ارزیابی انتقادی عماد افروغ از نهاد علم در ایران

تهران- ایرنا- عماد افروغ از جمله صاحب‌نظرانی است که با مطالعه دانشگاه در ایران به این نتیجه رسیده‌ که این نهادها از جریان‌های نوین و پویای معرفت‌شناسی به دور مانده و همین امر سبب شده تولیدات علمی دانشگاه‌های ایران در دنیا حاشیه‌ای شوند و در داخل هم دانشگاه نتوانند نیازهای کشور را برطرف کنند.

کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» نوشته عماد افروغ حاوی نوعی نگاه نقادانه به رویکردهای قالب‌گرایانه، کمی و اثبات گرایانه حاکم بر نظام آموزش رسمی در ایران است که می‌کوشند متاثر از یک نحله شناخت شناسی از مد افتاده و مطرود و بی توجه به زبان معطوف است که با قراردادن چهره‌های آکادمیک و دانشگاهی در چنبره‌ای محدود و با تحمیل شاخص‌های کمی و محتواگریز و همینطور با اهرم‌های تبلیغی و گاه هژمونیک که در اختیار دارد، دنبال آن است تا کشور را از به اصطلاح عقب ماندگی علمی نجات دهند.

افروغ در کتاب خود دست اندرکاران نظام آموزشی را نسبت به مباحث معرفت شناسی «بیگانه» می‌خواند و رویکرد آنها را «فرو افتادن در معرفت‌شناسی بی‌ریشه و معرفت سوز پوزیتیویسم» می‌داند و به همین ترتیب آنها را درقبال نسبت علم با فرهنگ و جامعه و سازو کارهای درونی پدیده‌های چه طبیعی و چه اجتماعی «غافل» می‌داند.

عماد افروغ نتیجه این «غفلت» و «بیگانگی» سیاست‌گذاران علم در مباحث معرفت شناسی و تمرکز مطلق آنان بر رویکردهای پوزیتیویستی را اینگونه توصیف می‌کند که، این رویکرد باعث گردیده تا تلاش‌ها و آثار عمیق خردورزان و اندیشمندان داخلی که نگاهی غیراثبات گرایانه دارند، نادیده گرفته شود. وی نتیجه این فضا را چنین ارزیابی می‌کند: در نتیجه «تمام انگیزه و تلاش دانشگاهیان به مسیر باریکی از معرفت‌های بشری به نام معرفت تجربی، آن هم با رویکرد خاص و ابزارها و شیوه‌های قالبی هدایت می‌شود.»

این جامعه‌شناس پیامد بی‌اطلاعی جامعه علمی ایران در معرفت شناسی غیرپوزیتیویستی را «حاشیه‌ای شدن» مراکز علمی و فرهنگی ایران در جهان می‌داند که در عمل باعث شده، نهادهای علمی ایران حتی از پاسخگویی به نیازهای داخلی کشور هم باز بمانند.

افروغ در این اثر برخی رفتارهای نهادهای علمی ایران را متناقض ارزیابی می‌داند. هرچند این استاد دانشگاه این وضعیت را «ناموزونی و گسست» می‌خواند؛ برای مثال در همین رابطه می‌نویسد: «ناموزونی و گسست در عناصر نظام اجتماعی، اهداف و وسایل، بود و نمود و مبنا و نما کاملا مشهود است، در سطح هستی شناسی مباحثی مطرح می‌کنیم و از حکمت متعالیه و انقلاب صدرایی و جامعه‌ای با فرهنگ و نیازهای خاص سخن می‌گوییم، اما در فعالیت‌های علمی و تجربی خود از امثال فرانسیس بیکن، حلقه وین و در بهترین حالت کارل پوپر پیروی می‌کنیم، از مقابله و مصاف نرم‌افزارانه با غرب سخن می‌گوییم و قابلیت‌های نظری و مفهومی تاریخی و دینی خود را به رخ می‌کشیم، اما غرب را مرجع داوری و تلاش‌های علمی خود قرار می‌دهیم.»

این استاد دانشگاه در دیگر مقالات کتاب خود نیز، چنین گسست‌هایی را ناموجه و غیرقابل قبول می‌داند و عنوان می‌کند که باید بین معرفت شناسی غرب و معرفت شناسی‌هایی نظیر صدرایی دست به انتخاب بزنیم. وی اما در ادامه برخی از عناصر موثر در نهاد علم ایران را «سطحی نگر و مقلد در علم اما پر مدعا» توصیف می‌کند که از نظر عماد افروغ برای «حفظ جایگاه و مطامع خود» می‌کوشند علم را در قالبی خشک و سطحی عرضه کنند اما این استاد دانشگاه عنوان می‌کند که «باید قالب‌ها را شکست و اندیشه را پرواز دااد و به محتوا اصالت بخشید.»

«ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» عنوان کتاب عماد افروغ جامعه‌شناس شناخته شده ایران است. این کتاب از دو بخش اصلی دارد. این جامعه‌شناس در بخش اول مباحثی درباره معرفت‌شناسی علم را در قالب ۱۴ مقاله کوتاه و بلند مطرح می‌کند که در این بخش ابعاد نرم افزاری و محورهای مرتبط و مقوله‌هایی همانند بومی‌سازی علم و معرفت، جایگاه علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است. در خلال این مباحث موضوعاتی نظیر مبانی متافیزیکی و پیش‌فرض‌های رویکرد اثبات‌گرایانه در علم و همچنین رویکرد برون گرایانه در جامعه شناسی علم نقد شده‌اند تا به رویکرد معرفت شانسی طولی و هماهنگ و تا حدی استفاده از رویکردهای درون گرا در علم، زمینه دستیابی به رویکردی جدید به علم شناسی فلسفی مهیا گردد.

 افروغ اما بخش دوم خود را به «گفتارهای مربوط به حوزه نهادی علم» اختصاص داده و نقطه نظرات خود را با ارائه ۱۵ مقاله بیان کرده است در این بخش موضوعاتی نظیر آسیب‌شناسی نهاد علم در قالب نهادهایی مانند دانشگاه، حوزه و شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث شده‌اند. این استاد دانشگاه در این بخش ۲۵ آسیب در نهاد دانشگاه عنوان شده است و درباره آسیب‌هایی نظیر بیگانگی با زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی و غلبه نگاه پیش‌زمینه‌ای سخت افزارانه به علم، عدم انطباق بین دانش نظری و دانش عملی، خروج مرجعیت علم از داخل به خارج، بی توجهی به مبانی متافیزیکی علم، غفلت از نظم هنجاری و اجتماعی محقق، خط گرفتن از جریان‌های سیاسی، فقدان حقوق معنوی در دانشگاه و کثرت سرقت‌های علمی از جمله آسیب‌های شناسایی شده‌اند.

کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» نوشته عماد افروغ در ۵۱۶ صفحه توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha