به گزارش ایرنا، امروزه در مرکز "جامعه ایران" (در هند) که حدود ۷۵ سال است در کلکته در زمینه مطالعات زبان فارسی فعالیت میکند، شعر محبوب و شناخته شده "بنی آدم" اثر استاد زبان فارسی یعنی شیخ سعدی شیرازی به صورتی آهنگین خوانده میشود و تکرار این شعر فارسی توسط "عابد حسین" استاد زبان فارسی در کلکته، یک هیات تاجیکستانی را هم همراه خود کرده است تا به بررسی این زبان مشترک چند کشور خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز بپردازند.
در تاجیکستان از کشورهای آسیای مرکزی هم همچون ایران، زبان فارسی به صورت عامیانه و رسمی در آن مورد استفاده قرار میگیرد. کشورهای دیگر که در آن زبان فارسی رواج دارد شامل عراق، افغانستان، ازبکستان و آذربایجان میشود. نمایندگان تاجیک، تیمی متشکل از پنج محقق در حال جمع آوری نمونههایی از ادبیات فارسی به ویژه شعر، از سراسر جهان هستند.
عبدالغنی محمد عظیموف که در دانشگاه دوشنبه تاجیکستان روابط بین الملل تدریس میکند و رهبر این هیات است، گفت: ما نمیدانستیم که این منطقه، بسیار دورتر از خلیج فارس، زمانی مرکز فعالیتهای ادبی زبان فارسی بوده است. ما از نفوذ زبان و ادبیات فارسی در دهلی (قدیم و نو)، کشمیر و پنجاب اطلاع داشتیم، اما از کاربرد زبان فارسی در کلکته، داکا (پایتخت بنگلادش) یا چیتاگونگ این کشور شبه قاره هند اطلاع نداشتیم.
فارسی در قرن سیزدهم توسط حاکمان ایرانی در شبه قاره هند معرفی شد. این زبان تنها زبان عمومی قشرهای مختلف جامعه نبود - مانند زبان انگلیسی در هند مدرن- بلکه زبان ادبیات و فلسفه خلاق بود. در واقع، کلمه "هندو" به معنی افرادی که در یک منطقه جغرافیایی فراتر از رود سند زندگی میکنند، ریشه و اصالت فارسی دارد. بنابراین مردم این سرزمین واژه هنداوی (هندی) برای زبانی که در قسمت های وسیع شبه قاره هند مورد استفاده قرار میگرفت، را استفاده کرده اند. بعد از ایفای نقش اساسی در ارتباطات و ادبیات هند، زبان انگلیسی در اواخر قرن نوزدهم جایگزین فارسی شد. اکنون زبان فارسی با خطر فراموشی در هند روبرو است.
در جریان فتح ایران توسط مسلمانان در اواسط قرن هفتم میلادی، زرتشتیان مجبور به مهاجرت به هند شدند. اینگونه بود که فارسی در هند نفوذ کرد. آمیت دی مورخ ارشد و استاد دانشگاه کلکته میگوید: زبان فارسی، با ریشههای تاریخی در جنوب غربی ایران، یکی از قدیمیترین زبان های هند و اروپاست.
وی ادامه میدهد: اگرچه اعراب ایران را فتح کردند اما نتوانستند عربی را بر مردم این کشور تحمیل کنند. ایرانیها مجبور شدند خط عربی را بپذیرند اما زبان خود را قربانی نکردند. در عوض، فارسی در حکومتهای اسلامی مختلف در آسیای غربی، آسیای میانه و آسیای جنوبی به یک زبان فرهنگی معتبر تبدیل شد. ادبیات جدید به ویژه شعر فارسی، به عنوان یک سنت درباری در حکومتهای شرقی گسترش یافت. بدین ترتیب، فارسی وسیلهای برای فتح فرهنگی شد و بر تسلط سیاسی زبان عربی غلبه کرد.
آمیت دی افزود: در نتیجه برخی شاهکارهای کلاسیک ادبیات فارسی مانند مثنوی مولانا، شاهنامه فردوسی، رباعیات عمر خیام، دیوان حافظ و گلستان سعدی شیرازی به زبان فارسی نوشته شدهاند. فارسی به وسیلهای برای گسترش عرفان صوفی در جهان تبدیل شده است.
ریشههای اصیل و تفکر آزاد در زبان فارسی به آن کمک کرد تا از سلطه سایر زبان ها نجات یابد. حتی حاکمان ترک و افغانی تبار هند در قرون وسطی، از جمله حاکمان سلطنت دهلی و مغول، فارسی را به عنوان زبان رسمی دربار و دیپلماتیک پذیرفته بودند.
