همچنان که «فوکویاما» بهدرستی گفته، عامل تعیینکننده در مهار کرونا نوع رژیم نیست، بلکه ظرفیت دولت و میزان اعتماد به آن است. آلمان، کره جنوبی و تایوان، که به شیوهای دموکراتیک اداره میشوند، در مهار این اپیدمی موفق ظاهرشدهاند. بیتردید حکمرانی خوب و تصمیمگیری خردمندانه در موفقیت این دو کشور بسیار تأثیرگذار بوده است.پیشازاین در یادداشتی از دو عامل مدیریت یکپارچه و مسئولیتپذیری برای موفقیت و تبدیل این تهدید به فرصت یادکردم. به تعبیر زیبای حافظ آری بهاتفاق جهان میتوان گرفت.
باکمال تأسف در وضعیت کنونی ایران از هر دو نظر با مشکل روبرو هستیم. نبود مدیریت یکپارچه، آشفتگی در حکمرانی را در پی دارد و قدرت حکومت را در تبدیل تهدید به فرصت کاهش میدهد.
در فاجعه چرنوبیل که در زمان رهبری «میخائیل گورباچف» در سال ۱۹۸۶ اتفاق افتاد، گورباچف خود مدیریت بحران را به دست گرفت و با تعیین فردی از جانب خود و ارتباط منظم با او تمامی امکانات شوروی را برای مهار این بحران بسیج کرد و بر آن موفق شد. درواقع نظامهای استبدادی و اقتدارگرا برحسب نوع حکمرانی و اداره به دو نوع منظم و نامنظم یا آشفته تقسیم میشوند. بیتردید نظام استبدادی اگر با آشفتگی همراه باشد، به تعبیر مرحوم علامه «نائینی» مانند کنیز سیاهی است که دست او به کثافت نیز آلوده باشد.
سیستم سیاسی ایران هم ازنظر حقوقی و هم ازنظر عملی از یکپارچگی لازم برخوردار نیست، ولی آنچه این مشکل را مضاعف میکند، عدم پایبندی نهادها به اختیارات قانونی خود و تفسیر قانون اساسی بر اساس منافع بخشی و سیاسی جریانهای خاص است. برای مثال میتوان به مدیریت منابع مالی عمومی توسط نهادهای غیردولتی اشاره کرد. افزون بر این تعدد نهادهای قانونگذاری و نهادهای موازی و پراکنده تصمیمگیری و امنیتی، حکومت را با بحران کارآمدی روبرو کرده است.بحران کارآمدی، به سرمایه اجتماعی آسیب میرساند و بیاعتمادی عمومی را در پی دارد. بیاعتمادی عمومی موجب شده تا اقتدار و نهادهای مرجع نیز کارکرد خود را از دست بدهند.
یکی از مزایای کشورهای آسیای شرقی که در شرایط بحرانی به آنها بسیار کمک میکند، اقتدار پذیری و درنتیجه مسئولیت شناسی جامعه است. آنان در پرتو فرهنگ کنفوسیوسی به اقتدار ارج مینهند و درنتیجه از تصمیمهای دولت تبعیت میکنند.
در ایران بیاعتمادی با بحران اقتدار نیز همراه شده است و نهادهایی که درگذشته مرجعیت داشتهاند، آن را ازدستدادهاند. برای مثال یکی از مقامات رژیم گذشته در سال ۵۷ به یکی از روحانیون خیرخواهانه یادآور شده بود که شما پیروز میشوید، ولی نگرانی من این است که با عملکرد خود به روحانیت که سرمایهای بسیار سودمند برای شرایط بحرانی است، آسیب بزنید.
بههرحال اگرچه شرایط نومیدکننده به نظر میرسند، ولی تنها نقطه امید این است که مردم باوجود بسیاری از مشکلات توانستهاند به سهم خود، نقاط ضعف دولت را جبران کنند. یکی از دستاوردهای بسیار ارزشمند کرونا تحریک احساسات بشردوستانه در جهان و ازجمله ایران بود. این احساس نوعی مسئولیت بشردوستانه را در پی دارد، که بر پایه توجه به درد و رنج دیگری استوار است. کادر درمان اعم از پرستاران، پزشکان و خدمه بیمارستان نمونه روشن انجام این مسئولیت بودند. در پرتو این مسئولیت مردم و نهادهای مردمی میتوانند به یاری یکدیگر بشتابند و پیامدهای ناگوار این بحران را کاهش دهند.
در چنین وضعیتی یادآوری جمله معروف «مهاتما گاندی»، اسوه مقاومت و پایداری درراه استقلال و آزادی، میتواند امیدبخش باشد: «وقتی ناامید میشوم، به خاطر میآورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همیشه پیروز بوده است. حکمرانان و قاتلان در برههای شکستناپذیر جلوه میکنند؛ ولی درنهایت همه آنها سقوط کردهاند؛ همیشه به این واقعیت فکر کنید.
نظر شما