این کشورها که برای سالیانی طولانی از تنش و بحران در روابط بین المللی ایران نان خورده و بویژه در دوران ترامپ به آرامش رسیده بودند، با ترکیب تیم بایدن دچار هراس شده اند؛ به این تصور که در دوران جو بایدن اختلافات ریشه دار میان ایران و آمریکا بر طرف خواهد شد و باردیگر دمکرات ها سخت گیری ها علیه پایتخت های منطقه مانند ریاض، ابوظبی، آنکارا و حتی تل آویو را همانند دوران باراک اوباما از سر خواهند گرفت.
این درحالی است که پیشداوری درباره آینده روابط تهران و واشنگتن در دوره بایدن و دستیابی به یک توافق گسترده تر به دلیل موانع بسیاری، از جمله بی اعتمادی مزمن میان دو کشور ، کار دشواری است و همین موضوع نشان می دهد، دشمنان ایران با اینکه آگاه به این موانع هستند، با اینحال حتی به کمترین کاهش سطح تنش در منطقه به نفع ایران رضایت نمی دهند؛ از همین رو پیش بینی اینکه منطقه در ۴ سال آینده با تشدید وضعیت امنیتی از طریق تقویت دوباره گروه های تروریستی بویژه داعش روبه رو شود، کار دشواری نیست.
اسرائیل
رژیم صهیونیستی در میان دشمنان ایران شاخص ترین هاست. این رژیم از روزی که رسانه های آمریکایی شکست ترامپ را اعلام کردند، درشوک فرو رفته است.
واکنش و تبریک های سرد مقام های صهیونیستی به بایدن، نشانگر شروع دوره ای سرد در روابط سنتی آمریکا و اسرائیل است، اگرچه در نهایت بعید است واشنگتن این مولود نامشروع منطقه را رها کند.
با اینحال، اسرائیلی ها که نگران ترین بازیگر منطقه در قبال احتمال بازگشت بایدن به برجام هستند و شاید احتمال داده اند، اختلافات ایران و آمریکا در سطوح بیشتری در دوره بایدن حل و فصل شود، از طرق مختلف مخالفت خود را با تیم جدید کاخ سفید اعلام کرده اند، تا جایی که هفته گذشته شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل، در قالبی هشدار گونه از قول مقام های ارشد صهیونیستی به بایدن، لب کلام را گفت: "اگر به برجام برگردید، دیگر حرفی برای گفتن با شما نداریم".
به نظر می رسد در دوره حکومت بایدن بر آمریکا، تحرکات و تحریکات اسرائیل در منطقه افزایش قابل ملاحظه ای داشته باشد. اسرائیلی ها عطش زیادی برای راه اندازی یک جنگ علیه ایران در منطقه دارند، اما قصد ندارند خود مستقیم وارد این جنگ شوند، بنابراین دنبال تحریک آمریکایی ها برای ورود به جنگ علیه ایران هستند. آنها در تحریک ترامپ برای ورود به جنگ با ایران ناکام ماندند و اکنون نیز بسیار بعید به نظر می رسد که بایدن دمکرات هم به این تحریکات پاسخ مثبتی بدهد.
عربستان
سعودی ها بیشتر از همه آشفته هستند؛ از یک سو تمام سرمایه گذاری های خود را در دوران بایدن برباد رفته می بینند و از دیگر سو از سابقه نسبتا بد کار با دمکرات ها به هراس افتاده اند؛ بخصوص در ارتباط با حقوق بشر و جنگ در یمن !
ریاض که در طول دوره ۴ ساله ترامپ باج هنگفتی برای تقابل با ایران، به آمریکا داد و تصور هم نمی کرد که عمر ریاست ترامپ درکاخ سفید به ۴ سال خلاصه شود، حالا نگران احیای برجام است. کاهش تنش میان آمریکا و ایران، حتی درحد بازگشت به پیش از خروج ترامپ از برجام، به معنای آن است که تمام هزینه های انجام شده از سوی سعودی ها، اسرائیلی ها و اماراتی ها ، دود شده است.
حمایت عربستان از عادی سازی روابط امارات و بحرین با تل آویو که با چراغ سبز ریاض انجام شد، از دیگر افتضاحاتی است که در کنار امتیازات گسترده مالی به ترامپ، بر دوش این کشور سنگینی می کند.
نگرانی های عربستان، زمانی بیشتر جلوه گر شده است که تیم هواخواه سعودی ها و اسرائیلی ها در آمریکا در حال از هم پاشیدن است.
دمکرات ها بعد از جنجال حمله هواداران ترامپ به کنگره بطور جدی در مسیر حذف تندروها و نئوکان ها از هرم قدرت درآمریکا قرار گرفته اند و به نظر نمی رسد تا حذف کامل این جریان از تلاش هایشان دست بردارند و این نگرانی های بن سلمان را در شبه جزیره دو چندان کرده است.
حکام سعودی به محض قطعی شدن شکست ترامپ ابتدا برای بایدن شرط و شروط گذاشتند، از جمله اینکه در صورت هرگونه مذاکرات جدید با ایران، آنها نیز باید حضور داشته باشند. آنها در روزهای اول اعلام پیروزی بایدن این خواسته خود را با لحن تهدید آمیز بیان کردند و بایدن هم یکجا آشکارا همین خواسته سعودی ها را تکرار کرد و مورد تایید قرار داد. با این همه ، لحن ملایم بایدن هم نتوانست نگرانی ها را از ریاض دور کند.
