مصطفی راضیجلالی درباره ویژگیهای آثار حسین منزوی و تاثیر آن بر ادبیات به خبرنگار ایرنا اظهار کرد: بزرگترین ویژگی آثار منزوی این است که در دورهای که غزل به سمت انزوا میرفت، یعنی ابتدای دهه ۷۰، منزوی با انتشار غزلهایی که کارکردهایی امروزی داشت، غزل را از انزوا نجات داد. منزوی قابلیتهای جدیدی را وارد غزل کرد و شعر را از دو انحراف نجات داد.
این شاعر درباره دو خطری که سبک غزل را تهدید میکرد، گفت: در دورهای شاعران معاصر به شعر سبک هندی التزام نشان دادند که بیشتر کاری مینیاتوری در شعر بود، از سمت دیگر افرادی سعی میکردند غزل را به حاشیه برانند و در قالب اشعاری که صرفا زبانی باشد آثاری تولید میکردند. در نتیجه به غزل معاصر فشار میآوردند و به آن لطمه میزدند.
شاگردان منزوی دانش ادبی را از او یاد گرفتند که منتج به خلق آثار ماندگار در شعر و غزل معاصر شد
جلالی با تاکید بر اینکه حسین منزوی غزل را از دو تهدید نجات داد، توضیح داد: حسین منزوی غزل را از این دو خطر دور کرد یعنی هدایت شعر به سمت مینیاتور و نقاشی که به سبک هندی معروف بود و همچنین بردن شعر به سمت کارکردهای زبانی این روش در اشعار سپید که عمدتا با ظرفیتهای زبانی ارائه میشد، شکل میگرفت. این کار بزرگی بود و باعث شد شاعران امروزی با ظرفیتهای جدیدی از شعر آشنا شوند. تا جایی که شاعران بعد از منزوی با ظرفیتهایی از شعر آشنا شدند که در شعر منزوی هم نبود. به عبارتی از منزوی هم جلوتر رفتند. شاگردان منزوی دانش ادبی را از او یاد گرفتند که منتج به خلق آثار ماندگار در شعر و غزل معاصر شد.
ترجمه تنها عامل در جهانی شدن شعر نیست
جلالی که در حوزه شعر سپید آثار ماندگاری دارد، درباره قابلیت جهانی شدن شعر سپید و محدود بودن غزل از این منظر بیان کرد: اگر نگاه ما به جهانی شدن شعر به معنای ترجمه شدن شعر به زبانهای دیگر باشد، شعر آزاد به این دلیل که برخی از محدودیتهای غزل را ندارد، سادهتر به زبان دیگر ترجمه میشود. اگر توجه کنید ترجمهای که از شعر حافظ شده در ساختار آزاد ارائه شدهاست، زیرا اوزان عروضی و اوزانی که در شعر فارسی وجود دارد، قابلیت برگرداندن به دیگر زبانها را ندارد.
این شاعر با تاکید بر اینکه ترجمه تنها عامل در جهانی شدن شعر نیست، ادامه داد: اگر جهانی شدن را به ترجمهپذیر بودن شعر بدانیم، غزل قابلیت جهانی شدن ندارد اما اینطور نیست، زیرا ترجمه فقط یکی از مولفههای شعر برای انتقالپذیر کردن آن است. ظرفیتهایی در شعر منزوی وجود دارد که اگر فردی به زبان مبدا یعنی فارسی و زبان مقصد که میتواند هر زبانی باشد و شعر به آن زبان ترجمه شده است، مسلط باشد، حتما میتواند ارائه خوبی از شعر منزوی و کلاسیک بدهد.
اوزان عروضی و اوزانی که در شعر فارسی وجود دارد، قابلیت برگرداندن به دیگر زبانها را ندارد
او با بیان اینکه جهانی شدن را نباید صرفا را به قابلیت ترجمه شعر دید، افزود: اگر کسی شعر منزوی را به شکل کامل بشناسد و به غزل منزوی و شعر معاصر به زبان مقصد تسلط کامل داشتهباشد، حتما میتواند ارائه کافی از ترجمه شعر انجام بدهد.
جلالی با اشاره به اینکه نزدیکترین زبان به زبان فارسی، زبان عربی است، گفت: در برخی از شعرهای عربی کاملا مشخص است که تکنیکها و مضامینی که در شعر منزوی آمده بازسرایی شدهاست. البته باید توجه داشت برای جهانی شدن شعر ما جهان عرب هم جهان کوچکی نیست. همچنین مترجمان زبانهای دیگر میتوانند از ظرفیتهای شعر ما استفاده کنند، البته به شرطی که بخشهای پژوهشی و شکافتن شعر منزوی را به دقت طی کنند و آن را به زبانهای دیگر بسپارند.
در انتخاب ترانه حتما سلیقه فرد سرمایهگذار دیده میشود
به گفته جلالی آثار باقیمانده از منزوی این امکان را دارند که از آنها بیشتر در موسیقی و دیگر هنرها استفاده شود.
او ادامه داد: اگر بخواهم غزلسرایان معاصر را نام ببرم، افرادی مانند امیرهوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی، قیصر امینپور، حسین منزوی و ... قلههای غزل معاصر هستند. خواندن غزلهای این شاعران بسیاری از ظرفیتهای شعر و غزل معاصر را برای ما نمایان میکند.
این شاعر با بیان اینکه ترانه محصولی است که افرادی غیر از شاعران در انتخاب آن برای تبدیل به آلبوم موسیقی تاثیرگذار هستند، ادامه داد: انتشار ترانه و تبدیل آن به آلبوم موسیقی نیازمند سرمایهگذاری مالی است. در نتیجه در انتخاب ترانه حتما سلیقه فرد سرمایهگذار دیده میشود. به همین دلیل بهتر است پیش از تولید یک آلبوم موسیقی با پژوهشگران درباره آن شاعر یا نزدیکان شاعر مشورت شود. زیرا این افراد میتوانند درانتخاب آثار فاخر نظر دقیقتری داشتهباشند. همچنین اگر شاعر در قید حیات باشد، میتوان از او کمک گرفت.
او تاکید کرد: این وظیفه ما است که در حفظ، نگهداری و گسترش دستاوردهای منزوی سهم خود را ایفا کنیم.
حسین منزوی در نخستین روز از پاییز ۱۳۲۵ خورشیدی در زنجان متولد شد. منزوی پس از انقلاب به زادگاهش زنجان برگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. او در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت و سپس برای خاکسپاری به زادگاهش منتقل شد. جمله حکشده بر روی سنگ مزار او مصرع یکی از غزلهایش است: «نام من عشق است، آیا میشناسیدم؟»
منزوی از جمله برجستهترین شاعران و ادیبان معاصر به شمار میآید که در سرودن قالبهای کلاسیک همچون غزل تبحر فراوانی داشت و به گفتن شعر در سبکهای مدرن نیمایی و سپید اهتمام می ورزید. منزوی حافظ و نیما یوشیج را میستود و از میان اساتیدش بیش از همه شیفته مهدی اخوان ثالث بود.
نظر شما