به گزارش ایرنا، پس از شکست حکومت پهلوی در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی در دی ۱۳۴۱ شاه ضمن اعلام لوایح ششگانه معروف به «انقلاب سفید»، خواستار اجرای رفراندوم برای تصویب آن شد که روز ششم بهمن ۱۳۴۱ در استان گلستان و سراسر کشور به رفراندوم گذاشته شد.
این شش ماده شامل اصلاحات ارضی (لغو رژیم ارباب و رعیتی)، ملی کردن جنگلها و مراتع، فروش سهام کارخانههای دولتی، سهیم کردن کارگران در سود کارگاهها، اصلاح قانون انتخابات و اعطای حق رای به بانوان و تشکیل سپاه دانش بود که محمدرضا پهلوی چدن سال بعد، ۱۳ اصل دیگر از جمله تشکیل سپاه بهداشت، ملی کردن آبها، انقلاب اداری و آموزشی و بیمههای اجتماعی همگانی به آن افزوده و سیهروزیهای مردم مسلمان ایران آغاز شد.
شاه که گویا به خوبی دریافته بود مردم ایران به پیروی از فرمان امام (ره) به او پاسخ مثبت نخواهد داد، ماموران ساواک، شهربانی و ژاندامری را در تمام شهرها، شهرستانها، دهات و قصبات موظف کرد با ارعاب و تهدید از مردم بخواهند که به پای صندوق رای رفته و به لوایح شاهانه رای مثبت دهند.
در این شرایط خفقانآور، عوامل رژیم با زره سرنیزه و با وعده و وعیدهای توخالی، گروهی از مردم به ویژه کارمندان را به پای صندوقهای رای بردند و با تلگرافات دروغ و اغراقآمیز از حضور آزادانه مردم برای شاه مخابره کردند.
یک نمونه از این اخبار دروغ در تلگراف سرلشگر منصور مزین، نماینده مخصوص شاه در گرگان و گنبد و بجنورد اینگونه روایت شد: "پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی؛ جاننثار اکنون در میدان پهلوی گرگان ناظر احساسات پاک و بیشائبه دهها هزار جمعیت هستم که با تظاهرات بینظیری که اطمینان دارم در تاریخ ایران سابقه نداشته است، علاقه و مهر و محبت باطنی خود را نسبت به شاهنشاه عادل خود ابراز و برای دادن رای بر یکدیگر سبقت میجویند به طوری که مامورین مجبور شدند، چندین صندوق علاوه بر صندوقهای تهیه شده در نقاط مختلف شهر اضافه بنمایند تا مردم با نهایت آزادی رأی بدهند."
این در حالی بود که حتی برخی از دولتمردان امریکا آزادی رفراندوم شاهانه را زیر سؤال بردند. چنان که در همان ایام ریچارد کاتم، کارشناس پیشین وزارت خارجه امریکا و مؤلف کتاب ناسیونالیسم در ایران، در نامهای به روزنامه نیویورکتایمز نوشت: «رفراندوم شاه نه آزاد بود و نه یک پیروزی برای دموکراسی.»
این رفراندوم سناریویی بود که نفعی به حال مردم فقیر ایران نداشت و جامعه را به سوی ارزشهای غربی و اشرافیگری دولتمردان و فرهنگ سرمایهداری سوق میداد.
سخنرانی شاه در گرگان
پس از برگزاری رفراندوم و حوادث پس از آم مانند حمله منجر به شهادت تعدادی از روحانیون حوزه علمیه قم و بازداشت امام خمینی (ره)، محمدرضا پهلوی سفر به مناطق کشور را برای افزایش ضریب اعتماد حکومت در میان مردم و کسب وجهه و اعتبار عمومی آغاز کرد که یکی از این شهرها، گرگان بود.
مقدمات این سفر از پاییز سال ۱۳۴۲ فراهم شد و ستاد برنامهریزی آن هم زیر نظر «تیمسار مزین» نماینده مخصوص شاه در منطقه تشکیل گردید.
طبق اسناد هزینه سفر شاه به گرگان و یک شب اقامت در کاخ شاه افزون بر یک میلیون تومان بود که این رقم در آن سال برای رفع بسیاری از محرومیتهای منطقه کفایت میکرد.
محمدرضا پهلوی زیر چتر وسیع و شدید تدابیر امنیتییعنی ۱۶ ماه پس از رفراندوم انقلاب سفید در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۳، وارد گرگان شد و ضمن اعطای اسناد مالکیت عدهای از کشاورزان منطقه، طبق معمول به تشریح اهداف و آرزوهای دستنیافتنی خود پرداخت و طی سخنانی گفت: "با نقشهها و برنامه اصلاحی که در پیش داریم، با سدهای عظیم آبیاری که ساخته شده یا ساخته خواهد شد، با نقشه زدن چاههای عمیق به تعداد زیاد در سرتاسر مملکت، با رسانیدن برق به شهرها و از شهرها به روستاها و دهات ایران و استفاده از برق برای زراعت جدید و چاههای آب زندگی روستایی این مملکت دگرگون خواهد شد"
شاه در حالی که این سخنان را مطرح میکرد که در بسیاری از روستاهای استان گلستان اربابان جدید تحت عنوان تیمسار، سپهبد، سرهنگ و مقامات سیاسی و امنیتی حکمرانی مینمودند و مردم فقیر با خشونتها و رفتارهای ظالمانه آنان دست به گربیان بودند.
پهلوی دوم در سخنرانی خود پیشرفت بهداشت را مثال زد در صورتی که در آن سالها و حتی تا ۱۵ سال بعد هم در اغلب مناطق گلستان از بهداشت و درمان خبر نبود و از شدت فقر و نداری بسیاری از کودکان روستاها و حاشیه شهرها پابرهنه بودند.
چه بسیار زنان، کودکان و مردان گلستان بودند که از فرط بیماری و فقدان مراکز درمانی زمینگیر و فلج شده و یا فوت کردند.
شاه در آن روز صادات محصولات کشاورزی طی سالهای بعد را وعده داد اما هر سال تولیدات کشاورزی در استان گلستان مانند همهجای ایران افت میکرد و ایران به یک کشور واردکننده غذا تبدیل شده بود.
شجاعالدین طباطبایی، مسوول حزب رستاخیز ملت ایران در گرگان سال ۱۳۵۵ طی گزارشی اعتراف کرد: "تمام مشکلاتی که در چند سال اخیر در مورد کمبودها دیده ایم، معلول این است که کشاورزی مملکت برنامه ندارد و نظام و ضابطه ای برای آن وضع نشده است".
گسترش فقر و وابستگی در گلستان اوج خباثت رژیم پهلوی در انقلاب سفید
لوایح انقلاب سفید هیچ نفعی به حال مردم فقیر و گرسنه نداشت و تنها باعث وابستگی بیشتر آنها به دولتمردان شد و استبداد و خودکامگی، اقدامات سرکوبگرانه، سیاستهای ضد استقلال،توسعه فساد، افزایش شکاف طبقاتی، تقسیم و قطعه قطعه شدن زمینهای کشاورزی، کاهش تولیدات کشاورزی، مهاجرت گسترده به شهرها بخشی از رهاورد آن برای مردم گلستان گردید.
با وجود وعده های دولتمردان در انقلاب سفید بیشتر مردم در مناطق روستایی گلستان در رژیم پهلوی از بهداشت و درمان، رفاه زندگی، راه مناسب، مدرسه، آب لوله کشی و سالم، حمام، برق،امنیت و اقتصاد محروم بودند.
شاه در حالی دم از انقلاب سفید و ملی کردن جنگلها و مراتع می زد که خود او، برادران، خواهران و سران حکومتش در فاصله سال های ۱۳۴۱ تا پیروزی انقلاب هزاران هکتار از جنگلها و مراتع ملی گلستان را به نام خود سند زدند و یا به نورچشمی های خود فروختند.
غارت اراضی استان گلستان در انقلاب سفید
اصلاحات ارضی یا لغو نظام ارباب و رعیتی که به منظور افزایش بهره وری عمومی جامعه شکل گرفت که با اجرایی نادرست، روستاها را از سکنه خالی، حاشیه نشینی روستاییان و تبعات ناشی از آن را متوجه جامعه کرد.
تصرف املاک و زمین خواری اشراف، درباریان، نورچشمی های رژیم پهلوی و همه افرادی که با دربار ارتباط داشتند در راستای اصلاحات ارضی گلستان انجامید و اراضی متعلق به کشاورزان استان را مثل نقل و نبات در بین خود تقسیم نمودند.
مهمترین پیامدهای انقلاب سفید در گلستان
پس از اصلاحات ارضی، کشور قادر نبود حتی مواد غذایی اولیه مردم خود را تامین کند و نابودی کشاورزی از جمله در گلستان توسط انقلاب سفید و عملکرد ضعیف بخش کشاورزی موجب شد ایران به یکی از واردکنندگان عمده مواد غذایی تبدیل شود و بهای مواد غذایی به سرعت افزایش یافت.
علاوه بر این کشاورزان استان گلستان به دلیل نداشتن تدابیر لازم و سیاستهای نسنجیده دولت، هر روز با مشکل جدیدی مواجه میشدند. به طوری که چهار سال پس از انقلاب سفید، آفت مرگباری به مزارعشان روی آورد که نقش اساسی در کاهش تولید پنبه و درآمد اندک آنها داشت.
