دانشگاه علامه طباطبایی در ایام کرونایی و با استفاده از فضای مجازی، اقدام به برگزاری سلسله نشستهای اساتید دانشگاهی ایران و افغانستان کرده است. این اقدام که یکی از ابتکارات این دانشگاه به شمار میرود، تاکنون در فضای مجازی مخاطبان زیادی را به خود جلب و موضوعات جدیدی را در ایام کرونایی و پساکرونا مطرح کرده است که جدا از مباحث دانشگاهی میتواند برای بسیاری از مسؤولان جامعه ایران و افغانستان هم مفید باشد و حتی آینده روابط دو کشور همسایه را با توجه به اشتراکات فرهنگی و تاریخی، دستخوش تغییرات کند.
«احمد ارشاد خطیبی» استاد دانشگاه جامی هرات، با توجه به موضوع کلی نشست کنونی، مشخصا در مورد جهان پساکرونا و منازعات سیاسی داخلی افغانستان و تاثیر آن بر مناسبات سیاسی ایران و افغانستان سخنانی را اظهار کرد که در آن موضوعاتی نظیر «مسئله جهان پساکرونا»، «نظم جهانی و چگونگی روابط کشورها بعد از مسئله کرونا» و «نگاهی به منازعات موجود در افغانستان» بهطور خلاصه مطرح شده است.
کرونا و تضعیف نظام لیبرال جهانی
به گفته وی، ویروس کرونا زخم عمیقی برجهان وارد کرده است و هربار که این زخم باز شود خون تازهای از آن خواهد جوشید و به نظر میرسد به این زودی مداوا نخواهد شد. بدین ترتیب هنوز زود است بخواهیم در مورد جهان بعد از کرونا سخن بگوییم. ما همچنان در مرحله کنترل بیماری قرار نداریم و در ابتدای این روند هستیم. بنابراین سخن گفتن در مورد پیامدهای کرونا دشوار خواهد بود و به نظر میرسد هنوز هم بحران عمیق بوده و ممکن است در بعضی کشورها اوج بگیرد. هماکنون در وسط راه هستیم و به گفته «کیسینجر» "اثرات این ویروس بسیار بلند مدت خواهد بود و چندین نسل را فرا خواهد گرفت". این ویروس مهلک موجب تضعیف «نظام جهانی» شده و «نظم لیبرال جهانی» را با چالش روبرو خواهد کرد. اما در نهایت نخواهد توانست که «نظم لیبرال جهانی» را از بین ببرد. گرچه کارایی نهادهای برآمده از نظم جهانی با شیوع این بیماری زیر سوال رفته ولی بدین معنی نیست که نظم جهانی لیبرال از بین خواهد رفت.
ممکن است نظم جهانی لیبرال در بعضی کشورها دگرگون شود و ما شاهد نظمهای منطقهای متفاوتی در آینده باشیم، اما نظم جهانی کماکان باقی مانده و هنوز هم در برابر نظم جهانی «نئولیبرال» قرار نگرفته و جایگزین آن نمیشود. هرچند نمیتوان از تاثیرات ویروس کرونا بر نظم جهانی سخن گفت، اما به هر صورت سلسله مسائلی در این زمینه ایجاد شده است که پیشتر بدان اشاره کردم. به نظر من ارزشهای «نظم کنونی جهانی» تنزل خواهد یافت و دشمنان «لیبرالیسم» در گوشه وکنار دنیا بیشتر خواهند شد. ویروس کرونا تاثیری مستقیم بر لیبرالیسم و نئولیبرالیسم دارد و ممکن است جهان پس از کرونا جهانی باشد که در آن ارزشهای «شرقی» و «آسیایی» قدرت یابند. حتی ممکن است این مسئله تاثیرات اساسی بر مسائل و تحولات جهانی هم داشته باشد. بحث ارزشهای آسیایی خود تهدیدی بر ارزشهای لیبرالیسم غربی است و همانطور که «ماهاتیر محمد» دولتمرد مالزیایی هم گفته است، ارزشهای آسیایی در غرب با ارزشهای «محافظهکاری» سنخیت دارد و نه با ارزشهای «لیبرالیسم». با این رویکرد ممکن است تبلیغ ارزشهای شرقی و آسیایی- که مسئله مهمی هم است- تقویت شده و تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. به همین ترتیب ارزشهای لیبرالیستی هم وجود دارند که تضعیف خواهد شد.
جهان پساکرونا، از بحران دینگرایی تا بحران ناسیونالیسم قومی
هماکنون که بحران کرونا در تمام جهان سرایت کرده[احتمالاً با توجه به شرایط موجود] بعد از این بحران، بحران «دینگرایی» و «معنویتگرایی» در جهان هم بیشتر خواهد شد. بسیاری از مردم در جهان بر این باورند که راه مقابله با کرونا در «دینگرایی» و «معنویتگرایی» است که این مسئله در افغانستان هم به چشم میخورد. بنابراین چگونگی روابط کشورها در جهان پساکرونا مهم است. حتی در همین لحظه که ما در رابطه با این بیماری صحبت میکنیم، روابط کشورها هم دچار تغییر شده است. درواقع روابط کشورها در جهان پساکرونا به اشکال گوناگون خواهد بود و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد در حال حاضر «اولویت» کشورها تغییر کرده و ممکن است در جهان پساکرونا کشورها به اولویتهای داخلی توجه بیشتری داشته باشند. تغییر اولویت حکومتها، بر پایه تحولات جهانی و بازتابی از تحولات داخلی است. بدون تردید کرونا اولویت کشورها را تغییر داده و ممکن است در بسیاری از کشورها در جهان پساکرونا به تعبیر «یوان هو»، انزواگرایی «خودخواسته» و انزواگرایی «ناسیونالیستی» را تشدید کند.
حتی ممکن است نقش «ملیگرایی» بر سیاست خارجی دولتها بیشتر شود، چون بحران کرونا نشان داد که مباحث «انترناسیونالیسمی» فعلاً کارآمدی خاصی ندارند و تقریباً با دشواری خاصی روبرو شدهاند. در منطقه خاورمیانه و جنوب آسیا ملیگرایی «قومی» تشدید خواهد شد که این خود بحرانی دیگر بر سایر بحرانهای خاورمیانه است. بحران کرونا همانگونه که سایر اساتید هم بدان اشاره داشتهاند، روندهای جهانی شدن را با آسیب روبرو کرده و آن را تضعیف خواهد کرد. چنانچه میدانیم این جهانی شدن به زیان «اقتدارگرایی» عمل کرده است.
من با این دیدگاه «چامسکی» موافقم که میگوید: «بحران کرونا موجب خواهد شد تا بر تعداد نظامهای مستبد افزوده شود». بدون تردید همین که جهانی شدن تضعیف شود، اقتدارگرایی تقویت خواهد شد چون جهانی شدن نشان داده که قدرت دولتهای «اقتدارگرا» و «توتالیتر» را با پرسش روبرو کرده، به چالش کشیده و تضعیف خواهد کرد. همچنین بر شمار کشورهای «کنترلگر» در کشورهای آسیایی و آفریقایی افزوده شده و چنین دولتهایی به دلیل خواستگاهی که دارند «پررنگتر» خواهند شد. چنانچه کمونیستها هم بر همین باور بوده و احتمال ظهور دولتهای کنترلگر را بسیار زیاد دانستهاند.
منازعات سیاسی افغانستان در دوران کرونا
منازعات سیاسی در افغانستان بحثی بسیار پیچیده است و ابعاد گوناگونی دارد. درواقع منازعات سیاسی در چارچوب دگرگونی اجتماعی در علوم سیاسی و جامعهشناسی قابل ارزیابی است. در افغانستان متاسفانه بیشتر از این که به مسائل و منازعات سیاسی داخلی توجه شود، به مسائل و منازعات خارجی در منطقه توجه شده که این منازعات سیاسی به صورت معمول عمدتاً به دلیل اقتدار سیاسی و حق حکومت بوده است. این منازعات سیاسی در مباحث «افلاطون» و «ارسطو» هم مطرح بوده است. به تعبیر «افلاطون» علت اساسی منازعات در جوامع، کمبود «منابع مطلوب» نظیر «قدرت»، «ثبات» و «مزیت» است در حالیکه به زعم «ارسطو» عامل اصلی منازعه «نابرابری» است.
به هر تقدیر منازعات سیاسی در افغانستان میتواند بنابر دلایل مختلفی رخ دهد اما به نظر میرسد که منازعه اصلی میان دولت و گروههای مخالف در افغانستان بر «سه» مسئله اساسی است. نخست بحث «ارزشها» و «نهادهای» حاکم در افغانستان است که این ارزشها و نهادهای حاکم متاسفانه با بحران روبرو بوده و بیشتر با واقعیتهای خارجی تطابق دارد تا واقعیتهای داخلی کشور. عامل منازعه دوم هم مسئله «توزیع» قدرت سیاسی است. این موضوعی است که بحرانهای بزرگی را خلق کرده و عامل سوم هم «نابرابری»، «تبعیض» و «بیعدالتی» است. نابرابرای اجتماعی شامل نابرابری در «درآمد» و سایر نابرابریها از این دست در افغانستان است. «لیبرال دموکراسی» خود موجب نابرابری شده و رشد اقتصادی در سالهای اخیر نیز منجر به نابرابریهایی شده که همه اینها منشا «منازعات» سیاسی در این کشور است. منازعات سیاسی در افغانستان اشکال گوناگونی دارد که متاسفانه با فشار کرونا و پیامدهای دولتی موجب شده است که منازعات سیاسی در این کشور تشدید شود. از آنجا که دولت افغانستان تحت فشارهای سیاسی خارجی و داخلی است و کارآمدی چندانی هم ندارد، فشار کرونا موجب گسترش نابرابریها و گسترش منازعات سیاسی و بحرانهای اجتماعی خواهد شد. منازعه سیاسی میان دولت و گروههای سیاسی متاسفانه روبه افزایش است. یک منازعه سیاسی جدی خطرناکی که در حال حاضر در این کشور وجود دارد، بحران برخاسته از منازعه «انتخابات» ریاست جمهوری است که دست بر قضا بسیار هم جدی است. هرچند بحران کرونا بر مسائل سیاسی افغانستان اثرگذار است، اما اکنون بحران کرونا به شکل جدی بحران انتخابات را هم تحتالشعاع قرار داده است.
به هرصورت، از آنجا که دولت در افغانستان تحت فشار بوده و منابع هم در این کشور بسیار کم است، به نظر میرسد با شیوع مسئله کرونا شکافها و منازعات قومی در افغانستان بیشتر شده و دولت نمیتواند این منابع را به صورت برابر در اختیار اقوام و مردم قرار دهد. همه مردم و افکار عمومی در افغانستان دولت را در مسئله مبارزه با کرونا متهم به اقدامات تبعیضآمیز میکنند. این افراد معتقدند که دولت به همه افراد توجه یکسانی ندارد و برای مثال به مناطق شرقی توجه بسیار بیشتری دارد. در کشوری مانند افغانستان که دولت ضعیف است، در چنین شرایطی متاسفانه دولت ضعیفتر هم خواهد شد. در افغانستان حکومتها کمتر حکومت کردند و بیشتر اشخاص و افراد و گروهها حکومت را در دست داشتهاند که متاسفانه در چنین شرایطی فشارها بر تضعیف حکومت بیشتر خواهد بود.
شوربختانه دولت در افغانستان نمیتواند در جامعه نفوذ کند و متاسفانه در تنظیم و استفاده از سیاستها و نهادسازیها بسیار ناتوان است. منازعه سیاسی و بحران حاضر در افغانستان بر روابط سیاسی افغانستان با سایر کشورها تاثیر خواهد داشت و اگر بحران انتخاباتی در افغانستان ادامه یابد- که متاسفانه ادامه هم خواهد داشت- بر روابط بین ایران و افغانستان هم سایه انداخته و آنها را دچار مشکل خواهد کرد. در افکار عمومی این بحث مطرح است که ایران حامی «ثبات» بوده و از پیروزی آقای «اشرف غنی» حمایت کرده است. از این نظر میتوان گفت بحران انتخابات همه چیز را در افغانستان تحت تاثیر قرار داده است.
نقش موثر ایران در مناسبات میان دو کشور
در ابتدای امر باید به تجربه ایران در زمینه کرونا اشاره کرد. همانگونه که تاکنون ایران در عرصههای مختلف کمک حال افغانستان بوده است، در این زمینه هم ظرفیت و نقش موثری دارد. ایران همچنین در شرایط سخت کنونی و در عرصه «تجاری» هم میتواند کمک حال افغانستان باشد. چنانچه در سال گذشته میلادی ایران بیشترین میزان صادرات به افغانستان را داشت، این روند ادامه داشته و تسهیلات بازرگانان افغانستانی در ایران افزایش یابد. شیوه مبارزه ایران در زمینه مبارزه با کرونا هم قابل توجه است. بدین لحاظ میتوان از تجربه ایران در این حوزه هم استفاده کرد.
نکته دیگر این است که به دنبال شیوع کرونا و بازگشت تعدادی از مهاجرین افغانی، ایران تعدادی از آنها را معالجه کرد که از این لحاظ موجب شد تا موج شیوع کرونا در افغانستان تاحدی کاهش یابد. این روند بهگونهای بود که تا ۵۰ درصد از بازگشت مهاجران به ایران کاسته شد و اگر ایران این روند درمانی و ارائه خدمات را ادامه دهد، خود کمک بزرگی برای دولت افغنستان است چرا که بازگشت افراد مبتلا، فشار بیشتری را بر دولت افغانستان وارد میکند. هرچند ایران خود در شرایط بحران و سختی به سر میبرد، اما باید در نظر داشت که ایران کشور قدرتمندی در منطقه است که ظرفیتهای فراوانی داشته و میتواند در این شرایط کمک حال افغانستان هم باشد.
نظر شما