به گزارش ایرنا، این مطالعه که توسط عضو هیئت علمی دانشگاه تهران انجام و در مجله علمی SOCIETY منتشر شده است که استدلال میکند، این صفحات و صفحات مشابه نهتنها برای حل مشکلات دنبالکنندگان کمکی نمیکنند، بلکه ضدتولید نیز هستند و احساسات خشم و ناامیدی را ایجاد میکنند.
البته ذهن انسان میتواند خودش را در موقعیت مصرف دیگران تصور کند و دنبالکنندگان نیز در تمام اوقات از این امر آگاه هستند که این لذت شخص دیگری است، نه لذت آنها. این مطالعه نشان میدهد که وبگردها باید از یک رویکرد سواد رسانهای استفاده کنند تا به خودشان کمک کنند که توجه آنها یک دارایی فردی و جمعی ارزشمند است و آنها باید از آن در برابر نیروهایی که به دنبال بهره بردن از آرزوهای مردم عادی هستند، دفاع کنند. چراکه دنبال کردن آنچه دیگران مصرف میکنند، رقتانگیز و هدر دادن زندگی است. با این حال، افراد زیادی به ویژه در نسل جوانتر وجود دارند که به امید سهیم شدن در لذتهای آنها، بچه پولدارها را دنبال میکنند. در حال حاضر برای مردم، عادی است که یک هشتگ مشترک را در سایتهای مختلف رسانههای اجتماعی در سراسر جهان دنبال کنند. هر کسی که استعدادی دارد، ممکن است به شهرت برسد، اما «بچه پولدارها» افرادی هستند که تنها به خاطر اینکه ثروتمند هستند، مشهور شدهاند.
مصرفگرایی از نظر ایرانیان
حاکمیت ایران مبتنی بر اسلام شیعه است و اسلام، مصرفگرایی را گناه میداند و مصرفگرایی و کسانی را که منابع را هدر میدهند، برادران شیاطین میخواند. از این رو، مسلمانان از مصرفگرایی منع شدهاند. امام خمینی (ره)؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مصرفگرایی را آشکارا محکوم کرده و آن را توطئهای از سوی کشورهای غربی خوانده است. مقام معظم رهبری نیز چندین بار مصرفگرایی را محکوم کردهاند. بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ ایرانی مانند سعدی، رومی، صائب طبریزی، حافظ و بسیاری دیگر از آنان، خرسندی و دوری از ثروت مادی را ستودهاند.
در کل میتوان نتیجه گرفت در کشوری که ایدئولوژی غالب مصرفگرایی را تقبیح میکند و آن را گناه میداند و در آن شرایط اقتصادی مردم را از مصرفکننده شدن منصرف میسازد، روح مصرفگرایی نباید به اندازه غرب قدرتمند باشد، اما متاسفانه چنین نیست. آمار نشان میدهد که مصرفگرایی در ایران از شهروندان ثروتمندترین کشورها نیز برتری دارد. تهران در حال حاضر به عنوان پایتخت جراحی بینی در نظر گرفته میشود و ایران یکی از مهمترین بازارهای آرایشی در خاورمیانه و آفریقا است. ایرانیان از نظر سرانه مصرف انرژی در رتبه سوم جهان قرار دارند و ایرانیان پنجمین خریدار طلا در جهان هستند. ایرانیان عاشق برند هستند و ۶ برابر میانگین جهانی از بنزین استفاده میکنند.
در سطح شخصی، یکی از کارآمدترین استراتژیها برای کاهش فقر، کار کردن است، اما یک ادبیات پژوهشی در حال رشد نشان میدهد که ایرانیان مخالف سختکوشی هستند. بنابراین تعجبآور نیست که بدانیم برخی از ایرانیان هیچ کاری را که در دسترس باشد، قبول نمیکنند. تخمین زده میشود که ۲.۵ میلیون شغل در ایران وجود دارد که هیچکس آن را نمیخواهد در حالی که ایرانیهای بسیاری به شدت به دنبال کار هستند.
این مطالعه روی چیزی تمرکز دارد که باعث میشود ایرانیها از مصرف دیگران لذت ببرند. این مساله مصرف جانشین (نیابتی) نامیده میشود و یکی از معضلات و شگفتیهای مصرفگرایی است. لونتال اعتقاد دارد که مصرفگرایی مشخصه زندگی معاصر است، برخی از ایرانیان با اینکه درگیر تامین نیازهای بسیار اساسی خود هستند، هنوز هم تمایل دارند به مصرفکنندگان افراطی تبدیل شوند. مشتریان مشتاق ایرانی تلاش میکنند تا با زندگی مجلل و پر زرق و برق تجمل و مصرف خود را حفظ کنند.
برجستهسازی مصرف و تجمل منجر به یک سیاستزدایی خاص میشود. علوم اجتماعی به ما میآموزد که ترسیم و نقد مصرف آشکار دارای پیامدهای سیاسی هستند. با این وجود، تاکید بر سبک زندگی مصرفگرایی، شیوههای امتیاز را به نوعی هویت فرهنگی تبدیل میکند که ما را از بررسی دقیق مسائل مهمتر مانند نابرابری اجتماعی - اقتصادی در جامعه باز میدارد.
بیهنران مشهور!
زبان فارسی گنجینهای از صدها سال ادبیات و شعر است. تقریبا همه حکیمان، شاعران و نویسندگان نثر آنچه را که ایرانیان هنر مینامند تحسین کردهاند. در زبان فارسی، هنر مترادف با هنر است، اما این یک کلمه فراگیر است که میتواند مفاهیم دیگری مانند دانش، شعر، آداب معاشرت و دانش را دربرگیرد. اکنون میتوانیم شاهد باشیم که بدون هنر بودن و یا به عبارت سادهتر در دسترس بودن، به یک امتیاز در فرهنگ شهرت ایرانی تبدیل شدهاست. کسانی که در شبکههای اجتماعی طرفداران بسیاری دارند، عمدتا مردان و زنان جوانی هستند که تنها استعدادشان، پولدار بودن است.
از لحاظ نظری، نداشتن هنر میتواند مایه شرم در جامعه ایران باشد، اما در جامعه رو به افزایش مصرفکنندهها، این امر میتواند به گونهای دیگر عمل کند. بدون کیفیت بودن باعث دسترسی بیشتر و قابلفهم شدن بیشتر توسط دنبالکنندگان عادی آنان شده است. به نظر میرسد، صاحبان این صفحهها در شبکههای اجتماعی با وجود شهرت و معروفیت خود، مردمی بیحرف مثل مردم عادی هستند که با غرور اعلام میدارند: تنها استعدادشان این است که ثروتمند هستند؛ بنابراین، وقتی نمیتوانیم از زندگی فقیرانه خود لذت ببریم، بهتر میتوانیم از لذت کسی که به خاطر فقدان استعداد به ما شباهت دارد، لذت ببریم. علاوه بر این، در دسترس بودن پلتفرمهای شبکه اجتماعی و سایتها به مشتریان مشتاق کمک میکند تا دچار توهم دیگری شوند.
نیازمند آموزش سواد رسانهای هستیم
صفحات برخی ایرانیها در شبکههای اجتماعی، مصرف نیابتی کالاها و خدمات را تسهیل میکنند. در این صفحات تصاویر با دقت انتخاب شدهاند و صحنهها و لوازم صحنه خوب هستند. به منظور به حداکثر رساندن اثرات و کمک به پیروان، بهتر است آنچه را که دیگران مصرف میکنند، مصرف کنند.
با این حال، نگاه دقیقتر به این فرآیند، جزئیات دیگری را آشکار میسازد. به نظر میرسد که پیروان صفحات اینچنینی تمایل کمتری به دانستن این موضوع دارند که بازدید از این صفحه هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد و حتی بدتر از آن، مشکلات جدیدی ایجاد خواهند شد. برای ایجاد تغییرات، فرد باید روی کار تمرکز کند، اما مردم زمان ارزشمندی را به دنبال کردن صفحات بچه پولدارها در شبکههای اجتماعی صرف میکنند. جاذبههای مصرفگرایی در رسانههای اجتماعی در سالهای آینده به آسیب زدن به مردم ادامه خواهد داد، اما پیامدهای زیانبار این پدیده ما را مجبور خواهد کرد تا نوعی سواد رسانهای ایجاد کنیم که از ما در برابر کسانی که میخواهند از آن به نفع خود استفاده کنند، دفاع کند.
نظر شما