آیا قفقاز جنوبی جبهه بعدی ترکیه علیه ایران است؟

تهران - ایرنا - دو کارشناس حوزه قفقاز،سناریوی محتملی از تشدید تنش در منطقه قفقاز جنوبی را مطرح می‌کنند که شامل باز کردن به اصطلاح «کریدور زنگزور» از طریق سیونیک یا حمله به ارمنستان است. این استراتژی می‌تواند شامل دو هدف کلیدی باشد. هدف حداقلی باز کردن «کریدور زنگزور» و هدف حداکثری اجرای ادعای ایجاد «آذربایجان غربی» در خاک ارمنستان که هر دو این اهداف، آرامش، نظم و امنیت منطقه را دچار اختلال می‌کند.

سقوط خاندان اسد و تغییرات ناگهانی و رادیکال اخیر در خاورمیانه پیامدهایی در منطقه داشته است. «محور مقاومت» (حماس، حزب‌الله و سوریه) به صورت جداگانه مورد هدف قرار گرفته و زیرساخت‌ها و رهبری آن‌ها به شدت آسیب دیده است. برای تغییر بیشتر پویایی‌های ژئوپلیتیک منطقه و تحت فشار قرار دادن و منزوی کردن جمهوری اسلامی، ممکن است هدف جغرافیایی، بعدی عراق و نیروهای طرفدار ایران در این کشور باشد. البته چنین عملیات بزرگی در عراق به منابع و لجستیک قابل‌توجهی نیاز دارد و از سوی دیگر تهران آمادگی کامل برای پشتیبانی از دولت بغداد و منافع خود را دارا است، به عبارت دیگر عراق جایی است که آمادگی ایران از هر نقطه قوت منطقه‌ای دیگر پیشی می‌گیرد. در نتیجه، ممکن است رویارویی بعدی با ایران در خاورمیانه رخ ندهد بلکه در جبهه‌ای غیرمنتظره: یعنی قفقازجنوبی رخ دهد.

چرا قفقاز جنوبی؟

اولین دلیل این است که ایران کمترین انتظار را از مورد حمله قرار گرفتن از سمت شمال غرب دارد. اولویت‌های کنونی تهران شامل حفظ محور مقاومت از فروپاشی، تقویت جای پای خود در عراق و پیشبرد برنامه هسته‌ای به‌عنوان سنگ‌بنای استراتژی امنیتی‌اش می‌شود. در مقابل، قفقاز جنوبی در محاسبات استراتژیک ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ نمونه‌ای قابل توجه از این امر بود که چگونه تحولات غیرمنتظره در این منطقه می‌توانند موازنه قدرت را تغییر داده و ایران را به واکنش تدافعی وادار کنند. به همین دلیل همچنان یک درگیری غیرمنتظره مشابه جنگ دوم قره‌باغ می‌تواند در آینده موجب غافلگیری تهران شود.

دلیل دومی که می‌توان به آن اشاره کرد این است که یکی از پیامدهای تحولات اخیر در خاورمیانه، جدایی فزاینده ایران از شرکای خود در منطقه است. سقوط سوریه توانایی تهران برای حفظ ارتباط با حزب‌الله و رسیدن به دریای مدیترانه را محدود می‌کند. به احتمال زیاد ترکیه بر شبکه‌ راه‌های ارتباطی منطقه مسلط می‌شود و یک معادله وابستگی امنیتی برای بازیگران منطقه‌ای و جهانی ایجاد می‌کند. آنکارا و باکو استراتژی مشابهی را در قفقاز جنوبی دنبال می‌کنند و آن ایجاد ممانعت برای دسترسی ایران به دریای سیاه و روسیه با تضعیف یا فروپاشی ارمنستان است. این اقدام باعث می‌شود ارتباطات ایران با اروپا و روسیه به‌طور کامل به باکو و آنکارا وابسته باشد.

سوم دلیل این که قفقاز جنوبی تقاطع منافع بحرانی برای ترکیه، اسرائیل و ایالات متحده است. این سه بازیگر خارجی، که همه از سقوط اسد در سوریه سود می‌برند، علاقه مشترکی به تضعیف ایران دارند. در حالی که اختلافات دوجانبه بر سر برخی مسائل محلی مانند مسائل زیست محیطی همچنان باقی است، این اختلافات تحت‌الشعاع اهداف وسیع‌تر منطقه‌ای قرار دارد.

