یکی از مراکز فرهنگی شهرستان تربتحیدریه که فقدان آن سالهاست دل هنردوستان و به خصوص اهالی سینما و شهروندانی را که هنوز تماشای فیلم در یک فضای سالم از سبد فرهنگی خانوارشان خارج نشده به درد میآورد، سینما است.
آنچه امروز به عنوان سینما نصیب مردم تربتحیدریه شده، یک سالن کوچک با ظرفیت ۲۱۵ نفر به نام "سینما اندیشه" میباشد که در واقع تالاری متعلق به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این شهرستان است.
البته علاوه بر این تالار، یک سالن کوچک به نام سالن هنر به ظرفیت ۵۰ نفر هم وجود دارد که به بلاک باکس نیز شهره است و برای اجرای تئاتر مورد استفاده قرار میگیرد که البته به واسطه فضای کرونایی این خطه، هم اکنون تعطیل است.
برای درک بهتر علت نبود سینما در این شهر، واکاوی ریشههای تاریخی آن شاید بهترین و ارزشمندترین حرکت باشد اما از آنجا که تاکنون کسی اقدام به نگارش تاریخ سینما در این خطه نکرده - که این ادعا مورد تایید تمام پرسش شدگان در این گزارش است - لذا چاره در گردآوری و یکجاچینی تاریخ شفاهی سینما در این شهر دیده شد.
تا قبل از نگارش این بولتن فرهنگی، کتاب جامعی در خصوص تاریخچه سینما در این خطه منتشر نشده و به جرات میتوان اذعان داشت در ویترین فرهنگ و هنر این منطقه تنها چند مقاله، مصاحبه یا گزارشهای مکتوب و نیز واگویههای شفاهی افرادی وجود دارد که هنوز در قید حیات هستند اما بسیار افرادی هستند که اگر در قید حیات بودند کمک بس شایانی به نگارنده میکردند.
بر این اساس محور اصلی این بولتن تاریخ شفاهی از زبان افرادی است که در طول زندگی خود به شکلی با سینمای تربتحیدریه، زندگی کردند، چالش داشتند یا در این زمینه قلمفرسایی کردند.
نگاهی به عقبه فرهنگی تربتحیدریه
بسیاری از چهرههای شاخص فرهنگی و هنری در رشتههای شعر، موسیقی، عکاسی، تئاتر و سینمای ایران، اهل تربتحیدریه هستند اما هنوز نه تنها برای هیچ یک از این رشتههای هنری این منطقه میعادگاه، ساختار و حتی جایگاه سازمانی خاصی تعریف نشده، به خاطر سوء مدیریتهای گذشته مردم این شهرستان از داشتن حتی یک سینمای استاندارد نیز محروم شدهاند.
مرحوم محمد قهرمان شاعر و غزلسرا، نوازنده چیرهدستی چون کیوان ساکت، بانو ملک جهان خزاعی نقاش، مجسمهساز و سینماگر، کارگردان و فیلمنامهنویسی چون سعید سهیلی، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و فیلمبرداری چون فریدون جیرانی، بازیگرانی چون لاله و ستاره اسکندری، فرشاد جمالی خواننده و آهنگساز همگی ریشه در سرزمین تربتحیدریه دارند.
همچنین از نسل جوانی که در بین مردم ایران هنوز زیاد شناخته شده نیستند میتوان از امیر عنایتی عکاس هنرمندی که در جشنوارههای داخل و خارج کشور رتبههای ارزشمند بیشماری کسب کرده است، فرشته خدابنده شاعر نسل جوان، آرزو علومی بایگی روایتگر تاریخ مشاهیر تربتحیدریه و نوجوان حماسیسرا، علیاصغر عوض متخلص به راشد خراسانی به عنوان تعداد محدودی از نخبگان نوظهور این شهرستان در عرصه فرهنگ و هنر کشور یاد کرد.
البته از دایره انصاف به دور است اگر از جشنواره ملی عکس زعفران تربتحیدریه و زاوه به عنوان تنها حرکت شاخص فرهنگی و مداوم در سالهای اخیر یاد نکنیم. جشنوارهای که میثم امانی رییس اسبق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی زاوه و اشرف جهانشیری عضو اسبق شورای اسلامی شهر تربتحیدریه از پایهگذاران این جشنواره فاخر ملی هستند و هم اکنون نیز سلیمان گلی سکاندار آن است و امسال باید منتظر برگزاری ششمین دوره آن باشیم.
روایتگری از زبان تاریخ گویا و شفاهی سینمای تربتحیدریه
محمدرضا آقایی متولد ۱۰ خرداد سال ۱۳۵۰ اهل روستای سنگون بالاخواف رشتخوار که بزرگ شده تربتحیدریه و اکنون در این خطه به شغل پاکبانی در شهرداری مشغول است، در زمره معدود افرادی است که با مطالعه و تحقیقات شخصی موفق شده نام خود را در این خطه به عنوان "دایرهالمعارف گویای سینمای تربتحیدریه" به ثبت برساند.
وی در خصوص تاریخچه سینما در این شهرستان به خبرنگار ایرنا گفت: نخستین سینمای تربتحیدریه در سال ۱۳۱۷ در سالن کوچکی واقع در بازارچه کاریز جنب حمام حاج رییس افتتاح شد اما به دلیل عدم استقبال مردم پس از حدود پنج ماه فعالیت، برای همیشه تعطیل گشت و مشخص نیست توسط چه کسی ساخته شده بود.
آقایی با بیان اینکه تنها شاهد این سینما مرحوم حاج باقر خواربارفروش بود که ۱۹ سال قبل از دنیا رفت و جزییات این سینما را از وی نقل میکنم افزود: در این سینما فیلمهای خبری و مستند مربوط به جنگ جهانی و اشغال ایران توسط متفقین نمایش داده میشد.
وی ادامه داد: ۱۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۳۲ دومین سینمای تربتحیدریه در خیابان فرهنگ و در محل تالار فرهنگ به نام سینما سیروس افتتاح شد که این سینما هم چند سالی بیش دوام نیاورد.
وی با بیان اینکه این سینما سالن بسیار کوچکی داشت گفت: تعداد صندلیهایش کم بود و قیمت بلیت آن نیز ۵، ۱۰ و ۱۵ ریال فروخته میشد.
آقایی افزود: سینما سیروس فعالیت خود را با نمایش فیلمهای خارجی به زبان اصلی آغاز کرد و فیلمهای برنج تلخ و گرگ مزرعه از نخستین فیلمهای دوبله فارسی هستند که در این سالن با استقبال مردم روبرو شد.
وی ادامه داد: اواخر سال ۱۳۳۷ سینما سیروس تعطیل و ساختمان آن تبدیل به سالن تئاتر شد و در سالهای اخیر نیز بخشی از آن تبدیل به آشپزخانه و کتابفروشی ضریح آفتاب متعلق به آموزش و پرورش گردید که هنوز در نبش خیابان فرهنگ دایر است.
وی به سومین سینمای این شهر اشاره کرد و گفت: سال ۱۳۳۸ در خیابان فردوسی سینمایی با همین نام دایر و با نمایش فیلم فاتح با شرکت "جان وین" فعالیت خود را آغاز کرد.
آقایی افزود: سینما فردوسی نیز همچون ۲ سینمای دیگر دارای سالنی کوچک بود، با این امتیاز که بالکن نیز داشت و بهای بلیت آن نیز به ترتیب ۵، ۱۰ و ۱۵ ریال بود.
وی در توصیف حال و هوای آن دوران ادامه داد: مشتریانی که بلیت پنج ریالی خریده بودند، روی زمین مینشستند و در فاصله تنفس نیز جلو پرده سینما میرفتند و به تقلید از قهرمانان فیلم، با هم گلاویز میشدند.
آقایی گفت: در تابستان سال ۱۳۳۹ سینمای تابستانی با نمایش فیلم ایرانی پسر دریا فعالیت خود را در باغ ملی آغاز کرد و مشخص نیست چه کسی سینمای تابستانی را ایجاد کرد که تنها سه ماه دوام داشت و برای همیشه تعطیل شد، البته در زمستان همان سال از طرف سازمان شیر و خورشید تربتحیدریه بزرگترین سینمای این شهر با نام سینما " تاج" و با نمایش فیلم بزن به چوب افتتاح شد که این سینما به دلیل داشتن سالنی تمیز و صندلیهای فلزی و گنجایش هزار نفر، تماشاگر بیشتری جلب میکرد.
وی افزود: در سال ۱۳۴۰ این سینما از طرف سازمان شیر و خورشید به شخصی اجاره داده شد که مشخص نیست چه کسی بود و از آن پس با نام سینما سعدی به کار خود ادامه داد و در سال ۱۳۴۱ شخصی به نام "رضا سلطانی" این سینما را از شیر و خورشید اجاره کرد و با تغییر نام آن به سینما مولنروژ دوره سوم فعالیتش را با نمایش فیلم سایه سرنوشت ساخته "اسماعیل کوشان" آغاز کرد.
این پژوهشگر تاریخ سینما ادامه داد: رقابت ۲ سینمای فردوسی و مولنروژ در آغاز بسیار شدید بود، طوری که سینما مولنروژ صبحهای جمعه به نمایش دو فیلم با یک بلیت مبادرت میکرد یا با تخفیف پنج ریال به دانشآموزان، روی بالکن و گاه در ردیف جلو اختصاص میداد و در نهایت اواخر دهه ۴۰ صاحب سینما فردوسی به دلیل استقبال اندک مردم، آن را به صاحب سینما مولنروژ یعنی رضا سلطانی اجاره داد که این ۲ سینما تا آستانه انقلاب فعالیت میکردند و در راهپیماییهای دوران انقلاب هر دو سینما توسط انقلابیون دچار حریق شد که البته نادر سلیمانی عضو کنونی شورای شهر تربتحیدریه مدعی است وی جزو کسانی بوده که سینما را به آتش کشیده است.
وی می گوید: سینما فردوسی به کلی سوخت و پس از آن در محل این سینما، بانک ملی جایگزین شد، اما سینما مولنروژ آسیبی ندید و بعد از پیروزی انقلاب با نام سینما ۲۲ بهمن همچنان به فعالیت خود ادامه داد.
آقایی گفت: زمانی که ارتش دوم در این شهر حضور داشت، سینمایی در شهرک منصوریه یا میدان دژبان کنونی که محل اسکان خانوادههای ارتشی بود، به نام سینما منصوری تاسیس شد و تا چند سال که زمان دقیق آن را نمیدانم، فعالیت داشت و بالکن این سینما برای خانوادهها و لژ پایین نیز به مجردها اختصاص داشت که البته این شیوه در ۲ سینمای دیگر تربتحیدریه نیز اجرا میشد.
