پدرم درآمد تا آدم فرهنگی باشم، مگر دیوانه‌ام خودم را سیاسی کنم
ناصر غضنفری - جهانگیر الماسی بازیگر و کارگردان سینما

تهران- ایرنا- جهانگیر الماسی بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما در بخش دوم گفت‌وگو با «پروژه تاریخ شفاهی تئاتر و سینمای ایرنا» می‌گوید: به سیاست نمره ۲ می‌دهم اما نمره فرهنگ نزد من از ۱۴ شروع می‌شود. مگر دیوانه‌ام، پدر خود را در آورده‌ام برای این که یک آدم فرهنگی باشم بعد بیایم خودم را تبدیل به یک آدم سیاسی کنم!

جهانگیر الماسی در بخش دوم گفت‌وگوی خود با ایرنا، از بازی در فیلم نار و نی، حواشی پیش آمده بر سر فیلم باد سرخ، توقیف فیلم رنج و سرمستی و همچنین گرایش سیاسی خود صحبت می‌کند. 

شما بازیگر اصلی فیلم سینمایی «نار و نی» از فیلم‌های بحث برانگیز زمان خود هستید. از آن فیلم بگویید.

بله. یادم است وقتی سعید ابراهیمی فر کارگردان این فیلم، فیلمنامه را به من داد آن را خواندم و خیلی خوشم آمد برای این که فیلمنامه با چند بیت شعر از تی اس الیوت شاعر بریتانیایی شروع شده بود.

تفاوت انگلستان با بقیه کشورها این است که معرفت و شخصیت انگلستان به شعر است. آنها هم مثل ما با شعر شناخته می‌شوند. اشخاصی مثل ویلیام شکسپیر فرهنگ انگلستان را ساختند. اگر ایتالیا در دنیا با نقاشی و مجسمه سازی شهرت دارد، اگر آلمان با ادبیات و موسیقی مشهور شده، انگلستان با شعر سرشناس شده است.

پدرم درآمد تا آدم فرهنگی باشم، مگر دیوانه‌ام خودم را سیاسی کنم
تی اس الیوت

دیدم این بیت‌ها از شعر علف‌های هرز الیوت است. به ابراهیمی فر گفتم علف‌های هرز الیوت را چرا آورده‌ای؟ گفت مگر الیوت را می‌شناسی؟ جواب دادم: مگر می‌شود دانشجوی دهه ۵۰ ایران باشی و الیوت را نشناسی؟ ولی این فیلمنامه توسط فارابی رد شد. یک کاغذ هم به ما داده بودند که فیلمنامه فاقد مختصات هنری و فرهنگی است.

گفتم: استاد آخر شما چند نفر از نویسندگان فیلمنامه که فیلمنامه‌هایشان را تایید می‌کنی تی اس الیوت را می‌شناسند؟ اصلا شعر را می‌شناسند؟ چند نفرشان می‌دانند شعر چیست؟ تفاوت بین تصویر و شعر چیست؟گفتم: آقا پاشو برویم فارابی ببینیم برای چه فیلمنامه را رد کرده‌اند؟ رفتیم آنجا یکی از مسوولین بنیاد فارابی آنجا بود. گفتم این فیلمنامه را خوانده‌ای؟ گفت: نه من لزوما همه فیلمنامه‌ها را نمی‌خوانم. ما برای این کار گروه داریم. گفتم: استاد آخر شما چند نفر از نویسندگان فیلمنامه که فیلمنامه‌هایشان را تایید می‌کنی که تی اس الیوت را می‌شناسند؟ اصلا شعر را می‌شناسند؟ چند نفرشان می‌دانند شعر چیست؟ تفاوت بین تصویر و شعر چیست؟ گفت: مفهوم حرفت چیست؟ گفتم: آن وقت که خیلی‌ها در دنیا به سیب زمینی می‌گفتند دیب زمینی، شعرای ایرانی با اشعارشان فیلم می‌ساختند. گفت: یعنی چه؟

برای او قطعاتی از شعرهای فردوسی و حافظ را خواندم و گفتم تصاویر این اشعار یک عالمه به تو اطلاعات می‌دهد و این همان سینماست. نار و نی هم پر از این گونه اطلاعات است. این فیلم نه راجع به مسائل جنسی است و نه زن و غیره. این فیلمنامه راجع به رنگ آبی و کِرم است. چرا در فرهنگ ایرانی رنگ آبی بالا و به سمت آسمان می‌رود و رنگ کرم پایین؟ در مساجدمان هم همین طور است. البته در یزد متفاوت است. در کاشان چرا انار حرف دارد؟ بعد شما می‌گویید این فیلمنامه فاقد مختصات فرهنگی و هنری است.

ایشان سرانجام پس از شنیدن حرف های من گفت برو و از فیلمنامه دفاع کن.

من آن جا یاد فیلم باد سرخ جمشید ملک‌پور افتادم و خیلی آتش گرفتم. یادم است در فیلمی از او بازی کردم که توقیف شد. فکر می کنید چرا؟ گفته بودند به خاطر نگاه نانجیبانه به زن باردار.

پدرم درآمد تا آدم فرهنگی باشم، مگر دیوانه‌ام خودم را سیاسی کنم
جهانگیر الماسی در فیلم باد سرخ

خطاب به آن آقا گفتم شما می‌توانی به من بگویی دوربین کی نجیب است کی نانجیب؟ بعد برای چه صحنه‌ای این عنوان را به کار برده‌اند؟

در این فیلم انگلیسی‌ها به دلایل سیاسی دارند پدر زن و شوهری ایرانی را در می‌آورند. زن را که باردار است آن قدر کتک می‌زنند تا بچه اش سقط شود. یکهو بعد از کتک خوردن و سقط بچه و احتمالا مرگ زن، یک دایره خون دور این زن را می‌گیرد. این صحنه را گفته‌اند نگاه نانجیبانه دوربین به زن باردار.

کار هنرمند در جهان سوم مانند یک ماهی قزل آلاست. باید در رودخانه در جهت مردم زندگی کنی. نه جلوی مردم باشی نه عقب تر از آنها. باید بین آنها باشی

البته شعاری هم در این فیلم داده شده بود که نباید داده می‌شد. هرکه در قدرت است و این شعار را مخالف قدرت بداند بدیهی است می‌گوید این پلان را اصلاح کن اما نه برای نگاه نانجبیانه به زن باردار!!. ما را خر فرض نکنید. این اسمش سانسور نیست بلکه زورگویی است.

کار هنرمند در جهان سوم مانند یک ماهی قزل آلاست. باید در رودخانه در جهت مردم زندگی کنی. نه جلوی مردم باشی نه عقب تر از آنها. باید بین آنها باشی. فقط هراز چندگاهی بالا بپری و پشت سر خود را ببینی. سپس روبرو و آینده را مشاهده کنی. در ضمن آرمان و هدف هم داشته باشی. سپس با این همه اطلاعات که کسب کردی باز به متن مردم برگردی و این اطلاعات را بین مردم توزیع کنی. البته منظور من حرکتی سیاسی یا تشکیل حزب سیاسی نیست. نقش هنرمند تبلیغ اندیشه و نگاه مترقی و انسانی بین مردم است. این رسالت و مسوولیت هنرمند است. شعار سیاسی هم نباید سربدهی.

کار سیاسی یک چیز است و کار فرهنگی چیزی دیگر. من حقوق و علوم سیاسی خوانده‌ام. خیلی هم در این زمینه مطالعه کرده‌ام. درسم هم خیلی خوب بود. فوق لیسانس هم دارم اما کار سیاسی نمی‌کنم. اما توقعم از کسی که کار سیاسی می‌کند این است که دقیق و هوشمند باشد نه این که شعار دهد و فرار کند و به فکر بهره برداری فردی از آن باشد.

این نوع توقیف در مورد فیلم خودم رنج و سرمستی هم صادق است. علت این توقیف آن قدر مسخره است که گریه‌ام در می‌آید. گفتند شما در این فیلم چرا این قدر بد و بیراه به عراق می‌گویی؟

گفتم آقا راز فیلم من همین است رنج و سرمستی. ما از چه رنج بردیم؟ از جهل. جهل صدام، آن بعثی کثافتی که نفهمید چه بلایی سر ما و خودش و منطقه و دنیا آورد با حمله به ایران و قتل و غارتی که در سوسنگرد و مهران و غرب کشور راه انداخت. ببینید با انداختن بمب شیمیایی چه بر سر جوان‌های دلاور ایرانی آورد.

ما در این فیلم انتقام گرفتن را تشویق نمی‌کنیم. ما فقط داریم به نحوی از انحا این تفکر آلوده به فکر شیطانی و حیوانی صدام و حزبش را محکوم می‌کنیم. همین و بس. اما این باعث توقیف فیلم من شد.

آقایی به من گفت: مشکل فیلم شما این است که مردم چیزی از آن نمی‌فهمند.

بیشتر بخوانید

بخش اول گفت و گو با جهانگیر الماسی/ شبی در تالار سنگلج قایم شدم تا بخوابم

پدرم درآمد تا آدم فرهنگی باشم، مگر دیوانه‌ام خودم را سیاسی کنم
استنلی کوبریک

پاسخ دادم: شما جای مردم تصمیم می‌گیرید که این فیلم را بفهمند یا خیر؟ فکر می‌کنید چند درصد مردم اروپا فیلم راز کیهان آقای استنلی کوبریک را فهمیده‌اند؟ به جرات می‌گویم از هر صد انگلیسی و فرانسوی و اروپایی های پیشرفته حتی یک نفر هم این فیلم را نفهمیده است. هنوز هم نمی‌فهمند. اصلا نمی‌دانند سولاریس یعنی چه؟ همچنین کارهای آندری تارکوفسکی روس را متوجه نمی‌شوند.

اما این فیلم‌ها ساخته شد. چرا؟ چون این حد معرفت هنرمند اروپایی است.

پدرم درآمد تا آدم فرهنگی باشم، مگر دیوانه‌ام خودم را سیاسی کنم
آندری تارکوفسکی

شما اصولگرا هستید یا اصلاح‌طلب؟

من اصلا خودم را در بند اصلاح‌طلب و اصولگرا قرار نداده‌ام. فکر می کنم فرهنگ مهم‌تر از سیاست است. من به سیاست نمره ۲ می‌دهم اما نمره فرهنگ نزد من از ۱۴ شروع می‌شود. مگر دیوانه‌ام؟! پدر خود را در آورده‌ام برای این که یک آدم فرهنگی باشم بعد بیایم خودم را تبدیل به یک آدم سیاسی کنم.

شما الان بروید دم در ریاست جمهوری بگویید ما می‌خواهیم رییس جمهور را ببینیم، آیا اجازه می‌دهند؟ اما همین الان آقای رییس جمهور بگوید من می‌خواهم بروم سر صحنه فیلمبرداری جهانگیر الماسی، بلافاصله می‌تواند بیاید

مهم‌ترین چیزی که به من بسته‌اند این است که تو احمدی نژادی هستی.

آیا می شود گفت از چهره های نزدیک به احمدی نژاد هستید؟

خیر. من برای آقای احمدی نژاد و همه کسانی که بالای ۱۵،۱۶ میلیون رای از مردم گرفته‌اند یا سیستم ۱۵،۱۶ میلیون رای به نام آنها ثبت کرده است و به عنوان رئیس جمهور این مملکت انتخاب شده‌اند احترام قائلم.

شما الان بروید دم در ریاست جمهوری بگویید ما می‌خواهیم رییس جمهور را ببینیم، آیا اجازه می‌دهند؟ اما همین الان آقای رییس جمهور بگوید من می‌خواهم بروم سر صحنه فیلمبرداری جهانگیر الماسی، بلافاصله می‌تواند.

من در خانه نشسته‌ام. به من زنگ زده‌اند که مثلا ساعت ۷ صبح ماشین می‌آید دنبالت تشریف بیاورید مراسم تحلیف ریاست جمهوری، آیا من می‌توانم بگویم نمی‌آیم؟

پدرم درآمد تا آدم فرهنگی باشم، مگر دیوانه‌ام خودم را سیاسی کنم
احمدی نژاد سر صحنه فیلم «رنج و سرمستی» ساخته جهانگیر الماسی

به نظر من هر کس این کار را بکند احمق است، برای این که همه ما داریم برای این سیستم و نظام کار می‌کنیم. با مجوز این سیستم هم داریم کار می‌کنیم.

احمدی نژاد به نظرتان واقعا به سینما علاقه داشت؟

احمدی نژاد به نظر من آدم باهوشی بود و فهمیده بود با سینما خیلی کارها می‌توان کرد.خیلی هوشمندانه می‌توانستند همان ارزش واقعی عقبه فکری فرهنگی این انقلاب که اسلام است را حفظ کنند و هم از عقبه فرهنگی این سرزمین و مردم و کشورش استفاده کنند.

همان موقع یادم است آقای فتاح از مسوولان دولت حرف خیلی خیلی جالبی زد و گفت: چرا ما یادمان رفته است که تمام عزت و شاخصه و اهمیت و زیبایی این انقلاب این بود که آقایان مدیران ارشد این مملکت از متن مردم بلند شده بودند. ما برای مرحوم طالقاتی دست می زدیم که در مجلس روی زمین می‌نشست نه روی صندلی‌هایی که اکابر قوم پهلوی روی آن نشسته بودند. یا آقای رجایی، خدا رحمتش کند پای سفره ای می‌نشست که یک نوع غذای محدود در آن بود. چرا ما این‌ها را تبدیل به این کردیم که فلان مسوول در سفره‌اش شیشلیگ است؟

افتخار این انقلاب به این بود که مردم و مسوولین از یک نحله بودند. یک شخص می‌توانست روستایی باشد ولی به خاطر شایستگی خود وزیر شده باشد نه این که با رانت و دروغ و نیرنگ به این پست دست پید کند.

پدرم درآمد تا آدم فرهنگی باشم، مگر دیوانه‌ام خودم را سیاسی کنم

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha