حجت الاسلام محسن بخشعلی درباره تاثیر اشعار مولوی و کتاب مثنوی در فرهنگ دینی و قرآنی به خبرنگار معارف ایرنا گفت: کتاب مثنوی معنوی تاکنون موافقان و مخالفان بسیاری داشته است. به اعتقاد برخی این کتاب یک کتاب رمزی و عرفانی است و لذا کسانی که معناگرا هستند و با رموز عرفانی آشنایی دارند و مشتاق عرفان و معرفت هستند، جزو موافقان این کتاب قرار می گیرند و کسانی که این علم را قبول ندارند و با رموز عرفانی آشنایی ندارند و به ظاهر کلمات و متن توجه دارند، جزو مخالفان مثنوی معنوی هستند.
وی افزود: ما برای استفاده و بهره مندی از این کتاب یا باید خودمان اهل تحقیق باشیم و با قرآن و روایات به شکلی گسترده آشنا شویم یا به سراغ کسانی برویم که این کار را قبلا انجام داده اند و بعد اشعار مثنوی را با قرآن و سنت مطابقت دهیم. در طول تاریخ مثنوی افراد بسیاری به شرح این کتاب پرداخته و درباره آن صحبت کرده اند و اندیشمندان معاصر در اهمیت و عظمت این کتاب سخنانی دارند.
بخشعلی با اشاره به نظر آیت الله عبدالله جوادی آملی گفت: این مفسر قرآن در جلد اول تفسیر تسنیم (صفحه ۲۳۴) درباره مثنوی می نویسد «مثنوی، کتاب درسی عمیقی است که فارسی بودن و منظوم بودن و اشتمال آن بر برخی داستان ها، طنزها و تمثیل ها از ابهت و عظمت علمی آن نمی کاهد.
وی افزود: آیت الله جوادی آملی یک فقیه، مرجع تقلید، مفسر و فیلسوف است که در عرفان نظری و عملی جایگاه ویژه ای دارند و با تمام اندوخته و سرمایه علمی خود وقتی به این کتاب می رسند اینگونه کتاب مثنوی معنوی را توصیف می کنند.
این استاد حوزه ادامه داد: مولوی در مثنوی به ویژه مقدمه آن با عنوان دیباچه مثنوی که به زبان عربی نوشته و در طول تاریخ در معرض چالش و موافقت و مخالفت قرار گرفته، جملات عجیبی را برای کتاب خود انتخاب می کند که بعضی افراد نتوانستند این جملات را بپذیرند و یکی از جملات معروف مثنوی این است «هو اصول اصول اصول الدین» این کتاب ریشه های ریشه های ریشه های دین است
وی افزود: استاد شهید مرتضی مطهری که امام خمینی (ره) ایشان را ثمره عمر خود می دانست و عظمت علمی این فیلسوف برکسی پوشیده نیست، به عنوان اسلام شناس و فقیه درباره این مقدمه در کتاب عرفان حافظ (صفحه ۱۴۳) می نویسد «دیباچه مثنوی انصافا شاهکاری است، اگر انسان رموز عرفانی را بداند.
بخشعلی اضافه کرد: مطهری در کتاب عرفان حافظ که یادی از کتاب مثنوی می شود، اینگونه می نویسد «دیباچه مثنوی با ناله و غربت انسان آغاز می شود؛ بشنو از نی چون حکایت می کند، از جدایی ها شکایت می کند. چه تمثیل عالی است این ناله نی؛ این ناله ای که به قول او شور در همه جهان فکنده و همه را به تب حرکت و به طرب و هیجان درآورده است».
وی افزود: شهید مطهری در جلد اول کتاب کلیات علوم اسلامی (صفحه ۱۱۹) می نویسد «مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی صاحب کتاب جهانی مثنوی از بزرگترین عرفای اسلام و از نوابغ جهان است. مثنوی او دریایی از حکمت و معرفت و نکات دقیق معرفت روحی و اجتماعی و عرفانی است.» بنابر این می توان گفت کتاب مثنوی بسته به دیدگاه و زاویه دید خواننده و پژوهشگر می تواند ارزش متفاوتی داشته باشد.
این پژوهشگر مذهبی ادامه داد: استاد مطهری همچنین در کتاب فطرت (صفحه ۱۰۷) می نویسد «چه مثل فوق العاده ای در این زمینه در مثنوی آمده است و واقعا مولوی عجیب است در نشان دادن این جور مسائل روحی و معنوی که در همین زمینه ها بعد از آن که می گوید انسان اینچنین آفریده شده است، نیمی از انسان آسمانی است و نیم دیگر زمینی؛ نیمی ملکوتی است و نیمی خاکی و این تضاد همیشه در کار است و انسان در نوسان است.» برداشت شهید مطهری مثل آیات قرآن است که خلقت انسان را دووجهی و دوچهره ای معرفی می کند؛ هم از طرفی انسان را خاکی می داند که از تراب و تین آفریده شده و از طرفی انسان را آسمانی می داند که نفخت فیه من روحی. این دو چهره بودن انسان بسیار نمود زیادی در مثنوی دارد که برگرفته از آیات قرآن است.
وی افزود: بدیع الزمان فروزانفر کتابی به نام احادیث مثنوی نوشته و به جمع آوری احادیثی پرداخته که در کتاب مثنوی از پیامبر (ص) یا ائمه (ع) آمده است. وی می نویسد «از قرن پنجم به بعد بیشتر شاعران تحت تاثیر تعلیمات اسلامی قرار گرفتند و نفوذ معنوی اسلام بیشتر شد.» به همین دلیل کتاب مثنوی که در قرن هفتم سروده شده جزو همین نظر فروزانفر است که تحت تاثیر تعلیمات اسلامی قرار دارد.
نظر شما