۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۸:۰۵
کد خبرنگار: 1086
کد خبر: 83444883
T T
۸ نفر

برچسب‌ها

تاکید قرآن مجید بر قضاوت نکردن بر اساس ظواهر و پرهیز از تمسخر دیگران

تهران- ایرنا- قرآن مجید در آیات فراوانی از جمله در سوره مبارکه حجرات به‌شدت بر تمسخر و قضاوت نکردن دیگران بر اساس ظواهر تاکید دارد؛ زیرا ممکن است تمسخرشدگان از تمسخرکنندگان بهتر باشند و کسی نمی‌داند.

اخلاق جمع خُلق است و در لغت خُلْق و خَلْق از یک ریشه؛ یعنی (خ ل ق) هستند. خَلْق به شکل ظاهری انسان نظر دارد و خُلق به شکل باطنی و نفسانی. همان‌گونه که شکل ظاهری انسان، متصف به صفت نیک و بد است، شکل باطنی انسان هم اوصاف خوب و بد دارد. هدف انسان در فرهنگ اسلام، تقرب به خداوند است و اخلاق پسندیده اساسی‌ترین راه وصول به این مقصد. پیامبر اسلام (ص) نیز به بیان خود (انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق، کنزالعمال، ج ۳، ص ۱۶) برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده است.

اهتمام فوق‌العاده قرآن مجید به عنوان کتاب مقدس مسلمانان به مسائل اخلاقی و تهذیب نفوس، موضوعی اساسی و زیربنایی است که برنامه‌های دیگر از آن نشأت می‌گیرد؛ به تعبیر دیگر، بر تمام احکام و قوانین اسلامی سایه افکنده است. اخلاق از مهم‌ترین مباحث قرآنی است و از یک نظر مهم‌ترین هدف انبیای الهی؛ زیرا بدون اخلاق، دین برای مردم مفهومی ندارد.

انسان‌ها در هر شرایطی اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی نیازمند ارتباط هستند و مهم‌ترین پل ارتباطی انسان و خداوند متعال و انسان‌ها با یکدیگر، رعایت قانون است تا با رعایت قوانین هم به حقوق خود برسند هم حقوق دیگران را رعایت کنند. از این قوانین در حیطه ارتباطات فردی می‌توان به اخلاق یاد کرد. 

اما انسان چگونه می‌تواند اخلاقی و درست عمل کند و به تزکیه در اعمال برسد؟ با توجه به اهمیت موضوع در سلسله یادداشت‌هایی به بیان آیات مرتبط با اخلاق و ترجمه روان آنها بر اساس آیات سوره مبارکه رعد (از آیه ۱۹ به بعد) پرداختیم که صفات خردمندان یا به تعبیر قرآن اولوالباب را توصیف می‌کند. این مجموعه هفت‌قسمتی در نهایت هشت صفت از صفات خردمندان را بر اساس آیات قرآن بیان کرد.

در مجموعه جدید از این یادداشت‌ها به بیان آیاتی از سوره مبارکه حُجُرات می‌پردازیم. این سوره مبارکه چهل و نهمین سوره و از سوره‌های مدنی قرآن در جزء ۲۶ است. حُجُرات جمع حجره به معنای اتاق است و این واژه در آیه چهارم سوره مبارکه آمده است. سوره حجرات درباره آداب برخورد با پیامبر (ص) و اخلاق اجتماعی همچون سوء ظن، تَجَسُّس و غیبت سخن می‌گوید. اولین نوبت از این مجموعه یادداشت‌ها را با آیه شش سوره حجرات در مورد ضرورت تحقیق در مورد اخباری که به ما می‌رسد و عمل بر اساس علم آغاز کردیم، دومین یادداشت از این مجموعه در مورد ماهیت مفهوم اخوت دینی و آثار اجتماعی آن بود و سومین یادداشت را خوانیم.

مطابق ظواهر قضاوت نکنیم 

یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیرا منهم و لانساء من نساء عسی أن یکن خیرا منهنَّ و لا تلمزوا أنفسکم و لاتنابزوا بالألقاب بِئس الاسم الفسوق بعد الایمان و مَن لم یتُب فاولئک هم الظالمون (سوره مبارکه حجرات، آیه ١١)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقب‌های زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت دادن پس از ایمان آوردن و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.
کلمه یسخر به معنای استهزاء کردن است؛ یعنی کاری که سبب تحقیر فرد دیگری بشود. حال چه با گفتار، اشاره، عمل یا حالت خاصی که سبب شود فرد مقابل احساس حقارت کند. هیچ کس نباید فرد دیگری را مسخره کند. شاید به همین دلیل برای تاکید بیشتر در ادامه آیه می‌فرماید: هیچ زنی نباید زن دیگری را مسخره کند.

استدلال قرآن کریم برای مسخره نکردن این است که عسی ان یکونوا خیرا منهم شاید آن فرد نزد خدا از شما بهتر باشد. (المیزان، علامه طباطبایی، ج ١٨، ص ٥٠٩). از آنجا که انسان‌ها فقط ظاهر انسان‌ها را می‌بینند و از باطن آنها خبری ندارند و نمی‌دانند چه کسی پیش خداوند متعال، عزیز است؛ نباید مطابق ظواهر قضاوت کنند؛ زیرا برای ما معلوم نیست فرد نزد خداوند متعال چه مقام و ارزشی دارد. از آنجا که انسان از ظاهر انسان‌ها به درون آنها پی نمی‌برد یا بسیار کم از درون آنها مطلع می‌شود؛ باید از هر گونه قضاوت کردن مطابق با ظاهر، پرهیز کرد. نهی از مسخره کردن هم شامل اجتماع و هم شامل حیطه‌های خصوصی و خانوادگی می‌شود و هم شامل گفتن و نوشتن در سطح اجتماع و در محیط‌های مجازی. دامنه زمینه ارتکاب به این گناه گسترده است؛ شاید یک جوک به عنوان مثال که در آن یک گروه یا یک فرد مسخره شود، به دست هزاران نفر یا میلیون‌ها نفر برسد.    
استهزاء در ظاهر یک گناه ولی در باطن چند گناه است؛ از قبیل تحقیر، خوار کردن، کشف عیوب، اختلاف افکندن، ایجاد کینه، فتنه آفرینی، تحریک به گناه، انتقام‌گیری، طعنه و گناهانی دیگر. 
ریشه مسخره کردن می‌تواند تواند  قدرت  جسمی، موقعیت اجتماعی، تفریح و سرگرمی، مدرک تحصیلی و خود را بالاتر دیدن باشد. قرآن کریم می‌فرماید: فرحوا بما عندهم من العلم و حاق بهم ما کانوا یستهزؤن (سوره مبارکه غافر، آیه ٨٣). آنان به علمی که دارند شاد هستند و کیفر آنچه را مسخره می‌کردند، آنها را فرا خواهد گرفت. 
گاهی هم ریشه مسخره کردن جهل و نادانی است. وقتی حضرت موسی (ع) دستور کشتن گاو را داد، بنی اسرائیل گفتند: آیا ما را مسخره می‌کنی؟ و إذ قال موسی لقومه إنَّ الله یأمرکم أن تذبحوا بقرة قالوا أتاخذونا هُزُوا قال أعوذ بالله أن أکون من الجاهلین (سوره مبارکه بقره، آیه ٦٧)؛ پناه به خدا می برم که از جاهلان باشم؛ یعنی مسخره کردن دیگران ریشه در جهل و نادانی دارد. از آنجا که مسخره کردن، تجاوز به حریم فرد است؛ فاولئک هم الظالمون؛ برای جبران آن باید توبه کرد. البته توبه تنها به زبان نیست، بلکه توبه تحقیر کردن یک فرد، با اکرام کردن اوست. (تفسیر نور، قرائتی، ج ١١، ص ١٨٥-١٨٣).
مسخره کردن از گناهانی شمرده می‌شود که خداوند متعال وعده عذاب داده است. الذین یلمزون المطَّوِّعین من المؤمنین فی الصدقات و الذین لایجدون الا جُهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم و لهم عذاب ألیم ( سوره مبارکه توبه، آیه ٧٩). کسانی که بر مؤمنانی که [افزون بر صدقه واجب‌]، از روی میل، صدقات [مستحبّ نیز] می‌دهند، عیب می‌گیرند، و [همچنین‌] از کسانی که [در انفاق‌] جز به اندازه توانشان نمی‌یابند، [عیبجویی می‌کنند] و آنان را به ریشخند می‌گیرند، [بدانند که] خدا آنان را به ریشخند می‌گیرد و برای ایشان عذابی پردرد خواهد بود.

