اقتضای سینمای مستند نشستن روی زخم‌هاست

تهران- ایرنا- یک مستندساز عقیده دارد: اقتضا و کار اصلی سینمای مستند این است که روی زخم‌ها بنشیند و دردها را منعکس سازد؛ سینمای مستند سینمایی بسیار صادق و صمیمی است که چون از دل مردم برآمده وقتی حرف می‌زند، طبیعتاً بر دل هم می‌نشیند.

مرتضی شعبانی مستندساز و مدیر مرکز مستند حقیقت در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در توضیح اهمیت و کارکرد سینمای مستند به صورت عام در دنیا و میزان تحقق این مهم در ایران، گفت: بخشی از این موضوع بحث تاریخ‌نگاری است؛ یعنی مثلاً در صدسال آینده ما ارجاعی به کتاب تاریخ طبری نخواهیم داشت و اگر کسی بخواهد انقلاب اسلامی را ببیند یا با آن فضا آشنا شود، فیلمی چون برای آزادی اثر حسین ترابی یا فیلم تازه‌نفس‌ها از کیانوش عیاری را می‌بیند.

پس یک کارکرد فیلم مستند، شرح احوالات تاریخی است یعنی ثبت حوادث اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری زمانه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم که بخشی از آن در مستندهای سیاسی است و برخی در مستندهای اجتماعی.

وی ادامه داد: بر این اساس مجموعه فیلم‌هایی که ما امروز می‌سازیم، راش‌هایی می‌شوند که فردا در خدمت فیلم‌سازان بعدی قرار می‌گیرند.

فیلم‌هایی که از جنگ هشت‌ساله ما ساخته شده است در زمان خود کارکردی داشته است؛ در این مفهوم که مثلاً در این دست آثار کارکردی خبری وجود داشته که در عملیات فتح المبین چه چیزی آزاد شده است.

شعبانی تاکید کرد: امروز اما مرور این آثار برای ما کارکرد دیگری دارد؛ یعنی وقتی می‌خواهیم برگردیم و تحلیل کنیم و سؤالاتمان را در مورد جنگ بپرسیم، فیلم‌های مستند مدخلی برای این ارجاعات است.

وجه قابل‌توجه سینمای مستند که متأسفانه در ایران مهجور مانده، وجه آسیب‌شناسی و انتقادی آن است. وجهی که ممکن است موردپسند مدیران نباشد ولی هم مردم به آن نیاز دارند و هم آیندگان و هم کسانی که مسائل روز جامعه برایشان اهمیت دارد. اقتضا و کار اصلی سینمای مستند این است که روی زخم‌ها بنشیند و دردها را منعکس سازد؛ کار سینمای مستند، کار بیلانی و رفرنسی نیست که تبلیغات کند ما باید توجه کنیم که این سینما تا چه اندازه می‌تواند کارکرد داشته باشد و امور مردم را تسهیل سازد.

اقتضای سینمای مستند نشستن روی زخم‌هاست

تفسیر خلاقانه از واقعیت، رسالت‌ جدی مستندسازان

مدیر مرکز مستند حقیقت در باب اهمیت کار مستند و ماهیت این حرفه متذکر شد: زمانی مستندی راجع به حوزه آبخیزداری در کشور ساخته می‌شود و حرف آن این است که انقدر سد نزنید، چاه‌ها را خراب نکنید و.. ده سال بعد آدم‌ها متوجه می‌شوند که ماجرا تا چه اندازه اهمیت داشته است و مستندسازان ما چقدر خوب توانسته‌اند این را پیش‌بینی کنند.

من در مورد کار خود می‌توانم این را بگویم که تفسیر خلاقانه از واقعیت یکی از رسالت‌های مهم و جدی مستندسازان است؛ یعنی این‌که بتوانند تفسیری خلاقانه از واقعیتی که در جریان بوده یا هست را ارائه دهند. قرار نیست که ما دوربین خود را بازکنیم و گزارش خبری بدهیم.

شعبانی افزود: سینمای مستند و مستندسازی وجهی هنری دارد که این وجه، وجهی بسیار جذاب است؛ در ایران هم خوشبختانه وقتی شما جشنواره حقیقت را می‌بینید، پویایی مستندسازان و جذابیت‌های فراوان این آثار را مشاهده می‌کنید.

عجیب است که سینمای مستند تا به این اندازه پیگیرانه پای به‌پای سینمای داستانی کار می‌کند؛ در جشنواره فیلم فجر ما ۱۰ یا ۱۲ فیلم مستند داریم درحالی‌که سینمای داستانی چیزی حدود ۶۰ فیلم دارند اما می‌بینیم که این ۱۲ فیلم شانه‌به‌شانه آن سینمای بیگ پروداکشن و آن سینمای پرخرج، پرطمطراق و پرسلبریتی و چهره دوام می‌آورد.

وی افزود: سینمای کم بودجه‌ای که از دل مردم است و دستش در جیب نفت نیست و سینمایی کم‌خرجی است که جای خودش را حفظ کرده و این موضوع اتفاق بسیار درخشانی است که مستندسازان در این چندسال رقم‌زده‌اند.

کلیدواژۀ رسیدن به قلب مردم، صداقت است

شعبانی در ادامه و در پاسخ به این پرسش که چه چیزی باعث شده است که در سال‌های اخیر مردم بیشتری با سینمای مستند و تولیدات این سینما آشنا و به آن علاقمند شوند، تصریح کرد: کلیدواژه ارتباط با مردم و راه رسیدن به قلب مردم صداقت است؛ سینمای مستند سینمایی بسیار صادق و صمیمی است که چون از دل مردم برآمده وقتی از دل حرف می‌زند، طبیعتاً بر دل هم می‌نشیند.

این‌که مردم قبلاً با این سینما آشنایی نداشتند و امروز بیشتر نسبت به آن آگاه شده‌اند از کاهلی ما و مسئولین است. این‌که سینمای مستند اندکی دیر در ایران پا گرفت به این دلیل نبود که ما سینمای مستند نداشتیم که اتفاقاً فیلم‌هایی درخشان داشتیم اما زمان برد و خوشبختانه امروز مردم سینمای مستند را می‌شناسند و حتی شبکه مستند در تلویزیون، شبکه‌ای پرمخاطب است.

وی ادامه داد: من کاری به نگاه سازمانی ندارم چراکه هر جا نگاه سازمانی و بوروکراسی و دستوری باشد کار خراب می‌شود اما هر آنجایی که حرکات جوششی است و مردم پای صحبت مردم می‌نشینند (چون مستندساز خود را هنرمند یا از طبقه‌ای دیگر نمی‌داند بلکه به کف جامعه می‌آید و با آدم‌ها حرف می‌زند) و احساس می‌کنند که هیچ فاصله‌ای وجود ندارد و این دوربین برای بیان دردهایشان حضور دارد، معادله عوض می‌شود.

این بسیار مهم است که مردم ما احساس کنند که تریبونی در فضای هنری دارند و این تریبون متعلق به سینمای مستند است؛ اقبال سالهای اخیر به سینمای مستند یکی به دلیل صداقت فیلم‌ساز و دوم به دلیل مردمی بودن تریبون مستندساز بوده است.

وی تاکید کرد: انحصار باید از بین برود؛ انحصار منظور وجه سیاسی نیست یعنی اگر ما بتوانیم به‌راحتی فیلم‌هایمان را پخش و اکران کنیم اتفاقاً احتیاجی به حمایت‌های دولتی نداریم. پیش‌تر این انحصار در سینمای هنر و تجربه شکست.

وقتی واسطه‌های بین فیلم‌ساز و مردم از بین بروند و به اموراتی تسهیلاتی مانند وی او دی یا تلویزیون بدل شوند یا هنر و تجربه تبدیل به پیشخوان‌هایی برای ارائه فیلم‌های مستند شوند و مردم پول بدهند، بسیاری از مشکلات حل می شوند و اتفاقاً سینمای مستند اگر بتواند اقتصاد خودش را خود به‌خوبی مدیریت کند از پس خودش برمی‌آید چراکه برای مردم خرید بلیت فیلم مستند موضوعی بسیار بدیهی و معمول است و این اتفاق به‌راحتی می‌افتد.

این کارگردان یادآور شد: منتها درجایی که نگاهی ارگانی و سازمانی به همه‌چیز وجود دارد که همه‌چیز را دسته بندی کنیم آنگاه کار سخت می‌شود. اگر سینمای مستند قرار است که منشأ اثر باشد بخشی به سینماگر مستند بازمی‌گردد که صادق باشد و دردهای مردم را به‌درستی منعکس سازد و واقعاً تلاش کند که بر خط عدالت حرکت کند چون سینمای مستند جای لغزنده‌ای است که می‌توانید با یک کادر یا یک تصویر یا یک اتفاق پایتان را بر حقیقت بگذارید و از آن عبور کنید.

تقوای رسانه‌ای داشتن فیلم‌ساز به این موضوع بسیار کمک می‌کند که فیلمش منشأ اثر باشد.

وی افزود: از سوی دیگر برخورداری از جایی که ما بتوانیم فیلم‌هایمان را مانیتور کنیم یعنی چه تلویزیون، وی او دی و هرجای دیگری برای کیفیت و خروجی کار ما مهم است.

یکی از مسائل جدی ما موضوع پخش است وگرنه نه در تولید مشکل داریم نه در محتوا و نه در هیچ‌چیز دیگری. اگر انحصار و حلقه پخش بازتر گردد آن زمان سینمای مستند سینمای تأثیرگذارتری خواهد شد.

جشنواره سینما حقیقت یکی از ویترین‌های درخشان سینمای مستند ایران است

مدیر مرکز مستند حقیقت در انتها و در پاسخ به این پرسش که روند، کیفیت و جریان «سینما حقیقت» را از ابتدا تا به امروز چگونه می بیند، بیان کرد: جشنواره «سینما حقیقت» یکی از بهترین جشنواره‌های ایران است و اگر به من بگویند یک جشنواره را در ایران انتخاب کنم به دلیل پویایی این رویداد، انتخاب من جشنواره سینما حقیقت است.

معمولاً جشنواره‌ها به سمت سانتیمانتالیسم و کارهای تبلیغاتی می‌روند اما جشنواره حقیقت جشنواره‌ای است که استقلال نگاه خود را حفظ کرده و توانسته است با مخاطب عام ارتباط برقرار کند.

وی افزود: یادم هست در ابتدای این جشنواره به‌جز فیلم‌ساز و برگزارکنندگان کسی برای اکران آن حاضر نبود اما در این سال‌ها مردم برای تماشای آثار مستند در صف می‌ایستند و به نظرم این یک دستاورد برای این جشنواره است که ارتقای این جشنواره را نشان می‌دهد و فیلم‌ساز و هنرمند احساس می‌کند که اثرش دیده می‌شود، کار درآمده و درگرفته است.

بر این اساس باید گفت که جشنواره سینما حقیقت یکی از ویترین‌های درخشان سینمای مستند ایران است.

مرتضی شعبانی که مستند مثلث مرگ را، با موضوع عملیات عاشورا به فرماندهی سردار سلیمانی در عراق که به آزادسازی منطقه جرف الصخر از تصرف گروه‌های تکفیری منجر شد، در مقام کارگردان ساخته، طی سال‌های اخیر به خاطر تهیه‌کنندگی مستندهایی همچون الماظا (به کارگردانی علیرضا آل یمین برای موصل (به کارگردانی یحیی محمد علیبیتنا (به کارگردانی مصطفی اشراقمردان زندگی (به کارگردانی یحیی رضایی نجات (به کارگردانی امیرحسین نوروزی، جایی که نبودم (به کارگردانی مصطفی سیفیکویرس، وطن کوچک من (به کارگردانی سعید صادقی) و … نام خود را به عنوان یکی از اثرگذارترین چهره‌های مستندسازی ایران ثبت کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha