به گزارش ایرنا، تیم والیبال جوانان ایران عملکرد فوقالعادهای در مسابقات جهانی داشت و بدون حتی یک شکست قهرمانی این رقابتها را از آن خود کرد؛ تیمی که هدایت آن را رضا مومنیمقدم بر عهده دارد. مومنیمقدم که سابقه سالها مربیگری هم در ردههای پایه و هم در بالاترین سطح والیبال باشگاهی ایران را دارد با تیم جوانان کار بزرگی انجام داد و نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد.
مومنیمقدم هفته گذشته با حضور در ایرنا گفتوگویی مفصل در خصوص قهرمانی تیم والیبال جوانان در مسابقات جهانی و همینطور سایر اتفاقات والیبال ایران انجام داد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
قهرمانی بسیار باارزشی در قهرمانی جهان کسب کردید. شما تیمی را تحویل گرفتید که شرایط خوبی نداشت و کمتر کسی انتظار قهرمانی این تیم را داشت. از ابتدای حضورتان در تیم جوانان تا قهرمانی جهان چه اتفاقاتی افتاد؟
قبل از هر چیز قهرمانی تیم جوانان را به مردم خوب کشورم تبریک میگویم. این قهرمانی متعلق به شخص یا گروه خاصی نیست و متعلق به همه مردم است. ۲ سال پیش جلساتی را با داورزنی داشتیم و تیمی را تحویل گرفتم که در رده نوجوانان، سوم دنیا شده بود. این تیم دارای بازیکنانی با پتانسیل بالا بودند اما چون با آنها کار نکرده بودم میدانستم که هم به لحاظ فنی و به لحاظ اخلاقی دچار چالش میشوم. به همین خاطر جلساتی با بازیکنان گذاشتم و گفتم که اولویت من اخلاق است. من برای مسابقات جوانان آسیا بازیکنانی را خط زدم تنها به این خاطر که در چارچوبهای اخلاقی که تعیین کرده بودیم نتوانستند موفق باشند. این پروسه یکی دو ماه طول کشید.
ما برای مسابقات جوانان آسیا هیچ اطلاعاتی از تیمهای قدرتمند مثل چین و ژاپن و کره جنوبی نداشتیم. ۱۲۰ بازیکن را به اردوی تیم جوانان دعوت کردیم که از بین آنها ۱۲ بازیکن انتخاب شدند. علاوه بر مسائل فنی روی مسائل روحی و روانی بازیکنان هم تمرکز زیادی کردیم. از این بابت خوشحال بودم که تیمی را آماده کردهایم که به چیزی به جز قهرمانی فکر نمیکند. خوشبختانه بدون هیچ حرف و حدیثی قهرمان آسیا شدیم و مجوز حضور در قهرمانی جهان را کسب کردیم.
پس از قهرمانی آسیا به رئیس فدراسیون والیبال پیشنهاد دادم بازیکنان تیم جوانان در قالب یک تیم باشگاهی در لیگ برتر بازی کنند. حتی یکی دو تیم هم اعلام آمادگی کرده بودند. اگر این اتفاق رخ میداد خیلی خوب بود و به ما کمک زیادی میکرد.
برای قهرمانی جهان چه شرایطی داشتید؟
برای قهرمانی جهان فقط ۲ بازی دوستانه داشتیم و بازی سوم هم نیمه کاره ماند. متاسفانه یوسف کاظمی در بازی دوستانه مقابل برزیل دچار مصدومیت شد و او که یکی از بازیکنان کلیدی تیم جوانان بود را برای قهرمانی جهان از دست دادیم. خانزاده هم در اختیار تیم ملی بزرگسالان بود و در اردوهای ما حضور نداشت. بازی دوستانه مقابل بلغارستان و پیروزی مقابل این تیم به ما خیلی کمک کرد. بلغارستان نیکولوف را در اختیار داشت و باعث شده بود بازیکنان ما تصور میکردند این تیم شکست ناپذیر است. پس از اینکه مقابل بلغارستان به پیروزی رسیدیم سرمربی این تیم که ایتالیایی است به من تبریک گفت و عنوان کرد که فکر نمیکرد ایران بدون خانزاده تا این حد خوب بازی کند.
در مرحله اول قهرمانی جهان کار چندان سختی نداشتید.
ما از همان ابتدا تمام تمرکزمان روی مرحله دوم بود. چون میدانستیم مرحله اول را با موفقیت طی خواهیم کرد. البته تایلند با فرم خاصی بازی میکرد و نوع حملاتشان منحصر به فرد بود. تونس در بازی اول مقابل بحرین بسیار ضعیف ظاهر شد و ما اصلا نتوانستیم این تیم را آنالیز کنیم؛ اما مقابل ما متحول شدند و حملات اول ما را دفع کردند. با تغییر تاکتیک حمله و تغییر پاسور و درخشش پندار مومنی مقدم، شرایط بازی تغییر کرد و پیروز شدیم. اگر این بازی را شکست میخوردیم شاید دیگر نمیتوانستم به مسابقات برگردیم؛ چون بازیکنان ما تجربه باخت ندارند. بازی با بحرین هم سخت نبود و این تیم را مقتدرانه مغلوب کردیم.
کار شما در مرحله دوم بسیار سخت به نظر میرسید؛ اما از مرحله اول هم بهتر ظاهر شدید.
هر ۳ بازی مرحله دوم برای ما سخت بود. چون بازیکنانم در نوجوانان ۲ بار به همین تیم لهستان باخته بودند و دوست داشتند از این تیم انتقام بگیرند. بلغارستان شرایط خوبی داشت و با کادر ایتالیاییاش نسل باکیفیتی در اختیار داشت و برای قهرمانی آمده بود. ما برای هر تیم ۱۵ جلسه آنالیز گذاشته بودیم و بازیکنانم از همه تیمها شناخت داشتند.
مقابل لهستان یکی از بهترین بازیهای ایران را شاهد بودیم و عملکرد فوقالعادهای در این بازی داشتیم. در این بازی بسیار کمخطا بودیم و این مسئله به پیروزی ما خیلی کمک کرد. وقتی بازیکنان مقابل لهستان پیروز شدند انگار یک بار ۵۰۰ کیلیویی از روی دوش آنها برداشته شد.
تایلند را هم این بار ۳ بر صفر شکست دادیم. در سومین بازی مرحله گروهی مقابل بلغارستان برای صدرنشینی به میدان رفتیم. هر دو تیم نمیخواستند در این بازی شکست بخورند. چون تیم بازنده در نیمه نهایی باید به مصاف ایتالیا میرفت.
خوشبختانه بلغارستان را هم شکست دادیم. نکته مهم این بازی بیرون کشیدن خانزاده بود. کسی تصور نمیکرد چنین تصمیمی را بگیرم؛ اما هدف بلغارستان از کار انداختن خانزاده بود و موفق هم شده بود.
در نیمهنهایی به مصاف آرژانتین رفتید. این بازی چه شرایطی داشت؟
من به کار روانی خیلی اعتقاد دارم و با یک روانشناس خبره در ارتباط بودم. ما روز اول که به بحرین رفتیم بازیکنان را به بخشی از سالن که در آنجا کاپ قهرمانی به تیم قهرمان اهدا میشود بردم. به بازیکنان گفتم من دوست دارم روز آخر شما اینجا باشید و شما کاپ قهرمانی را بالا ببرید.
ما ۲ بازی سخت داشتیم. شب قبل از بازی آنالیزورهای تیمهای آرژانتین، لهستان و ایتالیا در حال آنالیز بازیهای تیم ایران بودند تا آرژانتین بتواند ما را شکست دهد. فکر می کنم این مسئله به درخواست ولاسکو بود. ولاسکو به جهت اینکه هم آرژانتینی است و هم اینکه مدیریت فنی تیم ایتالیا را بر عهده داشت دوست داشت بازی فینال بین این دو تیم برگزار شود و ایران فینالیست نشود. ست اول که به آرژانتین باختیم بازیکنان دچار استرس شدند اما با تغییر تاکتیک توانستیم ۳ بر یک به پیروزی برسیم. در این بازی مبین نصری عالی بود و امتیازات زیادی کسب کرد.
