ساعد باقری (متولد ۱۳۳۹) شاعر، پژوهشگر ادب فارسی، ترانهسرا و مجریکارشناس برنامههای ادبی تلویزیون و رادیو نام و چهرهای آشنا برای علاقهمندان ادبیات است که در روزگار نبود اینترنت و فضای مجازی و رونق کم کلاسهای مختلف و نشستهای ادبی اندک برنامههای ادبی تلویزیون را دنبال میکردند و با تماشاگه راز او با سبک هندی در شعر فارسی آشناشدند.
وی همچنین یکی از چند صدای معدود شناختهشده در زمینه خواندن متنهای ادبی متون کلاسیک در برنامههای رادیویی و تلویزیونی و خارج از صداوسیما نیز هست و به گفته خود کار خواندن متنهایی مانند گلستان و بوستان و منظومههای عطار را از سال ۷۸ آغاز کرده است.
باقری از سال گذشته خواندن مثنوی را به همت بخش صوتی انتشارات نیستان آغاز کرده، پیش از آن نیز گنجینه الاسرار عمان سامانی و بوستان سعدی را برای همین انتشارات خوانده بود. از این روایت تاکنون ۳ دفتر از مثنوی خوانده و ۲ دفتر در پلتفرمهای مختلف ارائهدهنده کتابهای صوتی عرضه شده و قرار است بعد از این نیز به شکل الواح فشرده و مستقل به دست علاقهمندان برسد. به گفته وی ضبط مثنویخوانی بعد از آغاز شیوع کرونا مدتی متوقف ولی اخیرا و به دلیل اهمیت این کار با رعایت شرایط و دستورالعملهای بهداشتی و همراهی همکاران استودیو در انتشارات نیستان پی گرفته شده است.
مبنای باقری در خواندن مثنوی، قدیمترین نسخه موجود مثنوی و نسخه معروف به نسخه قونیه است که مرحوم گولپینارلی از روی آن مثنوی را شرح و نثر کرده است، حین خواندن ابیات توضیحات لازم را نیز ارائه میدهد و گاه روایتهای مختلف را بیان میکند.
وی معتقد است تشکیل کتابخانه صوتی متون کهن و ادب فارسی کار مهمی برای حفظ ارتباط نسل امروز با پیشینه شاهکارهای ادب فارسی است که هر کدام بهتنهایی برای افتخار یک ملت کافی اند. اما بسیاری موسسات خصوصی نمیتوانند بهتنهایی و تنها به اتکای فروش اثر این کار را انجام بدهند؛ البته که استقلال اقتصاد فرهنگ باید حفظ شود، اما میراث فرهنگی که متولی حفاظت از آن غیر از نهادهای دیگر یک وزارتخانه است، آیا فقط بناهای تاریخی است؟ یا شاهنامه و مثنوی و منظومههای عطار و جامی و گلستان و بوستان هم هست؟
باقری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا با تشکر از انتشارات نیستان برای تولید مثنوی صوتی در مورد جایگاه کتابهای صوتی در صنعت نشر و لزوم آن به ویژه در مورد متون کهن به خبرنگار فرهنگی ایرنا گفت: خواندن و فهم متون کهن برای نسلهای جدید دشوار است ولی وقتی این متون بهخوبی خوانده شوند، ارتباط آنها با متون هموار میشود و این امر در مورد ادبیات دیگر کشورها نیز صدق میکند.
وی افزود: کتاب صوتی به طور کلی در گسترش فرهنگ کتابخوانی مفید است و در مورد خواندن داستان و رمان هم باب است؛ اما همه جا بخش مهمی به ادبیات کهن اختصاص دارد.
این عضو انجمن شاعران با اشاره به خاطرهای در تولید برنامهای تلویزیونی برای پخش در افطارهای ماه مبارک رمضان ادامه داد: از وقتی مقدمات این برنامه را میریختیم نگران بودیم آیا مردم با زبان متون کهن که قرار است در این برنامه استفاده شود ارتباط برقرار میکنند یا خیر، در ادامه مجریان معمول از عهده خواندن برنیامدند و من با نگرانی به دلیل نداشتن سابقه اجرای تلویزیونی ناچار برنامه را اجرا کردم؛ اما استقبال مردم باعث شد اجرای این برنامه ۱۱ سال ادامه داشته باشد و بعد در سحرهای ماه رمضان سال های بعد تکرار شد.
القای درست مطلب ارتباط مخاطب را برقرار میکند
باقری نتیجه گرفت: این نخستین تجربه ما بود برای برقرار کردن ارتباط صوتی مخاطب با متون کهن در حد محدود برنامه رادیویی و تلویزیونی که نتیجه خوبی عاید کرد و دریافتیم در صورت القای درست معانی و با رعایت لحن مناسب و تاکیدها و آکسانها مخاطب با زبان فارسی ارتباط بهتری برقرار میکند.