قابل توجه است که ایران اغلب به‌طور غیرمستقیم در سوریه و دیگر مناطق عمل نموده و از متحدان خود به‌عنوان «قوای تدافعی» در منطقه استفاده کرده است. در سوریه، برعکس این نقش را ترکیه و اسرائیل و دیگر کشورهای غربی برعهده گروه‌های مخالف مسلح و سازمان‌های تروریستی هستند قرار داده‌اند. همچنین در قفقاز جنوبی، باکو نقش مشابهی مانند ترکیه و اسرائیل را در قبال ایران ایفا می‌کند.

چه اتفاقی ممکن است رخ دهد؟

محتمل‌ترین سناریو برای حمله علیه منافع ایران شامل باز کردن به اصطلاح «کریدور زنگزور/ مسیر سیونیک» از طریق سیونیک یا یک حمله مستقیم به ارمنستان است. این سناریو به دو دلیل مهم است. اول، چنین عملیاتی از مواجهه مستقیم با ایران اجتناب می‌کند و احتمال واکنش سریع تهران را کاهش می‌دهد. مانند سوریه، توانایی ایران برای عمل با این واقعیت محدود می‌شود که این رخدادها در کشوری خارج از قلمرو مستقیم آن در حال وقوع است.

دوم، باز کردن کریدور می‌تواند به‌عنوان عملیاتی سریع نظامی اجرا شود، مشابه اقدامات گذشته در سوریه. هدف اصلی وارد کردن حداکثر آسیب به ارمنستان و جلوگیری از مقاومت طولانی و فرسایشی این کشور است. چنین عملیاتی احتمالاً شامل نیروها و منابع متمرکز برای اطمینان از تکمیل آن در مدت چند روز خواهد بود، اجرای این مدل از عملیات زمان موجود برای واکنش بازیگران خارجی را به حداقل می‌رساند. ترکیه و جمهوری آذربایجان سابقه این نوع عملیات را در جنگ سوم قره‌باغ در سپتامبر ۲۰۲۳ دارند. جایی که نیروهای باکو دریک عملیات یک روزه منطقه قره‌باغ کوهستانی به تصرف خود درآوردند. این در حالی است که عملیات مشابه نیروهای تحت حمایت ترکیه در سوریه در نوامبر ۲۰۲۴ که به سقوط دولت اسد منجر شد به آنکارا جرات بیشتری بخشیده است.

این استراتژی می‌تواند شامل دو هدف کلیدی باشد. هدف حداقلی باز کردن «کریدور زنگزور» و هدف حداکثری ایجاد منطقه‌ ادعایی به نام «آذربایجان غربی» در قلمرو ارمنستان است. اولتیماتوم رئیس‌جمهور الهام علی‌اف این جاه‌طلبی را نشان می‌دهد که ارمنستان را به مذاکره با جامعه موسوم به «آذربایجان غربی» وادار کند. از دیدگاه ارمنستان، چنین اظهاراتی می‌تواند به ادعاهای ارضی علیه کل کشور تبدیل شود و سرزمین حاکمیتی آن را مورد تهدید قرار دهد.

چگونه باکو و آنکارا آماده می‌شوند؟

به نظر می‌رسد، اقدامات فعال برای ایجاد شرایط لازم برای یک تهاجم احتمالی در حال انجام است. این تلاش‌ها بر چند وظیفه بحرانی متمرکز است که بدون آن هرگونه تشدید نظامی ممکن است ناکارآمد باشد یا پیامدهای ناخواسته داشته باشد.

اول، کاهش نگرانی‌های ایران: باکو در تلاش است تا هوشیاری تهران را کاهش دهد. الهام علی‌اف سعی کرده است موضعی بی‌طرف یا مثبت نسبت به ایران نشان دهد. دیدار با رئیس‌جمهور فقید ایران، ابراهیم رئیسی، یک حرکت قابل توجه بود. در ماه‌ها و سال گذشته، تمرینات نظامی مشترکی بین ایران و آذربایجان،انجام شده است. این اقدامات احتمالاً نشان می‌دهد که هر فعالیت آینده آذربایجان بر خلاف منافع ایران نخواهد بود.

دوم، شکل‌دادن به افکار عمومی داخلی: رسانه‌های دولتی آذربایجان در حال آماده‌سازی عموم برای امکان یک رویارویی نظامی جدید هستند. بحث درباره یک «عملیات نظامی در زنگزور» به صورت فزاینده‌ای برجسته شده است و گزارشاتی که به دلایل، اهداف و سناریوهای احتمالی آن می‌پردازند منتشر می‌شود. پس از تصرف قره‌باغ کوهستانی در سال ۲۰۲۳، باکو به نظر می‌رسد که یک درگیری احتمالی جدید را برای جمعیت خود توجیه کند و آن را به عنوان یک اقدام دفاعی جلوه دهد. دستگاه رسانه‌ای باکو در حال تبلیغات گسترده این گذاره است که ارمنستان در حال آماده‌سازی برای جنگ است، اگرچه شواهد کمی برای حمایت از این ادعا وجود دارد. در واقع، ارمنستان به هیچ عنوان برای چنین درگیری آمادگی ندارد.

سوم، تقویت آمادگی نظامی: آذربایجان به شدت در حال آموزش نیروهای مسلح خود است. این آموزش شامل تمرینات مشترک با ترکیه و پاکستان و همچنین مانورهای تاکتیکی مستقل است. تمرینات کماندویی اخیر، با کمک ترکیه طراحی شده و بر مانورهای هجومی مانند حملات ناگهانی به مواضع دشمن تمرکز دارد. همزمان، باکو تسریع در خرید تسلیحات از اسرائیل را آغاز کرده و ارسال تجهیزات در ماه‌های گذشته یک رکورد را به ثبت رسانده است. برخی از این سلاح‌ها به نخجوان منتقل شده و قابلیت‌های نظامی و استراتژیک این منطقه را افزایش داده است.

چهارم، تقویت اتحادها: تقویت روابط دیپلماتیک و نظامی همچنان بخش کلیدی استراتژی باکو است. نقش اصلی در قدرت نظامی باکو توسط ترکیه ایفا می‌شود. در ماه‌های اخیر، می‌توان مشاهده کرد که جلسات در سطح نظامی شدت گرفته است. به‌عنوان مثال، بتازگی یک هیات آذربایجانی به ریاست فرمانده ارتش در نخجوان با فرمانده نیروی زمینی نیروهای مسلح ترکیه ملاقات کردند. علاوه بر روابط نزدیک باکو با ترکیه، جمهوری آذربایجان اسرائیل را به‌ عنوان یک شریک استراتژیک می‌بیند. پیرو سقوط بشار اسد، دستیار رئیس‌جمهور آذربایجان، «حکمت حاجی‌اف» با رئیس‌جمهور اسرائیل، «اسحاق هرتزوگ» و وزیر خارجه «گیدون سعار» دیدار کرد تا منافع منطقه‌ای بین اسرائیل و ترکیه را همسو سازد. رئیس‌جمهور علی‌اف همچنین میزبان رهبران کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC)، گروه لابی‌گری برجسته اسرائیل در ایالات متحده بوده است. همزمان، باکو گفت‌وگوی سیاسی خود با ناتو را تشدید کرده و امنیت منطقه‌ای مرکز ثقل مذکرات انجام شده بوده است.

فرصت باکو برای انجام عملیات نظامی به احتمال زیاد محدود نخواهد بود و حتی ممکن است گسترش یابد، اگر رئیس‌جمهور بعدی آمریکا رویکردی تهاجمی‌تر نسبت به ایران و روسیه اتخاذ کند. در چنین سناریویی، اهمیت استراتژیک آنکارا برای واشنگتن به‌ عنوان ابزاری علیه تهران و مسکو افزایش می‌یابد. ترکیه که با فرصت‌های ژئوپلیتیکی بیشتری روبرو است، دو امکان برای گسترش نفوذ خود دارد: عراق و قفقاز جنوبی. با این حال، در حالی که آنکارا ممکن است عراق را در اولویت قرار دهد، باکو آماده است تا برای پیشبرد منافع ترکیه در قفقاز جنوبی پیشرو باشد.

