فضای جهانی، فضای ارتباطات و تعاملات است. از این رو واحدهای تشکیلدهنده آن ناگزیرند در تعامل با یکدیگر نیاز خود و دیگران را در یک بدهبستان فراهم کنند. سیاست خارجی در یک تعریف ساده، داشتن برنامه و هدف برای تحقق همین امر ایجاد شده است. واحدهای سیاسی در نظام بینالملل معمولاً طرحهای ویژهای برای صورتبندی سیاست خارجی خود و رسیدن به حداکثر منفعت در این مسیر طراحی میکنند.
رژیم صهیونیستی بهعنوان یک موجودیت سیاسی در نظام مدرن بینالملل و با توجه به اقتضائات خاصش از جمله بحران مشروعیت، اشغالگر بودن و داشتن مساله شکاف فرهنگی در داخل و مشکل امنیتی در خارج از شروع تأسیس تاکنون تلاش کرده دکترینهای پیچیدهای را در صحنه سیاست خارجی دنبال کند که این دکترینها حاصل مطالعات و بررسیهای بسیار در اتاق فکرهای صهیونیستی است.
وقوع طوفانالاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳(۱۵ مهر ۱۴۰۲) را میتوان همانند آبی روی آتش سیاست خارجی اسرائیل دانست. این عملیات توانست سالها طراحی و هزینههای گزاف این رژیم برای پیشبرد اهدافش را با مشکل روبهرو کند.
رژیم صهیونیستی بهعنوان یک موجودیت سیاسی در نظام مدرن بینالملل و با توجه به اقتضائات خاصش از جمله بحران مشروعیت، اشغالگر بودن و داشتن مساله شکاف فرهنگی در داخل و مشکل امنیتی در خارج، از زمان تأسیس تاکنون تلاش کرده دکترینهای پیچیدهای را در صحنه سیاست خارجی دنبال کندطرحهای سیاست خارجی اسرائیل پیش از هفتم اکتبر
با مطالعه و تحلیل اسناد سیاست خارجی رژیم صهیونیستی و نگاهی بلندمدت به کنشهای این رژیم، به اصولی مهم در سیاست خارجی این رژیم مواجه میشویم که شامل «مشروعیتسازی»، «فراهمکردن امنیت و ائتلافسازی» و «ایجاد وابستگی و نفوذ» است. طبق این اصول، اسرائیل در همه از سال ۱۹۴۸ تا به امروز، دکترینهای مختلفی را طراحی و اجرا کرده که نقطه مشترک همه آنها رسیدن به این سه اصل است.
پیش از عملیات طوفان الاقصی و با روی کار آمدن نتانیاهو، موارد زیر در دستور کار در سیاست خارجی اسرائیل قرار گرفت:
الف) ایجاد اجماع جهانی همراه با برنامههای اسرائیل و کاهش تنشهای بینالمللی علیه اسرائیل
ب) کمرنگ کردن مؤلفه فلسطین در جهان و ایجاد وابستگی و ائتلاف با کشورهای مختلف که در ذیل آن عادیسازی روابط به کشورهای همسایه و مسلمان مطرح میشود
ج) آسیبزدن مستقیم به مرکز فرماندهی جبهه مقاومت یعنی ایران به جای مبارزه با عناصر دیگر این جبهه با عنوان دکترین مقابله با سر هشتپا
د) افزایش هزینه تنش با رژیم اسرائیل از طریق ایجاد کریدورهایی با محوریت سرزمینهای اشغالی و افزایش ضریب امنیت و مشروعیت از این مسیر.
موارد بیان شده، جزء مهمترین اهداف رژیم اسرائیل است که این رژیم در اجراییکردن آنها موفقیتهایی را نیز کسب کرد. ایجاد کریدور عرب _ مد، عادیسازی رابطه به امارات و بحرین و رسیدن به یکقدمی عادیسازی رابطه با عربستان سعودی، همراهکردن ائتلاف غربی با کنشهای داخلی و خارجی خود و در نهایت ایجاد یک معمای امنیت در برخورد با محور مقاومت گوشهای از موفقیت اسرائیل در این طرحها بود.
