در حالی که کارشناسان از بسته شدن قریب الوقوع پنجره جمعیتی و رفتن جامعه ایران به سمت پیری سخن میگویند، در سالهای اخیر تلاشهایی برای ترغیب جامعه به افزایش جمعیت انجام شده، از تصویب دادن زمین و خودرو به افراد پرفرزندتر تا تبلیغات بیلبوردهای شهرداری و سریالهای صداوسیما.
اما برخی با توجه به مشکلات اقتصادی بخش زیادی از جامعه، معتقدند سخن از فرزندآوری در این شرایط، بی جا و ناشی از بی اطلاعی مسئولان از چالشهای اساسی زندگی مردم است و تبلیغ و ارائه مشوقهای فرزندآوری قبل از حل مشکلات اقتصادی، بی نتیجه یا حتی آسیبزاست. در مقابل حامیان سیاستهای فرزندآوری خطر پیری جمعیت را آسیبزننده به اقتصاد و فرهنگ و جامعه و حتی غیرقابل جبران میدانند.
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در نشستی با حضور دکتر محمود مشفق و دکتر مسعود عالمی نیسی، دو عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، به بررسی ابعاد سیاستهای فرزندآوری و نقدهای موجود درباره آن پرداخته و بخش اول این میزگرد، پیش روی شماست:
ایرنا: در شرایط فعلی جمعیت در ایران چه وضعیتی دارد و این وضعیت چه چشم اندازی در آینده خواهد داشت؟
دکتر محمود مشفق: برای تحلیل وضع موجود و چشم انداز آینده جمعیت کشور، باید به چند شاخص جمعیتی توجه کنیم: شاخص تعداد کل جمعیت در سال ۹۵ به ۷۵ میلیون نفر رسید و سال ۱۴۰۰ ، حدود ۸۴ میلیون نفر شد. میزان رشد جمعیت ما الان ۰.۷ تا ۰.۸ درصد است. سالانه حدود یک میلیون و ۵۰ هزار نفر تولد و ۴۰۰ هزار مرگ سالانه داریم، یعنی هر سال ۶۰۰ هزار نفر به جمعیت افزوده میشود.
شاخص نگران کننده میزان باروری کل است
اما شاخص نگران کننده که تاثیراتش هنوز شفاف نیست و در آینده مشخصتر میشود و میتواند جمعیت را متحول کند، میزان باروری کل است؛ یعنی «تعداد فرزندان زنده که یک زن در دوران باروری به دنیا میآورد.» این شاخص در سال ۸۵ به سطح جانشینی و حتی کمتر از آن رسید. سطح جانشینی ۲.۱ است و این شاخص در آن سال به ۱.۸ یا ۱.۹ رسید.
وقتی در کشوری باروری کل کمتر از سطح جانشینی باشد، یک آستانه هشدار است و تداوم این روند (باروری زیر سطح جانشینی) در بلندمدت میتواند باعث تغییراتی در شکل و ساختار هرم سنی شود. الان میزان باروری کل به ۱.۶۵ رسیده و معنای آن این است که هر دو نفر، ۱.۶ نفر جایگزین خودشان میکنند. ما در نسلهای گذشته رشد جمعیت داشته ایم و به همین دلیل با این که رشد جمعیت زیر ۳۰ سال ایران منفی است، اما رشد جمعیت بالای ۳۰ سال که مربوط به نسلهای پرجمعیت است، مثبت است. اگر این روند استمرار پیدا کند، به سنین بالا هم میرسد و بعد کل هرم سنی را فرا میگیرد و آن را از توازن و تعادل خارج میکند و باعث بروز بحران سالمندی میشود.
ما الان در مرحله پنجره جمعیتی قرار داریم. چون هنوز جمعیت ما چندان سالمند نشده و جمعیت زیادی در سن کار و فعالیت داریم. زمانی که جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال یک کشور، ۷۰ درصد یا دوسوم جمعیت را تشکیل میدهند، اصطلاحا گفته میشود پنجره جمعیتی ایجاد شده که بخش اعظم جمعیت کشور در سن کار و فعالیتند و میتوانند باعث رشد و توسعه کشور شوند. بخشی از این جمعیت هم در سن زاد و ولد و باروری (۱۵ تا ۵۰ یا ۵۴ سال) هستند و در دل پنجره جمعیتی هستند.