مصحح متن معمولا از روی متون مختلف با در نظرگرفتن جنبههای استحصایی متن را تصحیح کرده و نسخه جدیدی به دست میدهد؛ اما ارتباط با بسیاری از همین متون مصحح دشوار است؛ زیرا لحن در نوشته القا نمیشود. اگر هر جملهای را با تغییر آکسان (تاکید) بر کلمهای بخوانیم معنی آن عوض میشود و امکان فهمهای مختلف برای مخاطب پدید میآورد.
نویسنده کتاب شبانگاهان تصنیفها و ترانهها پیشنهاد داد: به همین دلیل معتقدم اگر از استادان و مصححان ادبیات فارسی بخواهیم متن مصحح خود را بخوانند متوجه اشکالاتی که در متن هست میشوند و قطعا متن منقحتری به دست میدهند؛ زیرا باید قبل از خواندن روی بخشهای دشوار و تاکیدها و مکثها کار کنند همانطور که من در مثنوی که در دست دارم برای خواندن همه این موارد را حتی با خودکار علامتگذاری کردهام.
باقری با بیان مثالی از وجود دشواریها در مثنوی گفت: در داستان زندانی پُرخور در دفتر دوم مثنوی این بیت زهره نه کس را که لقمهٔ نان خورد/ زانک آن لقمهرباگاوش برد، همیشه برای من سوال بود زیرا از نظر معنایی آن لقمهربا به زندانی برمیگشت ولی گاوش برد با توجه به مفهوم مصراع اول معلوم نبود یعنی چه در حالیکه در همه نسخهها همینطور ضبط شده است. در نهایت متوجه شدم این کلمه صفت و موصوف مقلوب است آن لقمهرباگاوش یعنی گاو لقمهربا که به آن زندانی برمیگردد یا مثلا در موارد بسیاری مولانا از ضمیری استفاده میکند که مرجع ضمیر در چند بیت بالاتر آمده است.
وی افزود: این موارد نه فقط در مثنوی که در متون دیگر مانند غزلیات صائب نیز زیاد هست؛ مواردی که ابیات از جهت معنایی مغشوش است یا نحو جمله بهم ریخته یا اجزای امر محسوس و معقول با هم نمیخواند ولی همه نسخهها و تصحیحها همانطور ضبط کردهاند.
بنابراین با خواندن اثر بسیاری مشکلات متن برای مخاطب رفع میشود و معنی را به خوبی درک میکند. فکر میکنم اگر اساتید درگذشتهای مانند بدیع الزمان فروزانفر یا جلال الدین همایی مثنوی را یکبار از ابتدا تا انتها خوانده بودند الان یک مثنوی به روایت هر یک از این اساتید داشتیم که بسیار مفید بود.
شاعر مجموعه شعر نجوای جنون نتیجه گرفت: فایده دیگر خواندن متنهای کهن غیر از کمک به درک آنها توسط مخاطب امروز رسیدن به نسخههایی منقحتر از این متون است.
گوش مخاطب با فارسی درست آشتی میکند
وی ادامه داد: اصولا متون کهن وقتی بهدرستی خوانده میشوند و مخاطب میشنود آسانفهم هستند حتی گاهی از نوشتههای امروز ما درستتر و آسانفهمتر.
باقری تاکید کرد: برای مثال در متن قرنهای چهارم و پنجم (تا پیش از نیمه دوم قرن پنجم که تحت تاثیر ادبیات عرب صناعات ادبی از جنس سجع و قافیه وارد نثر فارسی شد) جملات و تعابیر از نظر من رادیوییترین متنها هستند. به این معنی که بهسادگی فهم می شوند و سررشته مطلب از دست مخاطب در نمیرود. جملات کوتاه و فعلهای نزدیک به هم باعث میشود تعابیر و عبارات به همان شکل که در ذهن اندیشیده میشود در جملات انعکاس یابد و به همین سبب راه ارتباط مخاطب هموارتر میشود. طوری که اگر یک صفحه از تاریخ بلعمی را به شکل تصادفی و فالگونه باز کنید راحتتر می شود آن را خواند و فهمید تا روزنامههای امروز؛ جملههای کوتاه، فعلهای نزدیک و جمله همان طور که در ذهن میآید نوشته میشود که کار فهم آن را برای مخاطب آسان میکند.
بنابراین خواندن این متون و استمرار در آن نهفقط به بهبود درک معانی آنها بلکه به بهتر نوشتن و فارسیدانی بهتر مخاطب منجر میشود. مخاطب به این شکل با زبان درست آشتی میکند؛ زیرا گوش با آن آشنا میشود و تبعیت، نتیجه تکرار است.
باقری در ادامه با اشاره به شناخته نشدن ارزش متنخوانی متون کهن گفت: ضرورت این کار هنوز شناخته نشده است و ارزیابی دقیق یا نقد درستی از این قرائت ها ارائه نشده اند. البته نقدهایی در گذشته روی این کارها شد؛ مثلا وقتی مرحوم سیدحسن حسینی (شاعر، مترجم و نویسنده ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۳) اواخر دهه ۷۰ دیوان بیدل را خواند، آقای محمدکاظم کاظمی (شاعر) نقد خوبی در مورد آن نوشتند که کدام مشکلات را این قرائت رفع کرد.
باقری در مورد تفاوت کتابهای صوتی ادبیات معاصر و متون کهن گفت: فراهم آوردن کتابهای صوتی در زمینه ادبیات معاصر مانند داستان و شعر هم خوب است؛ مثلا اگر شاعری اشعار خودش را بخواند برای مخاطب جذابتر میشود یا در کتابهای صوتی داستان موجب میشود مخاطب بدون نگرانی از کمبود وقت به کتابها گوش کند یا لذت بیشتری ببرد؛ ولی معمولا چیزی به اثر اضافه نمیکنند. اما در مورد متون کهن مخاطب زیبایی و ظرافت زبان فارسی را با شنیدن درک میکند و نکات تازه برای او کشف میشود.
اهمیت مثنوی به قصههای آن نیست
وی در این مورد که چرا در این متنخوانی اول مثنوی انتخاب شده توضیح داد: زیرا از گذر مباحث مثنوی کلاسهای عرفانی برگزار و کانالهایی هم در فضای مجازی هست که در بیشتر آنها اول قصه مثنوی را میگویند و نتیجه گیری مولانا را هم در ۷ یا ۸ بیت بیان میکنند؛ ولی اهمیت مولانا به قصهگویی نیست. بیشتر قصههای مثنوی در متون قبلی آمده و خود مولانا هم گاه به مرجع اصلی قصه اشاره کرده است؛ اما اهمیت مثنوی در مباحثی است که درون دل داستان مطرح میکند و از این نظر آوانگاردترین متفکر ماست.
وی گفت: مولانا با چندصدایی موافق است و نظر مخالف خود را بیان میکند؛ اما در سیر داستان مناظرهای ترتیب میدهد که با قوت و قدرت در نقش مخالف و موافق سخن میگوید نه اینکه فقط بخواهد مخالف را بکوبد. چنانکه در داستان نخچیران و شیر در دفتر اول که بحث جبر و اختیار را مطرح میکند هر بار از زبان هر کدام حرف میزند به قدری قوی دفاع میکند که مخاطب فکر میکند مولانا طرفدار همان فکر است. ضمن اینکه در طراحی داستان هم بهشدت نوگرا است.
نویسنده کتاب مدیر باش، رئیس! با بیان مثال دیگری افزود: مولانا هنگام بیان حکایت وکیل صدرجهان که متهم شد و از بخارا گریخت در دفتر سوم داستانهای زیادی تو درتو از جمله داستان پیداشدن روح القدس به حضرت مریم یا داستان مسجد مهمانکش را بیان میکند، ولی بعد از اینها با یک بیت خود مولانا میگوید قبل از مردن صدرجهان وکیل باید با او دیدار کند و این قصهها را بس کن و ادامه نده، ترک آن کردیم کو در جست و جوست/ تا که پیش از مرگ بیند روی دوست. یعنی از جهت شکست زمان و ورود خود نویسنده هم به داستان، نوگرایی دارد.
همچنین مثنوی از جهت بیان نکات فلسفی مهم است؛ مثلا در پاسخ به کسانی که منکر خارج از محسوس هستند، این بیت را در دفتر چهارم میآورد: پس مثال تو چو آن حلقهزنیست/ کز درونش خواجه گوید خواجه نیست. یعنی اگر کسی میگوید چیزی نیست پس به آن فکر کرده است.
این پژوهشگر ادب فارسی در مورد مجموع ساعات این مثنوی صوتی گفت: براورد میکنیم فقط خواندن ابیات هر دفتر ۱۲ ساعت باشد و در مجموع حدود ۷۵ یا ۸۰ ساعت که بیشتر متنخوانی است؛ ولی گاه فاصلهگذاریهایی هم برای متمایز کردن داستانها داریم.
وی در مورد بازخوردهای مخاطب از این متون نیز توضیح داد: بازخوردها در مورد متون قبلی که در فضای مجازی منتشر نشدهاند کمتر بود ولی در مورد مثنوی بازخوردهای خوبی هم دریافت کردهایم.
نظر شما