به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، بیش از ۳۵ هزار نفر برای حضور در گردهمایی بزرگ محفل اعلام آمادگی کرده بودند؛ همان محفلی که یک ماه از قاب شبکه سه میهمان خانه های روزه داران بود و بسیاری از کودکان و نوجوانان را در حالی که گاهی گرسنگی روزه بر آنان فشار می آورد، مشتاقانه پای تلویزیون نشاند؛ ولی چه می شد کرد؟ در مرکز همایش های برج میلاد تهران حداکثر دو هزار نفر می توانستند به صورت حضوری در گردهمایی شرکت کنند و برخی پشت درهای سالن ماندند ولی کاری نمی شد کرد و بقیه علاقه مندان باید از شبکه سه این گردهمایی را دنبال کنند؛ ولی برنامه حضوری کجا و تلویزیون کجا!
شبکه سه هم از ساعت ۹ شب یعنی تقریبا یک ساعت و نیم پس از آغاز برنامه به پخش زنده برنامه مشغول شد و اخبار ساعت ۱۰ هم وقفه ای میان آن انداخت ولی باید دست مریزاد گفت به مدیران شبکه سه که به خاطر این برنامه، پخش نشدن مجموعه آتش و باد را زیرنویس کرد.
رسالت بوذری که در این گردهمایی هم، مجری برنامه بود با همان حس و حال محفلی به اجرای برنامه پرداخت و در انتها گفت که ۳۵ هزار نفر دوست داشتند با حضور در برج میلاد این جشن را دنبال کنند. بسیاری از میهمانان همزمان با اذان مغرب و حدود ساعت هفت شب در آخرین روز تعطیلات عید فطر خود را به برج رسانده بودند و نمازخانه های برج هم پر بود از کسانی که می خواستند، هم نماز اول وقت بخوانند و هم خود را به موقع به مراسم برسانند. شاید حواس دست اندرکاران به تلاقی شروع برنامه و اذان مغرب نبود وگرنه یک نماز جماعت باشکوه به راه می انداختند و میهمانان مجبور نبودند از یک طرف با گذاشتن کیف و لوازم یا سپردن به دوستان خود، یک صندلی، جا بگیرند یا به قول فرنگی ها رزرو کنند و از طرف دیگر با پر شدن نمازخانه های جمع و جور برج، بر روی موکت هایی که جور کردند، نماز را به تنهایی و فرادا بخوانند.
ساعت هفت و نیم تقریبا در طبقه اول سالن برج میلاد جای خالی پیدا نمی شد، مگر همان صندلی هایی که رزرو، ببخشید، ذخیره شده بود و هر کس دیرتر به برنامه می رسید یا باید به طبقه بالا می رفت یا بر روی پله ها می نشست که تا پایان مجلس، تقریبا پله ها نیز پر شده بود.
نقل است در روزگاران گذشته شخصی به نام میرزا ابوالقاسم از یک شاعر خواسته بود تا در وصفش شعری بسراید و چون نام میرزا ابوالقاسم طولانی بود، اینگونه شعر سرود «رفیق خوب من میرزا ابوالقا/ سمش در مصرع اول نشد جا»
با ورود چهار استاد از داوران برنامه محفل به این مراسم، میهمانان با تشویق های پی درپی به استقبال برخاستند و بوذری با همان شور و حرارت همیشگی برنامه را شروع کرد اما یکی از داوران حضور نداشت؛ احمد ابوالقاسمی. مجری برنامه هم که متوجه تعجب میهمانان محفل شده بود، گفت آقای ابوالقاسمی هم تشریف دارند که با این جمله بوذری، مشخص شد قاری شروع مراسم، خود ابوالقاسمی است که از پرده انتهای جایگاه بیرون آمد و پس از پاسخ به احساسات حاضران، پشت رحل قرآن نشست و به تلاوت آیات پایانی سوره اسرا پرداخت؛ با همان صلابت و زیبایی همیشگی. چه انتخاب زیبایی و چه آیات مناسبی! کسانی که آیات الهی بر آنان خوانده میشود، سجدهکنان به خاک میافتند و می گویند سبحان الله! و بیاختیار به زمین میافتند و گریه میکنند و تلاوت آیات، همواره بر خشوع آنان میافزاید.
شاید نام استاد ابوالقاسمی برخی را به یاد یک شعر قدیمی بیاندازد. نقل است در روزگاران گذشته شخصی به نام میرزا ابوالقاسم از یک شاعر خواسته بود تا در وصفش شعری بسراید و چون نام میرزا ابوالقاسم طولانی بود، اینگونه شعر سرود «رفیق خوب من میرزا ابوالقا/ سمش در مصرع اول نشد جا».
سلام بر فرشته های قرآنی
نخستین میهمانی که به جایگاه دعوت شد، عطیه عزیزیان بود؛ همان دختر بلایی که نه فقط با حفظ قرآن که بیش از آن با شیرین کاری هایش همگان را به تحسین وامی داشت. اگر شما برنامه محفلی او را ندیده اید، قضای آن را به جا آورید و از قافله عقب نمانید. در همین مراسم هم، کلی زبان ریخت و همه را سر کار گذاشت؛ از مجری برنامه تا داوران به ویژه حسنین حلو و قاسمیان که این دختر عکس یک فیل را کشیده بود و پشت آن هم، عکس حسنین را که خنده حاضران، سالن همایش را پر کرد.
بوذری از پنج دختر حافظ قرآن دعوت کرد تا در کنار عطیه بایستند و آنگاه از حاضران خواست تا این فرشته های قرآنی را تشویق کنند.
زهرا خلیلی با اهدای سلام فقط به این عنوان بسنده کرد که حافظ کل قرآن است ولی نگفت با چه مشکلاتی توانسته بدون بینایی به این افتخار نائل آید ولی مریم شفیعی که از ایلام آمده بود با افتخار گفت که ۶۰ رتبه کشوری دارد و سه رتبه بین المللی هم کسب کرده و الان هم مشغول حفظ خطبه های نهج البلاغه است.
زهرا خلیلی با اهدای سلام فقط به این عنوان بسنده کرد که حافظ کل قرآن است ولی نگفت با چه مشکلاتی توانسته بدون بینایی به این افتخار نائل آید
حدیث نظری ۱۴ ساله حافظ قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و مسلط به زبان انگلیسی در حد تافل به همراه خواهرش ثنا، خردسال ترین حافظ قرآن از اصفهان آمده است. او هنگام پاسخ به سوال ابوالقاسمی به دلیل این که در جمع مردان قرآن می خواند، ترجیح داد تا به صورت فصیح خوانی، تلاوت کند نه ترتیل.
نوبت به عطیه همان دختر بامزه و شیرین زبان رسید که گفت از خراسان جنوبی آمده و زمانی که قرار شد پاسخ داوران را بدهد با تردید این پرسش را مطرح کرد که با صوت بخونم یا ساده. دوباره پرسید و باز در تردید بود و دست به دامان میهمانان شد و در نهایت مجری گفت هرجور که دوست داری بخون.
حنانه خلفی، دیگر فرشته قرآنی بود که علاوه بر حفظ بر ترجمه و مفاهیم قرآن هم تسلط داشت و رتبه سوم مسابقه احسن الاصوات را از امارات کسب کرده بود؛ همان دختری که سال ها قبل خدمت رهبر انقلاب رسیده بود و اجازه تلاوت ترتیلش را گرفته بود.
بگذریم از فیلم ها یی، به قول خارجی ها، کلیپ های میان برنامه این مراسم که یا به پخش قسمت هایی از برنامه های ۳۰ روز ماه مبارک رمضان اختصاص داشت یا به تمرین فوتبال برخی داوران و عوامل پشت صحنه یا نخستین جلسه ای که برای شروع برنامه محفل در هوای برفی تشکیل شده بود.
مثلا گفت محفل، شروع خوبی است و اجازه بدهیم این حال و هوا ادامه داشته باشد یا گفت با پخش برنامه محفل در ماه مبارک رمضان دوباره یک حال و هوای شورانگیز قرآنی در کشور ایجاد شده است
صحبت از عوامل پشت پرده که شد، بوذری یعنی مجری برنامه در وصفشان به ویژه سیدمحمدحسین هاشمی گلپایگانی تهیه کننده محفل، این گونه خواند که دل به یار و سر به کار، و گفت که بی ادعا کاری کارستان کردند.
با توجه به شخصیت هایی که در برنامه حضور داشتند، احتمال چند سخنرانی می رفت ولی شکر خدا فقط رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه صحبت کردند؛ آن هم مختصر و مفید. مثلا حجت الاسلام محمد قمی گفت محفل، شروع خوبی است و اجازه بدهیم این حال و هوا ادامه داشته باشد یا گفت با پخش برنامه محفل در ماه مبارک رمضان دوباره یک حال و هوای شورانگیز قرآنی در کشور ایجاد شده است.
خاموشی هم همین سخنان را در قالبی دیگر زد و به خاطر تهیه و پخش این برنامه به صدا و سیما تبریک گفت ولی در پایان گفت هدف را فراموش نکنیم که سبک زندگی قرآنی است و تاکید کرد فقط حفظ و تلاوت مهم نیست بلکه باید سبک زندگی هم بر اساس قرآن باشد.
وحید جلیلی هم حضور داشت ولی صحبتی نکرد یا سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران یا سردار محمدرضا نقدی که سخنی نگفتند. به هرحال از قدیم گفته اند یک دست صدا ندارد و برای برپایی خیمه محفل هم دلسوزانی از نهادها و سازمان هایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی، صدا و سیما، سازمان اوقاف و شهرداری و برخی دیگر نهادها آستین همت را بالا زده و در برپایی هرچه بهتر این محفل تلاش کردند. ساعت که به ۹ رسید، بوذری به دلیل شروع پخش زنده مراسم از شبکه سه، دوباره قسمت معرفی داوران را تکرار کرد و به جز زمان پخش اخبارِ ساعت ۲۲ که ۱۵ دقیقه بود، تمام مراسم را به صورت زنده برای بینندگان پخش کرد.
محفل، برنامه ای فرامرزی
دوستداران برنامه محفل فقط در ایران نیستند، این برنامه توانسته مرزهای بین المللی را درنوردد و شاهد این برنامه فرامرزی، اظهارات داوران برنامه بود. مثلا حسنین حلو که از کربلا آمده بود و یک ماه میهمان برنامه محفل، گفت که این برنامه بازتاب بین المللی داشته و صدها پیام از کشورهایی مثل ایرلند، الجزایر و حتی کشورهایی دریافت کرده که پرچمشان را پیدا نکرده است. در یکی از پیام ها به حسنین گفته بودند که جای محفل توی برنامهها خالیه یا دیگری گفته بود محفل باعث شد یک بار ترجمه تمام قرآن را بخوانم.
رضوان درویش در جایگاه قرار گرفت و سخنان خود را شروع کرد که یک نفر ترجمه همزمان می کرد. رضوان گفت برنامه محفل در بسیاری از کشورها به ویژه در صفحات فضای مجازی گسترده (ترند) شده بود. این برنامه توانست کوچک و بزرگ را جذب کند. مرد و زن این برنامه را دیدند و برخی جانبازان و فرزندان شهدا در این برنامه شرکت کردند.
موقعی که این داور محفل خواست از مجری برنامه تعریف کند، چند جمله به زبان عربی گفت مثلا بوذری یک فرهنگی است یا یک انسان کوشا وفعال ولی در جمله آخر گفت رسالت بسیار زیباست و به مترجم گفت نیازی نیست این قسمت را ترجمه کنید. رضوان درویش گفت برنامه محفل شامل همه چیز می شد؛ نه فقط زیبا که زیباتر از زیبا بود
این شاعر سوری گفت پیام های فراوانی از سوی مردم دریافت کردم که گفتند شما را دوست داریم به خاطر این که دوستدار اهل بیت (ع) هستید و من هم گفتم همه مردم سوریه محب هستند. این سخنان درویش تشویق جانانه مردم را به دنبال داشت و رضوان درویش در جایی دیگر از صحبت هایش، عوامل و تهیه کنندگان برنامه محفل را به کندوی عسل تشبیه کرد که برای تولید چنین برنامه ای همواره در رفت و آمد بودند و سر از پا نمی شناختند.