این آفت سهمگین کرم خاردار بود که زندگی پنبهکاران منطقه را فلج کرد. فریاد اعتراض کشاورزان بلند شد و مراجعات و شکایات مکرر آنها به مقامات منطقه به ویژه مسئولان کشاورزی و مؤسسه مبارزه با آفات گرگان افزایش یافت. چنانکه حتی روزنامه آیندگان که از حامیان اصلی سیاستهای رژیم شاه بود، دست به اعتراض زد و در تاریخ ۳۱/۵/۴۷ (شماره ۲۰۸) خود با درج مطبی تحت عنوان «کرم خاردار»، به انتقاد شدید نسبت به کوتاهیهای وزارت کشاورزی در این زمینه پرداخت و خواستار پاسخ آن وزارتخانه در این مورد شد:
"مدت ۲ سال است با بوق و کرنا و میلیونها تومان هزینه، وزارت کشاورزی اعلام میدارد که سم و سمپاشی و هواپیمای کافی جهت مبارزه با آفات پنبه در گرگان و دشت آماده است. از شوروی، بلغارستان، پاکستان، هواپیما و سم کمک گرفتهاند... ولی امسال با تبلیغات وسیعی که وزارت کشاورزی به راه انداخته است. متأسفانه برای نوبت سمپاشیهای پنبهکاران از نهم مرداد تا به حال [۳۱ مرداد] هواپیما نرساندهاند. در صورتی که بدینمنوال ادامه یابد زندگی اقتصادی کشتکاران این منطقه و طبعا مملکت در خطر خواهد بود."
یکی از مهمترین پیامدهای اجرای اصلاحات ارضی در گلستان گسترش نزول و ربا خواری در روستاهای گلستان بود چرا که بسیاری از کشاورزان خرده پا و بی زمین، سخت دچار مشکل درآمدی و نقدینگی شدند که به ناچار یا به فروش اراضی خود پرداختند و یا به وام، بدهی، قرض و پول نزولی روی آوردند.
از دیگر پیامدهای انقلاب سفید به دلیل نداشتن تدابیرلازم و سیاست های نسنجیده دولت کاهش تولید پنبه، فلج شدن زندگی پنبه کاران منطقه و خسارات جبران ناپذیر به زارعان و روستائیان بود که منجر به از هم پاشیدگی هر چه بیشتر اقتصاد سنتی و سیل مهاجرت دهقانان فقر زده به شهرها شد.
انقلاب سفید جرقه اعتراضات و سرآغاز بیداری مردم گلستان
تا قبل از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی روستا نشینان گلستانی فقر و بیچارگی را تقدیر خود دانسته و با صبر و بردباری تحمل می کردند ولی پس از این اصلاحات و افزایش اختلافات طبقاتی، فقر و نابسامانی اقتصادی متوجه سیاست های ضعیف دولت پهلوی شده که اعتراض و انتقادهای خود را به عملکرد رژیم نشان می دادند.
یکی از روستاهای گلستان که مردمش در مقابل ماموران اصلاحات ارضی و تیمسارهای درباری سرسختانه مقاومت نمودند روستای محمدآباد گرگان بود که متحمل شکنجههای روحی و جسمی ماموران امنیتی رژیم شدند.
عباس حمزهای یکی از اهالی این روستا در این باره گفته بود: « ژاندارمری هم کم کم به حمایت از غاصبین و برعلیه مردم وارد کار شد. وقتی مردم متوجه شدند که غصب زمین های آنها بسیار جدی است به مبارزه با حکومت و ژاندارمری برخاستند. مرد و زن روستا وارد عمل شدند و با ماموران زد و خورد نمودند و چون ژاندارمری قادر نبود به تنهایی جلوی مردم را بگیرد، ارتش دخالت کرد و نظامی های لشکر پیاده گرگان هم برای سرکوب مردم آمدند که حالت جنگ به خود گرفته بود.»
دامنه اعتراضات مردمی گرگان و دشت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت و در آخرین ماه های باقیمانده تا پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در پاییز و زمستان ۱۳۵۷ که تنور مبارزات سیاسی مردم به رهبری امام خمینی (ره) بر علیه رژیم داغ شده بود مردم ستمدیده گلستان که از پشتیبانی دستگاه های دولتی، قضایی و امنیتی کشور ناامید شده بودند خود وارد عمل شده و گاهی به تنهایی اقدام به بازپس گیری زمینهایشان می کردند.
یکی از کارمندان اداره املاک پهلوی گرگان مشاهدات خود را از آن سالها چنین بازگو میکند: "من راننده مامور وصول بودم. مامور وصول اموال گرگان سروان ارجمند اهل تهران بود که در سال ۱۳۵۲ حدود ۵۸ سال سن داشت. حوزه مأموریت ما هم از بندر گز شروع میشد و تا روستاهای واقع در حاشیه مرز ایران و ترکمنستان، یعنی از بندر گز تا بجنورد میرسید. حوزه ماموریت ما مثل «چات» و «مراوه تپه» و روستاها در آن زمان در فقر مطلق بودند مخصوصا ترکمنصحرا. اکثریت روستاها جاده، برق، آب و بهداشت نداشتند و واقعا از نظر رفاهی زیر صفر بودند. فقر و بدبختی از چهاردیواری روستاها میبارید... سرلشگر مزین زمینها را با اقساط ۱۴ ساله به کشاورزان فروخته بود که... سالی یکبار ما به هر روستا برای وصول اقساط میرفتیم، ولی کشاورزان با این وجود، حتی قدرت پرداخت ۵۰ تومان را هم نداشتند".
نظر شما