داده است، داشته باشیم. جا دارد که شورای فرهنگ عمومی در اقدامی سریع نسبت به این مهم وارد عمل شود و با در نظر گرفتن روزی مناسب چون اول دیماه (دیگان) به عنوان روز ملی قصهگویی راه را برای ورود قصهها و ارزشهای رفتاری آنها به محافل بین المللی باز کند و به واسطۀ قصه شکوه و عظمت فرهنگ ایرانی اسلامی را به جانیان بشناساند.
مجید ابهری، رفتارشناس و آسیبشناسی اجتماعی نیز گلایه دارد از اینکه امروزه قصهگویی جای خودش را به تماشای فیلمها و بازیهای مختلف رایانه ای داده است.
او میگوید: در قالب قصه گویی بسیاری از ارزش های معنوی و باورهای یک جامعه به فرزندان آن منتقل میشود. در قالب قصه بسیاری از آموزههای رفتاری و امانتهای فکری به کودکان انتقال مییابد. اما امروز بازیهای رایانهای و فیلم جای قصه را گرفتهاند. البته قصهها هم ممکن است بدآموزی داشته باشند. هر چقدر قصه ها حاوی مسائل هیجانی، جنایی و امثال آن باشد روحیه بچهها با خشونت آشنا و مواجه میشود. در جامعه امروز، والدین دیگر حکایاتی از حفظ بلد نیستند تا به بچه ها بگویند. فقط اگر وقت و حوصلهای باشد، داستانی از روی کتابهایی که اغلب ترجمهشدهاند، برای بچه ها خوانده میشود که فقط بچهها زودتر بخوابند.
ابهری ارتباط عاطفی هنگام قصهگویی را از اصل قصه مهمتر میداند و میافزاید: از نگاه رفتارشناسی، وقتی مادری کنار بستر فرزندش دراز میکشد و برای او قصه میگوید رابطه عاطفی بین او و فرزند برقرار میشود. قصهگویی بیشتر جنبه برقراری ارتباط عاطفی دارد وگرنه قصه و داستان بهانه است تا فرزند با آرامش در کنار پدر و مادر خود بخوابد و از اضطراب و استرس فاصله بگیرد. امروز که نقش قصه در تربیت بچهها رو به فراموشی است شاید نهادهای تصمیم گیرنده با برگزاری برنامههای آموزشی و تشویقی بتوانند دوباره این فرهنگ را در بین والدین زنده کنند تا این ابزار مهم و مفید دوباره به کمک تربیت نسل آینده بیاید.
نظر شما