در فینال با ایتالیا که به جز ولاسکو ۱۶ نفر در کادرفنیاش حضور داشتند روبرو شدیم. این تیم ۲ آنالیزور و یک تحلیلگر داشت و ولاسکو هم یک نقطه قوت برای تیم ایتالیا بود. خداراشکر که توانستیم جام را به ایران بیاوریم. اوج عملکرد کادرفنی در این بازی بود. در ست اول به پیروزی رسیدیم اما در ستهای دوم و سوم شکست خوردیم؛ چون ایتالیاییها توانستند خانزاده را از جریان بازی خارج کنند. در ست سوم یونس جوان را به بازی آوردیم اما پست بازیکنان تغییر نکرد. در ست چهارم که ست حیاتی برای ما بود با اطلاعاتی که دریافت کردیم جای خانزاده و جوان را تغییر دادیم و خانزاده را در دریافتها محدود کردیم تا او بتواند در حمله کارایی بیشتری داشته باشد.
خوشبختانه در ستهای چهارم و پنجم به پیروزی رسیدیم و توانستیم قهرمان جهان شویم. این قهرمان یک رکورد بزرگی است. چون هیچ کدام از تیمهای پایه ایران در رقابتهای آسیایی و جهانی بدون شکست قهرمان نشده بود. ما در هر دو رویداد بدون شکست قهرمان شدیم و قدرت والیبال ایران را دیکته کردیم و از تیمی که خیلی از کارشناسان اعتقاد داشتند نسل سوخته است یک تیم قهرمان ساختیم.
خودتان هم اعتقاد داشتید که تیم فعلی جوانان از یک نسل سوخته آمد؟
ما در استعدادیابی خوب هستیم اما مشکل اصلی استعدادپروری است. من از همه مربیان این بازیکنان در تیم نوجوانان و آکادمیها تشکر میکنم اما چون خودم در رده پایه کار کردم جا داشت که کار بیشتری با این بازیکنان شود. روی این بازیکنان خیلی کار کردیم تا پخته شوند.
بحث پاداش حواله اتومبیل برای فوتبالیستها همچنان داغ است. بازیکنان تیم جوانان که قهرمان دنیا شدند توقع چنین پاداشی را دارند؟
شاید والیبال مثل فوتبال نباشد؛ اما ورزشی خانوادگی است و همه مردم بازیهای والیبال را تماشا میکنند. تیم ملی بزرگسالان نتوانست موفقیتی کسب کند اما تیم جوانان با قهرمانی در جهان باعث خوشحالی مردم شد و هر پاداش به بازیکنان بدهند کم است. به نظر من باید به این تیم احترام بگذارند و کوچکترین کاری که برای این تیم انجام شد بحث سربازی آنها بود. بازیکنان جوان عاشق اتومبیل هستند و چه ایرادی دارد آنها هم اتومبیلهای خوب سوار شوند و اگر حوالهای است به آنها هم داده شود.
شما سالها به عنوان مربی در تیمهای مختلف باشگاهی و ملی کار کردید. فکر میکنید در والیبال ایران بازیکنسالاری وجود دارد؟
بازیکنسالاری زمانی به وجود میآید که کادرفنی به آنها اجازه چنین کاری را بدهد. بازیکن مثل خمیری است که مربی آن را شکل میدهد؛ اما اگر بازیکن، مربی را مثل خمیر ببیند بازیکنسالاری به وجود میآید. باید احترام بازیکنان را داشت اما بدترین قانون از بیقانونی بهتر است و بازیکنان باید طبق قانون پیش بروند.
در حال حاضر گفته میشود تیم ملی بزرگسالان هم اسیر بازیکنسالاری شده است.
چون من کنار تیم ملی نبودم نمیتوانم در این خصوص اظهارنظر کنم اما اگر چنین مسئلهای وجود داشته باشد نشان دهنده ضعف کادرفنی و مدیریتی تیم ملی است.
اما در فضای نتیجه گرایی که در والیبال ایران وجود دارد مقابله با این مسئله سخت است.
باید فضا را تغییر داد. بازیکن باید متوجه شود که کادرفنی قدرت لازم را دارد. زمانی که ولاسکو به ایران آمد ۲ بازیکن را از فرودگاه برگرداند. رفته رفته تیم ملی شرایط بهتری پیدا کرد.
این روزها هجمههای زیادی علیه سرمربی تیم ملی شکل گرفته است. چه نظری درباره این هجمه ها دارید؟
عطایی از مربیان خوب والیبال ایران است. افتخارات زیادی کسب کرده اما در حال حاضر دوران سختی را طی میکند چون تیم ملی هم بد بازی کرد و هم نتیجه خوبی کسب نکرد. البته ۵۰ درصد نتایج تیم ملی به خاطر اتفاقاتی بود که ربطی به کادرفنی نداشت. تیمی که میخواهد در والیبال نتیجه بگیرد نیاز به تکنیک بالای بازیکنان دارد. پس از نسل پیشین، تیم ملی در زمینه بازیکن باکیفیت دچار خلاء شد؛ اما نباید بیشتر از ۳۰ درصد افت میکرد.
مهمترین مشکل تیم ملی را در چه چیزی دیدید؟
به نظر من رفاقت و همدلی که باید میان بازیکنان باشد در تیم ملی نبود. ما توانستیم این مسئله را در تیم جوانان نهادینه کنیم. میتوان بازیکنان ملیپوش را به هم نزدیک کرد تا آنها قابلیت حداکثری خود را به نمایش بگذارند.
تیم فعلی جوانان که قهرمان شد مشکل صغرسنی نداشت؟
این تیم صد در صد پاک است. چون همه مدارک بازیکنان، رصد شده است. الان والیبال ایران نیازی به صغر سنی دارد. زمانی نیاز داشت که میخواستند جوانان را به والیبال علاقهمند کنیم.
فکر میکنید تیم فعلی جوانان دارای بازیکنان بهتری است یا تیمی که با بهروز عطایی توانست قهرمان جوانان جهان شود؟
آن نسل هم در رده نوجوانان زیرنظر ما کار کرد. بازیکنان آن تیم کیفیت بالایی دارند اما نسل فعلی هم در سطح فوقالعادهای بازی میکند. باید این نسل را حفظ کرد و به بالاترین سطح رساند.
گفته میشود در گذشته دلالان در انتخاب بازیکنان برای تیمهای ملی پایه نقش زیادی داشتند. شما با این مسئله روبرو نشدید؟
هیچ کسی در این خصوص به من فشار نیاورد.البته در فضای مجازی تلاش هایی شد اما من اختیار تام داشتم و همه بازیکنان بر اساس شاخصههای فنی و اخلاقی انتخاب شدند.
اگر قهرمان نمیشدید شما هم مورد انتقادات شدید قرار می گرفتید و شاید حضور پسرتان در تیم جوانان هم به عنوان یکی از دلایل عدم نتیجهگیری این تیم عنوان میشد.این مسئله را قبول دارید؟
صد در صد این اتفاق رخ میداد؛ اما مربیگری یک چالش است و باید با این مسائل کنار آمد. باید از کسانی که انتقادات مغرضانه انجام دادند تشکر کنم چون هر چقدر آنها بیشتر انتقاد میکردند من زمان تمرین تیم را بیشتر میکردم. برخی مواقع از این هجمه ها ناراحت میشدم چون من هم سالم کار کردم و هم صادقانه. هیچ کس نمیتواند بگوید کادرفنی تیم جوانان حقخوری کردند یا پول و اتومبیل گرفتهاند. به خود من پیشنهادات چشمگیری شده بود اما اسیر این جریانات نشدیم و سالمترین کادر را داشتیم.
در انتخاب بازیکنان، دموکراسی را کاملا رعایت کردیم و هر کدام از اعضای کادر، فقط یک رای داشتند و حتی من هم که سرمربی بودم چنین شرایطی داشتم. در خصوص پسرم هم متاسفانه فشار زیادی ایجاد شد. من هم قبول دارم که اگر یک مربی پسرش را بدون اینکه دارای شرایط فنی باشد به تیم دعوت کند باید مورد انتقاد قرار بگیرد؛ اما برای من پندار فرقی با سایر بازیکنان نداشست و حتی سختگیری بیشتری نسبت به او انجام دادم. کسانی که انتقادهای غرضورزانه کردند بازی با تونس جواب همه آنها را داد. شاید اگر فرد دیگری سرمربی تیم جوانان بود بازی بیشتری به پندار میداد اما من باید از پسرم عذرخواهی کنم چون در حقش اجحاف کردم.