دی توضیح داد: آنها فارسی را به جای زبان مادری خود یعنی ترکی یا عربی انتخاب کردند. فارسی بر خلاف شمال آفریقا که اصالت زبانی خود را از دست داد، در شبه قاره هند شکوفا شد.
به گفته وی، تصمیم برای پذیرفتن زبان فارسی در واقع یک اقدام سیاسی توسط حاکمان برای درک بهتر علمای اسلامی عمدتا عرب و ترک بود.
حمایت از زبان فارسی، جریان انتقال متون فارسی و فارسی زبانان از جمله سربازان، بازرگانان، مدیران، دانشمندان، شاعران، صوفیان، هنرمندان و صنعتگران را در قرنهای یازدهم تا هجدهم به جنوب آسیا تشویق کرد.
فارغ از ریشههای قومی، مذهبی یا جغرافیایی، این مهاجران از آسیای میانه و غرب آسیا مهارتهایی در زبان فارسی داشتند که به آنها کمک میکرد در دادگاهها و دیوانهای هند امرار معاش کنند.
زبان فارسی هنگامی که اکبر پادشاه مغول، در سال ۱۵۸۲ میلادی آن را به عنوان زبان رسمی یا ایالتی به رسمیت شناخت، به اوج خود در جنوب آسیا رسید.
باید توجه داشت که این امر به رغم استفاده حاکمان مغول از زبان بومی ترکی "چاگاتای" اتفاق افتاد.
دی اضافه میکند: "اکبر از این زبان به عنوان ابزاری برای متحد کردن جوامع مختلف مذهبی و قومی در دربار خود و همچنین پادشاهی در حال رشد خود استفاده کرد.
نه فقط اشرافیان مسلمان، بلکه هندوهای متعلق به طبقه بالا- برهمن، کیاستاس و خاتریس- که به عنوان دفتریار، منشی و دیوان سالار خدمت میکردند، زبان فارسی را آموختند و در آداب و معاشرت اجتماعی از آن استفاده میکردند. غزلها، نظمها و قوالیها (در عبادتگاههای صوفی) به زبان فارسی از سوی همه ادیان و قومیتهای شبه قاره هند به عنوان نماد هایی برای بیان ادبی و موسیقی و تعلیم و تربیت پذیرفته شدند.
اکبر و جهانگیر شاه دستور ترجمه رامایانا و مهاباراتا به زبان فارسی را صادر دادند. از سوی دیگر، دارا شیکو با یاری چاندر بن دیوان سالار باسابقه وظیفه ترجمه اوپانیشادها به فارسی را برعهده گرفت و گام دیگری در زمینه گسترش زبان فارسی در شبه قاره برداشت. داستانهای عاشقانه ایرانی مانند لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا به بسیاری از زبانهای هندی ترجمه شده است.
در گذشته سلطنتهای باهمانی و جانشینان "سلطنت دکن" و حتی پادشاهی "ویجایاناگارا" که یک سلطنت هندو بود، دارای فرهنگ متاثر از زبان فارسی بودند. رهبران مذهبی (گورو) دین سیک و همچنین "شیواجی" حاکم ماراتا به زبان فارسی مسلط بودند. سالها پیش از دوره مغول در شبه قاره، زبان فارسی توسط پادشاهان بنگال بعنوان یکی از زبان های درباری استفاده میشد و امور اداری به وسیله فارسی انجام میشد.
یکی از حامیان اصلی زبان فارسی در اوایل قرن پانزدهم بنگال، سلطان غیاث الدین اعظم شاه بود که با حافظ شاعر افسانهای ایران ارتباط برقرار کرد. شاعر "علائل" اشعاری را به این زبان سرود و آثار کلاسیک فارسی را به بنگالی ترجمه کرد.
حمایت سلطنتی نخبگان غیرمسلمان در بنگال از زبان فارسی، سبب شد تا اشراف هندوی بنگالی، جنبههای مختلف فرهنگ ایرانی مانند لباس، شیوههای اجتماعی و سلیقه ادبی را جذب کنند. "راموهون روی" رسالههایی به فارسی نوشت و اولین روزنامه فارسی به نام "میراث الاخبار" هند را در سال ۱۸۲۳ میلادی راهاندازی کرد. اولین چاپخانه فارسی هند نیز در کلکته راهاندازی شد.
در مراحل اولیه حکمرانی امپراطوری بریتانیا در هند، فارسی به عنوان زبان دادگاهها، مکاتبات و ثبت احوال استفاده میشد. فرماندار کل "وارن هاستینگز" که به زبان فارسی کاملاً مسلط بود، مدرسه کلکته را بنیان نهاد که در آن زبانهای فارسی، عربی و قوانین اسلامی آموزش داده میشد. اصطلاحات قضایی فارسی از جمله عدالت، مجرم، منصف و پیشکار هنوز در دادگاههای سراسر هند استفاده میشود.
روند کاهشی نفوذ زبان فارسی زمانی در این کشور آغاز شد که سیاست آموزش "لرد ماکولای" در سال ۱۸۳۵ در هند اجرایی شد و زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی این کشور مورد استفاده قرار گرفت. ظهور زبان های بومی به ویژه اردو، به زوال بیشتر زبان فارسی در شبه قاره هند کمک کرد.
آنکیت دی میگوید: فارسی زبان نخبگان بود. اردو ابتدا به عنوان زبان مشترک سربازان با ریشههای مختلف (مغول، راجپوت، پاتان، ترک، ایرانی و غیره) در اردوگاه مغول رواج پیدا کرد و سپس به زبان تودههای مردم تبدیل شد. اردو عناصر مختلفی مانند اصطلاحات، سبکها، نحو، خط را از فارسی وام گرفت و آنها را با گویشهای محلی مانند "پوروی و براج باشا" ترکیب کرد.
وی افزود: "رهبران صوفی مانند نظام الدین اولیا نیز اردو را برای گفت وگو با پیروان خود انتخاب کردند". بعلاوه، بسیاری از مدارس با تأکید بیشتر بر کتب مقدس عربی، تمرکز خود را بر آموزش دینی آغاز کردند.
با وجود کاهش نفوذ، زبانهای هندی و بنگالی هزاران کلمه از فارسی وام گرفتهاند که هنوز هم در زندگی روزمره مردم شبه قاره هند استفاده میشود نمونه این موارد شامل آب و هوا، زمین، میدان، رنگ، کلام، چشمه (عینک)، پیاز، پلو، جارو و غیره میشود.
این زبان همچنین به عنوان یک رشته در بخش زبانهای خارجی بسیاری از دانشگاه های هند در کلکته، دهلی، بمبئی، لاکنو، حیدرآباد، گواهاتی و پاتنا زنده مانده است.
افتخار احمد، رئیس گروه فارسی در دانشکده مولانا آزاد در دانشگاه مرکزی کلکته میگوید: "مشاغل زیادی برای دانشجویان فارسی زبان در آسیای میانه و خاورمیانه وجود دارد. برخی از فارغ التحصیلان حتی در شرکتهای بزرگ فناوری مانند آمازون و گوگل استخدام میشوند. موسسات مانند موسسه مطالعات فارسی هند در دهلی و جامعه ایران در کلکته در تلاشند تا زبان و میراث فارسی را در هند زنده نگاه دارند.
جامعه ایران، که توسط محمد اسحاق یک محقق زبان فارسی تاسیس شد، قدیمیترین مرکز مطالعات فارسی در هند محسوب میشود.
این موسسه یک دوره آموزش فارسی ارائه میدهد و دارای گنجینهای از کتابها و مجلات قدیمی و کمیاب فارسی است. فواد حلیم، یکی از اعضای شورای این موسسه میگوید: بیشتر دانشجویان ما محققان تاریخ هند هستند که در اصل به زبان فارسی مستند شده است. اما برخی از افراد بازنشسته نیز وجود دارند که فقط برای یادگیری فارسی در این دوره شرکت میکنند.
پراتیتی باتاچاریا یک دانشجوی دکترا در حال تحقیق بر روی موقعیت زنان در سلطنت دهلی است. او میگوید "از آنجا که بسیاری از تاریخچه آن دوره تحریف شده است، من میخواهم اسناد و رسالههای اصلی را که به فارسی نوشته شدهاند بخوانم. سوبهاشینی ماجومدار یک کارمند بازنشسته دولت هند، در حال یادگیری زبان فارسی است زیرا میخواهد مولوی و سعدی را به فارسی بخواند.
این موسسه به عنوان دریچهای به دنیای فارسی عمل میکند که در قلب شهر کلکته پنهان شده است. عبدالغنی محقق تاجیک، هنگام بازدید از این موسسه در خیابان کید (اکنون به عنوان خیابان دکتر محمد اسحاق شناخته میشود) ابراز امیدواری کرد که این موسسه و زبان فارسی بتوانند به پلی میان مردم هند و مردم آسیای مرکزی تبدیل شود.
به گفته وی، فارسی زبانی است که از همه مرزها عبور کرده است. وی افزود: فارسی یک زبان بیطرفانه در شعر، فلسفه و فرهنگ است که هزاران سال جوامع مختلف با عقاید سیاسی و مذهبی متفاوت را با یکدیگر متحد کرده است.
نظر شما