به گزارش ایرنا، موسسه خیریه ملائک در ماه مبارک رمضان به رسم سال های گذشته میزبان آزادگان و جانبازانی بودکه تجربه اسارت در اردوگاه های عنبر، تکریت و موصل حزب بعث را دارند.
هر ساله تعدادی از آزادگان و جانبازان ساعتی پیش از افطار در خانه دختران ملائک حاضر می شوند و با آنان در افطار روزه خود همراهی می کنند و ساعتی برای شب نشینی و دورهمی در آنجا می مانند.
امسال این افطاری با حضور جمعی از همرزمان دوران دفاع مقدس و آزادگان و جانبازان جنگ تحمیلی و خانواده های آنان در کنار دختران موسسه ملایک همراه بود، افطاری که با اقامه نماز جماعت آغاز شد و با خوش و بش با دختران خانه ملائک پایان یافت.
نماز جماعت و جلسه تلاوت قرآن بخشی از آغاز این مراسم بود .
در پایان تعدادی از خیرین و آزادگان سرافراز تجلیل شد .
اعلام شد که به یاد هر خیر یک درخت در اسفند ماه کاشته شده و شناسنامه این کار به نام شخص خیرینمحترم ثبت گردیده است .
میهمانی صمیمی دختران و پدران معنویشان و یادگاران دفاع مقدس پس از اقامه نماز مغرب و عشاء گرد یک سفره مشابه خانواده های پر جمعیت در حیاط مفروش جمع شدند.
صدای شور و شوق دختران ملائک که سرودهایشان را تمرین میکنند از یک طرف و نوای قرآنخوانی آزادگان این سرزمین از اتاقی دیگر برای هر مهمانی گوشنواز بود.
آزادگانی که دوستی آنان به دوران اسارت از اردوگاه عراقی عنبر باز میگشت و هنوز پس از ۳۰ سال و اندی رفاقت خود را حفظ کرده اند و بگو بخندهای دوران اسارت و جانبازی را حفظ کرده اند.
هیات امام حسن محتبی(ع) توسط همین آزادگان بعد از رحلت سید علی اکبر ابوترابی پدر معنوی تمام آزادگان راه اندازی شده است و هر ساله در موسسه خیریه ملائک گرد هم جمع می شوند و به دیدار دختران و اکبر کریمی مدیرعامل موسسه خیریه ملائک می روند.
به گزارش ایرنا، مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست و بیسرپرست ملائک قیطریه که در سال ۱۳۸۸ توسط اکبر کریمی تاسیس شد، امروز دارای ۱۰ ها دختر است که زیر بالهای آزادگان و سایه خیران درس میخوانند و فن و هنر یاد میگیرند و آماده حضور در جامعه و استقلال میشوند.
اکبر کریمی (مدیرعامل ملائک) و همسرش، سالها از زندگی مشترکشان می گذشت و خبری از هیاهوی کودک در خانه ساکتشان نبود. مرد خواستار فرزندی بود که می توانست سرپرستی آن را از بهزیستی بگیرد و زن مخالف بود.
مرد نذر کرد که خدا به او فرزندی دهد تا به شکرانه آن سرپرستی دختران بی سرپرست را بر عهده بگیرد. روزها گذشت و بالاخره انتظار بر سر آمد و نذرش ادا شد.
وقتی خبر بارداری همسرش را شنید، به شوق پدر شدنش کفشهای آهنین بر پا کرد و به دنبال مجوز رفت تا از بهزیستی موسسه "دختران بیسرپرست ملائک" را بگیرد که سرانجام سال ۱۳۸۹ هنگامی که دخترش «ریحانه» یک ساله بود موسسه را راهاندازی کرد و کار را با پذیرش ۱۵ دختر بی سرپرست شروع کرد.
اکنون علاوه بر «ریحانه و شکرانه» دختران بسیاری او را «بابا» صدا میزنند.
نظر شما