حدود دو سال از آمدن کرونا به کشورمان و دیگر کشورها می گذرد. در این مدت شاهدآن هستیم که حوزههای مختلف دستخوش آسیبها و تغییرات بعضا جبران ناپذیری شدهاند که یکی از مهمترین آنها حوزه آموزش است؛ چراکه در نخستین گام، آموزش حضوری که سالیان سال شکل غالب و محبوب آموزش بود، متوقف و به جای آن آموزش مجازی متداول شد. این شیوه هر چند در این شرایط به عنوان تنها گزینه موجود انتخاب شد و دستاوردهایی را نیز با خود به همراه داشت، اما از جهات بسیاری با مشکلاتی رو به رو بود که از آن جمله می توان به عدم برقراری ارتباط سازنده و تعامل موثر بین یاددهنده و یادگیرنده و ازبین رفتن جو احساسی میان آن دو که یکی از مهمترین عوامل انگیزه بخش برای یادگیری است، اشاره کرد. توجه به ابعاد پنهان آموزش مجازی از این جهت اهمیت دارد که میتوان با ارائه راهکارهایی از بروز مجدد آنها در آینده جلوگیری کرد و آموزش را نه تنها در شرایط موجود بلکه در آینده نیز اثربخش ترکرد. نظر به اهمیت این موضوع، پژوهشگر ایرنا با سحر پهلوان نشان دکترای روانشناسی تربیتی و مدرس دانشگاه علم و فرهنگ به گفت و گو نشست.
مشروح این گفت و گو را در ذیل میخوانید:
اهمیت آموزش حضوری برای دانش آموزان و دانشجویان
پهلوان نشان در خصوص اهمیت آموزش حضوری گفت: در فرایند یادگیری یا آموزش سه عنصر یادگیرنده، یاد دهنده و تعامل این دو( جریان یادگیری) با سه هدف شناختی، روانی- عاطفی و حرکتی وجود دارد. آموزش در شیوه سنتی به شکل چهره به چهره و فیزیکی در یک مکان( مجاورت فیزیکی) و به شکل مستقیم و بی واسطه بوده و این شیوه تا قبل از شیوع کرونا که ما بتوانیم از آموزش مجازی برخوردار بشویم، تنها شیوه غالب و مسلط بوده است. گفتنی است در این شیوه به دلیل حضور معلم در کلاس، ایجاد هیجان توسط او، تنظیم کنش ها و واکنشها و ارتباطات کلامی و غیر کلامی، به شیوه موثر و محبوب آموزشی در جامعه ایرانی تبدیل شده بود و البته گزینه دیگری هم در میان نبود. اما در ادامه به دلیل شیوع ویروس کرونا، آموزش غیر حضوری به اجبار، جایگزین آموزش حضوری شد. این شیوه آموزشی به رغم به روز بودنش، دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید و بعضا خانواده ها را با چالشهایی رو به رو کرده است. اکثرمعلمان و اساتید تا پیش از این در دوره های کاراموزی تربیت معلم، شیوه های تدریس را بر اساس الگوی آموزش حضوری دریافت کرده بودند و با شیوههای تدریس در شکل مجازی آشنایی نداشتند این در حالی است که این شیوه تدریس(آموزش مجازی) نیز مهارت ها و توانمندی های خاصی را می طلبد که یکی از مهمترین آن ها سواد- هوش رسانه است.
وی افزود: چیزی تحت عنوان سواد رسانه و استفاده از فناریهای نوین و شیوههای درس مبتنی بر آن( یادگیری مجازی، برخط و ...)تا پیش از این تنها در برخی از دانشگاه ها و یا برخی مدارس هوشمند مورد استفاده قرار می گرفت و استفاده از آن منوط به پرداخت هزینه و به انتخاب شخصی صورت میگرفت. علاوه بر این، استفاده از نرم افزارها و برنامههایی مثل ادوبی کانکت، شاد و... نیازمند مسلط بودن یاددهنده و یادگیرنده با رسانه، بر سبکهای پردازش حسی مختلف ، امکانات آن ها و .. است تا بتوان تعاملات سازنده ای را در این فضا ایجاد کرد .
پهلوان نشان گفت: بنابراین سواد رسانه که بخشی از آن می تواند شامل آشنایی با محیط وب، آشنایی با موتورهای جست و جو، نرم افزارها ، ویژگی ها و کاربست های مختلف آنها باشد، حلقه مفقوده ای بود که از زمان مجازی شدن آموزش ها در ایران به آن پرداخته نشد و معلمان، اساتید و دانش آموزان و دانشجویان را با مشکلات متعددی در این زمینه مواجه ساخت.
معایب آموزش مجازی
پهلوان نشان پیرامون آموزش مجازی و معایب آن گفت: ما میدانیم در فضای دانشگاهی از سالیان گذشته در بعضی از دانشگاههای ایران، بستر و زیرساختهای لازم برای آموزش مجازی مانند آموزش حضوری را داشتیم. یعنی در مقاطع تحصیلات تکمیلی (در دوره ارشد و دکتری)، ما پذیرش دانشجویان مجازی را داشتیم که بعد از ظهور کرونا این مراکز، با چالشهای کمتری مواجه شدند و توانستند از بدو ورود ویروس و در مدت زمانی کوتاهی از این شیوه جایگزین به جای شیوه سنتی استفاده کنند، این در حالی است که در دیگر دانشگاه ها و مدارسی که از این امکانات و زیرساخت ها بهره مند نبودند این فضا عملا چندین ماه به تعویق افتاد.
وی افزود: یکی از چالشهای مهم در حوزه آموزش، بحث عدالت آموزشی و بر مبنای آن دسترسی راحت و آسان یاددهنده و یادگیرنده به ابزارهای مورد نیاز برای دریافت آموزش بود که در آموزش مجازی، این فضا در بین دانشجویان نسبت به دانش آموزان بیشتر مهیابود. با توجه به اینکه خانوادههای ایرانی بر این عقیده اند که دانش آموزان باید از سنی خاص از اینترنت و موبایل استفاده کنند، بنابراین از یک سو چنین پیش فرضهای آموزشی، فرهنگی و تربیتی ایجاد کرد و از طرف دیگر به دلیل هزینههای بالایی که باید صرف ۱- تهیه این ابزارها مثل موبایل و یا تبلت ۲- تهیه بستر و پهنای باند برای اتصال به شبکه و ۳- به روز رسانی ابزار و نرم افزارها میشد، مسائل متعددی ایجاد شد. همچنین از طرفی دانش آموزان کم سن و سال تر، ناچار بودند برای استفاده از این ابزار و انجام تکالیف خود در طی آموزش حتما از حضور والدین و یا خواهر و برادر بزرگتر خود استفاده کنند که چنین امری سبب میشد اصل اول یادگیری یعنی استقلال و فعالی یادگیرنده دستخوش آسیب و از طرف دیگر برای والدین شاغل چالش های اساسی ایجاد شود زیرا والدین و یا خواهران و برادران مجبور می شدند علاوه بر اینکه وسیله شخصی خود را در اختیار دانش آموز، قرار میدهند، مدام حواسشان به این موارد باشد که آیا نرم افزارها به روز هستند یا خیر. از طرفی با توجه به اینکه استفاده از این برنامه ها و نرم افزارها برای خانواده ها دشوار بود، بنابراین خانوادهها مجبور بودند ساعاتی از روز را به یاددهی و یادگیری در خصوص این نرم افزارها اختصاص دهند و یا دائما در کنار فرزندانشان باشند. استفاده از فضای مجازی که تا پیش از این از کودک یا نوجوان دانش آموز دریغ شده بود به بهانه آموزش مجازی دستاویزی برای ورود به دی نای وسیع و پرهیجان مجازی میشد که خود میتوانست به واسطه عدم مدیریت زمان صحیح، آسیب های اجتماعی و روانشناختی و بعضا جسمانی بسیاری را برای آن ها به همراه داشته باشد. عدم سرعت مناسب اینترنت و یا در نواحی خاصی و یا حتی عدم انطباق ابزار مورد استفاده با نرم افزار آموزشی و مشکلات در نصب و به روز رسانی آن نیز از جمله موارد مهمی بود که بحث عدالت آموزشی با چالش های جدی مواجه و بعضا دست یابی به آن را با دشواری مواجه می ساخت.
وی ادامه داد: علی رغم وجود دستاوردهای مثبت آموزش مجازی مانند انعطاف پذیری، گستردگی مکانی و زمانی، تنوع اطلاعاتی، روزامدی دسترسی پذیری و ... مواردی مانند در دسترس بودن همیشگی محتوا، دیده نشدن یادگیرنده در جریان یادگیری، تاکید بر دروس فارغ از مهارت های گروهی و اجتماعی، عدم وابستگی زمانی و ....سبب میشد تا اهداف اساسی آموزش در این شیوه نوظهور به شکل صحیحی محقق نگردد.