اما سناریوی دیگری نیز وجود دارد. در این سناریو فرصت جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی برای باکو و آنکارا محدود است، اگر ترامپ هرچه سریعتر با روسیه بر سر هرنوع مذاکرات صلح و آتش‌بس در اوکراین به جمع‌بندی برسد. در این شرایط شاهد بازگشت روسیه به منطقه قفقاز جنوبی و تلاش برای مدیریت بحران‌های منطقه‌ای خواهیم بود و از سوی دیگر سابقه مدیریت ترامپ در کاخ سفید نیز نشان داده است که خواهان ورود به حوزه نفوذ روسیه و یا همان خارج نزدیک این کشور به‌منظور تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیکی نیست. در این شرایط به نظر نمی‌رسد روس‌ها اجازه تغییرات ژئوپلیتیکی را به ترکیه و جمهوری آذربایجان برای پیگیری ادعای جهان ترک و گسترش توان بازیگری ترکیه به‌ عنوان عضو ناتو را در حوزه نفوذ خود بدهند.

گزینه‌های محتمل برای ایران

ایران می‌تواند اقدامات پیشگیرانه‌ای برای کاهش احتمال تشدید بحران در قفقاز جنوبی انجام دهد. سه گام اصلی که می‌توان در این طرح می‌توان آن را تشریح کرد؛
۱- انجام تمرینات نظامی در مرز شمالی. فعالیت‌ها و مانورهای نظامی ایران در مناطق شمال غرب کشور در سپتامبر ۲۰۲۲ : آذربایجان طرح‌های بزرگتری را در زمان حمله به ارمنستان آماده کرده بود که اقدامات نظامی ایران به جلوگیری از تشدید تنش بیشتر کمک کرد. این ابزار می‌تواند بار دیگر عزم و آمادگی ایران را برای دفاع از منافعش در طول مرزها را نشان دهد، با وجود شرایط متغیر در خاورمیانه.

۲- تهران ممکن است یک جلسه فوری در قالب ۳+۳ را برای بحث در مورد وضعیت قفقاز جنوبی درخواست کند و روندهای منفی ممکن را در نظر بگیرد و گوشزد کند. این اقدام می‌تواند مشکل را در درون منطقه محلی‌سازی کند و خطر سرریز بی‌ثباتی را کاهش دهد.

۳- برای محدود کردن استفاده از زور توسط باکو و متحدانش، ایران ممکن است فعالیت دیپلماتیک خود را در سیونیک و دیگر مناطق ارمنستان که ممکن است تحت حمله باشند، افزایش دهد. این فعالیت می‌تواند چندجانبه بوده و شامل کشورهای دیگر که به حفظ تمامیت ارضی ارمنستان و وضعیت موجود در منطقه علاقه‌مند هستند، منتهی شود.

سخن نهایی

در نهایت به‌نظر می‌رسد باتوجه به شرایط پیش آمده در منطقه خاورمیانه و پویایی‌های ژئوپلیتیکی در این منطقه که توان بازیگری بیشتر را در شرایط کنونی در اختیار ترکیه قرار داده است و همچنین باتوجه به کلان پروژه‌های ادعایی مانند «ایجاد جهان ترک و ایده نئوعثمانی‌گری» که ترکیه در سال‌های گذشته به دنبال تحقق آنان بوده است از یک سو و از سوی دیگر تغییرات احتمالی در روندهای جهانی با روی کارآمدن دونالد ترامپ، می توانیم شاهد پررنگ شدن چالش‌ها و بعضا تنش‌های پیش‌رو در منطقه قفقاز جنوبی باشیم که این موضوع هوشیاری بیش از پیش نهادهای ذیربط را به‌ منظور حفظ امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی‌ می‌طلبد.


*دکتر سرگئی ملکونیان پژوهشگر ارشد موسسه سیاست پژوهی ارمنستان و متخصص مسائل ایران و روسیه. استاد مدعو دانشگاه دولتی ارمنستان. دستیار رئیس جمهور ارمنستان بین سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ در امور کشورهای تازه استقلال یافته و خاورمیانه

انتشار این یادداشت با هدف بیان دیدگاه‌ها و نقدهای کارشناسان بوده و به معنای تائید آن از سوی خبرگزاری ایرنا نیست.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha