روزنامه اعتماد در یادداشت امروز نوشته است: در رابطه با چرایی تصمیم امریکا برای ورود به روند صلح با طالبان میتوان به دلایل مختلفی همچون هزینههای کلان تحمیل شده به اقتصاد امریکا بر اثر عملیات نظامی در افغانستان طی 18 سال اخیر، ناتوانی در رسیدن به یک ثبات نسبی در افغانستان پس از نزدیک به دو دهه که از حمله نظامی ایالاتمتحده به این کشور میگذرد و نهایتا شعارهای انتخاباتی ترامپ و رویکرد ایشان به مساله حضور نظامی امریکا در دیگر کشورها اشاره کرد.
البته امریکا تنها کشوری نیست که با طالبان گفتوگو داشته و طی این مدت کشورهای دیگری نیز همچون روسیه، ایران، چین و پاکستان گفتوگوها و دیدارهایی را با برخی مقامات و نمایندگان طالبان در ارتباط با موضوع صلح افغانستان داشتهاند. واقعیتی که در مورد افغانستان نمیتوان انکار کرد این است که شرایط جغرافیایی، دولت و ارتش ناکارآمد، اختلافات داخلی و دسترسی به منابع درآمدی قاچاق ازجمله عواملی هستند که افغانستان را طی دهههای اخیر به پناهگاهی امن برای گروههای تروریستی تبدیل کرده است.
در چنین شرایطی حضور داعش در خاک افغانستان پس از وارد آمدن آسیبهای جدی به این گروه در عراق و سوریه، قطع به یقین میتواند معضلات امنیتی بیشتری را برای دولت و مردم افغانستان، کشورهای همسایه و سراسر جهان به همراه داشته باشد، به همین خاطر میتوان گفت تحت چنین شرایطی تلاش برای تاثیرگذاری در آینده افغانستان و حفاظت از منافع ملی از جمله عواملی است که کشورهای مختلف را در این مقطع به گفتوگو با طالبان متمایل کرده است.
در این میان جمهوری اسلامی ایران به دلیل هممرز بودن با افغانستان، مساله قاچاق موادمخدر و سابقه تخاصمی طالبان در قبال خود، در شرایطی قرار گرفته که هرگونه تحول در حوزه امنیتی-سیاسی افغانستان از توانایی تاثیرگذاری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران برخوردار خواهد بود و از این لحاظ انتظار کنار کشیدن ایران از روندهایی که در حال شکل دادن به آینده افغانستان است انتظاری منطبق با واقعیت و منافع ملی ایران نیست.
از دیدگاه راهبردی ایران، حضور نیروهای امریکا در کشورهای همسایه و تبدیل شدن مناطق همجوار خود به کانونی برای سازماندهی مجدد داعش تهدیدی برای امنیت ملی کشور قلمداد میشود، بههمین دلیل ممانعت از قدرت گرفتن داعش در همسایگی خود و خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را شاید بتوان مهمترین هدفی درنظر گرفت که جمهوری اسلامی ایران از مذاکرات صلح افغانستان و گفتوگوی خود با طالبان دنبال میکند.
در رابطه با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، طالبان از همان ابتدای ورود خود به مذاکرات با امریکا در اکتبر 2018، خروج نیروهای امریکایی از این کشور را یکی از مهمترین و اصلیترین شروط خود قرار داده و به نظر میرسد که در حال حاضر با نزدیک شدن به روزهای پایانی نهمین دور از مذاکرات، طرف امریکایی و طالبان به چارچوب زمانی مشخصی برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان دست پیدا کرده باشند.
البته باید توجه داشت که موضوع خروج نیروهای امریکایی از افغانستان نگرانیهایی را در داخل ایالاتمتحده امریکا ایجاد کرده و در همین ارتباط لیندزی گراهام سناتور ارشد جمهوریخواه در حال تهیه طرحی است که طی آن وزارت دفاع و وزارت خارجه امریکا باید تضمینهای لازم را در برابر محافظت این کشور در برابر حملات تروریستی پس از خروج نیروهای نظامی امریکا از افغانستان ارایه دهند. از نظر این سناتور جمهوریخواه، حفظ یک نیروی حداقلی 8600 نفری برای مقابله با تروریسم ضروری است، چراکه این مساله عدم تکرار 11 سپتامبر دیگری را تضمین خواهد کرد.
به نظر میرسد که به دلیل وجود چنین نگرانیهایی در میان سیاستمداران امریکایی به احتمال زیاد لااقل در کوتاهمدت شاهد خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بهصورت کامل نخواهیم بود و همانطور که دونالد ترامپ اشاره کرده، ممکن است امریکا حتی در زمان صلح در افغانستان یکی از پایگاههای خود را در خاک این کشور حفظ کند. این امر باتوجه به نزدیک بودن انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده برای ترامپ از اهمیت زیادی میتواند برخوردار باشد و به نظر نمیرسد که دونالد ترامپ حاضر باشد در این باره ریسکی را به جان بخرد که برنده شدن مجددش را تحتتاثیر قرار دهد.
