نویسنده کتاب «محمد صیرفیان» اصفهانی و از فعالان بازار و تجارت فرش این استان است و طبق گفته خودش، این مجموعه را در 96 سالگی، با عینکی بر چشم و ذره بینی در دست نوشته است.
کتاب به معرفی و شرح کوتاه مشاغل به ترتیب حروف الفبا اختصاص دارد و نویسنده کتاب معتقد است؛ بسیاری از این حرفه ها حتی در لغتنامه دهخدا هم قید نشدهاند.
آبکش: شغلی است که گردآورنده کتاب میگوید در دوران کودکی برای هر یکصد عدد دلو آبی که از چاه بالا میآوردند یک ریال و در اواخر 2و نیم ریال اجرت میگرفتند.
اُرسی دوز: کفاشهایی که کفشهایی شبیه کفش اروپاییها تولید کرده بودند را ارسی دوز میگفتند. چون روسیه را اُرس مینامیدند کفش های آنان را هم ارسی میگفتند. در شمال شرقی میدان شاه سابق اصفهان بازاری بود که بازار ارسی دوزها نامیده می شود و سراسر آن کفاشی بود.
ارّهکش: شغلی که زمانی در محله قبله دعا(خیابان جامی فعلی اصفهان) به عنوان کوچه اره کشها معروف بوده است.
اکاف: افرادی که جل زیر پالان الاغها و اسبها را برای جلوگیری از سرما خوردن آنها تهیه میکردند. گویا پالان فروشها را هم اکاف میگفته اند.
پازشکن: قدیمترها درختان تنومند در اصفهان زیاد بوده و هنگام خزان و پاییز برگریزان بود که عده ای آنها را پازش(پاشت یا وجین) می کردند. ظاهرا افراد خاصی بودند که به راحتی از درختان بالا میرفتند و از آن پایین نمیآمدند و در بالا شروع به تکاندن درختان میکردند و هنگامی که نزدیک درخت دیگری می رسیدند، از محل خود روی درختی دیگر میپریده اند و تا درخت آخر پایین نمیآمده اند.
تون تاب: گرم کردن حمامهای قدیم که دو خزانه داشتهاند. وقتی افغانها اصفهان را گرفتند با کتابهای کتابخانههای سلطنتی حمام را گرم میکردند و کسی که شب تا صبح زیر حمام را میسوزانید و گرم میکرده تون تاب میگفته اند.
خشت مال: منازل قدیم را با خشت های خام مربع شکل می ساخته اند. سال های 1320 برای هر یک هزار عدد خشتی که دو برار آجرهای امروزی بود یک تومان دستمزد میگرفتند. پیرمردی آن زمان تعریف می کند که «هزار تومان را خشت مال می داند که چقدر است.»
دواتگر: افرادی بوده اند که دوات مرکب قدیمی را می ساخته اند. قسمت کوچکی از بازار اصفهان به نام دواتگرها بود اما مغازه هایشان پر از سماور، تُنگ و وسایل چای خوردن بود چرا که دوات های گذشه دیگر مشتری نداشت.
زِهتاب: کسی بود که روده گوسفند، بز یا حیوانات دیگر را می تاباند و با آن غربال و وسایل دیگر می ساخت.
شانه ساز: صنعتگرانی که از چوب شمشاد شانه های بسیار ظریف و منظمی می ساخته اند و نویسنده کتاب می گوید: دو نفر از طلوع آفتاب تا تاریکی هوا مشغول این کار بوده اند و او از منظم بودن دنده ها و ظرافت کار آنها در شگفت بوده است.
شعر باف: اشخاصی بودند که پارچه های ابریشمی یا پارچه هایی از موی بز و سایر حیونات را می بافتند یا طناب مویی درست می کدند.
علاف: علاف ها کسانی بودهاند که جو، علف، گندم و زغال میفروخته اند. داستان کوتاه علافی که در زمان قاجار به وزارت دربار میرسد و به عنوان «صدر اصفهانی» معروف میشود نیز در کتاب آمده است.
کتیرازن و کتیرافروش: حرفه ای که با تیغ زدن به ساقه گونه طبیعی گوَن، صمغ ارزشمند و گران قیمت کتیرا را از این گونه گیاهی بر میگیرند.
امروز نیز این کار توسط افرادی که مجوز از منابع طبیعی می گیرند یا بدون مجوز کتیرا می زنند دنبال می شود و متاسفانه ضربه مهلکی بر پیکره طبیعت مناطقی مانند سمیرم در جنوب و فریدن در غرب استان اصفهان زده است.
مقنّی: از جمله پرافتخارترین پیشه گذشتگان ما حفر قنات بوده است. کاری که رزق و روزی بیش از نیمی از ساکنان کشور را تامین می کرد و پس از هزاران سال دانشمندان هلندی به این نتیجه رسیدند که بهترین روش آبیاری، آبیاری قدیم ایرانی ها بوده است. افرادی که به کندن قنات اشتغال داشتند را مقنی می گفتند ولی امروز به سبب رواج موتورهای آبکش و پایین رفتن آب های زیر زمینی قنات ها خشکیده اند و این شغل منسوخ شده است. امروزه به کسانی که در چاه ها کار می کنند مقنی گفته می شود.
میر غضب(آدم کش)، گنجشک فروش، مساح، مشاش فروش یا مشاشی، میمونی، نیل فروش، ورشوساز، یوشن فروش، مِجری ساز و غلافگر از دیگر مشاغلی هستند که کمتر شنیده شده و امروزه خبر و اثری از آنها نیست.
از نکات قابل توجه این مجموعه، نام و نشان مشاغلی است که بسیاری از آنها در ایران و بویژه اصفهان قدیم رواج داشته و حتی منشا نام خانوادگی بسیاری از فامیلها در کلانشهر اصفهان از همین پیشهها گرفته شده است.
سالها قبل که محمدجواد ظریف که سفیر و نماینده ایران در سازمان ملل بوده است در نامه ای از نویسنده کتاب حاضر به علت اهدای یک قطع فرش نفیس به سازمان ملل تشکر کرد که تصویر آن نامه در کنار نامهای از کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان مل متحد، در صفحه های پایانی کتاب منتشر شده است.
کتاب «پیشه وران پیشین» در 184 صفحه توسط انتشارات مانا- اصفهان چند نوبت تجدید چاپ شده است.
نظر شما