به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، برخلاف آن چیزی که اخبار زرد همواره از ورود اتفاقی الناز شاکردوست به سینما خبر میدهند، این بازیگر، با علاقه و ممارست، قدم در وادی بازیگری گذاشت. نخستین تجربه سینمایی شاکردوست به سال ۸۲ و فیلم تجربی اینجا، آخر دنیا بازمیگردد که به کارگردانی مشترک شراره یوسفینیا و ابراهیم بخشی ساخته شد.
فیلمی که البته در همان زمان به روی پرده نرفت و اتفاقی را در روند حرفهای شاکردوست رقم نزد. این بازیگر در ادامه، کمی خوششانس بود که به کیومرث پوراحمد معرفی شد. پوراحمد در سال ۸۲ برای فیلم گل یخ، به دنبال چهره جدیدی میگشت تا نقش مقابل محمدرضا گلزار را بازی کند. در همان نخستین دیدار و نخستین تست، شاکردوست برای این نقش انتخاب میشود و این اتفاق، به پل بزرگ ورود این بازیگر به دنیای حرفهای سینما تبدیل میشود. فیلمی که در گام بعد، به اکران نوروزی میرسد و موفق میشود با بیش از ۵۳۰ هزار مخاطب و ۳۴۱ میلیون تومان فروش، به یکی از پرفروشهای سال نیز تبدیل شود.
علاوه بر این فیلم، شاکردوست در همان سال ۸۳، تجربه بازی در دو فیلم عروس فراری و مجردها را نیز پشت سر میگذارد. عروس فراری با ۶۵۳ هزار مخاطب، ۴۲۷ میلیون تومان و مجردها نیز با ۹۱۳ هزار مخاطب، ۶۲۵ میلیون تومان در گیشه فروش میکند. بنابراین رونمایی از الناز شاکردوست برای سینمای ایران، ۲ میلیون نفر را به سینماها کشانده و ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان را نیز نصیب گیشه سینماهای سال ۸۴ میکند. یک ورود رویایی برای یک بازیگر نوظهور.
این مسیر سینمایی برای شاکردوست، با بازی در فیلمهایی چون خدا نزدیک است در سال ۸۵ و در میان ابرها و باد در علفزار میپیچد در سال ۸۶، حرفهایتر میشود. تمایل سوپراستار جدید سینمای ایران به بازی در فیلمهای هنری، نشان داد که دید او به سینما، فراتر از بازی صرف در آثار تجاری و گیشهای است. شاکردوست اشتباه بسیاری از سوپراستارهای پیش از خود را تکرار نکرد و با بازی در این فیلمها، شمایلی دیگر از توانمندیهای خود را به منصه ظهور رساند.
همچنین، این سیگنال را برای کارگردانان اجتماعیساز فرستاد که علاقمند به نقشآفرینی در چنین آثاری است. خیلی زود بازی در آثار اجتماعی را نیز به رزومه خود افزود تا تقریبا بازی در تمامی گونههای رایج سینمای ایران از کودک و نوجوان گرفته تا وحشت، ملودرام و سینمای اجتماعی را تجربه کرده باشد. جالب آنکه حضور شاکردوست در تمامی این پروژهها، اتفاق مهم آن پروژه بود و عامل مستقیمی برای دیده شدن و فروش بالای آن کار.
از ابتدای دهه ۹۰ و به طور مشخص از سال ۹۳، شاکردوست عمدتا در آثار اجتماعی و درامهای مهم بازی کرد. اگر مطرب را از این فهرست فاکتور بگیریم، مابقی کارهای شاکردوست، تماما آثاری در حوزه سینمای جدی است. زیست ۸ ساله وی در این گونه، از شاکردوست بازیگری را به تصویر کشید که علیرغم در مشت گرفتن گیشه با آثار کمدی و عاشقانه، از توان جذب مخاطب با آثار اجتماعی و درامهای خانوادگی نیز برخوردار است.
بازیگری که به مرور زمان، تکنیکهای بازی را فرا گرفت و چون از همان ابتدا، بازیگری در خدمت احساس بود، توانست ملغمه خوبی از دو پارامتر تکنیک و احساس را چاشنی بازی خود کند تا به چنین درکی از بازیگری برسد. شیوه پینگپونگی خوبی در انتقال آنی احساس و تکنیک از خود نشان داده و این مولفه را بارها در تکسکانسها ثابت کرده است.
این هوشمندی سبب شده تا شاکردوست امروز، هیچ شباهتی به آن بازیگر جوان و جویای تجربه ابتدای دهه ۸۰ نداشته باشد. گرچه که در تمامی این سالها تلاش کرد تا با انتخابهای درست خود، قدمهای بلندی در مسیر پیشرفت خود بردارد. قدمهایی که هر چه وی را به جلوتر کشاند، تجربه همکاری با کارگردانان بزرگتری را برای شاکردوست به همراه آورد.
البته که دوری این بازیگر از حواشی مرسوم دنیای سینما و سبک کاری این بازیگر نیز دیگر مولفهای است که سبب شده تا او در تمام این سالها، بازیگر محبوبی بماند.
شاکردوست، این روزها، رومنس تیتی را به روی پرده دارد. فیلمی که گوشه دیگری از توانمندی این بازیگر را به نمایش گذاشته است. فیلمی که در این روزهای راکد سینما، طی ۵ روز نخست نمایش خود، بیش از ۶۶ هزار نفر را به سینماها کشانده و بالغ بر ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان نیز فروش داشته است تا یک رکورد چشمگیر از خود در اکران ۱۴۰۱ به جا بگذارد.
بازیگری که از سال ۸۶ تا به امروز، تجربه چندین بار نامزدی دریافت سیمرغ و یک بار دریافت آن برای شبی که ماه کامل شد را از سر گذرانده، تاکنون موفق به دریافت جوایزی از جشنواره سان فرانسیسکو، جشن حافظ و جشن منتقدان شده است.
در این مسیر، امیدهای بسیاری به پروژههای بعدی شاکردوست وجود دارد. امیدهایی که سبب میشود تا هر پروژه جدید این بازیگر، تا اندازههای یک غافلگیری بزرگ برای مخاطبانش جلوه کند. مخاطبانی که دایره آن از تماشاگران عادی تا منتقدان و سینماگران کشور گسترده است و حال آنکه مگر چند بازیگر زن تا بدین اندازه میتوانند برای مخاطبان خود، چنین غافلگیری بزرگی داشته باشند؟
نظر شما