علاوه بر این موارد، «جو بایدن» رئیسجمهوری آمریکا که کشورش مهمترین متحد و حامی اسرائیل است، چهار هدف کلی را برای غرب آسیا با محوریت اسرئیل بیان میکند که شامل:
(۱) خنثی کردن فعالیتهای مضر ایران در منطقه و نیروهای نیابتی تهران
(۲) پیشبرد ایجاد یک کشور غیرنظامی فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه، و اطمینان از اینکه تهدیدی برای اسرائیل وجود نداشته باشد
(۳) تشکیل یک اتحاد امنیتی با عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه، که بخش زیادی از آن با عادی سازی روابط بین پادشاهی و اسرائیل محقق میشود
(۴) ترویج توسعه اقتصادی و رفاه در سراسر غرب، از جمله زیرساختها و تجارت از هند به اروپا، که با فناوری اسرائیلی، فکر آمریکایی، سرمایهگذاری عربی و نیروی کار هندی عملیاتی میشود
همه این موارد در یک فراز و نشیب و البته با برآیند مثبت و روبهجلو در حال پیش رفتن بود که صبح هفتم اکتبر ۲۰۲۳ خبر آغاز نبرد میان مقاومت فلسطین و رژیم اسرائیل و عواقب این جنگ تقریباً باعث کشیده شدن ترمز قطار سیاست خارجی اسرائیل شد.
در ادامه به صورت خلاصه، به بخشی از پیامدهای این جنگ و تاثیر آن بر کلان پروژههای سیاست خارجی اسرائیل اشاره میکنیم.
عادیسازی روابط با کشورهای اسلامی
طرحهای مختلفی مانند اتحاد پیرامونی و صلح در برابر زمین اسرائیل سرآغاز طرح سازشی بود که رفتهرفته گریبان کشورهای اسلامی را گرفت و به رژیم صهیونیستی فرصت رشد و نمو داد. این مسیر از سال ۱۹۷۹ در کمپ دیوید و صلح مصر و اسرائیل آغاز شد؛ سپس در سال ۱۹۹۴ به وادی عربه رسید و اردن را به سازش کشاند؛ پس از آن در ابعاد اقتصادی با ترکیه دنبال شد و در پستو، برقراری ارتباط با حکام خلیج فارس زمزمه شد. در نهایت در سال ۲۰۲۰ پردهها کنار رفت و خبر عادیسازی اسرائیل با امارات، بحرین و مراکش به طور رسمی رسانه شد. البته در اینجا باید یادآور شد که برخی از کشورهای اسلامی مانند جمهوری آذربایجان، خیلی زودتر تن به رابطه با صهیونیستها دادند.
اهداف بایدن برای غرب آسیا با محوریت اسرائیل شامل «خنثیکردن فعالیت ایران در منطقه، ایجاد کشور فلسطین در کرانه باختری و غزه، تشکیل اتحاد امنیتی با عربستان از راه عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان و توسعه اقتصادی با متحدان خود در منطقه» استدر یک تحلیل بلندمدت، شاهدیم که رژیم صهیونیستی با افزایش توان اقتصادی و فناوری خود و در سایه وعدههای مختلف با حمایت آمریکا، طرح عادیسازی روابط با همسایگان و به ویژه کشورهای اسلامی را پس از موجودیت یافتن در راستای دکترین اتحاد پیرامونی و بعدها با طرح صلح در برابر زمین بعد از جنگ یوم کیپور و در نهایت توافق ابراهیم دنبال کرده است. این سیر تعریف شده موفقیتهای بسیاری هم برای اسرائیل داشت بهگونهای که دشمنان سرسخت صهیونیستها را در نهایت به وابستههایی مطیع تبدیل کرد.
در ماه اکتبر(مهرماه) سال ۲۰۲۳ رسانهها خبر از یک رویداد ویژه میدادند. این رویداد ویژه و به تعبیری بمب خبری، نزدیک بودن پیوستن عربستان سعودی به قطار عادیسازی رابطه با اسرائیل بود. عربستانی که در جهان اسلام دارای وجاهت خاصی است و عادیسازی روابط این کشور با اسرائیل، چهبسا اجازه ورود سایر کشورهای اسلامی کوچکتر به این پیمان را هم صادر میکرد. البته باید توجه کرد که منابع غیررسمی همواره بر ارتباط مخفی عربستان و اسرائیل در طول این سالها تاکید میکردند اما به هر حال رسمیت یافتن و عادیسازی آن بار معنایی ویژهتری میتوانست داشته باشد.
حماسه مقاومان فلسطینی در نوار غزه و طرحریزی غافلگیرانه عملیات طوفان الاقصی اما همه نقشهها را بر باد داد. شکستهشدن هیمنه رژیم صهیونیستی و وحشیگری ناشی از سختی ضربه مقاومت فلسطین، قطار عادیسازی را متوقف کرد. حتی باید اشاره شود که اعتراضهای گستردهای نیز در کشورهای سازشگر برای قطع رابطه با اسرائیل ایجاد کرد؛ بهگونهای که شاهد اعتراضهای گسترده در اردن و مراکش بودیم. بحرین و ترکیه نیز بهتازگی با افزایش فشارها، اقدام به قطع روابط اقتصادی با اسرائیل کرده است. (حجم روابط اقتصادی ترکیه و اسرائیل در سال نزدیک به ۹.۵ میلیارد دلار است)
شهادت مسلمانان فلسطینی، دوباره مردم مسلمان و چهبسا مردم جهان را خواب غفلت بیدار کرد و اجازه نداد آرمان فلسطین فراموش شود. طوفان الاقصی بهاندازهای در ایجاد هزینه برای عادیسازی رابطه با اسرائیل موفق بود که در یک نظرسنجی بیش از ۹۰ درصد از شهروندان عربستان سعودی اعلام کردند مخالف عادیسازی روابط با اسرائیل هستند. افزایش هزینه عادیسازی بعد از هفتم اکتبر چیزی است که بعید به نظر میرسد کشوری بخواهد آن را بهراحتی به جان بخرد.
با این حال، باید توجه داشت که عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی همچنان روی میز است اما همیشه مشروط به دستیابی به راهحل مسالمتآمیز برای مسئله فلسطین بوده که تحلیل ما از بعید بودن توافق در آینده نزدیک ناظر به گزاره اخیر است.
طرح کریدورها
همانگونه که اشاره هم شد، رژیم صهیونیستی در تلاش است با مطرحکردن خود بهعنوان گلوگاه سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا، نقش یک معبر را برای خود ایجاد کند تا از این طریق اول اینکه رفاه اقتصادی برای خود ایجاد کند؛ دوم، با ایجاد وابستگی برای دیگران قابل حذف نباشد و دستکم مشروعیت سیاسی را از دریچه اقتصاد برای خودش فراهم کند.
سرمایهگذاری فراوان صهیونیستها با حمایت آمریکا در این زمینه توانست چشم کشورهای سازشگر عربی را به سمت اسرائیل جذب کند و از این رو زیرساختهای تحقق این هدف اسرائیل در حال فراهمشدن بود. جلوهیافتن دوباره ساخت کانال بن گوریون و کریدور عرب _ مد که از دل طرح «I2U2» خارج شد، در راستای این هدف خارجی اسرائیل بود که طوفان الاقصی توانست هر دوی این موارد را دچار مشکل کند.
رژیم صهیونیستی در تلاش است با مطرحکردنش بهعنوان گلوگاه سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا، نقش یک معبر را برای خود ایجاد کند تا از این طریق رفاه اقتصادی برای خود ایجاد کند و با ایجاد وابستگی برای دیگران قابل حذف نباشد و دستکم مشروعیت سیاسی را از دریچه اقتصاد برای خودش فراهم کند
کانال بن گورین
کانال بن گورین که در اواخر دهه ۱۹۶۰ طراحی شد، به دنبال ایجاد یک مسیر جایگزین برای کانال سوئز بود که مسیر اصلی حملونقل دریایی خاورمیانه بوده و بتواند اروپا و آسیا را به یکدیگر متصل کند. این مسیر آبی از شهر ایلات در سواحل جنوب سرزمینهای اشغالی در کرانههای خلیج عقبه (مرز آبی با اردن) آغاز شده و از مرزهای شمالی نوار غزه به مدیترانه میرسد.
به این ترتیب کانال بن گورین دو دریای سرخ و مدیترانه را به یکدیگر متصل خواهد کرد. باریکه غزه در جوار کانال بن گورین قرار دارد؛ از این رو نبود تنش در این باریکه با اسرائیل شرط الزامی تحقق این کانال است. نبرد طوفان الاقصی و ضربه سنگین مقاومت فلسطین به رژیم اسرائیل رؤیای ایجاد این کانال را بیش از گذشته از ذهنها دور کرد.
گروه I2U2
گروه I2U2 متشکل از ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، هند و امارات متحده عربی _ بهعنوان یک ائتلاف جدید، در غرب آسیا ظهور کرد. رد پای این ائتلاف را میتوان در توافقنامه ابراهیم (عادیسازی روابط) دید که سرآغاز آن توافق تاریخی اسرائیل و امارات بود.
