امروز پنجشنبه ۱۵ شهریور برابر با اول ربیع الاول سال ۱۴۴۶ هجری قمری است؛ همان روزی که پیامبر اکرم (ص) به مدینه هجرت کرد و حضرت علی (ع) با ایثار جان خود، در بستر رسول خدا (ص) خوابیدند تا دین اسلام حفظ شود.
پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، بلافاصله دولت اسلامی تشکیل شد، با سرعت فراوانی در تمام بخش ها پیشرفت کرد و هجرت پیامبر(ص) و دیگر مسلمانان به مدینه، موجب شد که اسلام از خطر نابودی در محیط خفقان آور مکه نجات یابد.
پس از اینکه گروهی از مردم مدینه در پیمان عقبه دوم با پیامبر اکرم (ص) عهد بستند که از جان ایشان حفاظت کنند، آزارها و فشارهای مشرکان بر مسلمانان مکه افزایش یافت. به همین علت پیامبر (ص) آنان را به هجرت به مدینه فرمان داد.
آنان در گروه های چند نفره و برخی به صورت فردی، مخفیانه و آشکارا به مدینه هجرت کردند. قریش احساس خطر کرد و منافع خویش را در معرض تهدید مسلمانان دید. به همین دلیل ۴۰ نفر از بزرگان قریش در محلی به نام دارالندوه یعنی محل برپایی جلسات مشورتی بزرگان مکه گردهم آمدند و پیشنهادهایی را مطرح کردند که در نهایت این پیشنهاد پذیرفته شد از هر قبیله، مردی دلاور انتخاب شود و سپس به اتفاق، با شمشیرهایشان شبانه بر پیامبر (ص) حمله کنند و او را در بستر، به قتل برسانند و زمان اجرای نقشه، شب اول ربیع الاول مقرر شد.
جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و ایشان را از نقشه مشرکان آگاه کرد. همچنین ایشان را از شبی که آنان گردهم می آیند و از ساعتی که بر بسترش هجوم می آورند، خبر داد. سپس پیامبر (ص) را به بیرون رفتن از خانه به سوی غار در وقت معین، فرمان داد.
آیه ۳۰ سوره انفال در این ارتباط می فرماید: (به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه می کشیدند که تو را به زندان بیافکنند یا به قتل برسانند و یا (از مکه) خارج کنند. آنها چاره می اندیشیدند (و نقشه می کشیدند) و خدا هم تدبیر می کرد و خدا بهترین چاره جو و تدبیرکننده است.
رهبر معظم انقلاب در ۲۸ اردیبهشت سال ۸۰ فرمود: هجرت پیغمبر به مدینه - که قبل از ورود پیامبر به این شهر، یثرب نامیده میشد و بعد از آمدن آن حضرت، مدینةالنّبی نام گرفت - مثل نسیم خوش بهاری بود که در فضای این شهر پیچید و همه احساس کردند کأنّه گشایشی بهوجود آمده است؛ لذا دلها متوجّه و بیدار شد. وقتی که مردم شنیدند، پیغمبر وارد قُبا شده است - قُبا نزدیک مدینه است و آن حضرت ۱۵ روز در آنجا ماند- شوق دیدن ایشان روزبهروز در دل مردم مدینه بیشتر میشد. بعضی از مردم به قُبا میرفتند و پیغمبر را زیارت میکردند و برمیگشتند؛ عدّهای هم در مدینه منتظر بودند تا ایشان بیاید.
ایشان افزودند: بعد که پیغمبر وارد مدینه شد، این شوق و این نسیم لطیف و ملایم، به توفانی در دلهای مردم تبدیل شد و دلها را عوض کرد. ناگهان احساس کردند که عقاید و عواطف و وابستگیهای قبایلی و تعصّبات آنها، در چهره و رفتار و سخن این مرد محو شده است و با دروازه جدیدی به سوی حقایق عالم آفرینش و معارف اخلاقی آشنا شدهاند. همین توفان بود که اوّل در دلها انقلاب ایجاد کرد؛ بعد به اطراف مدینه گسترش پیدا کرد؛ سپس دژ طبیعی مکه را تسخیر کرد و سرانجام به راههای دور قدم گذاشت و تا اعماق دو امپراتوری و کشور بزرگِ آن روز پیش رفت؛ و هرجا رفت، دلها را تکان داد و در درون انسانها انقلاب به وجود آورد.
یکی از شگفتی های زندگی رسول خدا(ص) به تعبیر رهبر انقلاب این بود که در طول ۱۰ سال حکومت در مدینه حتی یک لحظه را هدر ندادند و دیده نشد که پیغمبر از فشاندن نور معنویت و هدایت و تعلیم و تربیت لحظهای باز بماند. یعنی بیداری و خواب پیامبر، مسجد و خانه او، میدان جنگ و در کوچه و بازار رفتن او و معاشرت خانوادگی آن حضرت درس بود.
رهبر انقلاب افزودند: بسیاری از مفاهیمی که قرنهای بعد برای بشریت تقدّس پیدا کرد؛ مثل مفهوم مساوات، برادری، عدالت و مردمسالاری، همه تحت تأثیر تعلیم او بود؛ در تعالیم سایر ادیان چنین چیزهایی وجود نداشت و یا لااقل به منصه ظهور نرسیده بود - فقط ۱۰ سال کار حکومتی و سیاسی و جمعی کرده بود. چه عمر بابرکتی!
نظر شما