به گزارش ایرنا به نقل از اندیشکده موسسه سیاست راهبردی استرالیا ASPI ، در این تحلیل نوشته "امین سایکال" استاد علوم اجتماعی در دانشگاه غرب استرالیا آمده است: افغانستان زمانی کشوری با ثبات و امنیت بود. تا پیش از دهه ۱۹۷۰ این کشور نمونه ای از بی طرفی و عضو موثر جنبش عدم تعهد در امور جهانی بود. عبدالرحمان پژواک سفیر این کشور در سال ۱۹۶۶ به عنوان رئیس مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شد و پایتخت این کشور در سال ۱۹۶۹ به عنوان محل احتمالی کنفرانس صلح ویتنام معرفی شد. افغانهای جوان آینده روشنی برای کشور خود متصور بودند اما آن آینده هیچگاه از راه نرسید.
روز ۱۷ ژوییه ۱۹۷۳ هر گونه امیدی برای آینده ای بهتر از بین رفت و به نقطه تغییر در سرنوشت و آمال افغانستان تبدیل شد. در کابل کودتایی روی داد و به حکومت ۴۰ ساله ظاهر شاه پایان داد و دوره جمهوری را آغاز کرد. محمد داوود پسرعموی شاه از اینکه از مواضع وزارتی کنار گذاشته شده بود ناخشنود بود. داوود در یک رویداد بدون خونریزی قدرت را به دست گرفت و افغانستان را یک جمهوری با روابط نزدیک با شوروی اعلام کرد که البته اختلافات مهمی با پاکستان درباره خط دیورند و مرز دو کشور داشت. داوود زمانی که در سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴ نخست وزیر بود معمار دوستی افغانستان با اتحاد شوروی و همچنین مناقشه با پاکستان در چهارچوب جنگ سرد بود. اما زمانی که در مقام رئیس جمهور قرار گرفت تلاش کرد تا از وابستگی خود به کمونیستهای کشور و اتحاد شوروی بکاهد. در همین ارتباط روابط با پاکستان و همچنین محمدرضا پهلوی شاه ایران و انور سادات رئیس جمهور مصر را بهبود بخشید و برای جلب حمایت آمریکا تلاش کرد.
این اقدامات موجب بی اعتمادی شوروی شد و اسلام آباد ادعای او درباره مناقشه مرزی را رد کرد و با محقق نشدن کمک ۲ میلیارد دلاری شاه ایران طرحهای داوود عملی نشد. تغییرات سیاسی داخلی او موجب لطمه به روابط پادشاهی و مراکز دینی و افراد قدرتمند محلی شد که اساس ثبات بود. او نتوانست چهارچوبی جایگزین ایجاد نماید و راه را برای کودتای خونین ارتش در آوریل ۱۹۷۸ هموار کرد. آنها داوود و خانواده اش را کشتند و کشور را یک جمهوری دموکراتیک با روابط با شوروی اعلام کردند. بی تجربگی این انقلابیون موجب وابستگی بیشتر به حمایت مسکو و اشغال افغانستان از سوی شوروی ۲۰ ماه بعد شد. این مساله موجب مقاومت گروههای اسلامی (مجاهدین) و فرصتی منحصر به فرد برای آمریکا به منظور تلافی اقدامات شوروی در ویتنام شد.
پس از خروج شوروی آمریکا ،افغانستان را به حال خود رها کرد و این کشور دچار جنگ داخلی شد و پاکستان به نقش آفرینی پرداخت. حملات ۱۱ سپتامبر موجب مداخله نظامی آمریکا شد و هدف آمریکا نابودی القاعده و طالبان بود. شکست افغانستان و متحدان افغان آن در رسیدن به این هدف کشور افغانستان را با بحرانهای مختلف رو به رو کرده است.
افغانستان صلح آمیز پیش از مناقشه از دست رفته است ، نیروهای آمریکا و متحدانش با شکست این کشور را ترک کرده اند همانطور که ویتنام را ترک کردند و گروه بنیادگرای طالبان به شهرهای بزرگ نزدیک می شود.
نمی توان انتظار پایان این مناقشه به این زودی را داشت. طالبان نیرو و توان دارد اما مردم افغانستان بارها ثابت کرده اند که دربرابر دشمنان مقاوم هستند. اکنون باید از خود در برابر تحمیلهای بنیادگرایانه دفاع کنند.
نظر شما