موقعی که این داور محفل خواست از مجری برنامه تعریف کند، چند جمله به زبان عربی گفت مثلا بوذری یک فرهنگی است یا یک انسان کوشا و فعال ولی در جمله آخر گفت رسالت بسیار زیباست و به مترجم گفت نیازی نیست این قسمت را ترجمه کنید. رضوان درویش گفت برنامه محفل شامل همه چیز می شد؛ نه فقط زیبا که زیباتر از زیبا بود.
این مبتهل خوان سوری، دیگر برای مردم ایران ناشناخته نیست؛ به ویژه با گفتن «یا سلام» هایش هنگام تشویق قاریان در برنامه محفل. در برج میلاد هم دست بردار نبود. وقتی مجری از او خواست تا به عنوان حسن ختام یک انشاد یعنی شعری را که دیگران سروده اند، بخواند، در ابتدا همان یا سلام را خواند و با گرفتن میکروفون به سمت مردم، می خواست تا پاسخش را بدهند. میهانان هم با گفتن «سلِّم» پاسخش را می دادند و رضوان هم که گویی سر از پا نمی شناخت این شعر را خواند که ان فی الجنه نهرا من لبن، لِعلی و حسین و حسن. کل من کان محبا لهمو، یدخل الجنه من غیر ثمن و مردم هم با شور و اشتیاق تکرار می کردند که در بهشت جویی از شیر جاری است که به امام حسین و امام حسن علیهما السلام اختصاص دارد و هر کسی که دوستدار آن ها باشد بدون هیچ بهایی وارد بهشت می شود.
آیا پسر نوح سوار کشتی می شود؟
یکی از برنامه های جالب و به یادماندنی این محفل، اجرای تلاوتی مشترک با عنوان منافسه بود؛ به این شکل که یک قاری آیه یا بخشی از آیه را تلاوت می کرد و قاری بعدی تلاش می کند تا با همان لحن یا در ادامه همان لحن، آیه بعدی را تلاوت کند.
در این منافسه علاوه بر حامد شاکرنژاد، حسنین حلو و احمد ابوالقاسمی، قاریان دیگری همچون مهدی غلام نژاد، سعید پرویزی، جعفر فردی و برادرش حسین فردی، حمیدرضا احمدی وفا و مسعود نیکدستی حضور داشتند که بوذری از این قاریان میهمان به عنوان نمره یک های قرائت یاد کرد و از نیکدستی هم به عنوان دندانپزشکی نیکدست یاد کرد.
ابوالقاسمی از سوره شمس شروع به تلاوت کرد و میکروفون را به احمدی وفا داد. یکی از یکی بهتر و صدایی از صدایی دیگر زیباتر! در میانه برنامه محمدرضا پورزرگری هم به تلاوتگران پیوست و با دیگر قاریان آیات پایانی سوره زمر و آیات ابتدایی غافر را تلاوت کرد. بعید می دانم سالن همایش های برج میلاد به جز زمان برگزاری مسابقات قرآنی تاکنون به این مقدار تلاوت قرآن به خود دیده باشد.
آیات پایانی سوره زمر به تصویرگری نحوه ورود بهشتیان می پردازد و هنرنمایی قاریان نیز به جذابیت آیات بیشتر اضافه می کرد. خاطره ابوالقاسمی در این مراسم هم شنیدنی بود که گفت در سفری به عراق یکی از اساتید قرآنی از او خواسته بود آیاتی را تلاوت کند و او آیاتی از سوره هود را تلاوت می کند و زمانی که ابوالقاسمی مشغول خواندن آیه ۴۲ این سوره می شود که حضرت نوح از فرزندش می خواهد سوار کشتی شود تا از غرق شدن نجات یابد، آن استاد عراقی از او می خواهد دوباره این آیه را تلاوت کند که این درخواست تا پنج مرتبه ادامه پیدا می کند و در نهایت وقتی زیبایی صدای ابوالقاسمی را می شنود، می گوید اگر پسر نوح تلاوت آیه را اینگونه که تو خواندی، می شنید، سوار کشتی می شد!
هنرنمایی قاریان جوان و پیشکسوت با هم برای تلاوت سوره قدر هم دیدنی بود که ۱۰ قاری آیه ای یا حتی کلمه ای تلاوت می کرد و بقیه تلاوت را به قاری کناری خود واگذار می کرد. بگذریم از شاکرنژاد که گاهی میکروفون را نه به قاری کناری خود یعنی حسنین که به پرویزی می داد و اینجا هم دست از شوخی برنمی داشت.
سلام بر پدربزرگ قاریان
شوخی های داوران همچون برنامه محفل در شبکه سه تمامی نداشت. اینجا هم دست از سر یکدیگر برنمی داشتند. گاهی حسنین با شاکرنژاد شوخی می کرد و گاهی سر به سر ابوالقاسمی می گذاشت و از او به پدر بزرگ یاد می کرد. البته بی راه هم نمی گفت. چون مجری برنامه گفت که امشب خدا به ابوالقاسمی نوه ای داده و برای سلامتی این نوزاد و مادرش صلواتی را از حاضران تمنا کرد که طنین صلوات در سالن همایش پیچید و حالا باید به ابوالقاسمی گفت چطوری پدربزرگ؟
مجری برنامه گریزی هم به استقبال مردم از جشنواره آرمان زد که تلاشی برای فراگیر شدن قرآن بود و از شهرداری تهران و سازمان تبلیغات اسلامی تشکر کرد. بوذری از ستارگان آسمان تلاوت یاد کرد و فیلش یاد هندوستان کرد و گفت در دهه ما یک معجزه ای به نام سیدمحمد حسین طباطبایی ظهور کرد و چقدر زدند توی سر ما و گفتند یاد بگیر از این کودک. ابوالقاسمی، فرصت را مغتنم شمرد و به یکی از اصول آموزشی اشاره کرد و گفت که هیچوقت کودکان را با دیگران مقایسه نکنید که هر کس استعدادی دارد و قرار نیست همه مثل هم باشند.
برنامه ادامه پیدا کرد و ابوالقاسمی و شاکرنژاد در جایگاه ماندند تا قاسمیان به آنان بپیوندد. نمی دانم چرا قاسمیان در این برنامه اینقدر ساکت بود. غیر از یک چه چه که آن هم در فیلم میان برنامه بود، چیزی از او ندیدیم. شاید نخواسته در مقابل برخی بزرگان حاضر در مراسم عرض اندامی کرده باشد.
حضور این داوران در جایگاه برای اهدای هدیه ای از آستان قدس رضوی بود تا سه هدیه ویژه را بر چشم نهاده و محبت امام رئوف را به دل بسپارند ولی رسالت بوذری خبر نداشت که قرار است چهار هدیه داده شود و یکی هم سهم اوست و اینجا بود که او هم شگفت زده شد. دل های میهمانان هم هوایی شد و هوای حرم امام رضا (ع) را کردند؛ آن هم زمانی که اهدای هدایا با صدای مرحوم محمدعلی کریمخانی و شعر معروف ای حرمت ملجاء درماندگان به هم تافته شد.
محمدجواد پناهی که به نمایندگی از آیت الله احمد مروی تولیت آستان قدس به این مراسم آمده بود گفت که برای تشکر از دست اندرکاران برنامه چهار هدیه تقدیم می کند که این هدایا شامل نگین مضجع امام هشتم است و البته یک سفر هم مهمان آستان قدس هستند تا به پابوس امام رئوف مشرف شوند.
قبل از محفل یا بعد از محفل؟
وقتی که ابوالقاسمی خواست از تاثیر و نفوذ برنامه محفل سخن بگوید، فعالیت های قرآنی در کشور را به دو بخش تقسیم کرد؛ یکی فعالیت هایی که قبل از محفل صورت گرفته و دیگری فعالیت های بعد از برنامه محفل. این قاری پیشکسوت که زمانی هم مدیر رادیو قرآن بوده، گفت تا قبل از پخش برنامه محفل اگر کسی پیام می داد یا سوالی می کرد، ذوق می کردیم ولی حالا اینقدر تماس می گیرند و پیام می دهند که خسته می شویم.
بگذریم. برنامه ها طولانی و کمی خسته کننده شد، مخصوصا برای کسانی که سن و سالی از آنان گذشته بود ولی برای کودکان، نه. کودکان و نوجوانان همچنان مشتاق و دنبال کننده برنامه ها بودند؛ به ویژه برنامه هایی که کودکان در آن نقش ایفا می کردند و به تلاوت شعر و سرود یا آیات می پرداختند. یکی از برنامه های دیدنی این محفل، قدردانی از مادران زحمتکشی بود که جوانی و عمر خود را برای تربیت قاریان و حافظان قرآن صرف کردند و چه ذخیره گرانبهایی برای قبر و قیامت خود فرستادند! حاضران هم به احترام این مادران ایستادند و دقایقی آنان را تشویق کردند. شاید بیشتر حاضران تا حدودی با این مادران آشنایی داشتند؛ چون هر کدام در یکی از برنامه های محفل حضور پیدا کرده و توضیح داده بودند که چگونه نوگلان خود را با عطر قرآن آشنا کرده اند؛ مادران دسته گل هایی همچون زینب شیری، مریم شفیعی، زهرا خلیلی، امیرهادی بایرامی، مطهره و مشکات، رقیه رستمجبری، عطیه عزیزی و حنانه خلفی.
زینب شیری فرزند مدافع حرم را می شناسید؟ او در این مراسم به آرزوی خود رسید که یک یخچال کودکانه بود و دلنوشته ای هم در وصف پدر شهیدش خواند که هنوز پیکرش به وطن بازنگشته است.
اگر مسئولان برج، چراغ های سالن را یکی یکی خاموش نمی کردند، مردم ول کن نبودند
پرونده محفل در ماه مبارک رمضان به پایان رسید و بسیاری از شیفتگان قرآنی مشتاقند تا شاهد ادامه این برنامه در طول سال باشند؛ برنامه ای که عطر تلاوت قرآن را به خانه ها آورد و کودکان را با کلام الهی آشنا کرد
محفل تمام گشت و به آخر رسید عمر، ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهایم. باور کنید محفل تمام شد ولی میهمانان دست بردار نبودند و اطراف داوران جای سوزن انداختن نبود. هر کسی می خواست اظهار ارادتی بنماید و عکسی یادگاری با اساتید ایرانی و سوری و عراقی بیاندازد. اگر مسئولان برج، چراغ های سالن را یکی یکی خاموش نمی کردند، مردم ول کن نبودند و اگرچه عقربه ساعت به عدد 11 نزدیک می شد ولی گویی کسی متوجه گذر زمان نشده بود.
پرونده محفل در ماه مبارک رمضان به پایان رسید و برخی هم در این میان انتقادهایی به این برنامه داشتند. مثلا این که چرا در محفل اینقدر به حافظانی اهمیت داده می شود که بسیار دقیق و سطر به سطر آیات و صفحه به صفحه قرآن را با شماره به خاطر می سپارند و ممکن است از مفاهیم و دیگر جنبه های آیات الهی بازبمانند. به هر حال بسیاری از شیفتگان قرآنی مشتاقند تا شاهد ادامه این برنامه در طول سال باشند؛ برنامه ای که عطر تلاوت قرآن را به خانه ها آورد و کودکان را با کلام الهی آشنا کرد. شنیده ها حکایت از آن دارد که برخی از پدر و مادرها با دیدن برنامه های محفل به سراغ موسسات قرآنی رفته اند و از این موسسات خواسته اند تا برای فرزندانشان کلاس های قرآن برگزار کنند.
کلام را با فرازی از حدیث کسا پایان می دهیم که محفل من محافل الارض؛ این محفل هم می تواند یکی از آن محافلی باشد که گروهی از شیعیان و دوستان پیامبر و اهل بیت (ع) در آن جمع شوند و اگر کسی اندوهی داشته باشد، خدا اندوهش را برطرف کند و حاجت او را برآورده سازد. آمین
نظر شما