حراج هنری تهران در آستانه برگزاری پانزدهمین دورهاش توانسته است در جنگ اقتصادی که بر فضای کشور حکم فرماست، رکود بازار هنرهای تجسمی را بشکند و رونقی به این مارکت بدهد.
آنهم در شرایطی که هنوز ویروس کرونا دست از سر جامعه برنداشته است و بسیاری از محافل هنری به خاطر شیوع این ویروس به تعطیلی رسیدهاند. آنهم حراجی که آثار هنری که در آن به فروش میرسد از همه طیفهای جامعه است و حتی در اقدامی متفاوت، این حراج که بخش خصوصی متولی آن است، توانسته است بیشتر از ارگانهای دولتی که با ردیف بودجههای مشخص درصدد گسترش هنر انقلاب و تبلیغ آثار انقلابی هستند، این مسوولیت را برعهده بگیرد. به عنوان مثال حسن روحالامین، طراح پوستر شهید سردار سلیمانی توانست در این حراج مارکتی به دست آورد، یا اینکه آثار محمد احصایی، کاتب قرآن که در داخل و خارج از ایران آثارش مارکت خوبی دارند در حراج تهران هم فروش خوبی داشته است. حتی شما در این حراج نام محمد فرچشیان، طراح و ناظر ضریح امامحسین(ع) را هم می توانید ببینید. پس بیشک حراج تهران از هر نهاد دولتی یک گام جلوتر است.
در واقع از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون هیچ نهادی موفق نشده بود که بازاری متفاوت و مستقل که در آن همه طیفها حضور دارند را به منصه ظهور برساند که در نهایت منجر به درخشش آثار انقلابی در بازار هنر شود. همه این اتفاقات به این دلیل در حراج تهران به شکل گستردهای دیده میشود که برگزارکنندگان حراج تهران درصدد هستند چراغی که در راه رونق و گسترش بازار هنرهای تجسمی ایران روشن کردهاند، خاموش نشود.
در کنار این تاثیرات، امروز حراج تهران به جایگاهی رسیده است که مورد توجه حراجهای خارجی قرار میگیرد و همین موضوع فرصتی برای دیده شدن آثار انقلابی و جنگ تحمیلی در خارج از مرزهای ایران فراهم میکند. جنگی که متاسفانه با وجود تلاش رسانههای داخلی هنوز در جهان شناخته شده نیست و بسیاری از مردم دیگر کشورها از آن بیخبر هستند. فروش آثار تجسمی این عرصه فرصتی برای مطرح شدن دوباره این رویداد فراهم میآورد. هر کدام از این آثار میتوانند بازگوی جنگ تحمیلی باشند و حراج هنری تهران در این بین میتواند نقش معرفی این آثار به جهانیان را ایفا کند. آثاری که سفیر انقلاب اسلامی هستند و ارزشهای مردم ایران را بازگویی میکنند.
بنابراین حراج تهران امروز فقط یک بازار نیست، یک رونقدهنده بازار هنرهای تجسمی نیست، بلکه این حراج صادرکننده ارزشها و نگاه هنرمندان انقلاب اسلامی ایرانی است. اتفاقی که پیش از این نیفتاده بود و نمیتوانیم جز این رویداد، آن را در جای دیگری ببینیم.
اگر سری به سایت حراج تهران بزنیم و نگاهی به لیست هنرمندان و بازه قیمتگذاری آثارشان بکنیم، متوجه میشویم که حراج تهران کمتر از شرکتهای صنعتی داخلی مانند ایران خودرو یا سایپا تغییر قیمت داشته است. اما این بدین معنی نیست که قیمتگذاری در حراج تهران بهروز نیست. اتفاقاً برعکس، حراج تهران همپای فضای اقتصادی کشور پیش میرود و برگزارکنندگان همواره تلاش میکنند تا قیمتگذاری آثار را بهروز کنند و نگرانیهای هنرمندان را از بابت این موضوع مرتفع کنند. در هر صورت، این حراج قرار است با حراجهای بین المللی که حتی در نزدیکترین کشورهای همسایه برگزار میشوند رقابت کند. بنابراین دور از ذهن نیست که قیمت ارز خارجی و فروش آثار در بازارهای بینالمللی را ملاک قرار دهد. یعنی زمانی که اثری در ایران میلیاردی قیمتگذاری میشود، با توجه به نرخ دلار ممکن است در بازارهای بینالمللی کم قیمت به چشم بیاید. در حالی که همهی ما با نگاهی به لیست فروش آثار تجسمی در حراجهای معروف مانند کریستیز، بونامز، ساتبیز و ... بهراحتی میتوانیم تشخیص دهیم که آثار هنرمندان ایرانی همواره بازار بسیار خوبی داشته و فروش آنان در صدر لیست قرار داشته است. تفاوت اصلی در فروش آثار هنرهای تجسمی ایرانی با دیگر کالاهای ایرانی این است که شاید امروز خود ما که در ایران زندگی میکنیم، خرید نمونههای خارجی بسیاری از کالاها را به ایرانی به خاطر تفاوت کیفیت ترجیح بدهیم. ولی آثار هنرهای تجسمی ما در سطح بالایی قرار دارند. به عنوان مثال شاید ایران خودرو یا سایپا بتوانند در چند کشور توسعه نیافته همسایه خودروهایشان را به فروش برسانند، ولی تاکنون ایران موفق به ساخت هیچ خودرویی نشده است که صادرات گسترده پیدا کند. در حالی که از شرق تا غرب، خریداران، گالریداران، صاحبان موزهها و کلکسیونهای شخصی بسیاری هستند که خواهان آثار هنرمندان ایرانی هستند.
با یک جستجوی ساده متوجه میشوید که قدمت فروش آثار هنرمندان ایرانی در کشورهای مختلف بینالمللی سابقهی دیرینهای دارد. سابقهای قدیمیتر از هنر ادبیات، موسیقی و حتی سینما که این روزها به نظر پر سروصداتر میآید. به همین، اگر شما برای خودروی پراید پولی پرداخت کنید، شاید نتوانید این خودرو را در اروپا یا آمریکا به فروش برسانید و به سرمایه خودتان با کمی سود برسید، ولی قطعاً یک اثر هنری ایرانی از یک هنرمند شناخته شده در هر کشوری قابل معامله است. و چه بسا با قیمتی به مراتب بیشتر از کشور خودش. از این روست که اگر ما به دنبال رونق بازار هنرهای تجسمی ایران هستیم، نباید بگذاریم که ارزش این آثار در کشور خود این هنرمندان نادیده گرفته شود و آثارشان کم ارزش فروخته شود. چرا سودی که قرار است از فروش آثار هنرمندانی که در این آب و بوم زیستهاند به دست بیاید را باید دو دستی تقدیم دیگران کنیم؟! یک اثر هنری حداقل ۱۰۰ سال عمر میکند و آثار هنری معروف طی سالیان در کشورهای بسیاری چرخیدهاند. پس چه بهتر که پیش از خروج این آثار که بخشی از طبیعت بازار هنرهای تجسمی است، آنها در ایران به فروش خوبی برسند. فروشی که اگر ۵۰ سال بعد به آن نگاه کردیم، برای اولین فروشندگانش احساس تأسف نکنیم.
حراج تهران تلاش دارد تا نقطه امید و عطفی در دل تاریخ هنرهای تجسمی معاصر ایران باشد. نقطهای برای اتکای هنرهای تجسمی. نقطهای که همگان بدانند میتوانند با حضور در این حراج به بازارهای بهتر و بزرگتر دسترسی پیدا کنند. کارشان را گسترده کنند. و از اینکه میتوانند در کشور خودشان هم به موفقیت برسند لذت ببرند.
نظر شما