اما در مورد جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد ضمن قابل پذیرش بودن اهداف مطرح شده یعنی ممانعت از تقویت داعش در افغانستان و خروج نیروهای امریکایی از این کشور، روند مذاکرات صلح با طالبان دارای نکات قابلتامل دیگری نیز باشد که توجه به آنها ضروری است:
1- در ابتدا باید گفت که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان اگرچه منطبق با سیاست و رویکرد ایران در متکی نبودن امنیت منطقه به بازیگران فرامنطقهای است اما این مساله را هم باید درنظر گرفت که در اینجا صحبت از کشوری است که ناکارآمدی دولت و ارتش، آن را از بسیاری از کشورهایی که امریکا در آنها حضور نظامی دارد متفاوت میسازد.
خروج نیروهای امریکایی از افغانستان میتواند با ایجاد خلأ قدرت نظامی موثر باتوجه به توان و امکانات فعلی ارتش افغانستان به درگیریها میان طالبان، داعش و دولت مرکزی با یکدیگر و نهایتا قدرت گرفتن گروههای تروریستی و افزایش بیثباتی و ناامنی در این کشور منجر شود که در این صورت قدر مسلم جمهوری اسلامی ایران به دلیل همسایگی با افغانستان و حتی پاکستان از اثرات منفی چنین تحولاتی بیتاثیر نخواهد بود.
نکته قابلتامل دیگر اینکه تقویت داعش در مرزهای ایران میتواند در روابط میان ایران و امریکا، گزینههای انتخابی ایران را تحتتاثیر قرار دهد، بنابراین باتوجه به دلایل گفته شده چگونگی مقابله با داعش در افغانستان و تامین امنیت و ثبات در این کشور موضوع بسیار مهمی است که جمهوری اسلامی ایران باید آن را موردتوجه جدی قرار دهد و باید به این نکته توجه داشت که به دلیل پیشینه منفی طالبان در روابط با ایران، خروج نیروهای امریکایی به عنوان فصل مشترک میان ایران و طالبان به تنهایی نمیتواند تضمینکننده به خطر نیفتادن منافع ج.ا.ا از سوی طالبان سهیم شده در قدرت باشد.
2- طالبان در حال حاضر مجموعهای یکدست و یکپارچه نیست و از نظر داخلی دارای گروهبندیهایی است که بر این اساس میتوان این پیشبینی را داشت که برخی گروههای مخالف روند صلح و سازش (بهخصوص در صورت توافق میان طالبان و امریکا در رابطه با باقی ماندن بخشهایی از نظامیان امریکا در افغانستان) به فعالیتهای نظامی علیه دولت مرکزی افغانستان ادامه دهند و حتی سازماندهی بهتر در برابر مخالفان، آنها را به داعش نزدیکتر کند. از طرفی هم ممکن است طالبان موافق باشند بخشهایی از نیروهای آنها خارج از قدرت سیاسی به عنوان یک ابزار و برگ بازی در معادلات آینده افغانستان حضور داشته باشند و این مسالهای است که به هر حال نباید از دید تصمیمگیرندگان ج.ا.ا مغفول بماند.
3- اگرچه ایران و دیگران تمایل خود را برای در دست گرفته نشدن قدرت غالب توسط طالبان در ساختار سیاسی افغانستان ابراز کردهاند اما به نظر نمیرسد که هیچ تضمینی در این رابطه وجود داشته باشد که طالبان در آینده به دنبال افزایش سهم خود از قدرت نباشد و حتی در این مسیر مجددا به سمت خشونت نرود. نباید فراموش کنیم که طالبان حکومت را سهم خود میداند که به دنبال تحولات رخ داده در سال 2001 از دست آنها خارج شده، بههمین خاطر ورود طالبان به قدرت سیاسی میتواند حتی منشا ایجاد مشکلاتی در مسیر ثبات و امنیت آینده افغانستان شود و این بیثباتی نیز قادر خواهد بود که منافع و امنیت ملی ایران را از خود متاثر سازد.
4- مذاکرات بینالافغانی که قرار است پس از اتمام مذاکرات طالبان با امریکا بین دولت مرکزی افغانستان و نیروهای طالبان بر سر چگونگی سهیم شدن در قدرت صورت گیرد فصل متمایز دیگری از مذاکرات صلح افغانستان است که به نظر نمیرسد توافق نهایی بین طالبان و دولت مرکزی امری سهلالوصول آن هم لااقل در کوتاهمدت باشد، بههمین خاطر اختلافات احتمالی پیشآمده در ادامه روند صلح افغانستان میتواند تمامی دستاوردهای به دست آمده تاکنون را با خطرات جدی مواجه کند که از این نظر هوشیاری دستگاه سیاست خارجی ایران در برخورد با موضوع صلح در افغانستان به منظور حفظ منافع ملی در معادلات آینده امری ضروری است و لازم است رویکرد مناسبی در برخورد با هر دو طرف طالبان و دولت مرکزی از سوی ایران اتخاذ شود.
نظر شما