این شورا در ۴ خرداد ۱۳۶۰ (۲۵ مه ۱۹۸۱ میلادی) با هدف ایجاد زمینه برای یکپارچگی اقتصادی و نظامی تشکیل شد و از جمله اهداف شش کشور عضو آن یعنی عربستان، امارات، بحرین، قطر، عمان و کویت رسیدن به واحد پولی مشترک تا سال ۲۰۱۰ بود.
در واقع شورای مزبور می خواست به نهادی همچون اتحادیه اروپا در میان جهان عرب تبدیل شود اما در سایه اختلافات داخلی سیاسی و مرزی میان اعضای خود تا کنون نتوانسته به هیچ یک از اهداف یاد شده تحقق بخشد.
در حقیقت می توان گفت سیاست های برخی از اعضا از جمله عربستان طی سال های اخیر و پس از به قدرت رسیدن سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهدی فرزندش محمد بن سلمان شورای همکاری خلیج فارس را تا آستانه فروپاشی کامل پیش برد و شاید به همین دلیل سران سعودی تصمیم گرفتند پس از عدم حضور برخی از سران در اجلاس های دو سال گذشته، امسال بار دیگر تمام رهبران شورا را در ریاض گردهم جمع کنند و به همین منظور اخیرا برای تحقق بخشیدن به این مهم تلاش های گسترده ای را انجام داده اند.
** عقب نشینی های پیاپی عربستان در مقابل قطر
بر کسی پوشیده نیست که کشمکش ائتلاف سعودی اماراتی با کشور قطر یکی از مهم ترین عوامل شکاف برداشتن ساختار شورای همکاری خلیج فارس به شمار می آید. این ائتلاف عامل شکل گیری بحران با دوحه در سال ۲۰۱۷ محسوب می شود.
هم اکنون بر همگان عیان شده است که عربستان و به دنبال آن امارات و بحرین پرچم سفید را به نشانه تسلیم شدن بالا برده اند. به عنوان مثال سه کشور عربستان، امارات و بحرین که بازیهای جام خلیج فارس در دوحه را تحریم کرده بودند، ناگهان موضع خود را تغییر داده و در بیست و چهارمین دوره مسابقات فوتبال جام خلیج فارس در آذر ماه به میزبانی قطر حاضر شدند و در همین رابطه تیم ملی فوتبال بحرین دیروز در بازی فینال بر حریف سعودی خود پیروز شد و بازیکنان بحرینی جام این مسابقات را از دست «تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر دریافت کردند.
علاوه بر آن قطر حضور خود در اجلاس را مشروط به منتقل شدن محل برگزاری آن از ابوظبی به ریاض دانست و عربستان و امارات و بحرین با این شرط دوحه موافقت کردند. در واقع این اولین بار در تاریخ اجلاس های شورای همکاری خلیج فارس است که کشور میزبان آن تغییر می یابد زیرا طبق معمول برگزاری نشست سران در میان کشورهای عضو به طور دوره ای و گردشی است.
اما از سوی دیگر عربستان در ارتباط با مسائلی که باعث قطع روابط با دوحه شد، هیچ گونه امتیازی از قطر دریافت نکرده است. ریاض در گذشته بارها اعلام کرده بود در صورتی روابط خود با دوحه را از سرخواهد گرفت که قطر به ایران نزدیک نشود و روابطش را با تهران تا پایین ترین سطح تنزل دهد و به رابطه با اخوان المسلمین پایان داده و پایگاه نظامی ترکیه را در خاک خود برچیده و شبکه تلویزیونی «الجزیره» را تعطیل کند ولی قطر در تمامی موارد یاد شده همچنان به مواضع گذشته خویش پایبند ماند و در مقابل خواسته های سعودی ها به هیچ وجه عقب نشینی نکرد.
**موقعیت امارات و بحرین در برابر قطر
انگیزه های واقعی عربستان و امارات و بحرین از عقب نشینی در برابر قطر تا کنون نمایان نشده است زیرا عربستان با به راه انداختن چنین بحرانی نه تنها می خواست جایگاهش را در شورای همکاری تحکیم بخشد بلکه در صدد تقویت موقعیت خود در سراسر منطقه بود.
هر چند به نظر می رسد عربستان تنها طرف اصلی سودکننده از این عقب نشینی است اما به طور حتم این عقب نشینی برای امارات و بحرین بسیار سخت و دشوار خواهد بود زیرا امارات مدتی است به طور ناگهانی پیشقراول جهان عرب شده و در صدد تسلط یافتن بر یمن برآمده و در حال تاثیرگذاری بر فرآیند انقلاب مردم در سودان است و سعی دارد تا «خلیفه حفتر» را به عنوان نماینده خویش بر کشور لیبی تحمیل کند و علاوه بر همه اینها امارات در حمایت از کودتای نظامی عبدالفتاح السیسی و سرنگونی حاکمیت اخوان المسلمین در مصر نقش بسزایی ایفا کرد.
در چنین شرایطی با توجه به موارد یاد شده امارات هم اکنون خود را مجبور می بیند که بدون دریافت هیچ گونه امتیاز قابل توجهی در برابر قطر عقب نشینی کند. باید به این موضوع نیز توجه داشت که ابوظبی در تحریک بسیاری از کشورهای غربی علیه قطر و منافعش نقش بسزایی ایفا کرد و با توجه به توسعه یافتن سلطه اش بر بسیاری از رسانه های گروهی در غرب به طور مستمر قطر را هدف قرار داد.
به عنوان مثال بانک «الریان» (بانک اسلامی پیشین انگلیس) خریداری شده توسط شرکت سرمایه گذاری قطر به اتهام ارائه تسهیلات خدمات بانکی به مساجد و موسسه ها و شخصیت های اسلامی انگلیس در معرض موج حملات سازمان یافته رسانه های گروهی غرب قرار گرفت و همین امر باعث شد تا لندن در مورد مشتریان بانک تحقیق بی سابقه ای به عمل آورد.
اما در ارتباط با دولت بحرین باید گفت که منامه از تلاش عربستان برای بهبود روابط با قطر بیشترین درد و رنج را تحمل می کند چرا که بحرین تمام فعالیت های خود در قطر را تعطیل کرد و مسئولان قطری را به کنفرانس هایی که در آنها وزیران و مقامات اسراییلی حضور داشتند، دعوت نکرد و تمامی درها را برای حضور قطر در کنفرانس سالانه «گفت وگوی منامه» بست و در آن از شرکت کنندگانی دعوت به عمل آورد که در سخنرانی ها و گفت وگوهای خود به طور روشن و آشکار قطر را هدف قرار می دادند.
**انگیزه های عقب گرد سعودی اماراتی از مواضع شان در برابر قطر
برای پی بردن به علت عقب نشینی عربستان و امارات از مواضع شان در مقابل قطر باید روند تحولات سیاسی منطقه و تغییر یافتن معادلات پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا را مورد ارزیابی قرار داد.
ترامپ سیاست آمریکا در منطقه خاورمیانه را بر اساس دو هدف یعنی بهبود مناسبات با رژیم صهیونیستی و مقابله با ایران قرار داده است. در این میان کویت، قطر و عمان به روابط خود با ایران ادامه دادند و در نتیجه ائتلاف سعودی - اماراتی دچار شکاف شد.
آمریکا با توجه به شکاف پیش آمده در درون ساختار شورای همکاری خلیج فارس متوجه شد که تشکیل یک جبهه به هم پیوسته برای تحقق بخشیدن به هدف یاد شده محال و ناممکن است. واشنگتن تصور می کرد که ائتلاف سعودی - اماراتی می تواند به بخش عمده ای از سیاست هایش در مورد خاورمیانه و خلیج فارس تحقق بخشد اما این ائتلاف در جنگ یمن با شکست مواجه شد و ریاض و ابوظبی بر سر نفوذ در جهان عرب به طور کلی و یمن به طور خاص با یکدیگر به رقابت پرداختند و کاخ سفید دریافت که بر ائتلاف یاد شده به عنوان پایه و اساس ثابت سیاست آمریکا نمی تواند تکیه و اعتماد کند.
دیپلمات های آمریکایی به دنبال آن برای پر کردن شکاف و اصلاح اوضاع و مهار بحران میان قطر با بحرین، امارات و عربستان وارد عمل شدند. سیاستمداران و نظامیان آمریکا برای برقراری صلح و آشتی میان قطر و سه کشور یاد شده آنها را تحت فشار قرار دادند. در همین راستا به عنوان مثال می توان به سفر «دیوید گلدفین» فرمانده نیروی هوایی آمریکا به منطقه در ماه گذشته میلادی و تلاش ها و دیدارهای پی در پی مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا با مقامات این چهار کشور اشاره کرد.
ریاض در برابر فشارهای آمریکا چاره ای جز پاسخ مثبت دادن در خود ندید. کویت همزمان با اقدامات آمریکا تلاش های میانجگرانه خود را از ابتدای بحران آغاز کرد.
سفر اخیر محرمانه «عبد الرحمان بن محمد آل ثانی» وزیر خارجه قطر در ماه گذشته میلادی به ریاض را می توان به عنوان ثمره این تلاش ها برشمرد. آل ثانی در این سفر شرایط کشورش را جهت پایان یافتن بحران اعلام کرد و ریاض با توجه به شکل گیری اختلافات میان خود و ابوظبی چاره ای جز تن دادن به خواسته های دوحه ندید. در واقع برای اختلافات امارات و عربستان می توان دلایل بسیاری برشمرد. البته در این میان نارضایتی ریاض از توسعه یافتن نفوذ امارات به عنوان رقیب عربستان در برخی کشورها را می توان مهم ترین دلیل به شمار آورد.
** نتایج احتمالی اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس
چهلمین اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس صرف نظر از زرق و برق تبلیغاتی عربستان برای آن تصور نمی شود خارج از چارچوب پیش بینی های به عمل آمده نتیجه و پیامد خاصی با خود به همراه داشته باشد.
تجربه اجلاس های گذشته از این نوع با توجه به اختلافات موجود در بین شش عضو شورای همکاری موجب شده است تا اعضای آن از این گردهمایی ها به عنوان یک مراسم نمایشی و ظاهری جهت نشان دادن «وحدت» در میان خود استفاده کنند در حالی که شکل گیری چنین وحدتی روز به روز سخت تر و دشوارتر شده است و این نشست ها بیش از آنکه نشانه وحدت باشد به محلی برای نمایان شدن بیشتر اختلافات و گله و شکایت ها تبدیل شده اند.
عربستان همواره امیدوار بود که شورای همکاری به ابزاری برای تقویت نفوذ منطقه ای و بین المللی ریاض تبدیل شود اما با گذشت زمان دریافت که هر یک از کشورهای عضو دارای سیاست خارجه مستقل خاص خود است که با سیاست سعودی ها در تضاد است. عربستان به دنبال دریافت چنین واقعیتی و سلطه خود بر شورای همکاری برای تقویت نفوذ خود به دنبال یافتن مکانیزم دیگری برآمد.
برخی تصور می کردند ائتلاف میان ریاض و ابوظبی طی پنج سال گذشته و جنگ مشترک شان علیه یمن می تواند جایگزین مناسبی برای شورای همکاری باشد اما عربستان با این اقدام مرتکب یکی دیگر از بزرگ ترین اشتباهات راهبردی خود شد زیرا هم اکنون این ائتلاف به یک بحران اختلاف برانگیز مبدل شده که هر آن ممکن است از هم پاشیده شود و علاوه بر این برخی اقدامات و سیاست های عربستان باعث شد تا امارات بتواند به یک موقعیت سیاسی پیشرو و غیرقابل انتظار دست یابد.
در واقع امارات هم اکنون در خارج از مرزهای خود همچون یک قدرت بین المللی و فراتر از توان ذاتی خود عمل می کند و همین امر ساختار جهان عرب را برهم زده و باعث شده تا اتحادیه عرب نتواند به یک راهکار مشترک برای تمام کشورهای عربی دست یابد و باعث برهم خوردن معادلات و تضعیف کشورهای بزرگ عرب و به حاشیه رانده شدن آنها شده است که در همین رابطه می توان به تحولات شکل گرفته در سوریه، عراق، مصر، الجزایر، لیبی و یمن در سال های اخیر اشاره کرد.
با توجه به موارد یاد شده هم اکنون دیدگاه های گوناگونی در مورد چهلمین اجلاس رهبران شورای همکاری خلیج فارس وجود دارد.
برخی از ناظران سیاسی معتقدند عربستان با توجه به موقعیتی که در اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی دارد، در این اجلاس می خواهد خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای کارساز معرفی کند تا در نتیجه آن بتواند به جهان نشان دهد که همچنان زمام رهبری جهان عرب را در اختیار دارد.
در همین رابطه به عنوان شاهد مثال می توان به تلاش ها و اقدامات و امتیازدهی های عربستان جهت بازگرداندن قطر به آغوش شورای همکاری خلیج فارس اشاره کرد هر چند این امر خشم و نارضایتی امارات و بحرین را به همراه داشته است زیرا این دو کشور با شیوه بی سابقه ای نوک پیکان حملات سیاسی خود را به سمت قطر نشانه گرفته بودند.
ناظران سیاسی پیش بینی می کنند که اجلاس ریاض نمی تواند خارج از چارچوب مورد انتظار نتیجه خاصی به همراه داشته باشد و طبق معمول مواضع همیشگی خود را در مورد فلسطین، یمن، ایران و برخی تحولات منطقه ای تکرار خواهد کرد.
عربستان برای این اجلاس بسیار سرمایه گذاری کرده است و امتناع ورزیدن هر یک از رهبران شورا از مشارکت در آن ریاض را به شدت ناخرسند خواهد کرد. البته ریاض خود به خوبی می داند که سیاست های یک جانبه اش از یک سو و تمایلش جهت حاکمیت بر دیگر اعضا از سوی دیگر یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری شکاف در شورای همکاری طی سال های اخیر به شمار می رود و همین امر عضویت در این شورا را از ارزش انداخته است.
از سوی دیگر مبدل شدن عربستان طی سال های اخیر به گاو شیر ده آمریکا و پرداخت صدها میلیار دلار از سوی ریاض به واشنگتن برای شورای همکاری و اعتبار آن پیامدهای منفی به همراه داشته و جایگاه و موقعیت این شورا به عنوان یک ائتلاف منطقه ای را تضعیف کرده است.
در چنین شرایطی عربستان برای احیای دوباره شورای همکاری در منطقه خلیج فارس باید امتیازات بیشتری اعطا کند. آیا ریاض آماده چنین امری است؟ هم اکنون پاسخ دادن به این سوال به طور روشن و شفاف با توجه به شرایط موجود کار سخت و دشواری است و باید منتظر ماند و دید که تحولات منطقه چه پیامدهایی را با خود به ارمغان خواهد آورد.
** عدم حضور امیر قطر در اجلاس ریاض
«سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان به طور رسمی از شیخ تمیم بن حمد امیر قطر جهت حضور در چهلمین نشست سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دعوت به عمل آورد اما رسانه های رسمی سعودی تا کنون هیچ اشاره ای به این موضوع نکرده اند.
ناظران سیاسی معتقدند که حضور امیر قطر در اجلاس ریاض مشروط به دریافت دعوت نامه نیست زیرا در سال گذشته امیر قطر با وجود دریافت دعوت نامه رسمی برای حضور در نشست های سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و سران کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی در مکه از حضور در آنها خودداری کرد و تنها به فرستادن هیاتی از سوی قطر مانند این دوره اکتفا کرد و در این دوره نیز حاضر نخواهد شد. ۴۸۷
نظر شما