هفته های گذشته مستندی با عنوان «بررسی چالشهای روخوانی قرآن کریم در بحثی با کارشناسان؛ تو بر کدام نَمط قرآن خوانی؟» منتشر شد که وضعیت نامناسب از تعامل و مواجهه مردم با قرآن را ناشی از رویکرد نادرست آموزشهای قرآنی از صد سال پیش تا کنون دانست. به مناسبت این نقد درست، بر آن شدم تا وضعیت فعلی شورای توسعه فرهنگ قرآنی و عملکرد گذشته آن را که فلسفه وجودی آن، رسیدگی به این مسائل بوده، مرور کنم.
این گزارش ضمن تبیین خلاصه آخرین وضعیت امور قرآنی و شورای توسعه فرهنگ قرآنی مروری بر اهم عوامل و ریشههای بروز آسیبها در محیط داخل و خارج شورا و عدم تحقق اهداف و سیاست های منشور و اجرا نشدن اسناد راهبردی اجرای آن دارد. البته نوع کارشناسان بر این آسیب ها و حتی راه حل ها واقفند و صرفاً این مطلب به قصد مرور و بازخوانی مسئله منتشر می شود. شایان ذکر است بیان این اشکالات و ضعف ها و عدم ذکر اقدامات مثبت مجموعه کارگزاران دستگاه ها و مؤسسات و فعالان قرآنی به مفهوم نفی مطلق آنها و دستاوردهایشان نیست و این موارد در جای دیگری بایستی مورد توجه قرار گیرد.
پیشینیه تشکیل شورای توسعه فرهنگ قرآنی
با توسعه ساختارهای قرآنی دولتی و حاکمیتی پس از دو دهه از تشکیل انقلاب اسلامی و بروز تشتّت و تداخل و موازی کاری، از ابتدای دهه ۸۰ مطالعات کارشناسی و پژوهشی برای نحوه ایجاد ساماندهی این ساختارها اجرا شد. در نهایت از بین دو مدل تجمیع ساختارها در یک سازمان یا وزارتخانه واحد یا ایجاد شورای کلان سیاستگذار، هماهنگ کننده و ناظر مدل دوم اجرایی شد. با توجه به محقق نشدن پیش شرطها از جمله شرط مهم عزم ملی و اراده هماهنگ مدیران ارشد نظام برای توسعه فرهنگ قرآنی، به جز دستیابی به دستاوردهایی محدود، اهداف و مأموریت های اصلی محقق نشد.
افول ساختارهای ستادی امور قرآنی در چهار سال گذشته
تا نیمه دهه ۹۰ ساختارهای قرآنی متأثر از تصویب منشور توسعه فرهنگ قرآنی توسعه و ارتقا پیدا کرد. ایجاد معاونت قرآن در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز قرآنی در وزرات علوم، بهداشت، آموزش و پرورش و سازمان اوقاف و امور خیریه از جمله مهمترین موارد قابل اشاره است ولی همزمان با انتشار بیانیه «گام دوم انقلاب» در پایان سال ۹۷، رکود فعالیت های این ساختارها به صورت پیوسته شکل گرفت. در سازمان دارالقرآن الکریم سازمان تبلیغات اسلامی از ابتدای سال ۹۹ با انتصاب رئیس جدید با تحلیل رفتن بودجه، مدیران، ساختار، ساختمان، برنامه ها در سطح ملی و استانی، عملکرد کمّی و کیفی این سازمان افت پیدا کرد.
افول ساختارهای راهبری امور قرآنی (شورای توسعه و کمیسیون ها) در پنج سال گذشته
از نیمه دوم سال ۹۷ در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با تغییر مدیریت، مرکز هماهنگی و توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی، کلیه دستاوردهای قبلی آن تعطیل شد. در دولت سیزدهم نیز با انتصاب افراد کم توان این روند ادامه پیدا کرد و ساختار آن با علوم انسانی شریک شد. در سال ۹۸ با تعدیل دبیرخانه شورای عالی به دستور رئیس جمهور وقت، ساختار دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی از ۲۲ پست به هفت پست تنزل پیدا کرد و معاونت نظارت به طور کل تعطیل شد. در وزارت آموزش و پرورش، در بهمن ۹۸ مسئولیت کمیسیون آموزش عمومی قرآن به دبیر شورای عالی آموزش و پرورش واگذار شد که تا سال ۱۴۰۰ تقریباً هیچ توفیقی کسب نشد و متأسفانه در اسفند مجدداً مسئولیت به معاونت پرورشی و فرهنگی داده شد. در سطح استانی، شوراهای هماهنگی امور قرآنی در ابتدای نیمه دهه ۹۰ به رشد و نموّ مناسبی دست پیدا کردند که در نهایت به دلیل تمامیت خواهی و کم اهتمامی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عملاً به تعطیلی گراییده اند.
فقدان مؤلفه های حکمرانی خوب در امور قرآنی
حکمرانی خوب و مطلوب، نظریه ای است که در سال های اخیر مورد توجه محققان علوم اجتماعی قرار گرفته و ضعف در بهکارگیری اصول آن از جمله شفافیت، حاکمیت قانون، پاسخگویی، مشارکت مردمی، وفاق عمومی، عدالت، اثر بخشی و کارایی و مسئولیت پذیری از موانع توسعه کشورها عنوان شده است. انگیزه اولیه در ایجاد شورای توسعه فرهنگ قرآنی به نحوی پوشش این مؤلفه ها در امور قرآنی بود هرچند با تعابیر دیگری به صورت هماهنگی و ساماندهی فعالیت های قرآنی و کاهش موازی، تداخل و تصمیم گیری سلیقه ای مطرح شده بود.
اهمّ علت ها و دلایل مسبّب وضع موجود
بر اساس نتایج مطالعات کارشناسی و پژوهشی، مهمترین اسباب بروز وضع موجود مواردی مثل عدم موفقیت ساختار شبکه ای شورایی، نادرست بودن بار کردن مسئولیت اضافه تولیت کمیسیون ها به بخش های دولتی به جهت تغییرات متعدد مدیران دولتی و ضعف و ناکامی آنها در وظایف ذاتی خود، پاسخگو نبودن دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزرا و دبیران کمیسیون ها، و مسئولین بخش های قرآنی دستگاه ها در ۱۲ سال گذشته، واگرایی دبیرخانه های کمیسیون ها از دبیرخانه شورا، ضعف و اشاره کرد.
در کنار این موارد ناکامی مجلس شورای اسلامی در حیطه نظارت در امور قرآنی و عدم برقرار تعامل مؤثر بین مجلس با شورای توسعه فرهنگ قرآنی؛ عدم تمرکز دبیر شورای توسعه فرهنگ قرآنی بر مسئولیت خود در ضمن مصلحت سنجی و روحیه تسامحی ایشان؛ تبدیل فرصت اعتبارات اجرای منشور به تهدید نیز سهم بسزایی در عدم تحقق پیشبینی ها داشته است.
تهدیدها
رقابتها و منازعات فرسایشی جریان های امور قرآنی؛ موازی کاری کلان دستگاه ها در نظام اداری کشور و عدم اراده مسئولین برای اصلاح ساختارها به جهت هزینه معنوی و تعصب سازمانی؛ آسیب ها و نابسامانی های جدی نظام فرهنگی کشور؛ بالارفتن غیرواقع بینانه توقعات و انتظارات از شورا و اضافه شدن برخی مأموریت های اضافی به شورا با افزایش فرایندهایی مثل توزیع اعتبارات، ضعف آشنایی و توانمندی کافی قرآنی در بدنه روحانیت؛ افول وضع فرهنگی جامعه و کاهش اعتماد عمومی به دین؛ روش های سنتی و نادرست آموزش قرآن؛ مطرح شدن گزاره های محدودی از انس با قرآن در سطح جامعه و باور عمومی مبنی بر ناتوانی و عدم نیاز مردم به قرآن در زندگی روزمره از جمله تهدیدهایی است که مانع دستیابی به کارکرد مطلوب در امور قرآنی شده است.
شکست طرحهای تحولی
در چند سال گذشته، ضرورت اصلاح و بازطراحی به صورت متناوب مورد توجه بود تا اینکه در جلسه دی ماه سال ۹۹ شورا مقرر شد گروهی برای ارزیابی و آسیب شناسی ساختار و مدل مدیریت راهبردی فعالیت قرآنی، تشکیل شده، پیشنهاد روزآمدسازی آن را ارائه کند. در سال ۱۴۰۰ پس از جلسات متعدد نهایتاً با مقاومت های بسیار «بیانیه تحول و بازسازی ساختار و نظام امور قرآنی کشور» در اسفند ماه تصویب شد. از ابتدای ۱۴۰۱ دبیرخانه تلاش بسیاری برای اجرایی کردن مفاد حداقلی بیانیه مصروف کرد که با تداوم مقاومت ها به طور کامل از دستور خارج شد.
