آیین معنوی چهارمین سالگرد شهادت جاوید الاثر شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین اصلانی و مداحی مداحان اهل بیت (ع) و با قرائت اشعار حماسی شاعران انقلابی، اجرای گروه های سرود مقاومت و ایثار، با سخنان همرزمان و پخش گوشه ای از فیلم های این شهید بزرگوار پنج شنبه شب پس از نماز مغرب و عشاء در مسجد حضرت ولیعصر(عج) در خیابان آذربایجان تهران برگزار شد.
بسیجی پاسدار علی آقاعبداللهی متولد ۱۰ مهرماه سال ۶۹، از پاسداران حفاظت سپاه انصارالمهدی بود که داوطلبانه برای دفاع از حریم حضرت زینب (س) راهی سوریه شد و در ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ به دست تروریست های تکفیری در منطقه خان طومان به شهادت رسید. پیکر این شهید که پسری از او به یادگار مانده همچنان مفقود است
در سوریه برای اسلام می جنگید
جانباز محمدعلی آقاعبدالهی پدر شهید درباره فرزندش می گوید:علی فرزند چهارم ما بود، بعد از سه دختر به دنیا آمد و بسیار برای ما مخصوصا مادرش عزیز بود.
وی افزود : اصرار علی برای اعزام به سوریه از چند ماه بعد از پیوستن به سپاه آغاز شد ،او واقعا برای اعزام سر از پا نمی شناخت، حتی فرمانده اش که بعد از شهادت او به خانه ما آمده بود گفت که علی از دو سال قبل از اعزام پیگیر بود که رضایت مقام های بالاتر را برای اعزام به سوریه یا عراق بگیرد.
پدر شهید ادامه داد: پسرم معتقد بود که اگر در سوریه بجنگی، برای اسلام می جنگی. می گفت حفظ اسلام یکی از اهداف اصلی انقلاب ما بوده و باید برای آن تلاش کرد. من هم با پسرم هم عقیده ام، می دانم که اسلام مرز ندارد و چه سوریه، چه جای دیگر اگر این مرز به خطر بیفتد باید بعنوان یک مسلمان برای دفاع داوطلب شویم.
به تنهایی به دل منطقه تکفیری ها زده بود
آقاعبداللهی درباره خصوصیات و تخصص های فرزندش گفت :علی را برای تخصص اعزام کردند و در بخش مخابرات مشغول شده بود اما فقط سه روز آنجا دوام آورد و بعد با اصرار موافقت فرماندهانشان را گرفته بود که به منطقه عملیاتی برود. او بیشتر در منطقه حلب و خان طومان حضور داشت. بیشتر هم عملیات های شناسایی منطقه را انجام می داد مثلا سه روز قبل از شهادتش به تنهایی به دل منطقه تکفیری ها زده بود تا آنجا را شناسایی کند.
پدر شهید مدافع حرم تصریح کرد: علی خیلی شجاعت داشت و به خاطر همین به او لقب شیر خان طومان را داده بودند و هنوز هم عکسش در جبهه مقاومت اسلامی سوریه است و دوستانش می گویند محال است فرمانده ای از شجاعت بگوید و اسم او را نیاورد.
شهادت علی پر راز و انتظار
این جانباز انقلاب اسلامی تاکید کرد : شهادت علی اما هنوز برایمان پر از رمز و راز است و پر از انتظار، به ما گفتند که علی روز شهادتش با دو نفر دیگر از رزمنده های ایرانی و ۲۰ رزمنده سوری در منطقه خان طومان برای دفاع از یک موقعیت راهبردی که تازه به دست نیروهای مقاومت اسلامی افتاده بود وارد میدان می شود .
هوا مه آلود بوده و بارندگی هم شدید، مهمات تمام می شود و علی در محاصره جبهه النصره تنها می ماند. همانجا پشت بیسیم به دوستانش می گوید که به من مهمات برسانید، به خدا اینها چیزی نیستند از پس شان برمی آییم.
وی افزود : فرمانده علی بعدها به ما گفت که ما تا ۱۵ متری علی جلو رفتیم تا به او مهمات برسانیم اما چون هوا تاریک شده بود و دید نداشتیم از پشت بیسیم به علی گفتیم که ابوامیر ما نزدیک تو هستیم. اما علی گفت که دیگر آمدن تان فایده ای ندارد. بعد از این هم ارتباطش قطع شد.
شواهد حاکی از شهادت علی است
پدر شهید افزود: خبر شهادت علی از همان زمان به خانواده او اعلام شد؛ خبر جاوید الاثر شدنش را اما مادر شهید باور نکرده و می گوید شاید اسیر شده باشد و شاید زنده باشد، چون هیچ نشانی از او به ما نرسید. گفتند شهید شده، رفته اند منطقه را دیده اند و شواهد حاکی از شهادت علی است.
یادش گرامی باد .
نظر شما