۲۷ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۸
کد خبرنگار: 5333
کد خبر: 85418799
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

«بابا برفی» در کتاب‌فروشی‌ها

۲۷ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۸
کد خبر: 85418799
«بابا برفی» در کتاب‌فروشی‌ها

تهران- ایرنا- کتاب «بابا برفی» روایت کودکانی است که در سرما برای دیدن پدربزرگشان راهی خانه‌اش می‌شوند.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، زمستان و سرما همه جا را فرا گرفته است. برف همه‌جا را سپید کرده است. کودکان جمع‌می‌شوند و به خانه پدربزرگشان می‌روند. آنجا با هم یک آدم‌برفی می‌سازند که به پدربزرگشان شبیه است. برای پیدا کردن شغل مناسب آدم برفی با پدربزرگ گفت‌وگو می‌کنند و خواب می‌بینند.

این کتاب برگزیره شورای کتاب کودک است و دیپلم افتخار نمایشگاه UNESCO را در سال ۱۹۷۰ کسب کرده است.

درباره نویسنده

جبار عسگرزاده (باغچه‌بان) فرزند عسگر، آموزگار و نویسنده بزرگ کودکان و از پیشگامان آموزش و پرورش نو در ایران، در سال ۱۲۶۴ خورشیدی در شهر ایروان ارمنستان زاده شد. پدرش معمار و شیرینی‌پز بود.

در ۱۵ سالگی به ناچار برای گذراندن زندگی، درس و مشق را رها کرد و مانند پدرش به کار معماری و شیرینی‌پزی پرداخت. در کنار این پیشه، پنهانی به دخترانی که خواستار با سواد شدن بودند، در خانه‌های‌شان آموزش می‌داد.

او در سال ۱۳۲۵ تلفن گنگ را ویژه ناشنوایان اختراع کرد و آن را به نام خود به ثبت رساند. از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۶ مجله «زبان» را منتشر می‌کرد. در سال ۱۳۳۰ کانون کر و لال‌ها از سوی او راه اندازی شد. در سال ۱۳۲۳، باغچه‌بان در آموزشگاه خود دوره یکساله‌ای برای تربیت آموزگاران ویژه ناشنوایان ترتیب داد. دانش آموختگان این دوره در همان آموزشگاه به کار پرداختند.

جبار باغچه‌بان در آذر ماه سال ۱۳۴۵ چشم از جهان فرو بست.

«بابا برفی» در کتاب‌فروشی‌ها
جبار باغچه‌بان نویسنده

قسمتی از متن کتاب

پدربزرگ آمد روبه‌روی بابا برفی ایستاد و گفت: «بچه‌های خوب آفرین به شما که هیچ نترسیدید از سرما و حالا که من رو ساختید، کاری هم برام بتراشید. من که نمی‌توان بیکار بمونم، باید کار کنم، همه کاری هم بلدم: تیشه بیارید، نجاری می‌کنم. تبر بیارید، هیزم می‌شکنم. پارچه بیارید، خیاطی می‌کنم. قلم بیارید، کتاب می‌نویسم.»

بچه‌ها دیدند بابا برفی راست می‌گوید. بابا برفی شکلِ خود پدربزرگ بود؛ پس لابد همه کاری هم از دستش بر می‌آمد.

یکی از بچه‌ها گفت:« بابا برفی! اگر می‌تونی نونوایی کن، نون بپز»

بابا برفی گفت: «نونوایی هم بلدم، اما کاش این برف‌ها آرد بود و من همه رو نون می‌پختم، به همه‌ی مردم نون می‌دادم، اونوقت دیگه هیچکس گرسنه نمی‌موند، اما از آسمون که آرد نمی‌آد، از آسمون برف می‌آد.»

بچه‌ها گفتند:« همون که گفتیم. اگر می‌تونی نونوایی کن. نون بپز.»

بابا برفی گفت:«خیلی خُب، نونوایی می‌کنم، نون می‌پزم؛ اما دیگر دیر شده، حالا شما برید خونه‌هاتون، فردا صبح بیایید.» (صفحه ۱۴ و ۱۵)

کتاب بابا برفی نوشته جبار باغچه‌بان و تصویرگری آلن بایاش در ۲۴ صفحه مصور، در قطع خشتی، با شمارگان ۲۵۰۰ نسخه در سال ۱۴۰۱ به پاپ نوزدهم رسید. این کتاب در سال ۱۳۴۹ برای نخستین بار منتشر شد. این کتاب برای گروه سنی کودکان بالای ۷ سال مناسب است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha