به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، شکست در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برای جریان اصلاحات آغازگر دروان التهاب و ابهام، اعتراض و انتقاد و چاره جویی بود. ناکامی در این دوره پس از موفقیتهایی که از سال ۹۲ تجربه شد، برای این گروه گرچه دشوار و تلخ اما قابل پیش بینی بود. از آن جهت که در سطح قدرت با سد نظارت استصوابی روبرو بودند و در سطح جامعه با کاهش شدید محبوبیت به دلیل پاره ای از کردهها و ناکردهها. مجموع این عوامل دست به دست هم داد تا نامزدهای اصلاح طلب در انتخابات اسفند ماه مجلس با ریزش بسیار شدید آرا روبرو شوند. مواجهه اصلاح طلبان با این شکست یا سکوت و استعفا بود یا مقصرسازی از یکدیگر. همزمانی تجربه شکست با شیوع بیماری کرونا گرچه از شدت تلخی آن کم کرد و تمرکز رسانه ای را از اصلاح طلبان برداشت اما با گذشت هفت ماه از این انتخابات و نزدیکی به انتخابات پیش رو، ضرورت بازیابی و احیای جریان اصلاحات احساس میشود. تکلیف بسیاری از مسائل مانند کاندیدای نیابتی یا اصیل، مانیفست تازه برای حل بحران محبوبیت، بحران استراتژی و تاکتیک باید مشخص و تنظیم شود.
عبور از کاندیدای نیابتی؟
ناکامی در انتخابات مجلس یازدهم شکاف میان طیفهای مختلف اصلاحات را به گونهای افزایش داد که گروههایی چون کارگزاران گزینه ائتلاف با شخصیتهای معتدل جریان مقابل را مطرح و حتی روی آن مانور دادند. ناراحتی از تصمیم شورای عالی سیاستگذاری در عدم ارائه فهرست انتخاباتی، یکی از مهمترین دلایل این رویکرد میتواند باشد اما با گذشت هفت ماه از انتخابات، نگاه دوباره به دلایل شکست و پرداخت اصولی به این دلایل، اکنون نشانههایی از عبور اصلاحات از گزینه نامزد نیابتی دیده میشود. مهمترین حامیان ائتلاف با معتدلان رقیب حزب کارگزاران هستند و گرچه اعضای شورای مرکزی آن هریک نظرات خود را اعلام میکنند اما گفت وگوی اخیر «محمد عطریانفر» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نشان میدهد که آنها هم درباره حمایت از فردی حتی معتدل اما متعلق به جریان سیاسی اصولگرا سردرگم هستند. عطریانفر در این زمینه گفته است: «بر اساس تجربه تاریخی شورای نگهبان جریان و کاندیداهای مرتبط با کارگزاران را نمیپذیرد. اگر فردی نزدیک به این جریان بتواند خود را از سد شورای نگهبان عبور دهد، نگاههای بدبینانه ازسوی اصولگرایان به سمت او جلب میشود و جریان مقابل تلاش میکند او را در یک پیچ تاریخی از صحنه بیرون کند و اگر نتوانند به صراحت میگویند از دست ما در رفته است.» عطریانفر در این گفت وگو نامهای بالقوه نامزدی در انتخابات را برشمرده اما نامی از شخصیت اصولگرا نیست. با این همه کارگزاران طیفهای اصلاح طلب را به دو دسته آرمانخواه و واقع نگر دستهبندی میکند و خود را متعلق به گروه دوم میداند و این دیدگاه یعنی برای حضور در میدان رقابت و قدرت گوشه چشمی هم به نیابتیهای معتدل خواهند داشت. در برابر این دیدگاه، طیف دیگری قرار دارد که حزب اتحاد ملت ایران اسلامی آن را نمایندگی می کند. طیفی که معتقد است یا کاندیدای اصیل اصلاحاتی را به میدان رقابت می فرستد یا انتخابات را نه به رقابت که به تماشا برگزار می کند. «علی شکوری راد» دبیرکل حزب اتحاد ملت پیش از این در نشست خبری تاکید کرده بود: «اینکه بخشی از اصلاح طلبان بخواهند به نامزد نیابتی روی بیاورند به خودشان مربوط است اما در کل این موضع میان اصلاح طلبان مردود شد و فعلا این دیدگاه در بین اصلاح طلبان جدی نیست و از آن عبور شده است.»
معضلاتی که باید مانیفیست حل کند
تکاپوی این روزهای مردان اصلاحات برای چاره جویی درباره انتخابات آینده شاید علنی و در ظاهر نباشد اما قابل پیش بینی است که این جریان برای تدوام حضورش در عرصه سیاست نیازمند مانیفسیتی است که حداقل درباره سه محور اصلی راهگشا باشد. ابتدا طرحی اجرایی و اصولی برای حل یا دستکم کاستن از بحران محبوبیت اصلاحات میان تودههای جامعه ارائه دهد. در مرحله دوم استراتژی گام به گام برای حضور در انتخابات را با «پلنهای B و حتی C» تدوین کند و در آخر تاکتیکها را در نهادهایی مقبول به روز رسانی کرده و اجرایی سازد. این سه گام مهم در صورت برداشته شدن میتواند باردیگر به اصلاحات برای حضوری قدرتمند یاری رساند.