سعودی ها حالا برای جلوگیری از هدر رفت سرمایه گذاری هایشان بخصوص در خرید سلاح از آمریکا و قراردادهای میلیاردی با شرکت های آمریکایی در حوزه های فناوری و ... گام های خود را از طریق شرکت های لابی گر آمریکایی، برای نزدیک شدن به دولت جدید در آمریکا بر می دارند، کاهش اعدام ها ، تکرار چندباره حمایت ازطرح دو دولتی برای حل مساله فلسطین، قول همکاری های نفتی به دولت جدید و فعال کردن جریان لابی در واشنگتن، از جمله این گام هاست و شاید بزودی شاهد پالس هایی برای پایان جنگ در یمن هم باشیم، اگرچه صاف کردن جاده روابط با بایدن برای بن سلمان چندان ساده و بی هزینه نیست.
سعودی ها قطعا تلاش خواهند کرد با پول، بایدن را نیز بخرند و او را برای تشدید سطح تنش ها با ایران تشویق کنند تا از این طریق، مجال پرداختن به سایر موضوعات، بخصوص جنگ یمن و حقوق بشر از بایدن و تیم او گرفته شود.
نئوکان ها
کشورهای دیگری درمنطقه نیز هستند که شاید به میزان کمتر اما مانند سعودی ها و اسرائیلی ها نگران هستند، حتی آنها که به ظاهر با ایران ابراز دوستی می کنند و در تمام سال های پرتنش منطقه، از این وضعیت ارتزاق کرده اند، اما با اینحال، مساله اصلی این است که سر مار دشمنان برجام در آمریکا قرار دارد که به شدت نگران بازگشت بایدن به این توافق است.
تام کاتن سناتور ضد ایرانی و جمهوری خواه که از روی کار آمدن تیم اوباما در دوره بایدن به شدت ناراحت و آشفته است، حتی احتمال تعیین « رابرت مالی » به عنوان نماینده ویژه دولت بایدن در امور ایران را بر نتابید و دراظهارات روز جمعه اش به صراحت گفت: « رابرت همدل با ایران ودشمن اسرائیل » است.
نکته جالب اینکه، برغم آنکه بایدن تلاش کرد موضوع برجام و آینده روابط با ایران را از اولویت های اول کاری اش خارج کند، اما اکثر تیم او در کمیته های سنا برای رای اعتماد، تحت فشار جمهوری خواهان مجبور به پاسخگویی در ارتباط با مسائل مربوط به ایران و برجام بودند و این نشان می دهد برغم ژست ظاهری بایدن در قبال ایران، غوغایی در سنا برپاست.
نئوکان ها و در راس آنها شخصیت کینه ورزی چون مایک پمپئو به حدی در مسیر بایدن مین گذاری کرده اند که کار تیم او برای بازگشت به برجام ، اگرهم جدی و واقعی باشد، به شدت سخت و دشوار شده است و این امتیاز ویژه ای است که ترامپ به متحدان منطقه ای خود بویژه سعودی و اسرائیل داده است.
پالس های عملی به بایدن
اکنون به نظر می رسد، منطقه آبستن یک دوره جدید امنیتی خواهد بود و دولت های ناسازگار و بی قرار منطقه در برابر احتمال بازگشت بایدن به برجام و تغییرات احتمالی پیش رو، بیکار نخواهند نشست؛ بطوری که انفجارهای انتحاری در بغداد در روز پنجشنبه، یک پیام بود از سوی کانون فتاوای تکفیر و خشونت به بایدن که در صورت بازگشت به برجام با بی ثباتی در منطقه روبه رو خواهد شد.
بازگشت دوباره تروریست ها به کف خیابان های بغداد که می تواند یک جنگ داخلی دیگر را در عراق سبب شود و حتی باعث کشیده شدن دامنه این آتش به سایر نقاط شود، در حالی است که بغداد بعد از شکست نظامی داعش در سال ۲۰۱۷ به این سو شاهد کمترین حملات تروریستی بود و به نظر می رسید که دیگر دوره انتحاری ها و بمب گذاران در عراق تمام شده است.
حمله تروریستی روز پنجشنبه در بغداد حاصل فرایند سیاست هایی است که به شکل یک روند از ابتدای دولت ترامپ جریان داشته است. بطوری که تیم جنگ سالار و ضد مقاومت دونالد ترامپ همه کاری کرد تا نیروهای مقاومت منطقه را در این چند ساله تضعیف کند، از ترور فرماندهان ضد تروریسم منطقه و جهان (سرداران شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس) تا آشوب های خیابانی در بغداد و شهرهای مرکزی و جنوبی عراق و همچنین تحریم فرماندهان الحشدالشعبی مانند فالح فیاض و ابوفدک(المحمداوی) و علاوه بر اینها پیگیری سیاست تقابل میان دولت و الحشدالشعبی از یک سو و رودرو قرار دادن مردم با الحشدالشعبی ، همگی با هدف دادن تنفس مصنوعی به داعش و احیای این تشکیلات در آستانه مرگ بود.
تیم ترامپ تا توانست در مسیر بایدن در خاورمیانه مین گذاری کرده است و عملیات انتحاری در میدان طیران بغداد پیش درآمدی است در این مسیر و پیامی بود برای بایدن، به این معنا که در خاورمیانه کارش به این سادگی ها جلو نخواهد رفت و باردیگر مخالفان برجام در منطقه، متفق و یک صدا برای زمین زدن این توافق دورهم جمع شده اند.
نظر شما