وی همچنین با بیان اینکه آبان ماه سال ۶۴ سینما ۲۲ بهمن به دلیل تعویض صندلیها به مدت ۲ ماه تعطیل و سپس با نمایش فیلم فرار به مکزیک فعالیت مجدد خود را آغاز کرد، افزود: در اردیبهشت سال ۶۸ نیز که فیلم بحران ساخته علیاصغر شادروان را روی پرده داشت، به دلیل تعویض سردر سینما دوباره تعطیل و اواخر دی ماه همان سال با نمایش فیلم افق از "رسول ملاقلیپور" دوباره راهاندازی شد و البته در این فاصله سازمان تبلیغات اسلامی در سالن اختصاصی خود که اکنون اداره راهنمایی و رانندگی در آن قرار دارد، فیلم نمایش میداد.
آقایی ادامه داد: شرکت تبلیغاتی تماشا که علاوه بر تولید، اقدام به اجاره سینماهای کشور نیز میکرد، در اسفند سال ۱۳۶۹ اقدام به اجاره سینمای ۲۲ بهمن کرد و در مدت ۲ سال فعالیت این شرکت، این سینما یکی از پررونقترین دوران کاری خود را تجربه کرد.
وی گفت: با روی کارآمدن دولت اصلاحات و افول سینما با ژانر حادثهای، سینما ۲۲ بهمن نیز دچار رکود شد و سرانجام در ۲۴ اسفند ماه سال ۸۵ در حالی که فیلم قتل آنلاین را روی پرده داشت، برای همیشه تعطیل و در خرداد ماه سال ۱۳۸۶ سالن سینما تخریب شد.
آقایی افزود: بالاخره در ۱۴ اسفند ماه سال ۱۳۹۳ و به همت انجمن سینمای جوانان تربتحیدریه تالار اندیشه پس از انجام تغییراتی با نام سینما اندیشه و با نمایش فیلم شیار ۱۴۳ ساخته "نرگس آبیار" فعالیت خود را آغاز کرد که کماکان ادامه دارد و گنجایش این سینما برای حدود ۲۰۰ تماشاگر است.
وی به بیان خاطرات خود از آن دوران پرداخت و ادامه داد: سینما فردوسی و مولنروژ دارای یک آپارات مشترک بودند زیرا در آن زمان تعداد سانسهای نمایش محدود و دستگاه آپارات قابل انتقال بود.
وی گفت: هر فیلم در سه پرده و ۲ آنتراک به نمایش درمیآمد و فیلمهای سنگام، خانه خدا، گنج قارون و طوقی از جمله فیلمهای پرفروش در سینماهای این شهر بودند و فیلم یوزپلنگ ساخته "لوکینو ویسکونتی" فقط در یک سانس در سینما فردوسی نمایش داده شد که به دلیل اعتراض تماشاگران از ادامه نمایش آن خودداری شد، اما در مقابل فیلم تاریخی کلوپاترا در سینما فردوسی با وجود جابهجا شدن پردههای نمایش، با اعتراض مواجه نشد.
وی افزود: فیلمهای عقابها، تاراج، قافله، شبشکن، کانیمانگا و افق از جمله فیلمهای پرمخاطب سینما ۲۲ بهمن در سالهای بعد از انقلاب بودند.
آقایی ادامه داد: هنگام نمایش برزخیها ساخته "ایرج قادری" در سال ۱۳۶۱ انتهای صف تماشاگران برای خرید بلیت به چهارراه آسایش میرسید و تمام خیابانهای منتهی به سینما به دلیل ازدحام تماشاگران بسته شد به طوری که نیروهای شهربانی برای ایجاد نظم وارد عمل شدند.
وی در توصیف مشاهدات خود از روزی که سینما فردوسی توسط انقلابیون به آتش کشیده شد نیز گفت: اصغر سجادی آپاراتچی سینما فردوسی که اکنون چرخ دستی آجیل فروشی دارد و مقابل باغ ملی مشغول کاسبی است، زمانی که مردم سینما را آتش میزدند با کمک شخصی به نام "حسن قندهاری" که زمانی ابتدای خیابان باغ ملی دکه مطبوعاتی داشت، دستگاه آپارات را از بالا به پایین پرت کرد.
سینما ۲۲ بهمن به عمد تخریب شد
یکی از اهالی دست اندرکار سینما در تربتحیدریه به خبرنگار ایرنا گفت: سینما ۲۲ بهمن به عمد و توسط صادقزاده رییس وقت هلالاحمر تخریب شد.
وی که خواست نامی از وی برده نشود افزود: تا زمانی که خودش مدیر سینما بود به آن خوب میرسید اما بعد از آنکه جذب هلالاحمر شد، ۲ سال دست شرکت تبلیغاتی تماشا بود و بعد هم که آپاراتچی سینما آن را اداره میکرد وضعش خوب بود، اما بتدریج خود و عواملش اقدام به دلسرد کردن مردم از سینما کردند تا مردم رغبتی به آمدن به سینما نداشته باشند.
وی ادامه داد: حتی به خاطر دارم برای تماشای فیلم آکواریم مرحوم "ایرج قادری" به اتفاق خانواده به سینما رفتم و شاهد بودم بعد از تنفس به ناگاه سالن خلوت شد زیرا به مردم القا میکردند که ساختمان سینما ایمنی ندارد و ما تنها به خاطر شما آن را دایر نگه داشتیم.
او گفت: یکی از خدمه سینما به من میگفت در زمان بارش برف و باران صادقزاده از ما میخواست روی پشت بام شیروانی سینما رفته و آن را سوراخ کنیم تا سقف نشت کند و صندلی ها خیس شوند و یا شنیدم قیمت بلیت که در آن زمان بر اساس درجه الف، ب و ج قیمت گذاری شده بود، بلیت فیلم درجه ج را با قیمت الف میفروخت و زمانی که اعتراض کردم، میخواستند من را به جرم تشویش اذهان عمومی به زندان بیندازند.
سینما به روایت کسی که سینماهای تربتحیدریه را به آتش کشید
یک معلم تاریخ در بیان خاطرات خود از دوران انقلاب به خبرنگار ایرنا گفت: مهرماه سال ۵۷ دانشآموز سال دوم دبیرستان رشته علوم انسانی و در دبیرستان امیرکبیر بودم و به یاد دارم روزی دبیر درس زیستشناسی ما که خسروی نام داشت، در کلاس مشغول تدریس بود و به کنایه رژیم پهلوی را زیر سووال میبرد.
غلامرضا نظری افزود: به ناگاه در کلاس باز شد و تعدادی دانشآموز از کلاسهای دیگر آمدند و تصاویر شاه و فرح را پایین کشیدند و بدین ترتیب نخستین راهپیمایی دانشآموزان دبیرستان امیرکبیر در حیاط مدرسه برگزار شد و دانشآموزان در قالب ۲ دسته شعار میدادند "باید رها گردد ز کنج زندان، زندانی مجاهد مسلمان، حکومت اسلام، قانون قرآن، اللهاکبر، خمینی رهبر" و سپس به خیابان ریختیم و تا بازار گمرک آمدیم.
وی با بیان اینکه مرحوم "مصطفی روحانی" که معاون دبیرستان ما بود، در صف نخست حرکت و دانشآموزان را سازماندهی میکرد، ادامه داد: با ورود ماموران امنیتی و شهربانی و ماشین آتشنشانی، جمعیت متفرق شد و کفشهای بسیار روی زمین به جا ماند و سپس به سوی مسجد جامع رفتیم در آنجا مرحوم روحانی سخنرانی کرد، اما بعد از پیروزی انقلاب به جرم عضویت در حزب توده، نخستین کسی بود که پاکسازی شد.
نظری در ادامه به نحوه به آتش کشیدن سینماهای تربتحیدریه اشاره و اظهار کرد: هر چه به جلو میرفتیم، راهپیمایی بیشتر میشد تا اینکه در یکی از این ایام اعتراضات، به سوی سینما مولنروژ هجوم آوردیم که در آن روز خاص فیلم جوانمرد با بازی "محمدعلی فردین" را روی پرده داشت و موتورسواری که داشت از آنجا عبور میکرد را متوقف کردیم و چون باک آن نیمه پر بود، روی زمین خواباندیم تا تمام بنزینش را خالی کردیم و سینما را به آتش کشیدیم و سپس به سوی سینما فردوسی رفتیم که یک فیلم خارجی روی پرده داشت و به این ترتیب هر ۲ سینما در آتش خشم جوانان انقلابی این شهر سوخت.
وی گفت: قبل از ساختن سینما فردوسی در گاراژ مصوری، در خیابان فردوسی یک بانک مرکزی و یک بانک صادرات وجود داشت و بعد از اینکه سینما فردوسی ا به آتش کشیدیم، در زمین آن بانک ملی ساخته شد و تا قبل از آن بانک ملی در خیابان فردوسی وجود نداشت.
نظری در پاسخ به این سوال که آیا از کرده خود پشیمان است یا نه، افزود: حوادث و رویدادهای تاریخی را باید در ظرف زمان و مکان خاص خود تحلیل و ارزیابی کرد و اقدام ما در آن زمان نشات گرفته از نیروی جوانی و شور و شوق انقلابی بود که تمام آرمانهای خود را در شخص رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) جستجو میکردیم.
وی در بخش دیگری به معرفی فضای فکری و فرهنگی عصر پهلوی دوم پرداخت و گفت: فیلمهای آن زمان به طور کلی یا ایرانی با ژانر عاشقانه و به قول امروزیها "فیلم فارسی" بود یا فلیمهای خارجی که در ژانر رقص و آواز هندی، در ژانر سکس ایتالیایی و در ژانرهای جنایی و پلیسی آمریکایی و غربی بودند.
وی افزود: اغلب طبقه زیرین جامعه ما شیفته فیلمهای ایرانی بودند اما در عین حال به دلیل مبتذل بودنشان تنها به تماشای آن میرفتند و اعضای خانواده را برای تماشای چنین فیلمهایی به سینما نمیآوردند.
نظری ادامه داد: با آغاز موج نو در صنعت سینمای ایران که با فیلم قیصر ساخنه "مسعود کیمیایی" در سال ۱۳۴۸ کلید خورد، پای روشنفکران تربتحیدریه هم به سینما باز شد و به تدریج کارگردانانی چون "داریوش مهرجویی" با فیلم گاو نظر بیشتر روشنفکران را به خود جلب کردند.
