شماره۷۷ دی و بهمن ۱۳۹۸ مجله سینما و ادبیات اولین شماره از این نشریه بعد از درگذشت ناگهانی همایون خسروی دهکری، مدیرمسئول آن است. نیلوفر نیاورانی سردبیر این نشریه این شماره را برای هیات تحریریه سخت ترین شماره دانسته است زیرا «در خلأ و با بغضی چون شیشه شکسته در گلو برگزار کردیم».
اما به نوشته او مطالب این شماره نیز با هماهنگی خسروی دهکری انتخاب شده است و بر این اساس بخش سینمای جهان این شماره به سینمای یونان و یکی از کارگردانان جوان آن یعنی یارگوس لانتیموس Yargos Lanthimose (متولد ۱۹۷۳) اختصاص دارد که بیشتر در ژانر رئالیسم وحشت آثارش را می سازد. این بخش شامل مقاله های مختلف ترجمه و تالیف، یادداشت همچنین زندگینامه لانتیموس است و ترجمه ای از گفت وگو با اوست.
لانتیموس که تصویرش با شمایلی متفاوت چون آثارش بر جلد این شماره مجله نیز نشسته است، با ساختن فیلم های دندان نیش (۲۰۰۹) و بعدها کشتن گوزن مقدس (۲۰۱۷)، و سوگلی (۲۰۱۸) طرفداران پروپاقرصی در ایران پیدا کرد. سینمای او راه به تفسیرهای متفاوت میگشاید. کشتن گوزن مقدس با الهام از اسطوره ایفیژنی اثر اوریپید یکی از شخصیتهای کلیدی اساطیر یونان و دختر بزرگ آگاممنون شاه آرگوس ساخته شد.
لانتیموس قصد ندارد روایت معاصر خود از ایفی ژنی را به روایتی مطلقاً افسونزداییشده و معاصر تبدیل کند که صرفاً در نتایج اخلاقیاش شبیه روایتهای باستانی باشد. او که معتاد ایدههای غریب و نامتعارف است باز هم به سراغ ایدهای فراتر از تحمل واقعگرایی معاصر میرود. لانتیموس که از سال ۲۰۰۱ فعالیت خود را آغاز کرده توانسته جوایز مختلفی از جمله جایزه جشنواره فیلم کن برای آثار نو (۲۰۱۰ برای فیلم دندان نیش) و جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم کن (۲۰۱۷ برای فیلم کشتن گوزن مقدس) را به دست آورد.
بخش فیلمها و احساسها که زمینهای برای طرح و مباحثه حول تاریخ سینما و مطالعات و نقد سینمایی درخور توجه است، در این شماره به گفت وگوی والتر سالس Walter Salles (کارگردان و سینماگر برزیلی) با چهار کارگردان آرژانتینی شامل لوکرسیا مارتل Lucrecia Martel، پابلو ریرو Pablo Reyero، دانیل بورمان Daniel Burman، پابلو تراپرو Pablo Trapero اختصاص دارد که البته به همین یک مطلب ترجمه خلاصه نمی شود و مجموعه ای از مطالب در مورد سینمای آرژانتین است و گفت وگوی اختصاصی سینما و ادبیات با لوکرسیا مارتل (Lucrecia Martel) کارگردان زن آرژانتینی مطرح با سینما و ادبیات را نیز دربر می گیرد.
به احترام ژان دوشه؛ منتقد و سینمادوست فرانسوی
بخش سینهفیل (Cinephilia) به معنای فردی که عاشق سینماست، در این شماره سراغ ژان دوشه (۱۹۲۹ تا ۲۰۱۹) Jean Douchet، یکی از اصیلترین سینهفیلهای جهان رفته است. کسی که به او لقب سقراط سینما دادهاند. اما چرا ژان دوشه؟ چون آنچنان که «باید» او را در ایران نخوانده و نشناختهایم. اما این باید از کجا میآید؟ از نقش و اثر دوشه در سینما و ادبیات سینمایی فرانسه و حتی جهان. اثری که از آنچه در ایران به عنوان نقد میشناسیم برنمیآید؛ زیرا «نقد، هنر دوستداشتن» است. یکی از مطالب این بخش گفت وگوی فرید اسماعیلپور با ابراهیم گلستان (سینماگر و نویسنده ایرانی متولد ۱۳۰۱) در مورد ژان دوشه است. گلستان هم فکر و قلم دوشه را می شناسد، هم با او دوستی و آشنایی داشته و هم در فیلم هایش توجه و احترام او را برانگیخته است. ترجمه گفت وگویی با دوشه، همچنین ترجمه از تحلیل وی از فیلم باد ما را خواهد برد (محصول سال ۱۳۷۸) ساخته عباس کیارستمی و چاپ تصاویر نامه های کارگردانانی مانند آلفرد هیچکاک به دوشه از مطالب دیگر این بخش است.
مداخله بخش دیگری از این نشریه است که قرار است در هر شماره حسب حال و روز و وقایع سینما، موضوعات نظری و سینمایی را در مورد وضعیت موجود منتشر کند. اولین شماره این بخش یا پرونده همزمان شده با پخش جهانی فیلم ایرلندی آخرین ساخته مارتین اسکورسیزی Martin Scorsese (متولد ۱۹۴۲) کارگردان شهیر آمریکایی اختصاص یافته است. در این بخش ضمن چند نقد از منتقدان نام آشنا می توانید خواننده گفت وگویی با مارتین اسکورسیزی باشید که نوامبر ۲۰۱۹ در مجله سایت اندساوند sight-sound-magazine منتشر شده است.
ایرلندی آخرین فیلم مارتین اسکورسیزی موضوع یکی دیگر از بخشهای این شماره است. «ایرلندی بازگشت اسکورسیزیست به قلمرو آشنا و خوشایندش. جایی که دههها پیش سینمای خاص خود را به تدریج با گروهی از بازیگران و عوامل دیگر پایهریزی کرد. در هفتادوهفتسالگی، ایرلندی جاهطلبانهترین و بلندپروازانهترین پروژه اوست، که استودیوهای متعدد فیلمسازی در طول دهه گذشته شهامت درگیرشدن با این فیلم ۲۱۰دقیقهای را نداشتند.» ایرلندی نهتنها اجرا و نمایش تماتیک همیشگی اسکورسیزی بلکه همکاری او با تیمی محسوب میشود که از جوانی سالها با آنها کار کرده است.
سینمای اجتماعی ایران موضوع میزگرد
آیا سینمای اجتماعی ایران به بنبست رسیده است؟ نسبت سینمای اجتماعی ما با واقعیتهای اجتماعی چگونه تعریف میشود؟ چرا سینمای اجتماعی امروز ایران چنگی به دل مخاطب نمیزند، او را شگفتزده نمیکند و حتی مخاطب این نوع سینما به نوعی اطلاعات بیشتری از وقایع و حوادث اجتماعی دارد و گویی جلوتر از فیلمساز است. سینمای اجتماعی قرار است مسائل، مشکلات و معضلات اجتماعی را نشان دهد و در فرم و ساختار و قالبهای اجرایی تجربههای جدیدی را در برابر مخاطب به نمایش بگذارد. سینمای واقعگرای ایران که در دورههایی بسیار قدرتمند و تاثیرگذار ظاهر شده به قول ابوالحسن داودی سینماگر ایرانی در میزگرد همین شماره عملاً شمهای از واقعگرایی را دارد و بیشتر منظر سیاسی دارد، نه منظر اجتماعی. صحبتهای ابوالحسن داودی، رسول صدرعاملی، مازیار میری در بخش سینمای ایران در این شماره تحلیلی دقیق از وضعیت سینمای اجتماعی ایران به دست میدهد.
میزگرد این شماره مجله سینما و ادبیات با حضور مازیار میری، ابوالحسن داودی، رسول صدرعاملی و جواد طوسی به پاسخ های یادشده در مورد سینمای اجتماعی ایران و سوالهای فراتر از آن می پردازد تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا سینمای اجتماعی این روزهای ایران مانند دهه ۸۰ درخشان و پرستاره نیست و از این مهم تر آینده آن چه می شود.
رسول صدرعاملی که خود ید طولا در ساخت فیلم های اجتماعی دارد در پاسخ این سوال گفته: من به شدت به آینده و به ویژه نسل های جوان و مطالباتش خوش بینم. همه فیلم هایی که اینجا ما فیلم متوسط قلمدادش می کنیم، هر جای دنیا که می رود، برایش بال بال می زنند. فیلمسازان ما چه متاخر و چه جدید، ذهنشان از یک طراوتی برخوردار است. آنها از دریچههایی به هستی و کائنات، مردم و جامعه اطرافشان نگاه می کنند که انگار این دریچه فقط برای ماست و کسی که بلد نیست چنین نگاه و افق دیدی داشته باشد. این بخش شامل نقدهای دیگری نیز در مورد ژانرهای مختلف در سینما به ویژه ژانر اجتماعی و مروری نقادانه بر مهم ترین اثار سینمای اجتماعی سال های اخیر از جمله متری شش و نیم (سعید روستایی، ۱۳۹۷)، ابد و یک روز (سعید روستایی، ۱۳۹۴) و مغزهای کوچک زنگزده (هومن سیدی، ۱۳۹۶) نیز هست.
خیابان و رمان در بخش ادبیات
خیابان و رمان موضوع محور بخش ادبی در این شماره است. داستان خیابان نوشته جان دیویس (۱۹۲۹ تا ۲۰۱۲) از نویسندگان نسل چهارم امریکا با ترجمه احمد اخوت و میزدگری با حضور مجید اخگر، مهدی افروزمنش، علی اصغر حداد و کیهان خانجانی در مورد اهمین خیابان در رمان و مطلبی از علی خدایی به نام آیین ورود به چهارباغ و جداریات به معنای دیوارنوشته ها در ادبیات تنها بخشی از مطالب بخش ادبیات در این شماره است.
خیابان به مثابه محلی از پیوستگی برخورد چشمها با یکدیگر. همهی ما رد خیابان را در آثار ادبی جهان و ایران در دورههای تاریخی مختلف پی گرفتهایم. کارکرد نمادین خیابان، کارکرد اسطورهایاش، کارکرد تاریخیاش را در ادبیات جهان دنبال کردهایم. چگونه به خیابان به عنوان یک پدیده بنگریم؟ یک فرم. نقش خیابان و کارکردهای مختلف آن را در جایجای مطالب این بخش خواهید دید؛ خیابانهایی که تاریخ و ادبیات را روایت کردهاند.
پرونده هنر و سیاست این شماره به مرور کارنامه ادبی-روشنفکری جان برجر (۲۰۱۷-۱۹۲۶) رماننویس، شاعر، منتقد هنری، نقاش و فعال سیاسی نامدار انگلیسی اختصاص یافته است. در این پرونده سعی شده تا آنجا که ممکن بوده تصویری چندوجهی و جامع از یکی از درخشانترین نویسندگان و روشنفکران معاصر اروپا پیش چشم خواننده قرار داده شود. یکی از جسورترین نویسندگانی که نقد بیپروا و تندوتیزش از سلطهطلبی جهانی ایالات متحده در دهههای اخیر وجه ماندگار کارنامهی روشنفکری او خواهد بود.
بخش هیروگلیف در این شماره به موضوع فراموشی اختصاص یافته است. نیت از فراموشی، نقصان در حافظه یا تنسپردن به مرور زمان نیست. فراموشی چنان که موریس بلانشو منتقد ادبی و صاحب سبک فرانسوی (۱۹۰۷ تا ۲۰۰۳) میگوید ناتوانساختن تجربهای از هول جهان است که بدون آن، امکان کلمه محال میشود. از این رو بدون فراموشی جانفرسا یا به تعبیر درستتر، بدون اعمال فراموشی، زیست به شکل نوشته درنمیآید.
نظر شما