پهلوان نشان گفت: دستیابی به اهداف شناختی در جریان یادگیری اصل اساسی است اما یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در جریان آموزش و یادگیری، انگیزه و پویایی روانی و عاطفی است که منجر به مشارکت یادگیرنده در جریان یادگیری، وابستگی و استمر آن می شود اما از آن جایی که در شیوه آموزش مجازی هیچ، هیجان و انگیزهای برای کنش و واکنش میان عناصر یادشده ایجاد نمیشد و لذا در این شیوه این اصل مهم مورد غفلت واقع شد و بنابراین در دو بخش کودک- نوجوان و به ویژه دانشجویان شاهد بی رغبتی و حداقل مشارکت در زمان آموزش به گزارش والدین و اساتید بودیم.
وی اظهار کرد: از طرف دیگر در محیط آموزش مجازی، معمولا تاکید بیشتری بر یادگیری دروس و پاسخدهی به سوالات ( هدف شناختی) به شکل فردی صورت میگر. در حالیکه یکی از اشکال موثر آموزش، یادگیری گروهی یا مشارکتی است که میتواند میزان و عمق یادگیری را به بهترین نحو افزایش دهد. در این شیوه افراد می توانند به شکل گروهی علاوه بر اینکه از توانمندی درسی برخوردار می شوند، توانمندی گروهی را یا انجام کارها به شکل گروهی همزمان با مهارت های اجتماعی با هم بیاموزند که ما در آموزش مجازی کمتر شاهد تحقق این امر هستیم و از طرف دیگر به دلیل عدم وابستگی زمانی و مکانی آموزش در شیوه مجازی، کسالت و خستگی بیشتری در میان یادگیرندگان میتواند خودش را نشان دهد و بنابراین هدف سوم آموزش یعنی بعد حرکتی نیز دستخوش آسیب میشود که میتواند سلامت جسمانی را نیز با چالشهای جدی مواجه سازد. به عبارتی کسالت و خستگی میتواند به خاطر از بین رفتن آن جو احساسی و پویایی، بیشتر خودش را نشان دهد؛ طبیعتا در این حالت دانش آموزانی که نیازمند توجه و انگیزه هستنند،دچار آسیبهای جبران ناپذیری میگردند.
پهلوان نشان اظهار کرد: سنجش اصیل و واقعی از میزان یادگیری و کاربست آموخته در شیوه مجازی اتفاق نمی افتد. همچنین امکان تقلب در امتحانات در این شیوه بسیار است. معلم از یک سو ناچار است یک بازه زمانی مشخص و محدودی را در اختیار دانش آموز قرار بدهد و از طرفی دانش آموزان را نمیبیند ( چراکه دراختیار داشتن تصاویر همه افراد منجر به کاهش سرعت اینترنت، قطع شدن دسترسی برخی کاربران و معضلات دیگری میگردد) بنابراین مجازی بودن زمینهای میشود که دانش آموزان از گروههای دیگر و یا منابع دیگر پاسخها را دریافت کند و یا شخصی به جای آنها در این آزمون شرکت کند و مادامی که ما نتوانیم این مساله را سنجش کنیم که آیا آموزههای ما در عمل توسط خود دانش آموز مورد کاربست قرار می گیرد یا خیر؟ مسلما نمیشود از یادگیری واقعی صحبت کرد. گرچه در شیوه سنتی نیز انتقاداتی به روش سنتی وارد شده بود به نظر می رسد استفاده از روش های موثر، سنجش عینی تری را در آموزش سنتی به نسبت مجازی فراهم می ساخت.
وی ادامه داد:اجتماعی شدن حلقه مفقوده دیگری است که در آموزش مجازی احساس میشود. حضور در مدارس و دانشگاه باعث میشد تا یادگیرنده علاوه بر آموختن دروس مورد نظر، مواردی چون ارتباط با طیف وسیعی از متصدیان امورمختلف، تعامل با دوستان، راننده سرویس، معلمان و اساتید را به عنوان مهارتهای ارتباطی و اجتماعی همزمان بیاموزد چرا که مدارس و دانشگاه ها از مراکز مهم اجتماعی شدن بعد از خانواده هستند و بنابراین در آموزش مجازی یادگیرنده از دست یابی به چنین مواردی ناتوان بود.
این مدرس دانشگاه گفت: علاوه بر این بودن در محیطی که تماما برای یک فعالیت خاص تهیه شده و باید علاوه بر قرار گرفتن در آن انجام مقررات، هنجارها و رفتار خاص مثل پوشیدن لباس خاص و... صورت میگرفت می توانست یادگیری عمیق تری را برای یادگیرنده به همراه داشته باشد، بودن در محیط و در معرض دیده شدن، انتظار می آفریند و بنابراین براورده کردن آن انتظارها معلول تلاش، مشارکت، فعالیت و ... است که در آموزش مجازی کمتر شاهد آن بوده و هستیم. به طور مثال در بسیاری از مواقع مشاهده میشد که یادگیرنده به شیوه خوابیده و دراز کشیده، با میکروفون خاموش وعدم رعایت چارچوبهای هنجاری و عرفی محیط آموزشیمربوطه در کلاس شرکت می کند. چون انتظاری از آنها نبود، آنها هم لزوم رعایت این موارد را در خود نمی دیدند و مجموعه این موارد بعد عاطفی و حرکتی را تحت تاثیر قرار می داد که خروجی آن میتوانست تحقق هدف شناختی به عنوان مهمترین اصل را هم تحت شعاع خود قراردهد.
وی افزود: بنابراین، در ابعاد سه گانه شناختی، روانی-عاطفی و حرکتی که اهداف سه گانه آموزش هستند، اگرچه بخش شناختی میتوانست در بالاترین حد ممکن در شیوه مجازی تامین شود، اما در بعد روانی و عاطفی و حرکتی شاهد کمترین میزان دستیابی به این دو هدف در جامعه ایرانی به دلایل ذکر شده بودیم.
فواید آموزش مجازی در صورت فراهم بودن زیرساختها
پهلوان نشان درباره فواید آموزش مجازی گفت: با وجود مضرات و چالشهایی که هر دو شیوه آموزشی برای جامعه ایرانی دارند، در برخی موارد همانطور که گفته شد، در صورتی که زیرساختهای لازمدر ابعاد مختلف فراهم شود و فرهنگ سازی و بستر سازی لازم صورت گرفته و آموزشهای لازم به یادگیرنده ها و یاد دهنده در ابعاد مطرح شده ارائه شود، آموزش مجازی می تواند اثربخشی بیشتری را حتی در مقابل آموزش حضوری- سنتی داشته باشد. اما در صورتیکه هیچکدام از این موارد ارائه نشود، طبیعتا چالشهای بسیاری در ابعاد مختلف ایجاد میشود که بسته به زمان و شرایط موجود و مهمتر از آن سن ،جنس و محیط، یادگیرنده را با آسیب های اساسی رو به رو میکند. مثلا در پایههای اول و دوم ابتدایی به واسطه سن کم و کاهش رشد شناختی و سطح انتزاع و افزایش عینیت گرایی معلم برای بچه ها یک الگو است و تمام رفتارها و گفته های او مورد مشاهده و الگو برداری است، یادگیری به صورت مشاهده ای و عینی در آن اتفاق می افتد به ویژه در ارتباط با آموزش نخستین ها( الفبا و ریاضی) علاوه بر آموزش عینی ، ضرورت کاربست ابزارهای کمک آموزشی نیز به شدن احساس میشود، پیوند عاطفی و تبادل احساسی و هیجانی بیشتری بین کودک و معلم برقرار است ، پس طبیعتا عدم بازگشایی مدارس برای این قشر خاص سبب آسیب پذیری بیشتری میشود. در تایید این امر نیز آمارهایی که از کلینیک های روانشناختی یا مراکز مشاوره همزمان با بروز و شیوع پاندمی کرونا ارائه شده نشان از یک افزایش قابل توجه در میزان مراجعه کودکان و نوجوانان به واسطه مشکلاتی از قبیل اختلالهای یادگیری، نقایص توجه – بیش فعالی، وسواس واضطراب می باشد.
پهلوان نشان افزود: بنابراین اگر قرار باشد این شرایط ادامه پیدا کند و مدارس بازگشایی نشود یعنی شکل آموزش سنتی تغییر کند و آموزش مجازی به شکل کامل جایگزین آن شود، باید زیرساختهای لازم و فرهنگ سازیهای لازم صورت بگیرد که در اینجا نیاز به حضور و همکاری و تعامل روانشناسان و جامعه شناسان به صورت همزمان می باشد. ما نمونه ای از بستر سازی مناسب و فواید آن را دردانشگاههایی مثل شهید بهشتی و تهران دیدیم. در این دانشگاه ها از قبل زیر ساختهای لازم مهیا بود و به محض شروع کرونا در بهمن ۹۸، از هفته سوم اسفند ادامه آموزش به شکل مجازی از سر گرفته شد، اما در دانشگاههای دیگر حتی با وجود گذشت چندین ماه، کم کم هزینه های بالا برای تهیه و استقرار بسترهای مجازی مناسب ، تهیه محتوای مجازی، آموزش معلمان به شیوه جدید و یا استفاده از صداو سیما برای ارائه آموزش ها صورت گرفت که یکبار دیگه ضرورت استفاده از دانش به روز و بستر سازی مناسب را در کنار اشکال سنتی و موجود آموزشی بر ما مسلم می سازد گرچه با این شیوه زمان به عنوان یکی از مهمترین عناصر دست یابی به دانش و موفقیت از دست رفت اما با این حال این تجربه دو ساله میتواند بسیار کمک کننده و موثر باشد. یعنی اگر حتی ما به روش آموزش حضوری هم بازگردیم باز باید آموزش مجازی به عنوان یک شیوه به روز و با محسنات گفته شده در کنارو یا به عنوان بخش- شکلی از شیوه آموزش سنتی قرار بگیرد. همچنین آموزش سواد رسانه برای یادگیرنده و یاد دهنده و حتی افراد در ارتباط نزدیک با آن ها مانند والدین و .. باید به شکل الزام درآمده و ارائه گردد و سیاستگذاریهایی در سطح خرد و کلان صورت بگیرد تا دستیابی افراد به تجهیزات لازم در تمامی ابعاد برای همه افراد فارغ از تفاوتهای سنی، جنسی، مذهبی و قومی با کمترین هزینه مهیا شود. هر چند اتفاقات خوبی هم در این زمینه صورت گرفته، اما باز با نواقص بسیاری مواجه هستیم. امید روزی به نقطه ای برسیم در ایران عزیز که تامین بک رایانه شخصی و یا موبایل و یا دسترسی به اینترنت با سرعت مناسب با این بعد سنگین هزینه برای هیچ دانش آموز و دانشجو ، خانواده و نهاد و ارگانی چالش نباشد. و به نظرم جای این جمله این جا است که آینده ای که میخواهیم، آینده ای است که می سازیم.
راهکارهایی برای بهبود شرایط موجود
پهلوان نشان در خصوص برقرای مجدد آموزش حضوری و اثربخش بودن آن در شرایط حاضر به راهکارهایی اشاره کرد و گفت:تا وقتیکه واکسیناسیون به شکل کامل انجام نشده، بازگشایی مدارس می تواند مسائل و مشکلات بسیاری را برای اساتید، معلمان،دانش آموزان،دانشجویان، خانواده ها و حتی در ابعاد کلان تر جامعه ایجاد کند. طبیعتا در سطح دانشگاه که تعداد بیشتر افراد در فضای محدودی قرار دارند، مشکلات میتواند دو چندان شود. هر چند که دانشجویان میتوانند، پروتکلهای بهداشتی را بیشتر رعایت کنند، اما این امکان برای بچههای دوره ابتدایی و راهنمایی وجود ندارد حتی پس از واکسیناسیون کامل هم برگزاری کلاس ها در مکان هایی با فضای باز با حداقل جمعیت راهکار سنجیده تری به نظر می رسد.
وی ادامه داد: استفاده از زمانبندیهای دو گانه( در زمانهای صبح و بعدظهر) راهکار دیگری است به این صورت که در هر یک از این زمان ها تعداد کمی از دانش آموزان در فضای مدرسه حاضر شوند و از آموزش حضوری بهره مند گردند. راهکار دیگر استفاده از همیاران آموزش یا کمک معلمانی است که دوره های آموزشی لازم و مرتبط را گذرانده باشندتا بتوانیم تعداد کلاس های اموزشی را در فضا مدرسه یا فضای خارج از آن، به بیشترین میزان ممکن افزایش دهیم که جمعیت بتوانند در گروههای مختلف پخش شوند.
وی گفت: در دانشگاه هم بهتر است فعلا آموزش حضوری برای یکسری از دروس عملی صورت بگیرد و برای دروس نظری فعلا همان آموزش مجازی باقی بماند اما از ابزارها و دیگر امکانات کمک آموزشی استفاده بیشتر و بهتری گردد . یا اینکه تلفیقی از آموزش مجازی و حضوری بر اساس محتوا و اهمیت دروس و محتوای آن ها ارائه شود. به این صورت که برخی دروس که لازمه اش حضور در کلاس است، حضوری و باقی به صورت مجازی برگزار شود. از طرفی باید از نظر فراهم سازی بستر و تعدد آموزش دهنده ها و از نظر شرایطی که سلامت جسمانی و روانی خانواده ها و دانش آموزان و آموزش دهندگان را فراهم سازد، مطمئن باشیم( پیوند دو حوزه روانشناسی و جامعه شناسی) زیرا عدم توجه به این ابعاد میتواند مشکلات بسیاری را برای خانوادهها به همراه آورد. همچنین میتوان از فن آوری های نوین در حوزه علوم کامپیوتر در ترکیب با آموزش استفاده کرد. مثلا استفاده از واقعیت مجازی یا افزوده علی رغم هزینه بالا میتواند در برخی محیط ها به ویژه برای مقاطع ابتدایی که دانش آموزان تا پیش از آن تجربه حضور در مدرسه را نداشته اند کمک کند تا در شکل مجازی نزدیکترین محیط به محیط واقعی مدرسه دیده و تجربه شود. همچنین میتوان کلاس های درس حضوری را به شکل تصادفی و با کسب رضایت نامه از والدین و یا دانشجویان پس از واکسیناسیون به شکل مشارکتی هم برگزار کرد به این صورت که ابتدا تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان آموزشهای لازم را ببینند و بعد ارائه آموزش به دیگر کاربران توسط این دانش آموزان به صورت گروهی با حداقل جمعیت در محیطهای باز از طریق یک نفر به دو یا سه نفر از افراد ارائه شود و یا از گروه هایی با حداقل جمعیت در قالب ویدئو کنفرانس و یا وبینارها استفاده شود تا به واسطه دراختیارداشتن تصویر حداقل تبادل بهتری میان یاددنده و یادگیرنده ایجاد شود.
پهلوان نشان افزود: راهکار دیگر این است که مثلا بچه ها می توانند با تعداد کمتر به صورت فیزیکی در مدرسه حضور داشته باشند و معلم از طریق ویدئو پروژکتور و به صورت مجازی با آنها در ارتباط باشد( ترکیب شیوه حضوری و مجازی- به منظور آشنایی کاربران با شیوه مجازی به عنوان بخشی از آموزش). در نتیجه بچه ها با لباس رسمی در مدرسه حاضر میشوند و قوانین و مقررات را آموزش می بینند، علاوه بر دروس، مهارتهای اجتماعی و کار گروهی را نیز می آموزند و همزمان به دوشیوه حضوری و مجازی آموزش می بینند. در واقع می شود زمان این کلاس ها هم کمتر و هم اینکه با تعداد کمتری برگزار شوند. در نتیجه کلاس را هم به شکل فیزیکی احساس می کنند اما خود آموزش را به شکل مجازی دریافت می کنند. یا اینکه آموزش می تواند در فضای باز و با حضور فیزیکی دانش آموزان ومعلمان صورت بگیرد و مهمترین رئوس مطالب به لحاظ میزان اهمیت و نوآوری در شکل سنتی(آموزش مستقیم- حضوری) در گروه های جمعیتی اندک، آموزش داده شود و بقیه موارد به شکل مجازی در اختیار دانش آموز و یا دانشجو قرار بگیرد.
وی ادامه داد: گرچه راهکارهای ارائه شده می تواند در بازه زمانی خاص و بر اساس شرایط موجود دارای اثربخشی باشد اما اکیدا توصیه می شود که قدم اول انجام واکسیناسیون برای تمام اعضای جامعه و سپس استفاده از راهکارهای موجود در کنار تغییر چیدمان و آرایش کلاس می باشددر غیر این صورت عملا آموزش حضوری مخاطرات بسیاری را به همراه دارد.
نظر شما