وی گفت: در عین حال نباید فراموش کرد که جنس این فیلمها چون رنگ و لعاب عوامانه نداشت و فاقد صحنههای شاد و موسیقی بودند، لذا عامه پسند هم نبودند و مردم عامی وسط فیلم با دلخوری از سینما بیرون میآمدند.
نظری در باره وجود سینمای تابستانی در تربتحیدریه نیز افزود: اینکه گفته شده در باغ نظر (محل کنونی ساختمان فرمانداری) سینما تابستانی وجود داشته، مربوط به زمان حضور ارتش دوم ایران در تربتحیدریه و به عبارت بهتر مربوط به زمانی بوده که هنوز به دنیا نیامده بودم و لذا بیشتر نمیتوانم توضیح بدهم.
وی در خصوص علت تخریب سینما ۲۲ بهمن نیز اظهارداشت: در سال ۸۹ کمیتهای کارشناسی با حضور "مجتبی صادقیان" فرماندار وقت، "جواد صادقزاده" رییس وقت هلال احمر، "محمدرضا پورعباسی" رییس وقت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، "مرتضی شبان" نماینده شهرداری و شخصی به نام مهدیزاده علاقهمند به امور فعال فرهنگی، به بهانه نبود ایمنی ناشی از فرسودگی و عمر زیاد ساختمان سینما و نیز پیشگیری از تخریب آن بر سر مردم تصمیم به تخریب سینما ۲۲ بهمن گرفتند اما انگیزه اصلی و پشت پرده، کسب سود اقتصادی بود.
نظری گفت: در عین حال فقدان استقبال مردم و نیز وجود تماشاگران اندک مزید برعلت شد و با وجود مخالفت نماینده شهردار و تاکید او بر وجود نکات ایمنی سینما، با وعده ساخت سینمایی کوچکتر، دست به تخریب این محیط فرهنگی زدند و خطای محاسباتی مدیران وقت در زمان تخریب سینما، با مشاهده سازه بسیار قرص و محکم همراه با رعایت نکات ایمنی مشاهده شد و عمق فاجعه زمانی بیشتر مشخص گردید که تجهیزات آن زمان قادر به تخریب سینما نبود و این اقدام به سختی انجام شد.
آیا تنها سینمای تربت خراب میشود؟
یک محقق و نویسنده تاریخ تربتحیدریه و نیز مسوول روابط عمومی شهرداری این شهر در باب جلسه بررسی و تصمیمسازی در خصوص سینمای ۲۲ بهمن به خبرنگار ایرنا گفت: در آن جلسه بنا به ادله کارشناسی همکاران در شهرداری تربتحیدریه عرض کردم: اگر بهانه شما صرف اسقاط بودن ساختمان سینماست، که سخت در اشتباه هستید چون این سینما حتی از استانداردهای زمان خودش هم جلوتر و پیشرفتهتر ساخته شده و گواه این ادعا تخریب آن بود که به سختی صورت گرفت.
مرتضی شبان افزود: در نشریه ندای تربت به سال ۸۱ نیز مقالهای نوشتم با عنوان اینکه آیا تنها سینمای تربت خراب میشود؟ و در آن زمان از مسوولان وقت خواسته بودیم این اقدام صورت نگیرد.
روایتگری فریدون جیرانی
"فریدون جیرانی" به خاطر انتقال پدرش (او کارمند اداره دامپزشکی بود) از کاشمر به تربتحیدریه، بین سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۷ در این شهر زندگی میکرده مطالبی از وی در شبکههای اجتماعی منتشر شده و البته آنها نیز به نقل از مجله فیلم که تاریخچه سیمناهای ایران را منتشر کرده، این مطالب را بازنشر کردهاند.
به گفته جیرانی: بعد از تعطیلی سینمای قراضه سیروس، سینمای تروتمیز و دارای بالکن برای بانوان در پاییز سال ۱۳۳۸ با نام فردوسی افتتاح شد. این سینما در انتهای خیابان باغ سلطانی قرار داشت که شلوغترین و اصلیترین خیابان شهر محسوب میشد. خیابانی که بازار اصلی شهر، مغازههای اصلی پوشاک، پارچه فروشیها، تنها داروخانه شبانهروزی، گاراژهای مسافربری، بقالیهای بزرگ، تنها مسافرخانه تمیز و مرتب و تنها چلوکبابی شهر که غذاخوری این مسافرخانه نیز محسوب میشد، در این خیابان قرار داشت.
به گفته وی، مرکزیت این خیابان به دلیل رفت و آمد مردم برای خرید مایحتاج، علت ساخت سینما در آن بود و زمانی که من تازه وارد کلاس دوم دبستان شده بودم، با فیلم آمریکایی فاتح که داستان زندگی، جنگها و عشقهای چنگیزخان مغول بود، افتتاح شد که "جان وین" و "سوزان هیوارد" در آن ایفای نقش میکردند و دو بازیگر معروف تئاتر تهران به نامهای "محتشم" و "ژاله" که آن زمان زن و شوهر بودند، به جای جان وین و سوزان هیوارد حرف زدهبودند و توسط استادیوی تازه تاسیس سانترال، استودیویی متعلق به سینمایی به همین نام سینمای مرکزی فعلی دوبله شده بود.
وی در ادامه مینویسد: از وسط سال ۱۳۴۳ سینماهای فردوسی و مولنروژ تابلوی بزرگ خود را به عنوان یک تبلیغ هفتگی از جلو خیابان منصوریه برداشتند و نصب این تابلو بزرگ مقطعی و منوط به نمایش فیلمی جنجالی و معروف مثلاً هنگام نمایش فیلم کلئوپاترا شد و لذا برای ما تبلیغ سینمایی و سینما فردوسی با همان دو تابلوی ۹ متر در ۴ متر معنا پیدا کرد که هر روز صبح در راه مدرسه، بودنش دور میدان باعث دلگرمی من بود.
جیرانی همچنین مینویسد: در پایان دهه ۳۰، تعطیلی سینما در ایام سوگواری در تربتحیدریه و مشهد با تهران فرق میکرد. ماه محرم حداکثر ۳۰ روز و ماه رمضان حداکثر ۲۰ روز سینما تعطیل بود و چون زمان دقیق آن اعلام نمیشد یا مشخص نبود و تربتحیدریه نیز روزنامهای نداشت که زمان تعطیلی و باز شدن سینما را اعلام کند، لذا بودن و نبودن تابلو دور میدان برای ما علامت بود.
یعنی اگر نبود سینما تعطیل و اگر بود، باز شده بود. دقیقاً به خاطر دارم اواخر دهه ۳۰ همیشه چهار، پنج روز بعد از عاشورا و همین طور بعد از شب قدر ۲۱ ماه رمضان صبح قبل از صبحانه از خانه بیرون می دویدم، سریع کوچه بنبست را طی میکردم، وسط خیابان میایستادم تا تابلو را ببینم. اگر بود با خوشحالی به خانه میآمدم و صبحانه را با فکر رفتن به سینما با لذت میخوردم و اگر نبود، تمامی جذابیت روز برای من از بین میرفت و فقط انتظار برای روز بعد برایم دلگرمی ایجاد میکرد.
جیرانی در بخش دیگری در خصوص سینمای دوم تربتحیدریه مینویسد: زمستان سال ۱۳۳۹ دومین سینمای تربتحیدریه به نام تاج در انتهای خیابان باغ ملی و کنار باغ ملی تربتحیدریه که تنها باغ تفریحی شهر بود و بالای ارتفاع قرار داشت، با فیلم بزن به چوب با شرکت "دنی کی" افتتاح شد.
وی میافزاید: تا ابتدای پاییز ۱۳۴۰ تابلو سینما فردوسی و تاج همچنان کنار هم قرار داشتند اما از اواسط پاییز همان سال زمانی که سینما تاج به سعدی تغییر نام داد، دو تابلو تبدیل به یک تابلو شد که یک هفته سینما فردوسی تابلویش را میزد و هفته بعد سینما سعدی و در اواخر سال ۴۰ که مدیریت این سینما عوض شد و به سینما مولنروژ تغییر نام داد، باز هم این توافق برای نصب هفتهای تابلو ادامه داشت و تفریح ما همچنان تماشای تابلوها بود.
جیرانی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا ضمن اظهار بیاطلاعی از ادعای آقایی مبنی بر وجود سینمایی در پشت حمام حاج رییس، اظهار میدارد: من در هفت سالگی وارد تربتحیدریه شدم و در آن زمان تنها سینمای موجود این خطه، سینما سیروس بود که در محل اداره فرهنگ آن زمان و آموزش و پرورش کنونی واقع بود که بعدها آن سالن تبدیل شد به سالن تئاتر که درورودی آن کنار پرده بود و اگر وسط نمایش وارد میشدی باید از کنار پرده عبور میکردی.
وی افزود: بعدها پرده سینما را برداشتند و سینما تبدیل به سالن تئاتر شد که به خاطر دارم قسمت لژ آن در انتها و در ارتفاع بالاتری قرار داشت و قیمت بلیت آن در قسمت لژ ۱۵ ریال، بخش وسط ۱۰ ریال و قسمت جلو پنج ریال بود.
جیرانی با بیان اینکه در این سالن نمایشهای بسیار از جمله سام هرگز نمیمیرد و بازیگران بسیار از جمله "سهراب صمیمی" روی سن به ایفای نقش پرداختند گفت: من نیز در همین سالن ۲ نمایش به نامهای ما دیگر باز نمی گردیم و دزد ناشی به کاه دان میزند، بازی کردم.
وی همچنین به بیان خاطرات خود از سینمای تابستانی تربتحیدریه پرداخت و افزود: تنها چیزی که از نمایش تابستانی فیلم به ذهن دارم در باغ ملی است که فقط سه ماه ادامه داشت و در آنجا فیلم پسر دریا را دیدم اما اینکه چه فرد یا افرادی آن را دست و پا کردند، اطلاعات دقیقی ندارم ولی حدس میزنم همان کسانی که سینما تاج را ساختند، اقدام به نمایش سینما تابستانی کردند.
تنزل تربتحیدریه
"حمیدرضا سهیلی" نویسنده، کارگردان و قصهنویس این خطه نیز در مطلبی به تاریخ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۸ که در وبلاگش به نام "اخشراش (نام اصلی خشایارشاه) " منتشر کرده، در توصیف سینما ۲۲ بهمن کنونی و مولن روژ سابق تربتحیدریه مینویسد: اینجا سینما مولنروژ تربتحیدریه است و اینکه میگویم سینما مولنروژ و نام سابق آن را بکار میبرم، واسه اینه که تا وقتی من در تربت بودم و با این سینما سروکار داشتم، اسمش همین بود. اما بعد که از تربت کوچ کردم و بعدتر که انقلاب شد، به سینما ۲۲ بهمن تغییر نام یافت.
