به گزارش ایرنا، تاریخ همواره سرنخهایی را برای شناخت و درک بهتر آنچه امروز اتفاق میافتد در اختیارمان قرار میدهد. پیچ و خمهای مسیر تاریخ با اتفاقهای ریز و درشت در گذر زمان تغییر یافته و هر رخداد به نوعی در رقم زدن وضعیت ژئوپلیتیک حال حاضر تاثیرگذار بوده است. آسیا و اقیانوسیه که سهم قابل توجهی از وسعت این کره خاکی را به خود اختصاص داده، همانند دیگر نقاط دنیا تحولات مهم و تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.
در این گزارش سعی داریم تا با شرحی از چندین رویداد تاریخی در بازه زمانی ۸ تا ۱۴ ژوئن/ ۱۹ تا ۲۵ خرداد (هفته جاری)، سرنخهایی را از چگونگی شکلگیری سیاستها و جغرافیای امروز منطقه آسیا و اقیانوسیه در اختیار مخاطب قرار دهیم.
تاسیس سازمان همکاری شانگهای؛ گذار به سمت چند جانبه گرایی
سازمان همکاری شانگهای (SCO) یک سازمان سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی در منطقه اوراسیا است که توسط چین و روسیه در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد. این سازمان بزرگترین سازمان منطقهای جهان از نظر گستره جغرافیایی و جمعیت است و تقریباً ۶۰ درصد از مساحت اوراسیا و ۴۰ درصد از جمعیت جهان را پوشش میدهد. تا سال ۲۰۲۱، مجموع تولید ناخالص داخلی آن حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی بود.
این سازمان جانشین گروه «شانگهای ۵» است که در سال ۱۹۹۶ با حضور کشورهای چین، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه و تاجیکستان تشکیل شد. در ۱۴ و ۱۵ ژوئن ۲۰۰۱ (۲۴ و ۲۵ خرداد ۱۳۸۰)، رهبران این کشورها و ازبکستان در شانگهای ملاقات کردند تا تشکیلات جدیدی را با ایجاد همکاری سیاسی و اقتصادی عمیقتر اعلام کنند. سازمان شانگهای ۱۶ سال بعد در ژوئن ۲۰۱۷ (خرداد ۱۳۹۶)، با پیوستن هند و پاکستان به هشت کشور گسترش یافت. ایران نیز در ژوئیه ۲۰۲۳ (تیر ۱۴۰۲) به این گروه ملحق شد.
شکلگیری این سازمان مبتنی بر همکاری راهبردی دو کشور روسیه و چین بوده است. این سازمان در طول بیش از دو دهه عمر خود با عضوگیری کشورهای تاثیرگذار همچون ایران، هند و پاکستان دستاوردها و پیشرفتهای چشمگیری داشته است. میتوان گفت سازمان همکاری شانگهای به یکی از بزرگترین ساختارهای غیرغربی در جهان تبدیل شده است. ساختار داخلی این سازمان نیز متحول شده و تکامل یافته است. یکی از دستاوردهای اصلی سازمان در این زمینه را میتوان ایجاد ساختار منطقهای ضد تروریسم دانست.
شهید سید ابراهیم رئیسی روز ۱۳ تیر ۱۴۰۲ در نشست عضویت رسمی ایران در این سازمان اعلام کرد: چندجانبهگرایی در جهان معاصر به معنای تشریک مساعی و همافزایی کشورهای مستقل برای نیل به خیر مشترک است. چنین برداشتی از چندجانبهگرایی در تعارض با ائتلافسازیهای امنیتی برای ترویج خشونت و خصومت با سایر کشورها است. چندجانبهگرایی واقعی، به نفع ملتهاست و نه در خدمت قدرتها. در پرتوی احترام به حق حاکمیت کشورها و تکیه بر همکاریهای سودمند متقابل، اهداف والای امنیت و توسعه پایدار قابل تحقق است.
دیدار تاریخی ترامپ و کیم جونگ اون
کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی و دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده روز ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ (۲۲ خرداد ۱۳۹۷) در یک رویداد تاریخی در جریان نشست سنگاپور برای اولین بار با یکدیگر دیدار کردند. این اولین دیدار بین سران کره شمالی و ایالات متحده بود اما دو بار دیگر نیز در ویتنام و مرز بین دو کره تکرار شد. ترامپ برای این دیدار در هتل کاپلا سنگاپور حضور یافته بود که ۱۷ دقیقه بعد کیم جونگ اون وارد هتل شد. دست دادن آنها پس از دیدار رو در رو ۱۲ ثانیه زمان برد تا این اتفاق تاریخی از زوایای مختلف دوربین خبرنگاران ثبت شود. آنها در نشست سنگاپور بیانیه مشترکی را امضا کردند و با تضمینهای امنیتی برای کره شمالی، روابط صلح آمیز جدید، خلع سلاح اتمی شبه جزیره کره، بازیابی بقایای سربازان (کشته شده در جریان جنگ) و پیگیری مذاکرات بین مقامات عالی رتبه موافقت کردند.