یک اختلافی بین طرفداران مربیان خارجی با مربیان داخلی به وجود آمده است. چقدر بین این مربیان فاصله فنی وجود دارد؟
باید منافع تیم را دید و نه اشخاص را. اگر خلاء تیم به مربی برمیگردد میتوان آن را با مربی ایران یا خارجی رفع کرد. یک مثالی بزنم. در همین مسابقات جوانان جهان در راس کادرفنی تیم ایتالیا که دوم شد ولاسکو حضور داشت و قطعا هزینه زیادی بابت دستمزد او پرداخت شده است. تیم بلغارستان هم از مربیان ایتالیایی استفاده کرده بود؛ اما همه اعضای تیم ایران که قهرمان شد ایرانی بودند. اصلا صحبتی درباره مبلغ دریافتی آنها نمیکنم چون افتخارش برای من ارزش زیادی دارد؛ اما مربیان داخلی هم باید دیده شوند چون شبانهروز زحمت میکشند.
به نظر من مربی باید هر روز چیز جدیدی یاد بگیرد. اگر مربی به لحاظ اطلاعات از بازیکن عقب بیفتد موفق نخواهد بود. مربی ایرانی زمانی زیر سوال میرود که بازیکن از او جلوتر باشد.
الان در تیم ملی هم بحث سر همین موضوع است و یکی دو نفر از بازیکنان علم مربیگری کادرفنی را زیر سوال بردهاند.
من نمیتوانم در این خصوص صحبت کنم چون کنار تیم ملی نبودهام. بالاخره بازیکنان ما در لیگهای بزرگ خارجی بازی و با مربیان مطرحی کار کردهاند. شاید هم این مسئله یک توهم است که برخی بازیکنان تصور میکنند بهتر از کادرفنی هستند. شاید هم ما مربیان باید سطح دانشمان را بالاتر ببریم تا بازیکنان به ما اعتقاد پیدا کنند؛ اما در هر شرایطی بازیکن، بازیکن است و باید در اختیار کادرفنی باشد.
در والیبال باشگاهی ایران مربیانی هستند که با وجود عملکرد ضعیفشان همیشه تیم دارند؛ اما برخی مربیان مثل شما باید بیرون بنشینند یا اینکه به عنوان دستیار فعالیت کنند.
اینکه من سرمربیگری تیم باشگاهی را بر عهده ندارم تصمیمی خودخواسته بود. چون به اندازه کافی در ۶ ماهه اول سال فشار وجود دارد. ضمن اینکه من مربی کمالگرایی هستم و دوست دارم در تیمی فعالیت کنم که از هر لحاظ شرایط خوبی داشته باشد. همین چند روز پیش یک تیم لیگ برتری به من پیشنهاد داد؛ اما این پیشنهاد را رد کردم. الان هم که در پیکان هستم به دلیل دوستی ۳۰ سالهای است که با پیمان اکبری دارم.
حضور اکبری در تیم جوانان تاثیر مثبتی هم داشت؟
صد در صد تاثیر مثبت داشت. حتی ماساژور تیم هم به قهرمانی ما کمک کرد. پیمان اکبری تجربه زیادی در رده ملی دارد. درست است در زمان مسابقات تصمیمات با من بود اما در جلسات فنی صحبتهای خوبی با هم کردیم. همین کار تیمی باعث قهرمانی ما شد.
فصل بعد هم در تیم پیکان حضور دارید؟
هنوز قراردادی امضا نکردم. البته صحبتهایی شده است اما باید ببینم شرایط به چه شکل است.
درباره نسل طلایی صحبت کنیم. به نظر میرسد عملکرد این نسل بیش از حد بزرگنمایی شد؛ در حالی که ناکامیهای زیادی داشت.
افراط و تفریط در هر چیزی بد است. نسل طلایی افتخارات زیادی کسب کرد و بازیکنان بزرگی داشت. مردم از آن نسل خاطرات زیادی دارند. باید دید چه عواملی باعث تشکیل این نسل طلایی شد. امکاناتی که برای آن نسل گذاشتند از همه نسلها بهتر بود. امکانات و تغذیه و ... در سطح بالایی برای تیم ملی مهیا شده بود. آوردن مربیان سطح بالا مثل ولاسکو هم نقش زیادی در موفقیت نسل پیشین تیم ملی داشت. البته ولاسکو هم شانس آورد که به ایران آمد.
او با تیمی کار کرد که بازیکنانش به پختگی کامل رسیده بودند و سالها کنار هم بازی کرده بودند. حتی ولاسکو هم گفت که تغییرات زیادی در تیم ملی انجام نداده است. این مربی روی تفکرات بازیکنان خیلی کار کرد و در یکی دو ماه اول به بازیکنان میگفت که بهترین هستید فقط باید تفکراتتان را تغییر دهید.
ضمن اینکه ولاسکو مقابل بازیکنسالاری هم ایستاد و آن را مدیریت کرد و بازیکن در جایگاه خودش قرار گرفت و نه در جایگاه مربیگری. الان خیلی از بازیکنان ما مربیگری میکنند. بازیکن نمیتواند درباره تعویضها، تایماوت یا هر مسئله دیگری برای مربیان تعیین تکلیف کند.
تقریبا همه مربیانی که پس از ولاسکو سرمربیگری تیم ملی را بر عهده گرفتند با معضل بازیکنسالاری روبرو شدند. چرا این اتفاق افتاد؟
به نظر من فرهنگ مربیان خارجی با ما تفاوت دارد. کواچ که به ایران آمد به بازیکنان احترام گذاشت اما برخی بازیکنان احساس کردند میتوانند در تصمیمات کواچ دخالت کنند. اینها به جنبه بازیکن برمیگردد. البته مربی هم باید جنبه داشته باشد. من نمیتوانم بگویم تیمم قهرمان جهان شده ام و بهترین هستم. باید دنبال یادگیری باشم. اگر خواستم به نسل بعدی چیزی یاد بدهم حرف جدیدی داشته باشم. مربیگری همان پختگی است. برخی بازیکنان باید از صفر شروع کنند. عادل غلامی کار خوبی کرد که به تیم نوجوانان رفت. چون او باید در وهله اول آموزش دادن را یاد بگیرد.
فدراسیون هم باید در این قدم گام بردارد. میتوان مثلا با فدراسیون والیبال ایتالیا مکاتبه شود تا هر بار یکی دو مربی ایرانی درکنار تیم ملی ایتالیا قرار بگیرند. این باعث میشود بازیکن نگوید از مربی بهتر است. فدراسیون تا الان کمکی برای لژیونر کردن مربیان نکرده است. اگر هم مربیای لژیونر شده روی ارتباطات خودش بوده است.
در خصوص لیگ برتر والیبال ایران صحبت کنید.
داشتن لیگ برتر خوب از فدراسیون شروع میشود. چه ایرادی دارد فدراسیون، چیدمان مربیان را انجام دهد. چرا عدهای مربی ناکام باید همیشه تیم داشته باشند؟ بسیاری از مدیران باشگاهها اطلاعی از سطح مربیان ندارند و باید فدراسیون والیبال به آنها مشاوره دهد. ضمن اینکه الان تیمهای خوبی یا منحل شدهاند یا در حال انحلال هستند. نباید این اتفاق رخ دهد.
چرا مربیان ایرانی ارتباط خوبی با هم ندارند؟
من خودم سعی میکنم با سایر مربیان ارتباطی خوبی داشته باشم. سعید معروف به من می گفت که «به تو احترام میگذارم چون هم با فلان مربی خوب هستی و هم با مربی دیگر.» من همیشه گفتهام که ما مربیان ایرانی باید اتاق فکر داشته باشیم تا آخرین تغییرات در والیبال را به اشتراک بگذاریم. اینکه با هم خوب نیستند به خاطر منافع مالی است.
برخی مربیان ایرانی دوست دارند بار دیگر مربی خارجی هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرد. چون تنها در این صورت میتوانند بار دیگر به عنوان دستیار به کادرفنی تیم ملی اضافه شوند.
این مسئله ضعف چنین مربیای را نشان میدهد. به جای این مسائل باید خودش را قوی کند تا شانس هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرد؛ نه اینکه آرزوی بازگشت مربی خارجی را داشته باشد تا دستیار او شود.
شرطبندی در والیبال چقدر مرسوم است؟
متاسفانه شنیدهام در لیگ برتر این اتفاق رخ میدهد. من اعتقاد دارم باید نان حلال به دست آورد. این کار به هیچ عنوان اخلاقی نیست.
نظر شما