امروز ششم مهر ماه مصادف با نخستین روز از ماه ربیع الاول و سالروز هجرت رسول اکرم (ص) از مکه به مدینه و یادآور لیله المبیت است که امیرمومنان (ع) با ایثار جان خود، در بستر پیامبر (ص) خوابیدند. به همین مناسبت به چند نکته درباره هجرت در آموزه های دینی اشاره می کنیم.
عوامل مختلفی ممکن است موجب هجرت انسان شود اما قرآن از آن هجرتی به نیکی یاد می کند که برای رضای خدا و به سوی سرزمینی باشد که بتوان در آن، دین خویش را حفظ و آموزه های اسلام را اجرا کرد.
قرآن کریم در سوره نساء آیه ۱۰۰ به مسلمانان دستور می دهد که اگر در جامعه ای، نمی توانند وظیفه خویش را انجام دهند، باید به منطقه ای امن هجرت کنند. زیرا اسلام محدود به مکان و محیطی معین نیست. بنابر این علاقه به زادگاه و امثال آن، نمی تواند عذری برای هجرت نکردن باشد.
در آیه ۵۶ سوره عنکبوت آمده است: ای بندگان من که ایمان آورده اید و هم اکنون برای وظایف دینی خود، تحت فشار دشمن هستید، زمین من وسیع است. به جای دیگر هجرت کنید و تنها مرا بپرستید.
از جمله نکاتی که می توان از آیه ۴۱ سوره نحل درباره هجرت برداشت کرد، این است که شخص مسلمان نباید میدان را خالی کند بلکه باید تا آنجا که ممکن است در مقابل سختی ها ایستادگی کند و هرگاه که تحملِ آزار دشمن، ثمری جز جرات یافتن و جسارت او و نیز تضعیف مسلمانان نداشت، باید هجرت کرد و با هجرت قدرت بیشتر به دست آورد و حق را برپا کند.
از نظر اسلام، هجرت تنها به هجرت مکانی خلاصه نمی شود بلکه قبل از آن باید هجرتی روحی داشت، هجرتی از تاریکی به سوی نور و دوری جستن از آنچه با کمالات انسانی مغایر است. حضرت علی (ع) درباره مهاجر واقعی فرمود: مهاجران واقعی، آنانند که از گناهان، هجرت می کنند و مرتکب آن نمی شوند.
نخستین هجرتی که در اسلام صورت گرفت، هجرت گروهی از مسلمانان، اعم از زن و مرد، به سرزمین حبشه در سال پنجم بعثت به دعوت عمومی پیامبر (ص) بود. مسلمانان برای رهایی از چنگال مشرکان قریش و به جا آوردن وظایف دینی خود، به دستور پیامبر (ص) مکه را به قصد حبشه ترک کردند و همان گونه که پیش بینی می کردند، توانستند در آنجا با آرامش زندگی کنند و به خودسازی و تکالیف خود بپردازند و این هجرت، به نام هجرت اول معروف شد و هجرت دوم در پایان سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد که رسول خدا (ص) به دنبال نقشه کفار قریش برای قتل ایشان و به فرمان الهی، از مکه به مدینه هجرت کردند.
انواع هجرت
یک کارشناس مذهبی از هجرت پیامبر اکرم (ص) به عنوان درسی برای دلکندن از برخی ویژگیهای ناپسند یاد کرد و گفت: یکی از اقسام هجرت این است که به سمت صفات مورد رضایت الهی برویم.
حجت الاسلام عباس ابن علی در گفت و گو با خبرنگار معارف ایرنا اظهار داشت: ماه ربیع الاول یادآور هجرت پیامبر اکرم (ص) و یاران آن حضرت از مکه به مدینه است. هجرت از نظر لغت ضد واژه وصل و به معنای جدایی است. این جدایی ممکن است به زبان یا قلب یا بدن باشد ولی در هر صورت وقتی بین یک شخص و آنچه به آن انس دارد، این جدایی اتفاق افتاد، به آن هجرت گفته می شود.
وی افزود: در آیه دهم سوره مزمل آمده است و اهجرهم هجرا جمیلا یعنی ای پیامبر از آنها فاصله بگیر؛ فاصله گرفتنی زیبا. هجر در این جا به معنای فاصله گرفتن است. در آیه ۳۰ سوره فرقان نیز می خوانیم ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا که در اینجا گله ای از رسول خدا (ص) مطرح می شود و آن فاصله گرفتن مردم از قرآن کریم است. در آیه پنجم سوره مدثر می فرماید و الرجز فاهجر یعنی از پلیدی دوری کن. آیه ۲۶ سوره عنکبوت نیز به مفهوم هجرت اشاره دارد.
این کارشناس مذهبی، هجرت را به هجرت مکانی و معنوی تقسیم کرد و گفت: گاهی انسان از یک مکانی به مکان دیگر هجرت می کند و گاهی هجرت معنوی صورت می گیرد. مثلا در روایتی آمده است هجرت آن است که انسان از کارهای زشت فاصله بگیرد. ممکن است انسان به گناه انس بگیرد و اگر از این مانوس خود دل بکند و به سوی تقوا و اعمال نیک برود، این نیز نوعی هجرت است. چون از محبوب و مانوس خود به خاطر خدا دل کنده است.
ابن علی ادامه داد: از پیامبر اعظم (ص) در مورد بهترین هجرت پرسیدند که آن جضرت فرمود ان تهجر ما کره ربک؛ بهترین هجرت آن است که از آنچه خدای تو نمی پسندد، هجرت کنی یا در جایی دیگر فرمود المهاجر من هجر السیئات و ترک ما حرم الله مهاجر کسی است که از گناهان هجرت کند و آن چه را خدا حرام کرده، ترک کند. گاهی لازم است از برخی صفات و ویژگی هایی که با آنها انس گرفته ایم، دل بکنیم و به سمت صفات بهتر برویم. یعنی ممکن است با برخی اعمال و ویژگی ها مانند غیبت کردن، اهانت کردن به دیگران و نسنجیده حرف زدن انس گرفته باشیم که باید از این صفات باید جدا شویم و به سمت صفاتی برویم که بیشتر مورد رضایت الهی است و این کار نیز یکی از اقسام هجرت است.
هجرتی که سرآغاز تاریخ اسلام شد
در سال سیزدهم بعثت، پس از اینکه گروهی از مردم مدینه در پیمان عقبه دوم با پیامبر(ص) عهد بستند که از جان ایشان حفاظت کنند، آزارها و فشارهای مشرکان بر مسلمانان مکه افزایش یافت. به همین علت رسول خدا (ص) آنان را به هجرت به مدینه فرمان داد. آنان در گروه های چند نفره و برخی به صورت فردی، مخفیانه و آشکارا به مدینه هجرت کردند. قریش احساس خطر کرد و منافع خویش را در معرض تهدید مسلمانان دید. به همین دلیل ۴۰ نفر از بزرگان قریش در محلی به نام دارالندوه» یعنی محل برپایی جلسات مشورتی بزرگان مکه، گردهم آمدند و پیشنهادهایی را مطرح کردند که در نهایت این پیشنهاد پذیرفته شد که از هر قبیله، مردی دلاور انتخاب شود و سپس به اتفاق، با شمشیرهایشان شبانه بر پیامبر(ص) حمله کنند و او را در بستر، به قتل برسانند و زمان اجرای این نقشه، شب اول ربیع الاول مقرر شد.
حضرت علی(ع) درباره چگونگی اطلاع یافتن پیامبر(ص) از نقشه مشرکان فرمود: جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و او را از نقشه، آگاه کرد. همچنین او را از شبی که آنان گردهم می آیند و از ساعتی که بر بسترش هجوم می آورند، خبر داد. سپس جبرئیل پیامبر(ص) را به بیرون رفتن از خانه به سوی غار در وقت معین، فرمان داد.
حجت الاسلام سید هاشم رسولی محلاتی در کتاب زندگانی حضرت محمد(ص) نوشت: در همان شبی که ۱۰ نفر یا به نقلی ۱۵ نفر از قبیله های مختلف شمشیرهای خود را برای کشتن رسول خدا(ص) در پشت خانه پیامبر آماده کرده بودند؛ جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و توطئه مشرکان را به اطلاع پیامبر (ص) رساند.
آیه ۳۰ سوره انفال در این ارتباط می فرماید: (به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیافکنند یا به قتل برسانند و یا (از مکه) خارج کنند. آنها چاره میاندیشیدند (و نقشه میکشیدند) و خداوند هم تدبیر میکرد و خدا بهترین چاره جو و تدبیرکننده است. از طرف دیگر با توجه به اینکه خانه های مکه در آن زمان دیوارهای بلند نداشته و مردم از خارج خانه می توانستند رفت و آمد افراد خانه را زیر نظر بگیرند، رسول خدا(ص) باید مردی را به جای خود در بستر بخواباند تا مشرکان نفهمند او در بستر مخصوص خود نیست و کار به تعویق نیفتد، البته انتخاب چنین فردی آسان نبود. زیرا این مرد باید شخصی فداکار و از جان گذشته و مؤمن و از نظر خلقیات و حرکات نیز همانند رسول خدا(ص) باشد و تمام خطرهای این کار را بپذیرد.
پیغمبر به فرمان خدا، علی(ع) را برای این کار انتخاب کرد و حضرت علی(ع) حاضر شد تا این ماموریت خطیر را انجام دهد و تا این حد به خدا و پیغمبرش ایمان داشته و در این راه فداکار باشد. در چنین شرایطی بود که آیه ۲۰۷ سوره بقره در باره ایثار امیرمومنان(ع) نازل شد که اشاره دارد: بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی در لیله المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر) جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
کفار قریش برای اجرای نقشه قتل پیامبر(ص) شبانه خانه او را محاصره کردند و صبح دم یورش بردند اما حضرت علی(ع) را در بستر رسول خدا(ص) یافتند و آن زمان بود که از هجرت پیامبر مطلع شدند. لذا تمام توان و امکانات خود را برای یافتن پیامبر (ص) به کار گرفتند.
ابوجهل صد شتر با ارزش را به عنوان جایزه یابنده پیامبر (ص) یا خبردهنده از مخفیگاه ایشان، قرار داد. قریشیان از بهترین ره یاب آن ناحیه که ابوکرزه نام داشت، استفاده کردند. او رد پای پیامبر (ص) را تا غاری که آن بزرگوار در آن بود، دنبال کرد اما کفار با دیدن تار تنیده بر دهانه های غار و لانه کبوتر در پایین آن، از رفتن به درون آن صرفنظر کردند و این چنین جان پیامبر(ص) از خطر مصون ماند. کفار سه روز در پی آن حضرت بودند و چون او را نیافتند، از جست وجو دست کشیدند.
هنگامی که رسول خدا (ص) به قصد هجرت از مکّه به سوی مدینه میآمد، به سر زمین جحفه رسید و به یاد مکه افتاد و اندهگین شد. در این زمان بود که جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و پرسید آیا به راستی به شهر و زادگاهت اشتیاق داری؟ و پیامبر فرمود آری! جبرئیل آیه ۸۵ سوره قصص را نازل کرد و گفت خدا این پیام را برای تو فرستاده «آن کس که این قرآن را بر تو فرض کرده، تو را به سر زمین اصلی ات باز میگرداند.» مفسران معتقدند این آیه یکی از پیشگوئی های اعجازآمیز قرآن است که چنین خبری را بطور قطع و بدون هیچ قید و شرط بیان کرده که بعد از مدت کوتاهی تحقق یافت.
مشکلات هجرت مسلمانان به مدینه
حجت الاسلام ابن علی درباره مشکلات هجرت مسلمانان به مدینه گفت: مسلمانان برای هجرت از مکه به مدینه مشکلات طاقت فرسای بسیاری داشتند. مثلا زمانی که مشرکان مکه خبردارد می شدند، افرادی می خواهند از مکه هجرت کنند، آنان را زندانی می کردند تا امکان هجرت نداشته باشند و برخی افراد را در راه مدینه دستگیر کرده و آنان را مورد شکنجه و آزار قرار می دادند و حتی امول برخی افراد را غارت می کردند تا آنان از طریق خانواده تحت فشار قرار بگیرند و نتوانند هجرت کنند.
وی ادامه داد: در تاریخ آمده است شخصی به نام عیاش بن ابی ربیعه به مدینه هجرت کرد و ابوجهل و برادرش حارث بعد از هجرت ابن ابی ربیعه به یثرب آمدند و او را آزار و اذیت روحی کردند؛ به گونه ای که احساسات او را تحریک کردند و گفتند مادرت نگران است و دائم گریه می کند و در نهایت او را فریب داده و مجبور کردند به سمت مکه برگردد ولی زمانی که به سمت مکه حرکت کرد، در راه دست و پای او را بستند و در مکه او را محبوس کردند تا نتواند در مدینه بماند. همچنین مشرکان مکه شخصی به نام صهیب رومی را که قصد هجرت داشت وادار کردند تا تمام اموال خود را در اختیار آنان قرار دهد و زمانی که به مدینه هجرت کرد، پیامبر اکرم (ص) به صهیب فرمود تو سود خوبی کردی و ضرر نکردی که تمام اموالت را از دست دادی ولی از رسول خدا دست نکشیدی.
دلایل هجرت پیامبر(ص) به مدینه
ابن علی به دلایل هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه اشاره کرد و تشکیل حکومت اسلامی را مهمترین دلیل هجرت پیامبر (ص) دانست و افزود: پیامبر و مسلمانان از حکومت طاغوت به حکومت الهی هجرت کردند. حکومتی که طاغوتیان حاکم آن باشند و استعدادهای مردم در راه طاغوت خرج می شود با این هجرت به حکومت الهی تبدیل شد تا استعدادهای مردم و توانایی ها جامعه در راه خدا هزینه شود و هدف از این هجرت اقامه توحید در جامعه بود.
مدیر حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان کاشان افزود: رسول خدا (ص) توحید را از سینه های اشخاص بیرون آورده و اجتماعی کردند. پیامبر دانه های توحید را در مکه در دل مردم کاشتند؛ مثل شخصی که گیاهی را در داخل گلدانی می کارد و زمانی که آن گیاه مقداری رشد کرد، نیاز به تعویض گلدان دارد تا فرصت و امکان رشد بیشتری داشته باشد. نام شهر یثرب نیز بعد از هجرت پیامبر به مدینه تغییر کرد.
وی افزود: مسلمانانی که بذر اسلام و توحید در دل های آنها در مکه کاشته شده بود، نیاز داشتند که مهاجرت کنند تا درخت اسلام شاخ و برگ ها و ریشه های خود را بیشتر بگستراند و اسلام به عنوان یک دین اجتماعی و در نهایت یک اسلام جهانی مطرح شود. در واقع هجرت همان تکمیل کردن بخشی از تشکیل تمدن اسلامی بود که یکی از ارکان تشکیل تمدن اسلامی این است که دین به صحنه اجتماع بیاید و مردم در مناسبت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دینمدار باشند و همه این ها بر اساس دین و رضایت خدا باشد.
این پژوهشگر مذهبی ادامه داد: یکی دیگر از مهمترین دلایل هجرت پیامبر، سختگیرهای بسیاری بود که از طرف مردم مکه و به ویژه قریش نسبت به پیامبر و مسلمانان صورت می گرفت و آنان را مورد آزار قرار می دادند. از طرف دیگر آمادگی مردم یثرب که برخی از آنان اسلام آورده بودند و اسلام در آن شهر رسوخ کرده بود، باعث شد تا پیامبر به مدینه هجرت کند.
وی افزود: هر سال که مردم مدینه برای انجام دادن اعمال حج به مکه می رفتند، پیامبر (ص) با آنان صحبت و اسلام را به آنان معرفی می کردند و حتی در تاریخ نوشته اند که این برنامه از دو نفر شروع شد و زمانی که این دو نفر به مکه آمدند و سخنان دلنشین پیامبر را شنیدند، مسلمان شدند و به تبلیغ اسلام در مدینه پرداختند و سال بعد چند نفر را با خود به مکه آوردند و به این ترتیب تعداد مسلمانان کم کم در مدینه افزایش یافت و این موضوع اهمیت تبلیغ فردی را نشان می دهد که گاهی وقت می گذاریم و با یک نفر درباره اعتقادات و توحید صحبت می کنیم تا آن شخص رشد پیدا کند و مبلغ اسلام شود. همین تبلیغ فردی زمینه ای برای هجرت پیامبر از مکه به مدینه را فراهم کرد و از دلایل دیگر نیز پیمانی به نام عقبه بود که بین پیامبر و مردم مدینه بسته شده بود و مردم یثرب متعهد شده بودند تا از پیامبر و مسلمانان دفاع کنند که این مسائل بیشتر مربوط به قبایل اوس و خزرج بود.
این کارشناس مذهبی با اشاره به آیه ۱۴ سوره تغابن گفت: برخی خانواده های مکه از سوی مشرکان تحریک می شدند تا مانع هجرت افراد شوند و این آیه درمورد مهاجرانی است که زن و فرزندان آنان گریه می کردند تا مانع هجرت مسلمانان از مکه به مدینه شوند. لذا این آیه می فرماید یا ایها الذین امنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم ای کسانی که ایمان آورده اید، برخی از همسران و فرزندان شما در حقیقت دشمن شما هستند؛ از آنان بر حذر باشید.
وی تاکید کرد: هجرت، داستان درس آموزی و عبرت آموزی است که مهاجران چه ایمان قوی داشتند؛ به گونه ای که برخی از آنها خانواده خود را از دست می دادند و هجرت می کردند. گاهی خانواده همسر یکی از مهاجران اعتراض می کردند و حتی دختر خود را به زور از شوهر جدا می کردند و برخی نیز فرزندان را حبس می کردند تا پدر و مادرها نتوانند هجرت کنند. هجرت، درس دل کندن از آن چیزی است که به آن انس داریم؛ دل کندن از زندگی روزمره، عافیت طلبی و راحت طلبی و دل کندن از بازار و کسب و تجارت. چون مکه در آن زمان محل تجارت بود و بسیاری از مهاجران در مکه زندگی خوبی داشتند ولی از هر چه داشتند دل کندند و در راه خدا هجرت کردند.
در حدود سال هفدهم هجری بنا به دلایل مختلف، خلیفه دوم تصمیم گرفت تا برای تاریخ اسلام مبدایی قرار دهد . وقتی این موضوع در میان افراد مختلف مطرح شد هر یک پیشنهادی دادند، عده ای تولد پیامبر(ص)، گروهی بعثت و گروهی دیگر وفات آن حضرت را به عنوان مبدا تاریخ پیشنهاد دادند، در این میان حضرت علی(ع) پیشنهاد داد که تاریخ هجرت رسول اکرم (ص) به مدینه مبنا قرار گیرد که همین نظر نیز مورد پذیرش قرار گرفت.
نظر شما