دیدارهای سران واشنگتن و پیونگ یانگ قرار بود به رفع تحریمهای کره شمالی در قبال دست کشیدن این کشور از فعالیتهای هستهای و موشکی منجر شود. اما آمریکا که یک ماه قبل از این دیدار تاریخی با خروج از برجام عهد شکنی خود را ثابت کرده بود، گامی در مسیر برداشتن تحریمها علیه پیونگ یانگ بر نداشت و کیم نیز مجدد فعالیتها موشکی و هستهای را با سرعتی بیش از پیش ادامه داد. ترامپ تصور میکرد یک بازی برد- باخت را با رهبر کره شمالی در پیش خواهد گرفت که بهسادگی کیم را وادار به دست کشیدن از سلاحهای هستهای و موشکی مینماید ولی امتیازی در زمینه اقتصادی یا رفع تحریمها به او نخواهد داد. در نهایت این دیدار بی نتیجه که فقط چندین عکس یادگاری برای سران دو کشور به همراه داشت، نه تنها مسیر را برای رفع تنش هموار نکرد بلکه امروز عزم حکومت کیم را برای تقابل با تحرکات نظامی آمریکا در شبه جزیره کره افزون کرده است.
حمله هوایی «گورا پرای» آمریکا به پاکستان
از زمان آغاز کارزار غرب بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر که تحت عنوان جنگ جهانی علیه تروریسم نامگذاری و در اواخر سال ۲۰۰۱ به راه افتاد، حمله ایالات متحده به افغانستان برای بیرون راندن طالبان شکل گرفت. به دنبال آن ایالات متحده چندین حمله هوایی را در شمال غرب پاکستان انجام داد تا به گفته خودش شبه نظامیان مرتبط با جنگ افغانستان را هدف قرار دهد. حملات هوایی آمریکا با اعتراض پاکستان به علت نقض حاکمیت ملی و در نتیجه تنش در روابط دیپلماتیک بین دو کشور مواجه شد. آنها همچنین باعث ایجاد غوغا در میان جمعیت غیرنظامی و سیاستمداران پاکستان و دامن زدن به احساسات ضد آمریکایی شدند.
در نتیجه از سال ۲۰۰۸ تا اواخر سال ۲۰۱۲ در امتداد مرز افغانستان و پاکستان درگیریهایی بین اسلام آباد و واشنگتن شکل گرفت و منجر به کشته شدن ۵۵ پرسنل پاکستانی و تعداد نامعلومی آمریکایی شد. تلفات این حوادث شامل فرماندهی نیروهای ایالات متحده-افغانستان و نیروهای بینالمللی کمک به امنیت (آیساف) بود که در افغانستان در جنگ با طالبان و القاعده حضور داشتند. در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۸ (۲۱ خرداد ۱۳۸۷)، ۱۰ نیروی شبه نظامی پاکستانی از سپاه مرزی و یک سرگرد ارتش پاکستان در یک حمله هوایی ایالات متحده در مناطق مرزی کشته شدند. این حمله هوایی در پی درگیری میان جنگجویان طالبان و نیروهای افغان صورت گرفت. نیروهای افغان دستور حمله هوایی به طالبان را صادر کردند که به گفته آمریکا به طور تصادفی به یک پست نظامی پاکستان اصابت کرد.
بعد از چهار سال درگیریهای مرزی هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا در ۳ ژوئیه ۲۰۱۲ (۱۳ تیر ۱۳۹۱) بخاطر تلفات جانی تحمیل شده به ارتش پاکستان رسما عذرخواهی کرد و دو طرف به عملیاتهای همکاری علیه گروههای شورشی در پاکستان ادامه دادند.
ناآرامیها در هنگ کنگ
ناآرامیهای هنگ کنگ از ماه ژوئن ۲۰۱۹ در اعتراض به ارائه طرح استرداد مجرمان این منطقه به جمهوری خلق چین آغاز شد و تا چندین ماه ادامه داشت. برخی مدعی بودند که لایحه ارائه شده ممکن بود مردم و اهالی هنگ کنگ را تحت حوزه قضایی چین قرار دهد و استقلال منطقه و حقوق شهروندان را تضعیف کند. این حادثه در زمان جنگ تجاری بین دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا با دولت چین به وقوع پیوست و ناآرامیهای مربوط به امنیت ملی پکن، دستمایه سو استفاده آمریکا و دیگر کشورها قرار گرفت. در صحنه ناآرامیها در هنگ کنگ، گروهی مواضع متضادی را داشتند؛ آنها در حالیکه پرچم آمریکا را در خیابانها حمل میکردند، شعاری در دست داشتند و از ترامپ میخواستند «هنگ کنگ را آزاد کند».
اگرچه گستردگی و سطح خشونت در وقایع چند سال پیش هنگ کنگ بی سابقه بود، اما پیشینه اعتراض به نظام سیاسی این منطقه به دوران حاکمیت استعماری انگلیس بر میگردد. در نتیجه دو جنگ تریاک طی سالهای ۱۸۴۱ و ۱۸۶۰ میلادی و شکست چین، هنگ کنگ به اشغال انگلیس درآمد و این وضعیت تا سال ۱۹۹۷ ادامه داشت. سال ۱۹۸۴ بریتانیا و چین در مورد هنگ کنگ به توافق رسیدند و «بیانیه مشترک» صادر شد. بر این اساس، از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۴۷ به مدت ۵۰ سال هنگ کنگ در چهارچوب ساختار «یک کشور- دو نظام» از استقلال قابل توجهی بهره میبرد و نظام اقتصادی، قضایی و داخلی خود را دارد. نظام قضایی و اقتصادی هنگ کنگ به طور قابل ملاحظهای مستقل بوده است اما در خصوص امور داخلی اختلاف نظر وجود دارد.
بحران بودا در ویتنام
در تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۹۶۳ (۲۱ خرداد ۱۳۴۲) یک راهب بودایی در سایگون ویتنام در کمال خونسردی در یکی از معبرهای پر رفت و آمد شهر خود را به آتش کشید و درگذشت درحالیکه بسیاری از اینکه وی در هنگام خودسوزی بدون حرکت نشسته بود و به هیچ وجه تقلا نمیکرد، متعجب بودند. خودسوزی او در اعتراض به آزار و اذیت راهبان بودایی توسط دولت نگو دین دیم، رئیس جمهور ویتنام جنوبی صورت گرفت. این اتفاق در جریان یک دوره تنش سیاسی و مذهبی در ویتنام جنوبی بین ماه مه و نوامبر ۱۹۶۳ (اردیبهشت و آبان ۱۳۴۲) روی داد که مشخصه آن مجموعهای از اقدامات سرکوبگرانه توسط دولت ویتنام جنوبی و کارزار مقاومت مدنی بود که عمدتاً توسط راهبان بودایی رهبری میشد.
این بحران با تیراندازی به ۹ غیرنظامی غیرمسلح در ۸ ماه مه (۱۸ اردیبهشت) همان سال در شهر مرکزی هوئه که در اعتراض به ممنوعیت پرچم بودایی تظاهرات میکردند، شدت گرفت. این بحران با کودتا در نوامبر ۱۹۶۳ توسط ارتش جمهوری ویتنام و دستگیری و ترور نگو دین دیم در ۲ نوامبر (۱۱ آبان) پایان یافت. آن زمان در ویتنام جنوبی اکثریت بوداییها بین ۷۰ تا ۹۰ درصد جمعیت را تشکیل میداد.
پس از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در سال ۱۹۸۶، بسیاری از اصلاحات به بوداییان اجازه داد تا آداب و رسوم دین خود را نسبتا بدون مانع انجام دهند. با این حال، هیچ جامعه بودایی سازمان یافتهای اجازه ندارد مستقل از دولت فعالیت کند. در سال ۲۰۰۷ بود که «آیین بودای پاکبوم»، رایج ترین نوع بودیسم در ویتنام، رسماً توسط دولت به عنوان یک دین به رسمیت شناخته شد. امروزه بوداییها در سرتاسر ویتنام از شمال تا جنوب یافت میشوند. بودیسم بزرگترین دین سازمان یافته در ویتنام است و چیزی بین ۴۵٪ تا ۵۵٪ از جمعیت خود را بودایی معرفی میکنند اما برخی استدلال میکنند که این تعداد از آنچه گزارش شده بیشتر است.
نظر شما