وی در ادامه مینویسد: من بعد از انقلاب فقط یک بار به این سینما رفتم و اونم زمانی بود که برای دیدار با همشهریها، همراه با برادرم سعید و ابوالفضل پورعرب و جهانگیر الماسی و حسین انصاری به تربت رفتهبودیم و به دعوت میزبانان خود به این سینما رفتیم و فیلم مردی از جنس بلور را تماشا کردیم و از اون به بعد دیگه توفیق دیدن فیلمی را در این سینما پیدا نکردم تا اینکه هفته قبل وقتی برای کاری به تربت رفتم و داشتم برای زنده شدن خاطرهها در شهر قدم میزدم، همینکه به سوی سینما رفتم، با تصویر تخریب سینما روبرو شدم. این همان سینمای پر خاطرهای است که بیشترین ایام تفریح کودکی و نوجوانی ما را پر میکرد.
سهیلی در ادامه مینویسد: همه دلخوشی ما سینما بود و چه خاطراتی که از این سینما داشتیم. کلنگی که این دیوارها رو آوار کرد، در حقیقت نوستالوژی ایام کودکی ما رو خراب کرده است. در این سینما ما با فردین و بیک و ناصر و بهروز و فروزان و پوری بنایی آشنا شدیم. بر پرده این سینما بود که فیلمهای ممتاز تاریخ سینما را به تماشا نشستیم.
وی میافزاید: زیاد دور نریم، همین سالهای اول انقلاب، این سینما با نمایش فیلمهای هندی، مشتاقان بسیار از شهرستانهای اطراف مثل کاشمر، گناباد و خواف به تربت میکشاند و واسه خودش سری داشت و سامانی. دریغ که حالا به دست کسانی که داعیه فرهنگ و هنر دارند، اینجور بیرحمانه تخریب شده و نمیدونم که قراره سرانجامش چی بشه. خدا کنه به سرنوشت سینمای دیگه تربت ( سینما فردوسی ) که خراب شد و به جاش مغازه ساختن، مبتلا نشه و شاهد ساخت یک مجتمع سینمایی خوب در این مکان باشیم.
سهیلی در ادامه مینویسد: عجیبه شهر کوچک تربت در زمان کودکی ما دو تا سینما داشت و حالا که بزرگتر شده و جمعیتش بیشتر و صد البته مردمش باسوادتر، هیچ سینمایی نداره.
سهیلی در بیان خطرات خود به خبرنگار ایرنا اظهار میدارد: در بیان تاریخ شفاهی سینمای تربتحیدریه چون مطالب مکتوب موجود نیست، باید روایتهای شفاهی متعدد را جمعآوری و در نهایت راستی آزمایی شوند و شایسته است برای تهیه چنین گزارشهایی در کمال بی طرفی صرفا به بیان نقطه نظرات اکتفا کرد.
پشت دیوار سینما هم فیلم میدیدیم
کارگردان صدا و سیمای مرکز خراسان رضوی که اهل تربتحیدریه است، در قالب تاریخ شفاهی به ذکر خاطرات سالهای ۵۶ تا ۵۷ خود در خصوص سینماهای تربتحیدریه پرداخت و به خبرنگار ایرنا گفت: سینما و دستاندرکاران آن صرف نظر اینکه چه نوع فیلمهایی در آن به نمایش در میآمد، در آن دوران برای ما حکم یک مقوله فرهنگی عجیب و با هیبت و در عین حال جذاب و دوست داشتنی محسوب میشدند.
سعید توکلیفر افزود: از نمایش فیلم روی یک دیوار سفید بزرگ یا به قول حرفهایها پرده سینما گرفته تا حتی کسی که پشت دستگاه آپارات میایستاد و فیلم را به نمایش درمیآورد و در آن زمان به اصطلاح خیلی هم باد به قبقب میانداخت و خودش را میگرفت و حتی همان تخمه فروشی که جلو در سینما چرخدستیاش را پارک میکرد و تخمه و تنقلات دیگر میفروخت که البته هنوز هم به همین شغل جلو باغ ملی مشغول است، تمامش برای ما جذاب بود.
وی ادامه داد: از اینها که بگذریم به خاطر دارم پشت دیوار سینما نیز تکه فیلمهای برش خورده توسط آپارتچی روی هم تلنبار شدهبود و ما گاه آنها را جمع کرده و آن قطعات فیلمها را رو به آفتاب گرفته و با ذوق تماشا میکردیم که البته تماشای آنها کار دشواری بود زیرا این تکه فیلمها به این دلیل از حلقه اصلی جدا شده بود که لای چرخ دندههای دستگاه گیر کرده و قابل نمایش نبود و آپارتچی آن را قیچی زده و قسمتهای سالم را با چسب نوار به هم چسبانده بود.
نبود سینما در شهری با قدمت فعالیت ۸۰ ساله سینما در آن
یک محقق و پژوهشگر تاریخ تربتحیدریه با بیان اینکه که از تاریخ ساخت نخستین سینمای این خطه ۸۲ سال میگذرد، به خبرنگار ایرنا گفت: بر اساس ترتیب و توالی تاریخی نخستین سینمای تربتحیدریه در سال ۱۳۱۷ افتتاح شد که اطلاعات بیشتری از جزئیات آن در دست نیست.
آرزو علومی بایگی با بیان اینکه در سال ۱۳۳۸ سینما فردوسی تربتحیدریه افتتاح شد، افزود: آقای مصوری این سینما را به صورت خصوصی در گاراژ شخصی خود واقع در خیابان فردوسی نزدیک فلکه باغ سلطانی، کنار بانک ملی و روبروی کاروانسرای قیصریه و کنار مسافرخانه و گاراژ قیصریه بنا کرد که بعدها این سینما تخریب و ضمیمه بانک ملی شد.
وی به نقل از حیدر خزاعی مولف این خطه ادامه داد: یادم هست مصوری برای تشویق مردم برای رفتن به سینما، اجازه میداد با یک بلیت ۲ بار فیلم تماشا کنند که بعضی وقتها فیلم تکراری و گاه فیلمها متفاوت بود.
علومی گفت: بعد از انقلاب در محوطه باغ نظر یا فرمانداری کنونی هر از چند گاه توسط روسها پردهای سفید را روی پایهای بلند نصب میکردند و به صورت سیاه و سفید و صامت به نمایش فیلم میپرداختند و مردم در محوطه باغ روی زمین مینشستند و فیلم میدیدند.
وی افزود: مرحوم محمدمهدی تهرانچی نیز در کتاب قند و قروت صفحه ۲۴۷ در باره سینمای روسها چنین مینویسد: روسها در تربت گاهی سینما برقرار میکردند و برای این منظور دو محل را انتخاب کرده بودند، نخست رو به روی قطبالدین حیدر جنب باغ ملی که محوطهی وسیعی بود و آنجا پرده سفیدی روی پایه بلند کنار میدان نصب میکردند و آن شبی که قرار بود فیلمی به نمایش درآید، مردم با خبر میشدند و از غروب آفتاب که هنوز هوا کاملاً تاریک نشدهبود، مقابل پرده نمایش روی زمین مینشستند و همچنین روی بام خانههای اطراف جماعت زیادی تماشاگر بودند.
علومی ادامه داد: در سال ۱۳۳۹ سینما تاج به عنوان بزرگترین سینمای این شهر با نمایش فیلم بزن به چوب افتتاح شد که به ترتیب به نامهای سعدی، مولن روژ و ۲۲ بهمن تغییر نام داد.
وی گفت: روز ۱۹ دی سال ۱۳۶۸ سینما ۲۲ بهمن بازگشایی شد که گردانندگان آن دو برادر به نام سلطانی بودند که سینما را از هلال احمر اجاره کرده بودند.
این مدرس تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران در خصوص سینما تاج به نقل از حیدر خزاعی نویسنده بومی این خطه افزود: در سال ۱۳۴۰ علاوه بر تماشای فیلم، از سینما به عنوان محلی برای برگزاری امتحانات تمام کلاس ششم سطح شهر استفاده میشد و من نیز امتحاناتم را در آنجا برگزار کردم.
علومی ادامه داد: اما بعد از گذشت ۱۰ سال سینما ۲۲ بهمن در سال ۱۳۸۶ و به بهانه بازسازی، به کلی تخریب شد و هرگز مراحل بازسازی آن آغاز نشد و این در حالی است که این سینما با هزار صندلی یکی از بزرگترین و منحصر بفردترین سینماهای استان خراسان محسوب میشد.
وی در این خصوص و به نقل از مرحوم تهرانچی در کتاب قند و قروت صفحه ۳۸۵ چنین میآورد: این سالن قابل تعمیر بود و میتوانست برای اجتماعات دیگر مورد استفاده قرار گیرد زیرا سازههای آن مرکب از بتن مسلح و آهن بود و در برابر ضربات بیل مکانیکی و پتک هنگام تخریب مقاومت می کرد و تخریب آن در فکر بعضی از همشهریان حدسهایی را ایجاد کرد که به آن اشاره میشود، بازاریها تخریب سینما را از دیدگاه اقتصادی مفید میدانستند زیرا معتقد بودند باید در آنجا بازار و پاساژ و مغازه ایجاد شود که منفعت آن صدها برابر سینما است.
دستاندرکاران سینما و سینماروها و جوانان این تخریب را مربوط به آن می دانند که چون اینجا تقریباً محل شادمانی بود و تفریح و شادی در فرهنگ تربت از نظر تاریخی مناسبت ندارد.
متشرعان اجرای این تخریب را از نظر شرعی مفید میدانستند چرا که این اماکن دارای کراهت است و باید به جای آن مسجد و تکیه و سقاخانه احداث شود.
علومی در بخش دیگری میگوید: بعد از تخریب ۱۲ ساله سینمای ۲۲ بهمن که از آن زمان به پارکینگ تبدیل شده، کمبود مکان فرهنگی مناسب در تربتحیدریه که مردم بتوانند بخشی از اوقات فراغت خود را در آن سپری کنند به خوبی محسوس است و لذا در سال ۱۳۹۳ سالن تئاتر اندیشه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این شهر با نام سینما اندیشه و با ظرفیت حدود ۲۳۲ نفر، به عنوان تنها سینمای شهر با جمعیت بالغ بر ۱۳۰ هزار نفر، به صورت محدود به اکران فیلمهای سینمایی روز ایران پرداخت.
