به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، مریلا زارعی این روزها در پایان سومین دهه حضور حرفهای خود مقابل دوربین سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی قرار دارد. بازیگری که خیلی زود توانست قابلیتهای پیدا و پنهان خود را به جامعه سینمایی کشور و مخاطبان آن بشناساند و تجربیات متفاوتی را با کارگردانان مختلفی سپری کند. به همین دلیل، اصلا جای تعجب ندارد که کارنامه او طی ۳ دهه اخیر با نامهایی چون مسعود کیمیایی، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، ابراهیم حاتمیکیا، حسن فتحی، سیدضیاءالدین دری، پوران درخشنده، تهمینه میلانی، رضا میرکریمی، مهدی فخیمزاده و بسیاری از کارگردانان دیگر عجیبن شده باشد.
زراعی ازجمله معدود بازیگران زن سینمای ایران است که توانسته تجربه حضور موفق در ملودرامهای اجتماعی، سینمای دفاع مقدس و آثار کمدی را در سطوح بالا داشته باشد. انعطاف بسیار خوبی که زارعی در پذیرش نقشهای متفاوت از خود نشان داده و متعاقبا، ابتکارهای حسی و تکنیکی او در ایفای نقشها، از وی یک چهره محبوب در سینمای ایران پدید آورده است. ضمن اینکه انتخابهایی درست سبب شده تا مسیر حرفهای زارعی در طول سه دهه اخیر، افول چندانی را تجربه نکند.
زارعی این روزها در تجربهای جدید، هناس را به روی پرده دارد؛ فیلمی که اگرچه یک مینیبیوگرافی از واپسین ماههای زندگی شهید داریوش رضایینژاد محسوب میشود اما شالوده ساختاری فیلم بر مبنای مجاهدتها و از خود گذشتگیهای همسر وی در بیرون کشیدن رضایینژاد از فضایی است که وی را نگران کرده است.
زارعی البته پیشتر، شمایلی از چنین نقشی را در دستهای خالی ابوالقاسم طالبی، در کسوتی متفاوت ایفا کرده بود اما تفاوت این دو نقش، در مهندسی و کنترل هیجان درونگرایی است که نباید چندان به چشم اطرافیانش بیاید. فارغ از خطکشیهای محتوایی که وی را در قالب داستانی به جلو پیش میراند و راوی حدیثنفس او در یک طیطریق عاشقانه است اما نمیتوان از خلاقیتهای بدیع او در باورپذیر کردن بیشتر نقش گذشت.
شهره در یکسوم ابتدایی هناس، یک روند درونریز از یک ترس آگاهانه را بارور میکند، در نیمههای فیلم، این روند، طی بروز مشکلاتی، با وجوه بیرونی اجرا، به شکل بارزتری به مخاطب منتقل شده و در یکسوم پایانی که گونهای آرامشخاطر بر فضای فیلم مستولی میشود، شاهد اکتهای هیجانی یکباره از کاراکتر شهره هستیم که اوج آن در سکانس ترور شهید رضایینژاد و آن بهرهمندی درست از زبان بدن است که حتی بیش از فاجعه ترور، مخاطب را تحتتاثیر قرار میدهد. این واکنش سبب میشود تا هناس، میخ غافلگیری خود را در این سکانس مهم، به خوبی به زمین زده و به یک فینال تاثیرگذار برسد.
این روند مبتکرانه در بازی زارعی، طی یک دهه اخیر، بروز بیشتری داشته و سبب شده تا مخاطب، در بسیاری از فیلمها و سریالها این بازیگر، شاهد نوآوریهای ملموسی باشد که به تکمیل چرخه شخصیتپردازی، کمک قابلتوجهی میکند. همچنانکه این روزها، زارعی، نقشآفرینیهای متفاوتی را در قالب مهدعلیای سریال جیران و روحانگیز سریال نوبت لیلی تجربه کرده است.
البته که دوری زارعی از فضای حاشیه، یکی دیگر از علل موفقیت او در سینمای ایران بوده است. وی در تمام این سالها، تنها با نقشهایش محک زده شده و با دوری آگاهانه از فضاهای حاشیهساز، ترجیح داده تا تمام تلاش خود را بر روی عملکرد هنری معطوف کند.
طبیعتا بازیگری با این مختصات، همواره نوآوریهایی برای انتخابهای جدید خود دارد؛ عنصری که در این روزگار پرتکرار در حوزه بازی، به عنوان هسته جریانساز یک ذهن سیال، با اقبال بالایی از جانب مخاطبان و منتقدان مواجه میشود.
نظر شما