شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۷
کد خبر: 85161486
شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

گرگان_ایرنا_ «سیدجواد و سیداسماعیل حسینی» دو برادر شهید دفاع مقدس هستند که راه جهاد را برگزیده و با چشم‌پوشی از موقعیت‌های خوب تحصیلی و زندگی، راهی جبهه‌های نبرد شدند و به شهادت رسیدند و با شهادت دلاورانه خود درد و داغ ابدی بر دل عاشقان گذاشتند.

به گزارش ایرنا، آیین سنتی مهمانی رفتن به خانه سادات در روز عید سعید غدیر، یکی از رسوم قدیمی ساکنان نگارستان اقوام است که به‌طور معمول از دو روز قبل آن شروع و تا دو روز بعد از آن هم انجام شده و نماد برکت و دوستی ولایت به شمار می رود و در هفته قربان تا غدیر تمام کوچه و خیابان های شهرها مزین به پرچم های 《یاعلی》و 《 مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ》می شود و البته دید و بازدید با پدر، مادر، خواهر، برادر، فرزندان و همسر شهدای سادات در این روزها پررنگ تر از باقی منازل است.

شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدای سادات از جمله 《سید جواد و سیداسماعیل حسینی》، یکی از راه‌های ترویج فرهنگ ولایتمداری در جامعه اسلامی است که دردوران جنگ تحمیلی نیز سادات نقش مهمی در بین رزمندگان و پیروزی جبهه حق علیه باطل داشتند.

در هوای گرم تابستان یکی یکی از کوچه های شهر تاریخی گنبدکاووس عبور کرده و وارد خیابان شریعتی شدیم و با گذر از چهار راه سیاوش از کتابفروشی که در آن حوالی بود سراغ خانه «نرگس حسینی» خواهر شهیدان حسینی را می گیریم که ما را به سمت خانه ای با در باز که پرده سبز رنگ جلوی آن از دور جلوه گر بود هدایت می کند و با گذر از پرده سبز رنگ جلوی در به داخل خانه هدایت می شویم بانویی با چهره زیبا و روی گشاده به استقبالمان می آید و ما را به سمت مهمانسرای منزل هدایت می کند اتاقی پر از عکس، عکس شهیدان سید جواد و سید اسماعیل حسینی، حاج قاسم سلیمانی، شهیدان شاهچراغ که جلوی آنها میزی برای عید دیدنی مهمانان با کتاب قرآن، شیرینی محلی قطاب، شکلات و آجیل آماده پذیرایی است.
با گشاده رویی شربت خنک آلبالو را تعارف می کند و می گوید 《اولین فردی هستین که امسال عید سیدها به منزلمان آمدین، لطفا تعارف نکنید و از خودتان پذیرایی کنید》.

شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

معرفی اصولی عید غدیر دغدغه برادران شهیدم بود

با لبخند شروع به مرور خاطراتش می کند، می گوید: برادران شهیدم سید جواد و سیداسماعیل عیدهای غدیر را خیلی دوست داشتند و از یک هفته قبل آماده پذیرایی از مهمانان می شدند.
نرگس حسینی افزود: برادرم سید جواد برای پدر و مادرم وسایل پذیرایی را خریداری می کردند و خودشان هم همیشه کتاب به مهمانان غدیر هدیه می دادند.
وی اظهار داشت: سید اسماعیل هم با اینکه نوجوان بود در عید غدیر سنگ تمام می گذاشتند، دعوت از دوستان، چراغانی کردن محله، خرید حنا برای والدینم، شیرنی و شربت در محله پخش می کردند و چون آن محل بیشتر دوستان اهل سنت زندگی می کردند اعتقاد داشتند 《باید درست و اصولی غدیر را برای همه معرفی کنیم》و از یک ماه قبل وسایل مخصوص برای کارت های ویژه عید می گرفتند تا بین دوستان، اقوام و همسایگان تقسیم شود.


وی بیان کرد: عید قربان سید اسماعیل خانه برادران اهل سنت می رفتند و عید غدیر هم آن ها که سید اسماعیل را خیلی دوست داشتند به منزل ما می آمدند.
نرگس خانم افزود: سید اسماعیل خیلی به برادران اهل سنت ارادت داشت و همانند برادرم سید جواد به آنها کتاب هدیه می داد و راهنمایی می کردند.
وی اظهار داشت: اخلاق مهربان هر دو برادر شهیدم زبانزد خاص و عام بود و احترام ویژه ای به همه از جمله پدر، مادر، خواهر، برادر، فامیل و دوست می گذاشتند و به همه اعلام کرده بودند 《چون رهبرم دستور داده در جبهه ها حضور پیدا می کنم》و به یقین هر دوی آنها گلهای دستچین بودند.
وی بیان کرد: دوستان سید جواد می گفتند در عملیات کربلای چهار《تیری به پهلوی ایشان خورده و با شال سبزی که گردنشان بوده پهلویش را می بندد 》بعد از آن در حالی که هنوز به سن ۳۴ سالگی نرسیده بود مفقودالاثر می شوند که برادرم سید اسماعیل که در آن زمان دانش آموز سال آخر دبیرستان بودند به عشق دیدار دوباره برادرم و پیدا کردنشان راهی جبهه شدند ولی ایشان هم در عملیات کربلای پنج در حالی که تازه ۱۷ ساله شده بودند مفقود الاثر شدند که در نهایت سال ها بعد مشتی استخوان و پلاک به یادگار از آنها به آغوش ما برگشتند.

شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

شهیدان حسینی نمونه عملی برادری و تقریب مذاهب بودند

قاسم انوری داماد خانواده حسینی هم در این ارتباط گفت: سید جواد همیشه زمانی که می خواستند به جبهه بروند می خواستند من هم همراه ایشان عازم شوم ولی به شوخی می گفتم «من زن و بچه دارم تو برو برادر زن جان، من نمی توانم همراهت باشم» که ایشان با همان لحن مهربان همیشگی خودشان می خندیدند و می گفتند «من هم زن و بچه دارم برادر ولی اسلام و وطن الان به کمک ما نیاز دارد»
وی افزود: شهید روشنی هم از دوستان صمیمی اهل سنت سید جواد بودند که بعدها به دنبال این دوستی ایشان شیعه شدند و زمانی که خبر شهادت و مفقودالاثری ایشان را شنیدند کار معلمی را رها و راهی جبهه ها شدند.
وی اظهار داشت: خوش برخوردی و مهربانی ویژگی شاخص دو برادر شهید همسرم بود که تا جایی که می توانستند با گشاده رویی به زیردست خود کمک می کردند.

شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

در حالی که با نرگس خانم و آقا قاسم خداحافظی می کنم قول می گیرند عید سعید غدیر باز هم به دیدنشان بروم در طول مسیر خانه خواهر تا مغازه برادر شهید در فلکه مرکزی گنبدکاووس عشق غدیری سید جواد و سید اسماعیل که در عمل برادری و محبت شیعه و سنی را نشان می دهد لحظه ای از ذهنم بیرون نمی رود در فکر بودم که با صدای آقا سید فاضل که سلام می دهند و مرا به محل کار خود راهنمایی می کنند به خود می آیم و متوجه رسیدنم به مقصد می شوم.

کتابخوانی و ارادت ویژه به حضرت زهرا (س) ویژگی مشترک هر دو برادر شهیدم بود

سید فاضل حسینی برادر بزرگ تر شهیدان حسینی با همان گشاده رویی نرگس خانم گفت: سید جواد معلم بود و در زمان طاغوت به دلیل عقاید انقلابی کارهای فرهنگی بسیاری انجام دادند و به یقین عقاید ایشان در آن زمان منحصر به فرد بود.
وی افزود: پس از انقلاب علاوه بر فعالیت در آموزش و پرورش به طور داوطلب راهی جبهه شدند که در پنجمین بار اعزام با اینکه تازه فرزند آخرشان متولد شده بودند راهی جبهه شدند و در دیدار آخر زمانی که گفتم برادر صبر کن فرزندت کمی بزرگ شود بعد برو، با لحنی که همیشه صدایش در گوشم است، گفت《بهشت بهتره یا زن و فرزند》 و رفت، پس از مفقودالاثر شدن ایشان زمانی که برادر کوچکترم سیداسماعیل مطلع شد او هم راه سید جواد را رفت و دیگر هر دو برادر تا سال ها مفقودالاثر شدند.
وی اظهار داشت: خصوصیات مشترک هر دو برادرم کتابخوان بودن، مسجدی، مذهبی، تفسیر قرآن، تسلط به زبان عربی، اعتقادات بی نظیر به اسلام و ارادت ویژه به حضرت زهرا (س) بود.
آقا سید فاضل افزود: هر دو به نوعی منحصر به فرد بودند و احترام ویژه ای هم به بزرگ ترها داشتند و حتی در کارهای روزانه منزل هم کمک پدر و مادرم بودند و از رفتار، حرکات و حتی چهره آنها تقدیر شهادت مشخص بود.

همانطور که از آقا سیدفاضل خداحافظی می کنیم مطلع می شوم همسر شهید که همراه فرزند خود در مشهد مقدس ساکن هستند در گنبد حضور دارند و طی هماهنگی تلفنی و گرفتن آدرس مستقیم راهی خیابان قائم شمالی و ساختمان طاها ۵ می شویم با هدایت یکی از همسایگان راهنمایی به آپارتمان می شوم زنی جوان به پیشوازم می آید با چهره ای زیبا منتظرم همسر شهید را ببینم که متوجه می شوم‌ایشان اکرم خانم هستند و ایشان که متوجه تعجب من می شوند می گوید تلاوت روزانه قرآن، در مسیر حق و عدالت بودن، تعلیم و تربیت بی منت به اطرافیان روی چهره افراد تاثیر می گذارد.

شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

اکرم یعقوبیان همسر شهید سید جواد حسینی هم افزود: حاصل زندگی مشترک هفت ساله ما دو فرزند پسر و یک فرزند دختر بود که زمانی که ایشان به شهادت رسیدند فرزند بزرگم تنها پنج سال و فرزند آخرم تازه پنج ماهه بودند ولیکن در تمام این سال ها سایه پر رحمت ایشان در زندگی من و فرزندانم بوده است.
وی اظهار داشت: برای عید غدیر همیشه برنامه های خاصی داشتند و هدایای خوبی مثل کتاب، سخنرانی های بزرگان، جزوه های اخلاقی و نهج البلاغه هدیه می دادند.
وی بیان کرد: همیشه در هر محفلی نقش معلم را داشتن و هنوز هم بعد سال ها پیر و جوان با احترام خاصی از ایشان یاد کرده و بخاطر فقدانش افسوس می خورند.
خانم یعقوبیان افزود: صرفه جویی، خودکفایی، خرید وسایل ایرانی، صله رحم و کمک ویژه به سالمندان از جمله شاخص های شخصیتی همسرم بودند.
وی اظهار داشت: سید اسماعیل هم آرمان ها و اهدافش به سید جواد نزدیک بود، چرا که ایشان علاوه بر برادر بزرگ تر نقش معلمی در برنامه ریزی، تفریح، گردش و ورزش برادرشان داشتند و سید اسماعیل هم همیشه به چشم معلم ایشان را نگاه می کردند و حرفش را قبول داشتند.
وی بیان کرد: کتابخانه سید اسماعیل در آن سن داشت که آدم هایی به سن الان من ندارند، این بچه همیشه پول های خود را جمع و کتاب می خرید و رشد فکری بی نظیری داشتند.
وی بیان کرد: آقا سید اسماعیل علاقه زیادی به رشته پزشکی داشتند و در آن سال کنکور شرکت کردند و زرنگی و فعالی ایشان در کارهایشان بیشتر از یک فرد چهل ساله مورد انتظار بود و از یک نوجوان ۱۶ ساله توقع انجام آن موارد نبود ولی بعد مفقودالاثر شدن همسرم نتوانست بماند و رفت و مثل برادر مفقود الاثر شد.

وقت رفتن رسیده و از اکرم خانم آدرس بی بی خانم خواهر دیگر شهید را می گیرم و راهی خیابان دانش می شوم و بی بی حسینی خواهر شهیدان حسینی با همان لبخند زیبای شهیدان به استقبالم می آید و پس از سلام گرم ایشان و شربت خنکی به پیشوازم آمده گفت: هر وقت دو برادر به منزلم می آمدند هیچوقت دستانشان خالی نبود و کلا عادتشان بود که هر منزلی وارد می شوند دستانشان پر باشد معلوم است شما هم با قلمتان راه شهدا را می روید و با همان قلم روایتگری همیشه دستانتان پر از مهر و محبت به وطن و مردم می تواند باشد.

شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

از صله رحم تا کمک به والدین

وی افزود: مهربانی، دل رحمی، کمک به والدین و صله رحم ویژگی شاخص هر دو برادر شهیدم بوده است.
وی اظهار داشت: سید اسماعیل در زمان تولدش کتابی می خرید و روی آن می نوشت و همه کارهایش را با سیاست و برنامه ریزی خاصی انجام می دادند.
وی بیان کرد: علاقه فراوانی به تدریس قرآن داشتند و هر کسی در هر ساعتی می خواست آموزش می دادند، سید اسماعیل خیلی برای عید غدیر ارزش قائل بود و با نوشتن مطالبی با خط زیبای خود و چسباندن آنها روی دیوار منزل انجام می دادند.
بی بی خانم افزود: سید جواد هم علاقه خاصی به صله رحم با برنامه ریزی های خاص خود داشت، مثلا در زمان افطار همراه زن و فرزند خود سبدی پر از میوه، غذا و حتی فرنی می آوردند و در عمل ترویج حداقل یکساعت کنار یکدیگر را داشتند و به همه چیز اهمیت می دادند.
وی اظهار داشت: مادرم خوشبختانه هم برگشت سید جواد و هم سید اسماعیل را دیدند ولی پدرم چشم انتظار اسماعیل تا لحظه آخر ماند و در نهایت سال ۷۶ فوت کردند.

شهیدان حسینی؛ روایتگر حدیث عشق غدیر

گلستان از تنوع قومی؛ مذهبی و نژادی با آداب و فرهنگ های گوناگون برخوردار است ولی همه آنها به سرزمین خود عشق می ورزند و در اعتلای وطن هم نظرند که جلوه گری آن در هشت سال دفاع مقدس بخوبی نمایان است.

استان گلستان بیشترین شهدا را سال ۱۳۶۵ با ۸۰۰ شهید داشت . در این سال عملیات های بزرگی همچون کربلای چهار و پنج صورت گرفت.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha