به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، به علت اشکالات متعددی که اقامت آیتالله خمینی در منزل دکتر غضنفرپور به وجود آورده بود قرار شد با کمک دوستان پاریس، که به اوضاع محلی آشنا بودند محل جدیدی فراهم شود.
صادق قطبزاده خیلی تلاش و کمک کرد. خیلی از شهرها و شهرک های حومه و اطراف پاریس حتی تا شعاع یک صد کیلومتری مورد جستجو قرار گرفت، اما جای مناسبی پیدا نمیشد. وضع مسکن در پاریس خیلی بد بود.
برای همین علاوه بر کوشش برای پیدا کردن یک محل استیجاری، خرید محل مناسب نیز مورد توجه قرار گرفت.
تغییر منزل
در این جست و جو بودیم که آقای دکتر عسگری از دوستان دکتر سامی، استفاده از منزلی را در حومه پاریس پیشنهاد داد. آقای دکتر عسگری گفتند که همسر فرانسوی ایشان منزلی در حومه پاریس دارد که حاضر است آن را در اختیار بگذارد و شاید مناسب باشد.
با یکی دو نفر دیگر رفتیم منزل را دیدیم. محل باصفا و آرامی بود اما از جهت ساختمان و امکانات فوق العاده محدود و نامناسب بود. اما از جهاتی از آپارتمان دکتر غضنفرپور بهتر بود و به این دلیل قبول کردیم، به شرط آن که اجاره بهای متعارف را دریافت کنند. آن ها هم این شرط را پذیرفتند، اگر چه هرگز پولی بابت اجاره بها قبول نکردند. به هر حال روز بعد به محل جدید نقل مکان کردیم.
محل جدید در دهکده نوفل لوشاتو در ۱۵ کیلومتری جنوب شهر ورسای و حدودا در ۴۰ کیلومتری پاریس قرار داشت. باغچه ای بود بر یک بلندی، در کنار خیابان اصلی نوفل لوشاتو با ساختمانی محقر به صورت ویلا، از نوع ویلاهایی که معمولا برای اقامت دوره کوتاه تابستان برای یک خانواده کوچک تکافو میکند.
ساختمان دوطبقه ای داشت در وسط باغچه، طبقه اول همکف باغچه شامل دو اتاق و یک دستشویی و حمام بود. یک اتاق انبار لوازم کهنه و مستعمل و ابزار باغبانی و متفرقه بود و جایی برای استفاده روزمره نداشت. اتاق دیگر هم انبار اثاثیه منزل از قبیل تخت خواب و صندلی و کمد و غیره بود.
طبقه دوم با حدود ۱۰ پله از کف قرار داشت. زیر پله ها هم مستراح واقع شده بود. درطبقه دوم یک آشپزخانه محقر، یک اتاق ۶ در ۴ و دو اتاق بسیار کوچک، شبیه به صندوق خانه های قدیم وجود داشت و بس.
آمدن حاج مهدی عراقی
ورود ما به نوفل لوشاتو در زمانی بود که درخت ها هنوز سرسبز بودند. در وسط محوطه جلوی ساختمان، چند درخت زیبا دیده می شد. یکی از آنها درخت سیبی بود که هنوز میوه هایش به طور کامل نرسیده بود. هوای مهرماه نوفل لوشاتو بسیار لطیف و فرح بخش بود.
چند روز بعد از ورود ما به نوفل لوشاتو حاج آقا مهدی عراقی با دوستانش از جمله برادران رفیق دوست به پاریس آمدند. دیدار حاج مهدی عراقی با آیت الله خمینی بسیار عاطفی بود. آن ها در سالیان گذشته به خصوص در رویدادهای ۱۵ خرداد سال ۴۲ با هم در ارتباط بودند. عراقی در جریان ترور حسنعلی منصور دستگیر و محکوم به زندان شد. دیدار در دهکده اولین دیدار بعد از ۱۵ سال بود.
با آمدن حاج مهدی عراقی به دهکده، اداره امور داخلی به ایشان واگذار شد. ایشان با چند نفر از دوستانش آمده بود و آن ها در اداره امور به او کمک می کردند. محوطه اطراف درخت سیب در محل جدید را تمیز و فرش کردند. زیر درخت سیب پتو و بالش برای استراحت آقا قرار دادند. تا وقتی وضع جوی مساعد و مناسب بود اکثر دیدارهای عمومی با ایشان در زیر همین درخت سیب صورت می گرفت. در همین محوطه نمازهای جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشا برگزار می شد.
بازخورد مطبوعاتی گسترده عکس امام زیر درخت سیب
آیت الله خمینی بعضی شب ها بعد از نماز جماعت صحبتهایی می کردند و به سوالات حاضران جواب میدادند. هنوز مصاحبههای مطبوعاتی شروع نشده بود. اما خبرنگاران از کشورهای مختلف اروپایی هجوم آورده بودند. ما به عکاسان و فیلم برداران اجازه دادیم که از محوطه، از دیدارهای عمومی، از فعالیت های محل اقامت و همچنین از مراسم نماز جماعت فیلم برداری کنند.
چاپ عکس آیتالله خمینی زیر درخت سیب در مطبوعات اروپایی موجب تفسیرهای گوناگون شد. درخت سیب در ادبیات اروپایی و یا حداقل در فرانسه دارای معنا و مفهوم خاصی است. علامت و سمبل نعمت و تولید است.
در داخل ساختمان، اتاق بزرگتر برای نشست و برخاست دوستان و بازدیدکنندگان و اتاق کوچکتر برای استراحت آیتالله خمینی اختصاص داده شد که شبها هم در همان اتاق استراحت میکردند و روزها بازدید کنندگان خصوصی را میپذیرفتند. اتاق کوچکتر دومی هم بود در حد یک صندوق خانه کوچک که تنها از اتاق آیتالله خمینی به آن راه داشت و به حاج احمدآقا خمینی اختصاص یافت.
مشکل تلفن
در روزهای اول استقرار در نوفل لوشاتو، محل مسکونی فاقد تلفن بود. لذا ارتباطات با پاریس و ایران و سایر نقاط فوق العاده مشکل بود. گاهی اوقات برای تماس های ضروری مجبور بودیم از تلفن همسایه ها استفاده کنیم. آقای دکتر عسگری یکی از همسایگان را که می شناخت به ما معرفی کرد و او با کمال خوشرویی و احترام اجازه داد چندین بار در مواقع ضروری و نیازهای فوری از تلفن آن ها استفاده کنیم. اما اغلب مجبور بودیم به تلفن خانه مرکزی دهکده که تا محل اقامت پیاده حدود ۱۰ دقیقه راه بود برویم.
آقای دکتر عسگری گفت که برای منزل درخواست تلفن داده و ودیعه هم سپرده است اما نوبت او هنوز نرسیده است. اگر مقامات رسمی فرانسه بخواهند می توانند دستور دهند تا خارج از نوبت تلفن منزل را نصب کنند البته ما اکراه داشتیم که این مساله را با مقامات فرانسوی مطرح کنیم.
منبع: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی، جلد سوم، انتشارات کویر
نظر شما