به عبارتی میتوان گفت ۸۰ تا ۹۰ درصد پنجره جمعیتی در سن باروری و زایش است. در این شرایط هر اتفاق اقتصادی یا سیاسی که برای پنجره جمعیتی بیفتد، طبعا بر نرخ باروری هم اثر میگذارد. از افزایش تورم و بیکاری تا آسیبهای اجتماعی و مهاجرفرستی، همه اثر خود را در میزان باروری کل نشان میدهد. اگر ما درباره پنجره جمعیتی اقدامیکنیم، به میزان باروری هم کمک کرده ایم.
وقتی در کشوری باروری کل کمتر از سطح جانشینی باشد، یک آستانه هشدار است و تداوم این روند در بلندمدت، میتواند باعث تغییر هرم سنی شود. الان میزان باروری کل به ۱.۶۵ رسیده، یعنی هر دو نفر، ۱.۶ نفر جایگزین خودشان میکنند
دو دهه است که نرخ باروری ما زیر سطح جانشینی است
الان نزدیک دو دهه است که نرخ باروری ما زیر سطح جانشینی است. در دنیا هم حدود ۷۵ کشور که به این شرایط رسیده اند، جهتگیری سیاستهای خود را تغییر دادهاند. از زمانی که در سال ۸۵ پنجره جمعیتی در کشور ما باز شد، یکی از اتفاقات، شروع تحریمها و فشارهای اقتصادی بود و انگار بین اقتصاد جمعیت و سیاستهای کلان بین المللی که میخواهند بر کشورها اثرگذار باشند، نوعی همبستگی وجود دارد.
ایرنا: در ماههای اخیر، زیاد درباره پنجره جمعیتی صحبت میشود. لطفا تعریف روشن تری از این مفهوم و نسبت آن با نیروی کار ارائه دهید. به نظر شما جمعیت کشور ما چه آینده ای در پیش رو دارد؟
دکتر عالمی: پنجره جمعیتی موضوع مهمی است و به مقطعی گفته میشود که دوسوم جمعیت یک کشور در سنین فعالیت (۱۵ تا ۶۴ سال) باشند و بتوانند کار کنند، بنابراین، این مفهوم یک شاخص اقتصادی است، نه جمعیتی. اما چرا در مباحث جمعیتی برجسته شد؟ در اوایل دهه ۱۳۸۰ که هشدارهای کاهش نرخ باروری داده میشد، کسانی که چندان موافق افزایش فرزندآوری نبودند، این موضع را گرفتند که از فرصت پنجره جمعیتی برای اقتصاد کشور استفاده شود؛ یعنی به جای این که به جمعیت اضافه کنیم، به همین جوانانی که هستند برسیم و برایشان فرصت ایجاد کنیم.
البته فرزندآوری و استفاده از پنجره جمعیتی تعارضی با هم ندارند و میتوان هر دو را با هم دنبال کرد، به تدریج این طور جا افتاد که پنجره جمعیتی کم کم بسته میشود و در این صورت ما نمیتوانیم بحران جمعیتمان را حل کنیم. در حالی که این نتیجه گیری درست نیست.
برای افق جمعیت، به جای «پنجره جمعیتی» از شاخص «زنان در سن باروری» استفاده کنیم
ایرنا: اتفاقا الان حامیان سیاستهای فرزندآوری بحث پنجره جمعیتی را مطرح میکنند.
عالمی: گاهی سخنان غلوآمیزی مطرح میشود نظیر این که وضعیت ما غیر قابل جبران میشود یا ۱۵۰ سال برای بازگشت طول میکشد که اینها پشتوانه علمی ندارند. به نظر من برای تعیین افق فرصت جمعیت و برنامه ریزی، به جای «پنجره جمعیتی» باید از شاخص «زنان در سن باروری» استفاده کنیم. این شاخصی برای پتانسیل فعلی است و باید دید چه نسبتی از زنان ۱۵ تا ۴۹ سال هستند و میتوانند مساله را حل کنند؟ البته نرخ فرزندآوری در بین این سالها متفاوت است و یک نمودار نرمال است. با همین شاخص اکنون حدود ۵۰ درصد زنان و دختران ما در سن باروری هستند و براساس یک مطالعه سناریونویسی، تا سال ۱۴۲۰ این نسبت کمتر از ۴۰ درصد نخواهدشد. یعنی ما این ظرفیت را داریم و مهم این است که آن را بالفعل کنیم.
اکنون حدود ۵۰ درصد زنان و دختران ما در سن باروری هستند و براساس یک مطالعه سناریونویسی، تا سال ۱۴۲۰ این نسبت کمتر از ۴۰ درصد نخواهدشدالان وقتی نرخ باروری مطرح میشود، بسیاری تصور میکنند معنای آن متوسط تعداد فرزندان خانوادههاست، در حالی که برای محاسبه آن در مخرج کسر، کل زنان و دختران (اعم از مجرد و متاهل) در نظر گرفته میشوند. طبق آخرین آمار اعلامی مرکز آمار، نرخ باروری نکاحی، یعنی باروری زنان متاهل ۲/۲ است. فاصله این دو عدد ناشی از حدود ۱۱ و نیم میلیون دختر و پسر مجرد در سن ازدواج است. زنان اینها هم جزو همان زنان در سن باروری هستند و اگر ازدواج کنند و فرزند بزایند، آمارها به صورت جدی جابجا میشود. کی به زمان غیر قابل برگشت میرسیم؟ زمانی که آمار زنان در سن باروری خیلی پایین بیاید.
هر برنامه ریزی که ما بخواهیم انجام دهیم، باید روی شاخص زنان در سن باروری تکیه کنیم. با آن سیاستگذاری کنیم و حتی این زنان را به بخشهای مختلف تقسیم و برای هر کدام سیاستی تعیین کنیم.
تا زمانی که ما با پنجره جمعیتی دنبال سیاستگذاری برویم، نمیتوانیم نتیجه خوبی بگیریم، چون منشا آن، نگرانی ساختارهای بینالمللی مانند صندوق جمعیت ملل متحد برای متعادل بودن نیروی کار جهانی است؛ در حالی که برای ما خود جمعیت و خانواده، فی نفسه موضوعیت دارد.
با رشد ۱۰۰ هزار مورد باروری در سال، ۱۴۳۰ معضل سالمندی نداریم
وقتی مسئول موسسه تحقیقات جمعیت کشور بودم، پژوهشی براساس همین مفهوم نرخ باروری انجام دادیم. دیدیم اگر با روشهای مختلف این ظرفیت را فعال کنیم و تا ۱۴۲۰ سالی یک دهم یعنی حدودا ۱۰۰ هزار مورد به نرخ باروری اضافه کنیم و بعد از آن، ۱۰ سال باروری ثابت بماند، در سال ۱۴۳۰ معضل سالمندی نداریم. مشکل این است که ما ترسیم افق نکردهایم.
در برنامه هفتم بحث افزایش نرخ باروری به ۲.۵ شده است، اما نه براساس این مبانی و هنگام تدوین برنامه هم به عنوان موسسه تحقیقات جمعیت آن زمان، متوجه نشدیم طبق کدام مستندات به این عدد رسیدند. با این حال آن عدد با هدفگیری ما همخوانی دارد. مهم این است که صدهزار مورد اضافه شدن باروری امکانپذیر است. درست است جامعه مدرن شده و تغییرات جدی داشته، اما باید توجه داشت براساس مطالعه و تخمین سال گذشته وزارت بهداشت، بین ۳۰۰ هزار تا یک میلیون و صدهزار سقط جنین در سال داریم که عدد خیلی درشت است. یعنی دست کم روزی ۱۰۰۰ سقط جنین!
اگر تا ۱۴۲۰ سالی یک دهم یعنی حدودا ۱۰۰ هزار مورد به نرخ باروری اضافه کنیم و بعد از آن، ۱۰ سال باروری ثابت بماند، در سال ۱۴۳۰ معضل سالمندی نداریمعمده سقط جنینها در خانوادههاست
۹۰ هزار ماما و ۶۶هزار متخصص زنان و زایمان داریم. اگر هر یک از این ماماها در سال، تنها جلوی یک سقط جنین را بگیرند، میشود ۹۰هزار سقط جنین و تقریبا صدهزار اضافه شدن باروری امکانپذیر است. لذا نباید آن قدر مساله را سخت و نشدنی جلوه دهیم. برخلاف تصور موجود، عمده سقط جنینها در خانوادههاست، نه افراد مجرد و خانمها هم در حالت طبیعی علاقمند به حفظ فرزندشان هستند و مشکلاتی باعث تصمیم سقط میشود. علاوه بر این، سه و نیم میلیون خانواده نابارور داریم که طبق تخمینهای جهانی در بدترین حالت ۳۰ درصد آن قابل اصلاح است و حل آن، عدد بزرگی میشود و علاوه بر این جوانان زیادی که ازدواج نکرده اند. به نظر من اگر از راه حلهای ساده شروع کنیم و قدم به قدم پیش برویم، رسیدن به این عدد امکان پذیر است، تنها باید افق درست ترسیم شود و ساختارهای سیاستی با آن منطبق شوند.
ادامه دارد... .
نظر شما