چند پیشنهاد و راهکار
خداوند متعال، با پیروزی انقلاب اسلامی در مرحله اول و سپس تصویب منشور توسعه فرهنگ قرآنی، به حکم سنت لایتغیّر «انّ الله لایغیّر ما بقوم حتّی یُغیّروا ما بانفهسم» فرصتی استثنایی برای توسعه تمسک به حبل الله متین قرآن و اقامه ما انزل الله ایجاد کرد. می توان ادعا کرد که شورای توسعه فرهنگ قرآنی با تقویت بنیه استانی، جایگاه نظارتی و طراحی اسناد راهبردی در نیمه دهه ۹۰ به اوج اقتدار خود دست پیدا کرد لیکن به دلایل معنونه، در ادامه متولیان امر فرهنگ و قرآن در استفاده از این فرصت کم توفیق شدند و علیرغم اهتمام حجت الاسلام عاملی از توفیقات شورا و کمیسیون ها و دستگاه ها کاسته شد.
بسیاری از کارشناسان، اولین راه حل برون رفت از وضع فعلی را تجمیع بخش های قرآنی دستگاه ها در یک سازمان یا وزارتخانه مختص امور قرآنی می دانند؛ منتها به دلیل مهجوریت امور قرآنی در دستگاه های فرهنگی و مدیران آنها و تعصبات سازمانی در ضمن ضعف جدی مطالبه گری جامعه قرآنی، ظرفیت و فضای فرهنگی لازم برای این تحول وجود ندارد. البته اگر قوه توانمندی اراده اصلاح نماید قطعاً اولین قدم نصب مدیران مطلع به امور قرآنی و با انگیزه برای مدیریت بخش های قرآنی دستگاه ها خواهد بود.
در خصوص کمیسیون های شورا نیز تجربه گذشته حاکی از نادرست بودن تفویض اختیار سیاستگذاری و هماهنگی بین چند وزارتخانه است. لذا صرف وقت نیروی انسانی دبیرخانه برای فعال سازی این کمیسیون ها بی فایده خواهد بود. تلاش برای حذف و تجمیع کمیسیون ها در سال ۱۴۰۰ به نتیجه نرسید. لیکن از دبیر جدید شورای عالی، حجت الاسلام دکتر خسروپناه انتظار می رود، ضمن دمیدن جان تازه به کالبد خسته شورا و دبیر و دبیرخانه، نسبت به این مهم اهتمام ورزد. در غیر این صورت وجود شورای توسعه فرهنگ قرآنی و کمیسیون های آن عملاً فایده ای نخواهد داشت و تعطیلی آنها حداقل موجب صرفه جویی سالانه پنج میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور می شود.
ترکیب شورای توسعه فرهنگ قرآنی نیز نیازمند بازنگری است. دستگاه هایی که خود در وظایف ذاتی خودشان در حوزه فرهنگ و بخش قرآنی آنها «فی غمرتهم یعمهون» هستند و نوعاً دچار ضعف جدی مدیریتی هستند به عنوان عضو شورا چه افزوده ای می توانند برای شورا داشته باشند غیر از اینکه از ظن خود یار شورا شوند و بیشتر به دنبال کسب امتیاز برای رفع مشکلات جزیره مستقل خود یا بازی در زمین جریان های فعال قرآنی باشند؟!
در خصوص اعتبارات اجرای منشور نیز، یکی از راهکارها این است که شورا همه ساله در تعامل با سازمان برنامه و بودجه سهم هر دستگاه را از برنامه های ذیل اسناد راهبردی اجرای منشور مشخص کرده و این سازمان مستقیماً اعتبار خاص به دستگاه ها تخصیص دهد. سهم کمی از این اعتبار به عنوان اعتبار راهبری اسناد به دبیرخانه شورای عالی اختصاص یابد که با نظر شورای توسعه فرهنگ قرآنی هزینه شود.
این همه گفتیم لیک اندر بسیج، بی عنایات خدا هیچیم هیچ. تا خود فلک چه از پرده برآرد برون.
نظر شما