به محض وقوع حادثه انفجار، امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه راهی بیروت شد و ضمن بازدید از محل انفجار همان شرط های اعلام شده قبلی را برای دولت لبنان تکرار کرد و حتی برای لبنانی ها ضرب الاجل تعیین کرد و در نهایت به سمت یکی از جریان های سیاسی این کشور که اصرار عجیبی روی تحقیقات بین المللی درمورد حادثه بندر بیروت دارد، متمایل شد.
بحران اقتصادی لبنان که نتیجه فساد و بی تدبیری دولت های عمدتا وابسته به احزاب ۱۴ مارس طی سال های گذشته بوده است و حتی در زمستان گذشته سعد حریری را وادار به استعفا کرد، عامل اصلی ناآرامی های اجتماعی تلقی شده است که تا پیش از انفجار بندر بیروت، به ندرت به خشونت کشیده می شد.
اما تنها بعد از ۲ روز از فاجعه انفجار بندر بیروت که بیش از ۲۲۰ کشته و بیش از ۵ هزار زخمی برجا گذاشت، بیروت به محل شدیدترین برخوردهای خشونت بار بویژه از سوی گروه های معترض تبدیل شد.
انفجار بیروت بعد از ۶ سال از دپوی ۲ هزار و ۷۵۰ تن نیترات آمونیوم در انبارهای بندر ، درست زمانی رخ داد که فشارهای داخلی و بین المللی علیه دولت حسان دیاب شدت گرفته بود و آمریکایی ها و فرانسوی ها و متحد سعودی آنان فشارها را علنی کرده و به صراحت تلاش کردند امیال و نیات خود را به دولت دیاب دیکته کنند و اصلی ترین هدف نیز حزب الله لبنان بوده است.
سفیر آمریکا از جمله طرف هایی بود که در ماه ژوئن در بیروت جریان علیه حزب الله را کلید زد. اظهارات خانم دوروتی شیا یک جنجال به پا کرد و ماجرا تاجایی پیش رفت که محمد مازح قاضی مستقل لبنانی که سفیر را از اظهارات مداخله جویانه و تفرقه افکن در لبنان منع کرده بود، وادار به کناره گیری شد.
رسانه های غربی و سعودی به سرعت انگشت اتهام را به سوی حزب الله لبنان نشانه رفتند، آن هم زمانی که هنوز هیچ چیزی مشخص نبود و احزاب مخالف دولت بویژه ۱۴ مارس خواستار تحقیقات بین المللی شدند، اما از همه مضحک تر حمله افرادی بود که در قالب اعتراضات مردمی خود را به وزارت خانه های خارجه، کشور و اقتصاد رساندند و بسیاری از پرونده ها را از بین بردند.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنان هوشمندانه ای که عصر جمعه در واکنش به این اتهامات داشت تاکید کرد که حزب الله هیچ انبار ، سلاح و حتی یک گلوله هم در بندر بیروت ندارد و اساسا اداره این بندر در اختیار حزب الله نبوده است.
حالا اگرچه حرکت زمان برای دولت لبنان، با حجم خسارات وارده بر اثر انفجار بندر بیروت، اهمیت بسیاری یافته، اما پاسخ به سوالاتی که می تواند در جهت گیری های آینده ملت لبنان و احزاب و جریان های ملی ، میهنی این کشور موثر واقع شود، کمک قابل ملاحظه ای به روند حل مساله این کشور خواهد کرد.
- شفاف سازی درباره اینکه اداره بندر بیروت در اختیار چه جریانی بوده و چه کالاها و موادی در آنجا ذخیره می شد؟
- کارشناسان نظامی مستقل می بایست برای پاسخ به این ادعای غربی ها و سعودی ها که تسلیحات در این بندر نگهداری می شده و بر گستردگی و حجم انفجار اثر داشته، ورود کنند و اینکه آیا در انفجار رخ داده، با تکیه بر اسناد و مدارک تصویری و نیز تحقیق از صحنه انفجار، اثری از تسلیحات وجود داشته است؟
- مدیران و مسئولان کدام احزاب و جریان ها در دپوی این حجم از نیترات آمونیوم در بندر بیروت دست داشته و مقصر بوده اند؟
- ربط تلاش مخالفان حسان دیاب در ناکام گذاشتن دولت او با تشدید فشارهای اقتصادی دولت های غربی و عربی و نیز حوادث بعدی از جمله انفجار بندر بیروت چیست؟ ؛ آیا این احتمال وجود ندارد، برای زدن تیر خلاص به کابینه دیاب، این انبار ۶ ساله نیترات اورانیوم را همراه با انبار غله لبنان نابود کرده باشند؟، بویژه آنکه مکرون به محض ورود به لبنان، برای حمایت از دولت به شدت درگیر انفجار بندر بیروت شرط می گذارد و تهدید به مداخله مستقیم می کند؟
- گفته می شود فساد دولتی عامل این انفجار است، دولت و به تبع آن مدیریت بندر بیروت تا همین چند ماه پیش در اختیار کدام جریان بوده است؟
- اصرار همزمان احزاب مخالف دولت و کشورهای مداخله گر بر تحقیقات بین المللی درباره انفجار چه دلیلی دارد؟
- نقش اظهارات امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه در تند شدن فضای اجتماعی لبنان چقدر می باشد؟
- آیا اظهارات مکرون در دادن ضرب الاجل به دولت لبنان و تعیین تکلیف کردن برای دولت این کشور، نقض حاکمیت ملی لبنان و تحقیر ملت این کشور نیست و چرا جریان های مخالف دولت درقبال آن سکوت کرده و حتی حمایت کرده اند؟
- معنای رفتار آمریکایی ها در واکنش به انفجار بیروت چیست؟ اینکه آقای پمپئو اولین تماس اش را با سعد حریری برقرار می کند؟، حال آنکه حریری جایگاهی در دولت ندارد.
اوضاع این روزهای لبنان بسیار حساس است و حرکت جریان های سیاسی این کشور به مثابه قدم زدن در میدان مین می ماند. برخی جریان های سیاسی این کشور برای درهم کوبیدن دولت دیاب ، حتی تا پای نابودی کشور هم ایستاده اند، ضمن آنکه مجموعه شواهد نشان می دهد که برخی قدرت های خارجی سرگرم اجرا و پیاده کردن برنامه های خود در لبنان، به هر قیمتی هستند؛ اکنون با حوادث رخ داده این سوال مطرح است که "آیا نقشه ای برای آینده لبنان کشیده شده و در دست اجرا است؟"
در این زمینه این سوال مطرح است که مگر می شود سعد حریری، ولید جنبلاط و سمیرجعجع و یا حزب الکتائب و دیگر احزاب ندانند که صدای پای تکفیری ها و تروریست ها تا زیر گوششان رسیده است؟ سعد حریری حداقل بهتر از هرکس طعم حامیان و پدرخوانده های این گروه های تروریستی را چشیده است و قطعا روزی را که در فرودگاه ریاض ربوده شد و لحظه های قرار گرفتن مقابل دوربین را فراموش نکرده است. جای تعجب اینجاست که این رهبران با تجربه (از نظر سنی و در اختیار داشتن قدرت در طی دستکم سه دهه) هیچ توجهی به طیف طرفداران گروه های تکفیری در مناطق مختلف لبنان ندارند که قطعا مانند سوریه و عراق مجری طرح ها و برنامه های آمریکا و متحدانش هستند.
امروز همانگونه که دلسوزان لبنان تاکید کرده اند، این کشور بیش از هر زمان نیازمند وحدت وهمبستگی است؛ اصلی ترین بندر واردات کالا و انبارهای آن منهدم شده است و این یعنی چالش لبنان امروز به نان رسیده است، به همین دلیل برای ترمیم زخم های کشنده وطن لبنانی، انتظار طبیعی این است که همه جریان ها، احزاب، شخصیت ها و گروه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به صحنه بیایند.
امروز وضعیت لبنانی در شرایطی قرار دارد که هرکس می بایست داشته هایش را به میدان بیاورد و همگی با همدلی و تعامل سازنده، کشور را از مرحله کنونی عبور دهند؛ در غیر این صورت کشاندن لبنان به صحنه درگیری های خیابانی و همچنین دو و یا چند قطبی کردن جامعه، این کشور را به صحنه جولان دادن قدرت های خارجی تبدیل خواهد کرد و باردیگر ژنرال های ارتش صهیونیستی را برای پیاده روی در خیابان های بیروت به هوس خواهد انداخت.
نظر شما