روایتگری راوی تاریخ انقلاب تربتحیدریه
در بین راویان تاریخ سینمای تربتحیدریه، روایت حجتالاسلام محمدعلی رضایی که هم اکنون قایم مقام نماینده ولی فقیه در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی میباشد، قابل تامل است.
وی در باره سینماهای تربتحیدریه با بیان اینکه تا قبل از انقلاب ۲ سینما به نامهای فردوسی و مولنروژ در این شهرستان وجود داشت گفت: اما در دوران تظاهرات دوران انقلاب و توسط مردم انقلابی هر دو سینما تعطیل و حتی سینما مولنروژ به دلیل اشاعه فساد به آتش کشیده شد.
رضایی افزود: سینما را شخصی به نام سلطانی از شیر و خورشید آن زمان اجاره کرده و چون مدتی تعطیل بود، به خاطر زیانهایی که ناشی از تعطیلی سینما متحمل شده بود، برای جبران زیانهای وی ساختمانی در باغ ملی وجود داشت که آن را به وی تحویل دادم تا به عنوان مسافرخانه برای خودش کسب درآمد کند و در عین آن مواظبش بودیم خطایی از او سر نزند.
وی ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب جوانان این خطه از من خواستند سینماهای تربتحیدریه را راهاندازی کنم و من گفتم فقط یک باب سینما کافی است زیرا میدیدم در آن زمان مردم برای تماشای فیلم به مشهد میروند و این برای شهر ما خوب نبود، لذا "محمد صباحی" را که از دبیران خوب آموزش و پرورش بود، مامور کردم سینما ۲۲ بهمن یا همان مولنروژ سابق را بازسازی و دوباره راهاندازی کند.
رضایی گفت: وی یک دستگاه آپارات از کاشمر خرید و به اینجا آورد و در مراسم افتتاح نیز از شهید "رضا کامیاب" نماینده وقت مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی دعوت کردیم برای ایراد سخنرانی به اینجا بیاید و مدتها سینما توسط صباحی اداره میشد.
وی به برپایی دادگاه انقلاب در ساختمان جوار سینما ۲۲ بهمن اشاره کرد و افزود: سینما چون از مشتقات هلالاحمر بود، بخشی از سازمان را که کنار سینما بود، تبدیل به دادگاه انقلاب در سالهای نخست پیروزی انقلاب کرده بودیم و حجتالاسلام سیدقاسم یعقوبی امام جمعه سابق کاشمر را که اکنون امام جمعه نیشابور است به عنوان مسوول امور قضایی این خطه منسوب کردم.
وی در بخش دیگری ضمن رد ادعای مطرح شده مبنی بر نمایش فیلم در باغ نظر، اظهار داشت: در رژیم پهلوی ساختمان فرمانداری و حتی زمانی ساختمان شهرداری در باغ نظر قرار داشت و هیچگاه فیلمی در آنجا به نمایش در نمیآمد، اما توسط خود سلطانی گاهی فیلم در فضای باز باغ ملی به نمایش در میآمد.
سینما مولنروژ محلی برای خودکشی
رییس اسبق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی زاوه و دبیر سابق جشنواره ملی عکس زعفران تربتحیدریه و زاوه نیز به خبرنگار ایرنا گفت: از دوران کودکی به یاد دارم، هر کسی قصد خودکشی داشت، سینما ۲۲ بهمن را به دلیل فضای تاریکش انتخاب میکرد.
میثم امانی افزود: با این حال معتقد هستم این موضوع چیزی از ارزشهای فرهنگی و مثبت این مکان نمیکاهد.
وی در بیان خاطرات خود از سینمای ۲۲ بهمن ادامه داد: از قصه پر غصه سینما یا همان تماشاخانه این خطه همین بس که خاطرم هست اوایل دهه ۷۰ سینما بازسازی و نخستین فیلمی هم که اکران شد، فیلم افق بود و در آن دوران یک کافه تریای شیک به آن افزودند که بعدها لابراتوار چاپ عکس، جایش را گرفت.
امانی گفت: در دوران پر فراز و نشیب استقبال از فیلمها به فیلم سینمایی خواستگاری با بازی "هادی اسلامی" میرسیم که به یاد دارم صف خرید بلیت تا وسط خیابان شهید مطهری (خیابان گل یا باغ ملی سابق) امتداد داشت و حتی افزایش سیانسها نیز از صف مشتاقان تماشای فیلم نکاست.
وی افزود: این سالن همچنین میزبان کنسرتهای بسیار بود و از برپایی آیین پایانی جشنواره هنرهای تجسمی در زمستان سال ۱۳۸۴ میتوان به عنوان آخرین رویداد فرهنگی قبل از تخریب سینما ۲۲ بهمن یاد کرد.
تشکر بابت تخریب سینما
مسوول انجمن سینمای جوان تربتحیدریه در باره خاطرات خود از روزهای نخستین تخریب سینما ۲۲ بهمن به خبرنگار ایرنا گفت: به خاطر دارم سه روز بعد از تخریب سینما پرده بزرگی روی نردههای شهرداری نصب شد که اگر اشتباه نکنم از سوی کسبه شهر بود و در آن از شهردار بابت تخریب سینما تشکر و قدردانی کرده بودند و این برایم بسیار تعجبآور بود.
عباس باقریان در باره چرایی تخریب سینما، ضمن رد توجیه مسوول وقت هلالاحمر مبنی بر فقدان استحکام بنا، افزود: فیلم مستند بجا مانده از لحظه تخریب سینما مبین استحکام فوقالعاده بنا است و این تصاویر نشان میدهد تخریب سینما ۲۲ بهمن به سختی انجام شده است.
وی در پاسخ به این سوال که چرا چهرههای شاخص فرهنگی و سینمایی این خطه در آن زمان نسبت به تخریب سینما اعتراضی نکردند، ادامه داد: نخستین دلیل آن بود که این افراد سالهاست از شهر و زادگاه خود خاج شده و در مشهد یا تهران ساکن هستند.
باقریان گفت: شاید به واسطه صورت جلسهای بوده که با حضور فرماندار وقت یعنی مرحوم صادقیان و محمدرضا جعفریجلوه معاون سینمایی وقت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به امضا رسید و در آن جلسه مقرر شد بعد از تخریب یک سالن بهتر و مجهزتر ساخته شود و آقای جلوه مقرر کرد اگر سینما ساخته شود، مبلغ چهار میلیارد ریال کمک نقدی بلاعوض بپردازد و این رقم جدای از اهدای امکانات فنی پخش فیلم بود که در آن زمان چون دلسوزی در این شهر نبود، همه چیز به دست فراموشی سپرده شد.
وی فعالیت کنونی انجمن سینمای جوان تربتحیدریه را ۱۵ سال عنوان کرد و افزود: البته قبل از آن نیز مدت هشت سال به صورت سینماگران جوان فعالیت داشت که فاقد تشکل صنفی بودیم و اکنون ۲۵۰ نفر عضو داریم که ۱۵۰ نفر آنان مرد هستند و از بین این افراد ۳۰ نفر هم فیلمساز فعال میباشند.
باقریان ادامه داد: وظیفه ما حمایت مالی از فعالیتهای حرفهای و آماتوری فیلمسازان است که جدای از قرار دادن امکانات حرفهای ساخت فیلم، به صورت رایگان میباشد.
وی گفت: بر این اساس پارسال ۶ قرارداد فیلم اولی داشتیم که به هر کدام ۳۰ میلیون ریال کمک بلاعوض پرداختیم و کسانی هم که به صورت حرفهای بخواهند فیلم بسازند تا سقف ۵۰۰ میلیون ریال کمک مالی می پردازیم و پارسال به یک نفر مبلغ ۲۷۰ میلیون ریال کمک بلاعوض پرداختیم.
باقریان افزود: برای فیلمهای نیمهحرفهای یعنی افرادی که فیلم نخست خود را ساختهاند نیز تا سقف صد میلیون ریال کمک مالی بلاعوض میپردازیم که البته شرط اصلی پرداخت این کمکها آن است که فیلمنامهها در شورای تولید انجمن به تصویب برسند.
هلال احمر به دنبال فروش زمین سینما بود
رییس سابق انجمن سینمای جوان تربتحیدریه نیز به خبرنگار ایرنا گفت: هر چند هلالاحمر دلیل تخریب سینما ۲۲ بهمن را فرسودگی بنا اعلام کرد، اما اسنادی در آن زمان وجود داشت که من نیز آنها را دیدهام که حاکی از فروش زمین این مکان فرهنگی به صورت مزایده بود.
جواد جعفری با بیان اینکه با قطعیت تمام میتوانم بگویم سازههای سینما بسیار مستحکم بود، افزود: هم قبل از تخریب و هم در زمان تخریب از ساختمان سینما تصویربرداری کردم که تصاویر ضبط شده حاکی از استحکام بناست که فیلم آن در جشن روز ملی سینمای سال ۹۶ نیز به نمایش درآمد.
وی ادامه داد: در اردیبهشت سال ۸۸ که جعفری جلوه از افتتاح سینما کویر گناباد به مشهد میرفت، زمان عبور از تربتحیدریه از وی خواهش کردیم وارد شهر ما بشود و ایشان در جلسهای قول داد با ساخت سینما مبلغ چهار میلیارد ریال کمک کند، اما اراده ای از سوی مسوولان شهر برای تحقق این مهم وجود نداشت.
جعفری گفت: حتی یکی از افراد خیر تربتی مقیم خارج کشور نیز اعلام کرد حاضر است در تربتحیدریه سینما بسازد اما از مسوولان گلایه دارد که هیچ چراغ سبزی به وی نشان نمیدهند.
وی افزود: سه روز بعد از تخریب سینما ۲۲ بهمن، گروهی آمدند و پردهای سردر شهرداری نصب کردند که بر روی آن از عملکرد شهرداری بابت این تخریب تقدیر شده بود و من از آن عکس گرفتم و این اقدام آنها برای من جای تاسف داشت.
روایت اصغر تخمه فروش
اصغر سجادی کسی که اکنون مقابل باغ ملی چرخ دستی تخمه فروشی بپا کرده و به ادعای برخی جزو کسانی بوده که سینمای فردوسی را به آتش کشیده است، به خبرنگار ایرنا گفت: چیزی از آن سالها به یاد ندارم و تنها میتوانم بگویم قبلا جلو سینما ۲۲ بهمن همین حرفه را داشتم و به جز من چند نفر دیگر با چرخ دستی به همین شغل مشغول بودند که به تدریج از مقابل سینما ۲۲ بهمن رفتند و من تنها ماندم.