هدف اعلام شده برای این گروه، ایجاد یک پلتفرم بینالمللی ایدهآل برای توسعه اقتصادی است. این گروه در ابتدا بر زیرساختها، حملونقل و امنیت دریایی تمرکز دارد و محدود به غرب آسیاست. در رابطه با دلایل شکلگیری این ائتلاف بحثهای مختلفی وجود دارد که از جمله آنها مقابله با رشد اقتصادی چین و مقابله بانفوذ روسیه در این منطقه و کاهش وابستگی اروپا به روسیه است.
این اهداف نشان میدهد اجراییشدن اهداف این گروه و تحقق کریدور عرب _ مد که از جمله اهداف آن است، چقدر برای آمریکا و همپیمان اصلی منطقهایاش یعنی اسرائیل اهمیت دارد. نبرد طوفان الاقصی و چند جبههای شدن این جنگ باعث ضربه جدی به این پروژه کلان شد. طولانیشدن این جنگ و مسائل امنیتی که ایجاد کرد دولتهای حاضر در این گروه را دچار شک کرده که از اساس این پروژه قابلیت اجراشدن دارد یا خیر؛ زیرا از ملزومات جدی هر طرح اقتصادی و زیرساختی نیاز به وجود امنیت و نبود تنش است؛ آن هم در حالی که پس از طوفان الاقصی و شکستن هیمنه رژیم صهیونیستی، تا به امروز بازدارندگی و سطح امنیتی این رژیم رو به افول بوده و رسیدن دوباره آن به سطح مطلوب نیاز به زمان زیادی دارد و نمیتوان ادعا کرد که به سطح پیش از هفتم اکتبر برسد.
طولانیشدن جنگ در غزه و مسائل امنیتی ایجاد شده، سبب شد دولتهای حاضر در گروه I2U2 شامل آمریکا، اسرائیل، هند و امارات متحده عربی را دچار شک کند که از اساس این پروژه قابلیت اجراشدن دارد یا خیر؛ زیرا از ملزومات جدی هر طرح اقتصادی و زیرساختی نیاز به وجود امنیت و نبود تنش استتلاش برای جلوگیری از افزایش نفوذ ایران
ایجاد ثبات امنیتی و جلوگیری از افزایش نفوذ ایران در منطقه از جمله طرحهای همیشگی در سیاست خارجی اسرائیل است. پس از طرح دکترین حمله به سر هشتپا توسط «نفتالی بنت» در دورهای که وی تصدی وزارت جنگ را بر عهده داشت، سطح درگیری ایران بهعنوان رکن اساسی محور مقاومت و اسرائیل تغییر کرد. در این دکترین تلاش بر این است که به جای مقابله اولیه با نیروهای حزبالله، مقاومت سوریه و حتی جهاد اسلامی و حماس بهعنوان مقاومت فلسطین که در تعریف صهیونیستها بازوهای ایران هستند، با خود ایران مقابله شود؛ لذا مشاهده میشود پس از نخستوزیری بنت و حتی پس از وی توسط «یائیر لاپید» و «بنیامین نتانیاهو» نیز ضربهزدن مستقیم به نیروهای مستشار ایرانی در سوریه و حتی در داخل ایران مطرح میشود. در همین راستا اسرائیل تلاش میکند با نفوذ در کشورهای قفقاز، منطقه خلیجفارس و حتی آسیای میانه بتواند مانند آنچه محور مقاومت اطرافش ایجاد کرده را علیه ایران ایجاد کند.
سیاست خارجی ایران در این راستا با طراحی مناسب و هشدار به کشورهای همسایه مبنی بر عدم پرورش دشمن صهیونیستی در خاک خود علیه ایران، بهبود رابطه با عربستان سعودی و افزایش توان نظامی داخلی توانست پاسخ مناسبی را به تلآویو مخابره کند. در کنار این موارد و آنچه که میتوان آن را نقطه عطف جدی دانست، عملیات طوفان الاقصی بود. این عملیات با پایهریزی توسط مقاومت فلسطین در غزه، همه معادلات را بر هم زد. در راستای این نبرد هماهنگی و همکاری ویژهای میان ارکان محور مقاومت شکل گرفت.
در این راستا انصارالله یمن، مقاومت عراق، حزبالله لبنان، مقاومت سوریه چندین جبهه را علیه اسرائیل ایجاد کردند و ضربات سهمگینی را به این غده سرطانی وارد کردند. آنچه که به اهمیت این نبرد افزود، ورود مستقیم ایران و تنبیه اسرائیل پس از حمله این رژیم به کنسولگری ایران در سوریه بود که این پازل همکاری را تکمیل کرد. ازاینرو همکاری ویژهای بین ارکان محور مقاومت شکل گرفت نهتنها معادلات را تغییر داد؛ بلکه اسرائیل را در چند جبهه درگیر کرد تا نتواند دکترین نظامی خود را طبق برنامهریزی پیش ببرد.
نابودی حماس و قدرتدهی به تشکیلات خودگردان
پس از تشکیل پیمان اسلو در سال ۱۹۹۳ و بروز جریان سازش میان فلسطینیهای پیرو ساف و فتح که نتیجه آن جز ذلت و خفت برای فلسطینیها نبود، همواره یکی از آمال اسرائیل قدرت دادن کنترل شده به تشکیلات خودگردان بود تا از این طریق یک بازوی فلسطینی در داخل فلسطین برای خود ایجاد کند.
به نظر میرسد رژیم صهیونیستی از این تلاش دو هدف کلان داشت؛ نخست اینکه افکار عمومی جهانی را با توجیه اینکه در حال تلاش برای تشکیل کشور فلسطینی و سپردن امور بخشی از فلسطین به دست آنهاست فریب دهد و از سویی دیگر، خود فلسطینیها را به جان یکدیگر بیندازد و در نهایت با حذف رویکرد مقاومت برای خود امنیت و مشروعیت بخرد. از این رو حتی بعد از موفقیت حماس در انتخابات ۲۰۰۶، اسرائیل با حمایت از محمودعباس و تشکیلات خودگردان، رایگیری را باطل کرد.
در طول این سالها، اسرائیل با رساندن تجهیزات کنترل شده نظامی به تشکیلات، یک نیروی امنیتی مطیع را در کرانه باختری ایجاد کرده است. از سویی دیگر شریان اقتصادی تشکیلات خودگردان در دست اسرائیل است و این امر خود اهرم قدرتمندی برای فشار به این تشکیلات است. «اسحاق هرتزوگ» رئیس جمهوری رژیم صهیونیستی در این باره میگوید: «ما به تشکیلات خودگران نیاز داریم و باید مانع از فروپاشی آن شویم؛ ما آماده کمک مالی به آن هستیم، زیرا حفظ آن به نفع ماست. این تشکیلات در منطقه حضور خود، برای ما کار میکند.»
پیش از هفتم اکتبر، اسرائیل با تقویت تشکیلات خودگردان و تلاش برای نابودی حلقات مقاومت در کرانه باختری در نظر داشته به صورت تدریجی حتی نیروهای تشکیلات خودگردان را در غزه حاکم کند اما طوفان الاقصی و مقاومت مردم غزه در برابر وحشیگری صهونیستها ورق را برگرداند. حتی کار به جایی رسید که مقامهای تشکیلات خودگردان نیز ناچار به محکوم کردن اقدامات اسرائیل شدند. این عملیات همچنین محبوبیت حماس و جهاد اسلامی در فلسطین را به اوج رساند (۸۲ درصد از مردم کرانه باختری اقدام حماس در هفتم اکتبر را درست میدانند) مقاومت اسلامی غزه نیز در تبادل گروگانهای صهیونیست با اسرای کرانه باختری به این همدلی افزود. در مجموع این نبرد توانست سیاست خارجی رژیم اسرائیل در مواجهه با کرانه باختری و غزه را هم با مشکل رو به رو کند و همه هزینههای این رژیم را بی نتیجه بگذارد.
«اسحاق هرتزوگ» رئیس جمهوری رژیم صهیونیستی: «ما به تشکیلات خودگران نیاز داریم و باید مانع از فروپاشی آن شویم؛ ما آماده کمک مالی به آن هستیم، زیرا حفظ آن به نفع ماست. این تشکیلات در منطقه حضور خود، برای ما کار میکند.»هاسبورا و دیپلماسی عمومی
بخش نهایی و مهمی که باید به آن اشاره کنیم، دیپلماسی عمومی بهعنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی اسرائیل است که از قضا بخش بسیار مهمی در این زمینه است. وزارتخانه هاسبورا که به جهت اهمیت دیپلماسی عمومی و تصویر اسرائیل در خارج از سرزمینهای اشغالی، یک وزارتخانه مستقل است، سالانه با هزینههای بسیار در تلاش است تصویری مطلوب از اسرائیل را به جهان مخابره کند. این تصویرسازی در راستای مشروعیتسازی برای حمایت از این رژیم جعلی در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی است.
جنگ هفتم اکتبر این نگرش و برنامه را هم مختل کرد. جهت اول این اختلال، هزینههای خود این جنگ بود به نوشته روزنامه یدیعوت آحارانوت، آخرین ارزیابیها از خسارت ۵ تا ۷ میلیارد شِکِلی(واحد پول اسرائیل) در مناطق هم مرز با لبنان و خسارت ۱۵ تا ۲۰ میلیارد شِکِلی در مناطق و شهرکهای صهیونیست نشین همجوار نوار غزه حکایت دارد. این امر یعنی با ادامه جنگ و افزایش هزینهها، تخصیص بودجه برای این وزارتخانه در اولویتهای بعدی قرار میگیرد.
جهت دوم موج مهاجرت معکوس است که از شمال تا جنوب سرزمینهای اشغالی را در بر گرفته؛ یکی از اهداف دیاسبورا، کشاندن یهودیان جهان به سرزمینهای اشغالی بود که این جنگ به کل این امر را مختل کرده است.
جهت سوم که چه بسا مهمتر از سایرین باشد، نابودی چهره اسرائیل در جهان است؛ یعنی اگر تا پیش از این منفوریت اسرائیل بیشتر در نزد مسلمانان بود، امروز از چین و ژاپن گرفته تا آفریقا، اروپا و آمریکای جنوبی حکومتها و مردم، مخالف سیاستهای اسرائیل هستند.
این مخالفتها حتی در کشورهای همپیمان غربی اسرائیل نیز ظهور و بروز جدی یافته است. مخالفت با مراوده اقتصادی این کشورها با اسرائیل و بهتازگی اعتراضهای گسترده دانشجویی در آمریکا، آلمان، انگلستان و فرانسه یعنی مردم جهان دریافتند تصویرسازی پیش از هفتم اکتبر از رژیم اسرائیل تنها یک نقاشی بزک کرده بود و جنایت و غاصب بودن این قابل پوشاندن نیست. در کنار این موارد، شکایتهای گسترده به دیوان لاهه علیه اسرائیل، صدور قطعنامه علیه این رژیم در سازمان ملل و شورای امنیت و قطع رابطه بعضی کشورها (اسپانیا، کلمبیا، شیلی و بولیوی) با رژیم صهیونیستی به دلیل جنایات این رژیم هم صورت گرفته که در نوع خود بیسابقه است.
جمعبندی
عوامل داخلی شامل خصوصیات جغرافیایی، گروههای داخلی، ویژگیهای ملی و اجتماعی (فرهنگ) و افکار عمومی و عوامل خارجی شامل ساختار نظام بینالملل، ماهیت اقتصاد جهانی، اتحادهای منطقهای، نهادهای بینالمللی و حقوق بینالملل نقش عوامل فرعی را در سیاست خارجی اسرائیل ایفا میکنند اما ماهیت دولت اسرائیل عامل اصلی شکلدهنده و تأثیرگذار بر سیاست خارجی این دولت بوده است. اهدافی که به لحاظ ایدئولوژیک در ذهن سران صهیونیست وجود دارد گاهی همه عوامل بالا را نادیده گرفته و مسیر خود را طی میکند.
* دانشجوی کارشناسیارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی
منابع:
https://www.i24news.tv/en/news/israel/diplomacy/artc-biden-makes-new-push-for-historic-israeli-saudi-normalization-deal-report
https://www.tinn.ir/fa/tiny/news-264743
https://www.iras.ir/?p=8043
http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2021860
https://www.inss.org.il/publication/normalization-with-saudi-arabia
https://ipis.ir/portal/subjectview/734211
https://irna.ir/xjPBsg
https://www.jpost.com/breaking-news/article-799629
https://www.arab48.com
https://irna.ir/xjMSNQ
mehrnews.com/x33KP2
مقاله: حاجی یوسفی، امیرمحمد، & اسلامی، محسن. (۱۳۸۸). عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی اسرائیل: ارائه مدلی تحلیلی. فصلنامه سیاست, ۳۹(۳)
نظر شما