«محمود میرلوحی» فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای شهر پنجم درباره این مانیفست اصلاح طلبی گفته است: «جریان اصلاحات باید مانیفست جدیدی متناسب با زمان و مکان ارائه دهد. قطعاً انتخابات ۱۴۰۰ با انتخابات ۱۳۹۶ خیلی متفاوت است و باید ببینیم مردم چه میخواهند. در سال ۱۳۹۶ با توجه به رونق اقتصادی بحث رفع حصر پررنگ بود.» واقعیت آن است که اقبال مردم به جریانهای سیاسی کاهش چشمگیری یافته است و نشان آن هم مشارکت بسیار پایین در انتخابات مجلس یازدهم است. این موضوع برای اصلاح طلبان به دلیل اتکای بیشتر به بدنه اجتماعی خود بسیار نگران کننده تر از حریف است پس باید برای آن چاره بیاندیشید و میان جامعه ای که تا حدودی از اصلاحات سرخورده شده و قدرتی که همچنان به آنها ظنین است، پلی قابل قبول بسازد. شاید به همین دلیل است که «علی صوفی» دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات معتقد است: «با وجود مانعتراشیها، جریان اصلاحات به عنوان جناح ریشهداری که توانمندیاش را در طول همه این سالها به اثبات رسانده، ناچار است که با تکیه بر صندوق رای، مردم را به طرق مختلفی به رای دادن ترغیب کند.» همچنین «جهانبخش خانجانی» فعال سیاسی هم تاکید می کند که اصلاحطلبان باید با بخشی از حاکمیت تعامل کنند و در زمین بازی رقیب قرار نگیرند تا هم موفق به بازگردان پایگاه اجتماعیشان شوند و هم بتوانند برای آینده حیات خود طرح و برنامه بریزند.
تودههای مردم بار دیگر باید افکارسنجی شوند و نیازها و خواستهای متغییر و متفاوت هر نسل و قشر و گروه مورد ارزیابی احزاب اصلی اصلاحات قرار گیرد. از سوی دیگر راه های برطرف ساختن بدگمانیهای موجود هم باید هموار شود تا بتوان از قدرت برای بهبود شرایط مردم بهره جست. نهادهای اصلاح طلب برآمده از جبهه هماهنگی اصلاحات هم برای منسجم و عملیاتی کردن این مانیفست باید تدارک تازهای ببنید و اگر به هر دلیلی منتقد شورای عالی سیاستگذاری هستند به سازوکار تازه ای برسند.
اصلاح طلبان و گمانه زنیهای انتخابات ۱۴۰۰
موضوع احراز صلاحیت نامزدهای اصلاح طلبان در هر دوره انتخابات طی یک دهه گذشته به یکی از مهم ترین دغدغههای جریان چپ سیاسی تبدیل شده است. با این همه از هم اکنون بسیاری از آنها بر حضور در انتخابات تاکید دارند. «غلامرضا ظریفیان» فعال سیاسی اصلاح طلب در این زمینه گفته است: «در سال ۹۸ جریان اصلاحات به دلیل فضای انسدادی انتخابات و کاهش سرمایه اجتماعی خود، لیستی ارائه نکرد و فقط برخی احزاب لیست معرفی کردند و شاید در انتخابات ریاست جمهوری هم چنین اتفاقی رخ دهد؛ به هر حال اصلاح طلبان با صندوق رای قهر نمیکنند و برای آنها انتخابات مهم است، اما ممکن است در ۱۴۰۰ کاندیدایی نداشته باشند.»
در برابر این موضع «علی محمد نمازی» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هم درباره موضع اصلاح طلبان در انتخابات آتی ریاست جمهوری، گفته است: موضع اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ باید انتخابات مشروط باشد؛ یعنی اصلاح طلبان با کاندیداهای حداکثری خودشان به میدان خواهند آمد و اگر آنها تایید صلاحیت شدند به طور جدی رقابت خواهند کرد، اما اگر کاندیدایشان رد صلاحیت شد باید عرصه انتخابات را ترک کرده تا بیش از این تاوان ندهند.»
«محمدهاشمی» عضو اسبق مجمع تشخیص مصلحت نظام اما معتقد است انتخابات ۱۴۰۰ برای اصلاح طلبان دیگر جای آزمون و خطا نیست. وی تاکید کرده است: باید افرادی کاندیدا شوند که تواناییشان برای حل مشکلات کشور به اثبات رسیده و برنامهای منسجم و کابردی ارائه دهند، نه اینکه صرفا یک برنامه راهبردی معرفی کنند که از پس آن هم برنیایند.»
سخن گفتن از استراتژی اصلاح طلبان با توجه به دغدغه ها و سردرگمی های موجود زود است اما میتوان با توجه به نوع اظهارنظرهای آن ها دریافت که در حال سبک و سنگین کردن و برآورد داشتهها و محدودیتهای خود به منظور حضور اثربخش در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری هستند.
نظر شما