روایت حسن مطبوعاتی
حسن قندهاری جوان متولد ۱۳۴۰ که در زمان مبارزات انقلاب سال ۵۷ جزو جوانان انقلابی بود که سینماهای تربت را به آتش کشیده است، به خبرنگار ایرنا گفت: سال ۵۷ دانشآموز سال سوم هنرستان بودم.
وی در بیان خاطرات خود از به آتش کشیدن سینما مولنروژ افزود: این سینما دارای ۲ در بود و ما از در فلزی پشت وارد شده و ابتدا پروژاکتور و ضبط صوت را از بالا به پایین پرت کردیم و سپس با نفت و پارچه سینما را به آتش کشیدیم.
قندهاری ادامه داد: تا آنجا که به خاطر دارم سینما فردوسی را روز بعد به آتش کشیدیم و ابتدا قلوه سنگهای جلوی سینما را پرت کردیم و این باعث وحشت کسانی که در داخل مشغول تماشای فیلم بودند شد و سپس آن را به آتش کشیدیم.
وی گفت: بعد از پیروزی انقلاب و تا سال ۸۵ به شغل مطبوعاتی در ابتدای خیابان باغ ملی مشغول بودم.
چرا سینما ۲۲ بهمن تربتحیدریه تخریب شد؟
رییس سابق جمعیت هلال احمر تربتحیدریه در مصاحبه ای که به تاریخ ۱۳ دی ماه سال ۱۳۸۵ با خبرگزاری فارس انجام داده بود، از تخریب سینمای ۲۲ بهمن در آینده نزیک خبر داد و گفت: این سینما به سن ۵۰ سالگی و عمر مفید آن به پایان رسیده است.
جواد صادقزاده افزوده بود: در کنار سینما، ساختمان متروکه مرکز پرورش اسلامی که متعلق به هلال احمر است، قرار گرفته و باید تخریب شود و با توجه به پیوسته بودن اسکلت دو ساختمان و احتمال فرو ریختن مرکز یاد شده با تخریب ساختمان متروکه، سینما نیز فرو میریزد.
وی با اشاره به عدم استقبال مردم از سالن سینمای ۸۰۰ نفره ۲۲ بهمن گفته بود: بعد از تخریب قصد ساخت مجتمع فرهنگی هلال احمر را داریم که در آن احداث یک سالن سینمای ۲۰۰ نفره و آمفیتئاتر نیز پیشبینی شده است.
وی اینک برای انجام مصاحبه جدید با خبرگزاری جمهوری اسلامی دفتر تربتحیدریه در دفاع از عملکرد آن سال خود خودداری کرد.
روایتی از یک رانت اطلاعاتی
روزنامه ایران نیز در روز ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۸۶ به نقل از رییس وقت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه مینویسد: سینما ۲۲ بهمن به عنوان تنها سینمای این خطه با ۵۰ سال قدمت به دلیل فرسودگی و ناتوانی مالی در بازسازی تعطیل شد.
محمدرضا پورعباسی گفت: این سینما در طول ۵۰ سال استفاده بدون کوچکترین تغییری با همان شکل و شیوه قدیمی مورد استفاده قرار میگرفت و فضای داخلی، صندلیها، تجهیزات سینمایی، نور، صوت، آپارات و نمای بیرونی با گذشت زمان حالتی نیمه مخروبه پیدا کرده بود.
وی افزود: با توجه به این شرایط، در ابتدای امسال هلال احمر به عنوان متولی و صاحب سهام سینمای ۲۲ بهمن اعلام کرد مسوولیت ایمنی تماشاچیان را به عهده نمیگیرد و به همین دلیل اقدام به تعطیلی سینما کرد.
پورعباسی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه هنوز هم معتقدم سینما ۲۲ بهمن چون از استحکام لازم برخوردار بود، نباید تخریب میشد، گفت: البته در آن زمان صادقزاده رییس وقت هلالاحمر قصد داشت به شکلی ارتباط خود را با سینما قطع کند زیرا میدید در حالی که سینما درآمدزایی نداشت، باید حقوق و بیمه کارکنان آن را میپرداخت.
وی افزود: در آن زمان ویدئو و ماهواره ضربه بزرگی به سینمای تربتحیدریه زده بود زیرا مردم با هزینه کمتر در منزل فیلم میدیدند و بارها خودم در بازدیدهایی که از این سینما داشتم، شاهد بودم سینمایی که گنجایش آن بالغ بر ۸۰۰ نفر بود، حدود هشت یا ۹ نفر در آن فیلم تماشا میکردند و چون درآمد نداشت برای تعمیر، بازسازی و مرمتش نیز هزینه نمیشد و از سقف آن آب چکه میکرد و آکاسیوهای نمای بیرونی سقف آن نیز تخریب شده بود.
وی ادامه داد: بر این اساس کمیسیون ماده پنج تشکیل و در آن جلسه رییس هلال احمر گفت با توجه به فرسوده بودن بنا، مسوولیت مردم را قبول نمیکنم و چون در آن جلسه کس دیگری هم این مسوولیت را نپذیرفت، لذا اعضا بدترین شیوه و راهکار را اتخاذ کرده و رای به تخریب دادند.
پورعباسی گفت: البته صادقزاده در آن جلسه قول داد چون ملک کاربری سینمایی دارد، بعد از تخریب دوباره اعتبارات گرفته و آن را از نو بسازد و به عبارت بهتر رای موافق کمیسیون را به بهای وعدهای که به آنها داد، اخذ کرد.
وی افزود: آن زمان با محمدرضا جعفریجلوه صحبت کردم و ایشان قول داد اگر هلالاحمر۵۰ درصد هزینه را تامین کند، وزارت ارشاد اسلامی هم ۵۰ درصد بقیه را تامین خواهد کرد و صورتجلسه تنظیم شد و ایشان درمسیر حرکت به مشهد، وارد تربت شده و آن متن را امضا کردند که یک نسخه آن در شهرداری موجود است.
پورعباسی ضمن رد این ادعا که هلالاحمر بدنبال سودجویی در ازای فروش زمین سینما بود، اظهار داشت: بعید میدانم البته منکر این هم نیستم که زمین سینما در جایی قرار داشت که به خاطر برنامههای عمرانی شهرداری و بازگشایی معابر شهری که از زمان شهرداری " اردشیر ریاحی " آغاز شده بود، باید سینما کمی عقبنشینی میکرد.
وی در بیان تحلیل خود از نصب پرده تقدیر و تشکر کسبه چهارراه آسایش از شهردار وقت ( الهیاری ) به واسطه تخریب سینما ۲۲ بهمن نیز میگوید: بعید میدانم پای گروههای فشار برای تخریب سینما در کار باشد.
پوعباسی در عین حال افزود: تنها این را میتوانم بگویم سال ۹۱ در حال ساخت منزل شخصی در زمینی که در مرکز شهر قرار داشت بودم که یکی از اعضای شورای شهر وقت به سراغم آمد تا زمین را به وی بفروشم، پاسخ من منفی بود و او خیلی اصرار به فروش کرد و در نهایت به من گفت حال که نمیخواهی بفروشی، پس هیچ وقت و به هیچکس نفروش چون قرار است این جا در مسیر طرح بازگشایی شهرداری قرار بگیرد و به زودی قیمت ملک تو بالا خواهد رفت.
وی ادامه داد: بر این اساس و تنها بر مبنای حدس شخصی میگویم شاید اعضای شورای شهر یا فامیل و بستگانشان در اطراف زمین سینما زمین یا منافعی داشتند که من از وجود آن بی خبر هستم ولی به هر حال این بازگشایی باید انجام میشد.
پورعباسی گفت: بین سالهای ۹۱ تا ۹۳ به عنوان رییس هلالاحمر تربتحیدریه مجددا تلاش کردم پرونده زمین سینما را به جریان بیاندازم و چون قصدم ساخت آن بود و نقشه و پلان هم آماده شد و حتی کارشناسانی از تهران به اینجا آمد و شد کردند، بر اساس آن طرح اولیه طبقه منفی یک به پارکینگ اختصاص داشت، طبقه همکف تجاری و بواسطه نزدیکی به باغ ملی و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار بود محل عرضه محصولات فرهنگی باشد، طبقه دوم اداری و طبقه سوم نیز ۲ تا سالن چند منظوره در نظر گرفتیم که در واقع سالن سینما آنجا قرار داشت، اما نمیدانم هر چه به جلو میرفتیم، آن اتفاق خوبی که برای حوزه فرهنگ و هنر شهر تربتحیدریه باید رقم بخورد، نمیخورد.
ردی از رانت اطلاعاتی در شورای شهر نیافتم
رییس کمیسیون عمران شورای اسلامی شهر تربتحیدریه در پاسخ به ادعای مطرح شده از سوی پورعباسی به خبرنگار ایرنا گفت: تاکنون به این موضوعات برنخورده و حداقل در ۲ دوره که عضو شورای شهر هستم، با چنین فضاهایی مواجه نشدهام.
مهسا رمضانپور افزود: البته همه اعضا از موضوع طرحهای جامع و تفصیلی آینده چند ساله شهر که به تایید شورای شهر برسد، مطلع میباشند که چه بسا ممکن است عملیاتی هم نشود زیرا بر اساس طرح و بودجه شهرداری این اهداف به تدریج اجرا میشوند، اما من تاکنون ندیدم کسی چنین اطلاعاتی را در اختیار دیگران بگذارد.
وی ادامه داد: موضوع سرمایهگذاری و فراخوانها در کمیسیون اقتصادی مطرح و ارتباطی به کمیسیون عمران ندارد.
ماشین شهربانی در مقابل دوچرخه صفر کیلومتر
یکی از اعضای شورای اسلامی شهر تربتحیدریه که خود از انقلابیونی است که در به آتش کشیدن سینما ۲۲ بهمن نقش آفرینی کرده، در بیان خاطرات خود از آن سالها به خبرنگار ایرنا گفت: صبح روزی که میخواستیم سینما مولنروژ را به آتش بکشیم، دوچرخهام را که البته نو بود و تازه خریده بودم جلو یک ساندویچ فروشی گذاشته و به همرام مردم ابتدا چند سنگ به طرف سینما پرتاب کردم.
نادر سلیمانی افزود: سپس جلو موتورگازی را که در حال عبور بود گرفته، ظرفی یافتم و از باک بنزین موتور مقداری بنزین داخل ظرف ریختم و از پنجره در پشتی سینما آن را به داخل پرت کردم و سینما را به آتش کشیدیم.
وی ادامه داد: البته آتش خیلی سریع خاموش شد و سینما آنچنان خسارت ندید اما وقتی سراغ دوچرخهام رفتم آن را نیافتم و فردا زمانی که به شهربانی رفتم تا سراغش را بگیرم ابتدا سرم را ماشین کردند و سپس من را سوال پیچ کردند و زمانی که دیدند نمیتوانند از من حرف بیرون بکشند، حیاط پشت شهربانی را برای یافتن دوچرخهام نشان دادند.
سلیمانی گفت: هر چه گشتم دوچرخهام را نیافتم و از شدت عصبانیت خودروهای شهربانی را با چاقو خط انداخته و بیرون آمدم.
چرا سالن ارشاد سینما شد؟
در خصوص چرایی تبدیل سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه به سینما اندیشه، واگویهها متعدد و تقریبا مشابه هستند که در بیان یک روایت واحد باید گفت: همانگونه که پیشتر آمده سینما ۲۲ بهمن توسط هلال احمر تخریب شد و سینما فردوسی نیز که متعلق به بخش خصوصی بود، تخریب و با تغییر کاربری، تبدیل به بانک ملی شد.
سال ۱۳۹۳ با تلاش مسوولان شهرستان و نماینده وقت ( ابوالقاسم خسروی ) در مجلس شورای اسلامی، میزبانی پنجاه و یکمین جشنواره منطقهای سینمای جوان ایران به تربتحیدریه واگذار و در شهریور همان سال اجرا شد.
البته در همان زمان گروهی از هنرمندان با ارایه درخواستهای مکرر به نماینده و مسوولان شهرستان و از جمله کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای اسلامی شهر تقاضای برگزار نشدن یا به تعویق افتادن برگزاری جشنواره را درخواست کردند.
دلایل این گروه آن بود که این جشنواره وزن سنگینی در بین جشنوارههای فرهنگی و هنری ندارد و ظرفیتهای جدیدی پیش روی هنرمندان ایجاد نخواهد کرد.
آنها همچنین معتقد بودند اگر قرار است جشنواره برای هنرمندان شهر برگزار شود، ابتدا باید به آنها آموزش داد و بعد آموزشهای ادواری، آنها به تولید آثار بپردازند و در نهایت آثار تولید شده توسط هنرمندان شهر در جشنواره شرکت کند.
اما مسوولان با این ادعا که این نخستین باری است که میزبانی به یک شهرستان تعلق میگیرد، جشنواره را برگزار کردند و این در حالی است که پیش از آن جشنواره خرداد سال ۱۳۸۷ به میزبانی بم برگزار شده بود.
بر این اساس و با پیگیری نماینده وقت و موافقت مجموعه سینما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز اکران فیلمهای سینمایی اخذ و تجهیزاتی برای نمایش و اکران وارد تربتحیدریه شد و بالاخره در همان سال طرح تجهیز سالن اندیشه برای بهرهبرداری از آن بهعنوان سالن سینما با ظرفیت ۲۳۲ نفر آغاز و از آن زمان به بعد این سالن به صورت محدود به اکران فیلمهای سینمایی روز ایران پرداخت.
تاسیس سینما در شهری که پیش از انقلاب اسلامی ۲ باب سینما داشت و اکنون چندین سال است که از ظرفیتهای این هنر کمتر استفاده شده، عملی مبارک قلمداد و مقرر شد درآمد حاصل از فروش به چهار سهم تقسیم شود. ۲ سهم از آن تهران، یک سهم سینمای جوان و سهمی دیگر در اختیار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه برای انجام فعالیتهای فرهنگی و هنری قرار گیرد که این قرارداد بین اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه با سینمای جوان منعقد شد که اصل قرارداد غیرقانونی بود زیرا طبق قانون دولت که با دولت نمیتواند قرارداد ببندد.
به هر حال هر چند سقف قرارداد تا خرداد سال ۹۴ بود، ولی هنوز سینمای جوان حضور دارد و از آنجا که هنرمندان سالن دیگری برای تمرین ندارند، تاکنون چالشهایی بین انجمن تئاتر و سینما شکل گرفته که با پادرمیانی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی رفع شده است.
بودجههای فرهنگی که به دست اهلش نمیرسد
رییس انجمن عکاسان تربتحیدریه و دبیر جشنواره ملی عکس زعفران تربتحیدریه و زاوه نیز به خبرنگار ایرنا گفت: بعد از انقلاب به رغم فرموده امام خمینی (ره) مبنی بر فعالیت سینما، هیچ نشانی از آن روزهای پررونق سینما در تربتحیدریه دیده نمیشود و تنها سالن تخصصی سینما به بهانه فرسوده بودن تخریب و کماکان بهعنوان توقفگاه خودرو مورد استفاده قرار میگیرد که جای بسی تأسف است.
سلیمان گلی با بیان اینکه سالن اندیشه بهعنوان تنها فضای موجود با پیگیری علاقهمندان به این حوزه و حمایتهای مسوولان وقت در اختیار انجمن سینمای جوانان قرار گرفت، افزود: بعد از انقلاب بودجههای فرهنگی و هنری به جای آنکه به اصلیترین متولی آن یعنی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی برسد، سر از مکانهایی درمیآورد که هیچ ارتباطی با حوزه فرهنگ و هنر ندارند.
وی ادامه داد: جوانان تشنه فرهنگ و هنر به علت فقدان امکانات مناسب به ویژه در شهرستانها، انرژی، شور و نشاط را به سوی دیگری میبرند که بیشتر مخرب است تا سازنده و به مانعی برای ارتقای فرهنگی و هنری هر منطقه تبدیل میشود.
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
رییس سابق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه در خصوص واگذاری سینما اندیشه به انجمن سینمای جوان به خبرنگار ایرنا گفت: در آن زمان مسوولان وقت میخواستند به هرشکلی سینما در تربت پا بگیرد و به همین دلیل کلید خوردن جشنواره منطقهای فیلم کوتاه و حضور مسوولان وزارت ارشاد و انجمن سینمای جوان کشور و دیدار آنها با مسوولان استانی و شهرستانی خیلی عجلهای و غیرکارشناسی صورت گرفت و در سر میز شام و با یک گفتمان غیرتخصصی تصمیم به ایجاد سینما گرفته شد.
غلامرضا نجفی افزود: ابتدا قرار شد سالن شهرداری به سینما اختصاص یابد، ولی بعد از بازدید مسوولان، آنجا را برای سینما مناسب ندیدند و لذا به اجبار تالار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با یک تفاهمنامه داخلی انتخاب و سینمای جوان قبول کرد پرده سینما و دیتا را در تالار نصب کند و مواهبش بعد از پرداخت حق سهم صاحب فیلم بین این اداره و سینمای جوان تقسیم شود.
وی ادامه داد: مقرر شد تالار اندیشه که برای تئاتر ساخته شده بود در آن زمان با فشار نماینده وقت و در قالب توافقنامه داخلی پنج ساله برای اکران فیلم در اختیار سینمای جوان قرار گیرد و نیز مقرر شد هم فیلم به نمایش درآید و هم هنرمندان سایر رشتهها با مشکل روبرو نشوند.
نجفی با بیان اینکه مشکلات بسیار با سینمای جوان برای ما بوجود آمد، گفت: از یک سو شیطنتهایی در فضای مجازی رخ داد و از سوی دیگر چون تمامی مسوولیت حقوقی و حقیقی تالار اندیشه با ما بود، اما از درآمد حاصل از فروش فیلم طبق توافقنامه بی نصیب بودیم ۲ بار سینما به مدت دو هفته و یک ماه از طرف اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بسته شد.
وی افزود: کل بودجه یک سال اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه ۸۵ میلیون ریال بود که یک شهرستان را باید با همین رقم ناچیز پوشش میدادیم و این در حالی بود که سینما درآمد خوبی داشت و قرار بود اداره ارشاد هم منتفع شود، ولی هیچگاه این مهم اتفاق نیفتاد زیرا گزارشهای نصف و نیمه انجمن سینمای جوان در خصوص درآمد سینما منفی بود و لذا سهمی برای تقسیم متصور نمیشد.
نجفی ادامه داد: در نهایت کار به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان رسید و در آنجا تمام اختیارات مدیریتی سینما به اداره ارشاد تربتحیدریه واگذار شد، ولی در عمل باز در برهمان پاشنه قبل چرخید و در نهایت بنده به دلایل مختلف برای چهارمین بار که استعفا دادم، پذیرفته شد و از اداره ارشاد بیرون رفتم.
وی گفت: با وجود برخورداری تربتحیدریه از توان بسیار در حوزه فرهنگ و هنر، اما از فضاهای فرهنگی و هنری مناسب به میزان شایستگیهایش محروم مانده و ما چند بار با حضور مسوولان کلیدی شهر همچون نماینده مجلس، فرماندار، امام جمعه، شهردار و اعضای شورای اسلامی وقت به تهران رفتیم و با وجود ارایه سند مظلومیت تربتحیدریه در حوزه فرهنگ و هنر، تنها کمکهای ناچیز دریافت شد که به هیچ عنوان پاسخگوی مطالبات مردم و هنرمندان این خطه نبود.
نجفی افزود: در تمامی این سفرها اصلیترین دغدغه ما و دیگر مسوولان، موضوع تکمیل مجتمع فرهنگی هنری بود که تاکنون تکمیل نشده و به اعتقاد من مشکل اصلی مربوط به نبود چنین فضایی است و تا زمانی که این مجتمع بعد از حدود ۱۴ سال همچنان نیمه تمام بماند، به طور قطع چنین مشکلات و درگیریهایی خواه ناخواه به دلیل کمبود فضای فرهنگی همچنان پابرجا خواهد ماند.
آغاز ساخت مجتمع فرهنگی هنری تربتحیدریه
مجتمع فرهنگی هنری تربتحیدریه از مصوبات سفر دولت احمدینژاد است و در معرفی آن رییس سابق اداره فرهنگ وارشاد اسلامی تربت حیدریه به خبرنگار ایرنا گفت: عملیات ساخت آن اسفند ماه سال ۸۶ در زمینی به گستره ۹ هزار متر مربع و زیربنای چهار هزار مترمربع آغاز شد.
نجفی افزود: تا سال ۹۵ این مجتمع با هزینه ۳۰ میلیارد ریال به ۷۰ درصد پیشرفت فیزیکی رسید.
وی در همان سال طی مصاحبه ای با خبرنگار ایرنا اعلام کرده بود: به دلیل طولانی شدن مدت ساخت، از عمر مفید بنا کاسته شده و برخی از قسمتهای آن در آستانه تخریب قرار گرفته است.
نجفی در آن مصاحبه افزود: البته دولت مصوب کرده پروژههای نیمه کاره با مشارکت بخش خصوصی به اتمام برسد و با وجودی که ۲ نفر نیز برای تکمیل پروژه مراجعه کردهاند، اما دستور اجرای این مصوبه، هنوز به ما ابلاغ نشده است.
مجتمع را با ۳۵ درصد پیشرفت فیزیکی تحویل گرفتم
در پاسخ به این اظهارات رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه ضمن رد ادعای نجفی به خبرنگار ایرنا گفت: این مجتمع تا سال ۹۵ با دریافت ۳۰ میلیارد ریال اعتبار از ابتدای عملیات ساخت یعنی برای ۱۰ سال فقط ۳۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.
محمد حسنزاده افزود: از سال ۹۶ که مسوولیت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهدهدار شدم، به جز ۴۰ میلیارد ریال اعتبارات ریاست جمهوری که قطعی است، ۵۹ میلیارد ریال در کمیته برنامهریزی به تصویب رسیده که از این میزان ۲۸ میلیارد ریال آن تخصیص یافت و با این رقم موفق شدیم پیشرفت فیزیکی فاز یک مجتمع فرهنگی هنری تربتحیدریه را به ۷۳ درصد برسانیم.
وی ادامه داد: فاز یک شامل سالن اصلی با ظرفیت بالغ بر ۴۰۰ نفر، سالن کوچک با ظرفیت ۱۲۰ نفر، تاسیسات، قسمت اداری و چند اتاق برای انجمنهای هنری است.
حسنزاده از تصویب ساخت پردیس سینمایی در این شهرستان خبر داد و گفت: ابتدای تیرماه سال ۹۸ در نشستی که با حضور معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان سینمایی کشور، مدیران شهری، اعضای شورای اسلامی شهر تربتحیدریه و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در این شهر برگزار شد، تفاهمنامه اولیه بین شهرداری این شهر، سازمان سینمایی کشور، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و وزارت کشور با مبلغ بیش از ۱۰ میلیارد ریال به امضا رسید که مقدمات ساخت پردیس سینمایی امید را در مکان پیشنهادی در باغ ملی تربتحیدریه فراهم کرد.
وی افزود: طبق قانون طرح پردیس سینمایی باید در بوستانها اجرا شود اما باغ ملی به این دلیل توسط شورای اسلامی شهر رد شد که اعلام کردند میراث ملی است.
رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتحیدریه با اشاره به اینکه هزینه ساخت پردیس سینمایی ۱۵ میلیارد ریال است که شامل سه سالن ۵۰، ۷۰ و ۹۰ نفره همراه با کافه و نگارخانه برای نمایش آثار هنری میباشد ادامه داد: فراخوان در سطح شهر اطلاع رسانی شد و یکی دو نفر هم برای ساخت آن اعلام آمادگی کردند و از بین ۲ مکان پیشنهادی نهایی یک مکان مورد پسند قرار گرفت ولی کسی که قصد سرمایهگذاری داشت به علت طولانی شدن روند اجرایی و افزایش قیمت مصالح ساختمانی از ادامه کار انصراف داد.
وی گفت: با اصرار دوستان شورای شهر مبنی بر ساخت سینما در بوستان مینوی شهرک ولی عصر (عج)، مکاتبات اداری با مشهد و تهران انجام دادم، با این حال معتقدم ساخت پردیس سینمایی در مکان مورد نظر شورای شهر به ثمر نخواهد رسید.
حسنزاده با بیان اینکه با توجه به بعد مسافت و دوری از شهر، کسی حاضر به سرمایهگذاری در آنجا نیست و از سوی دیگر شهروندان نیز استقبال نخواهند کرد، افزود: پیشنهاد من از ابتدا سالن اجتماعات شهرداری بوده و هست.
وی ادامه داد: مزایای استفاده از این سالن آن است چون در مرکز شهر قرار دارد مورد استقبال شهروندان قرار خواهد گرفت و از سوی دیگر این قابلیت را دارد طبق برآورد صورت گرفته با صرف ۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال و انجام تغییرات فنی تبدیل به ۲ سالن ۱۲۰ نفری شود.
شهرداری سالن خود را در اختیار حوزه فرهنگ میگذارد
شهردار تربتحیدریه نیز به خبرنگار ایرنا گفت: در ابتدای انتصابم اختصاص سالن اجتماعات شهرداری به سینما، پیشنهاد من بود اما مسوولان ارشاد اسلامی تهران پیشنهاد پردیس سینمایی را مطرح کرده و گفتند نمیتوانیم به این موضوع اعتبار بدهیم و ایده من مورد پدیرش واقع نشد.
محمدصادق مجتهدی با بیان اینکه به اعتقاد من اگر کار آغاز شود تا پایان سال به نتیجه خواهد رسید افزود: این سالن در مرکز شهر قرار داشته و مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت و مشرف به فضای سبز شهرداری و در حکم بوستان است و مورد استقبال شهروندان خواهد بود.
وی ادامه داد: از سوی دیگر بخش خصوصی هم در این بخش حاضر به سرمایهگذاری است.
ساخت پردیس سینمایی در بوستان مینوی مقرون به صرفه است
رییس کمیسیون اقتصادی شورای اسلامی شهر تربتحیدریه نیز گفت: ساخت پردیس سینمایی در بوستان مینوی شهرک ولی عصر (عج) از مصوبات شورای شهر است و در فراخوانی هم که برای داخل شهر اعلام شد، ۲ نفر اعلام آمادگی کردند اما با شهرداری به توافق نرسیدند.
نادر سلیمانی با بیان اینکه البته روند جانمایی از ابتدا مورد قبول ما نبود، افزود: پیشنهاد شهردار، سالن اجتماعات شهرداری است که از نظر ما چون داخل هسته مرکزی شهر است، راه بندان و سردرگمی برای مراجعان فراهم میکند و حتی کارشناسانی هم که از ارشاد آمدند، آنجا را تایید نکردند و لذا ابتدا سراغ بافت فرسوده و سپس سراغ باغ ملی رفتند.
وی ادامه داد: بافت فرسود توسط آنان رد شد و از سوی دیگر شورای شهر با ایجاد پردیس سینمایی در باغ ملی مخالف است، اما از نظر ما بوستان مینوی حتی اگر بخش خصوصی هم پا پیش نگذارد، جای مناسبی است زیرا زمین آن به مساحت دست کم هزار مترمربع متعلق به شهرداری است و برای ما هزینهبر نمیباشد و از سوی دیگر در بودجه امسال شهرداری ۱۰ میلیارد ریال مصوب کردیم و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی هم ۱۳ میلیارد ریال برای این موضوع اختصاص داده و اکنون منتظر تایید از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم.
ماجرای سوء قصد به جان شاه در افتتاح سینما تاج
آنچه به صورت مکتوب از ترور محمدرضا پهلوی در حافظه تاریخ ایران به ثبت رسیده، ماجرای ترور وی در تاریخ ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۷ پس از بازگشت از مسافرت به اروپا و در مراسم جشن دانشگاه در ورودی دانشکده حقوق، میباشد که ضارب فردی به نام ناصر فخرآرایی خبرنگار روزنامۀ پرچم اسلام است و دوم سوء قصد در کاخ مرمر به تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۴۴ است که سرباز وظیفه رضا شمسآبادی به وی تیراندازی کرد اما شاه از هر ۲ سوء قصد جان سالم به در برد.
اما حین تهیه گزارش تاریخ شفاهی سینمای تربتحیدریه سوء قصد به جان آخرین شاه ایران در آیین افتتاح سینما تاج در قالب واگویه ها موجود است که البته هیجکدام از آنها در جایی مکتوب نشده است.
حکایت سوء قصد به محمدرضا پهلوی از زبان آقایی
محمدرضا آقایی ضمن رد ادعای رایج در فضای فرهنگی تربتحیدریه مبنی بر ترور محمدرضا پهلوی در آیین افتتاح سینما تاج، گفت: آخرین شاه ایران ۲ بار یکی در سال ۱۳۲۸ و دیگری در سال ۱۳۴۶ در تربتحیدریه مورد سوء قصد قرار گرفت اما هیچ کدام از آنها ارتباطی به مراسم افتتاح سینما تاج نداشت.
وی در خصوص سوءقصد نخست افزود: سال ۱۳۲۸ این سوء قصد در تربتحیدریه انجام می شود و شاه بلافاصله تصمیم به خروج ارتش دوم از این شهر میگیرد.
به گفته آقایی سوء قصد دوم نیز سال ۱۳۴۶ و توسط گروههای مخالف قرار بود انجام شود که یک قبضه سلاح در سطل زباله باغ ملی مخفی کرده بودند، اما قبل از هر اقدامی فرد اقدام کننده توسط ماموران امنیتی شناسایی و دستگیر شد.
روایت فریدون جیرانی از ترور شاه
جیرانی نیز ضمن رد ترور محمدرضا پهلوی در شب افتتاح سینما تاج گفت: من سال ۱۳۳۹ در شبی که سینما تاج افتتاح شد، به اتفاق خانواده جزو مهمانان بودم و چنین روایتی را به خاطر ندارم.
وی افزود: حتی بعدها هم چنین خبری منتشر نشد زیرا اگر سوء قصدی هم قرار بود به وقوع بپیوندد، حتی اگر جلویش را میگرفتند، باز در فضای شایعه پردازی میپیچید.
وی ادامه داد: غیر از ۲ مورد ترور شاه که در تاریخ آمده و موثق است، من هیچ رد و نشانی از ترور شاه در تربتحیدریه به خاطر ندارم.
روایت حمیدرضا سهیلی
سهیلی در خصوص سوء قصد به محمدرضا پهلوی گفت: آنچه به ذهن دارم این است که روبروی شرکت نفت کله قندی یا تبلیغات روغن نباتی شاه پسند سابق، کسی پنهان شده بود که قصد ترور شاه را داشت و بعد از آن ماجرا شاه گفته بود دیگر پایم را به تربتحیدریه نمیگذارم.
وی افزود: حتی در شهریور سال ۴۷ زلزلهای در کاخک گناباد به وقوع پیوست و فرح به تمام شهرهای خراسان رفت ولی از کاشمر به مشهد رفت و به تربتحیدریه نیامد.
غلامرضا نظری نیز مدع است یکی از اعضای حزب توده در تربتحیدریه قصد ترور شاه را داشت که سلاح خود را داخل سطل زباله واقع در باغ ملی مخفی میکند، اما قبل از هر اقدامی شناسایی و از انجام ترور باز میماند.
مرکز شهرستان ۲۲۵ هزار نفری تربتحیدریه در ۱۵۰ کیلومتری مشهد واقع است.
نظر شما