در شأن نزول آیه امده است؛ در غزوه تبوک، رسول خدا (ص) برای مخارج لشگریان امر فرمودند هر کس هر چه می‌تواند کمک کند. بعضی انفاق فراوان و بعضی کم کمک کردند. ابو عقیل انصاری نصف صاع (یک صاع معادل ٣ کیلوگرم است) خرما انفاق و به پیامبر خدا عرض کرد: شب گذشته تا صبح کار کردم و اجرتم یک صاع خرما شد، نصف آن را برای خانواده‌ام گذاشتم و نصف آن را برای انفاق آوردم. منافقین هر دو گروه را مسخره کردند و به آنان که مال کمی انفاق کرده بودند می‌گفتند خواسته خود را جزء انفاق‌کنندگان جلوه دهد یا خود را به یاد مردم آورد تا از صدقات چیزی به وی بدهند. (گناهان کبیره، دستغیب (رحمت الله)، ج دوم، ص ٣١٢).

معنای استهزاء الهی 
استهزاء از اوصاف فعلی خداوند است و وصف فعلی از مقام فعل و از مرتبه امکان انتزاع می‌شود؛ از این رو چگونگی کاری که خدای سبحان درباره منافقان در مقام استهزاء آنها انجام می‌دهد، مطابق با روش مذموم خود آنهاست. مراد از استهزاء خدا، تحقیر شدن آنان در میان مردم است. چگونگی استهزاء الهی نسبت به منافقان در این آیه ذکر شده لاتعجبک أموالهم و أولادهم إنما یرید الله أن یعذبهم بها فی الدنیا و تزهق أنفسهم و هم کافرون (سوره مبارکه توبه، آیه ٨٢). تعجب نکنید، مال فراوان و فرزند آنها وسیله تعذیبشان است؛ چنین کیفری، متناسب و شبیه سیره منافق است که به ظاهر مسلمان و در باطن کافر است. دادن اموال زیاد و فرزند فراوان به منافقان، تمسخر خداوند نسبت به آنهاست. کسی که با مال یا فرزندش متلاشی می‌شود، (امتحان از راه مال و فرزند و موفق نشدن در این امتحان) در حقیقت گرفتار عقوبتی شده که ظاهرش نعمت و باطنش عذاب است. این عذاب دنیایی است و عذاب دردناک الهی در انتظار آنهاست. سخر الله منهم و لهم عذاب ألیم؛ [بدانند که] خدا آنان را به ریشخند می‌گیرد و برای ایشان عذابی پردرد خواهد بود.

بنابراین در آیه شریفه سوره حجرات همه مؤمنان را از مسخره کردن یک گروه یا یک فرد به هر دلیل نهی می‌کند؛ زیرا دیگر شیطان از راه شرک و بت‌پرستی آنها را نمی‌تواند از راه مستقیم دور کند. چون آنان ایمان آورده‌اند. پس شیطان از راه‌های دیگر به سراغ مؤمنان رفته و آنان را از راه خدا دور می‌کند. یکی از آن راه‌ها، مسخره کردن یکدیگر است؛ حتی به قصد شوخی و خنده زیرا در آن اذیت و تحقیر است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha