۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۳:۵۶
کد خبر: 82338094
T T
۰ نفر

قنات قصبه ميراثي براي بشريت

۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۳:۵۶
کد خبر: 82338094
قنات قصبه ميراثي براي بشريت

مشهد- ايرنا- قنات قصبه، يكي از شاهكارهاي تاريخ بشر و افتخارات تمدن ايراني كه سال جاري در فهرست آثار جهاني يونسكو به ثبت رسيد، مي تواند به عنوان يك منبع مهم درآمدي براي مردم شهر گناباد و اطراف آن در جنوب استان خراسان رضوي تبديل شود.

قنات قصبه يكي از 11 قنات ايراني است كه تيرماه گذشته در نشست ثبت ميراث جهاني يونسكو در استانبول به فهرست آثار ايراني آن افزوده شد تا مسئوليت همگان اعم از دولت و مردم را در حفظ و صيانت از اين شاهكار تمدن پارسي چند برابر كند.
تاريخ حفر اين قنات به 2500 سال پيش و دوران هخامنشيان مي رسد و از همان زمان تاكنون، يكي از مهمترين منابع تامين آب مردم شهر گناباد براي مصارف مختلف بويژه كشاورزي بوده است.
اين قنات از يك رشته اصلي و شش رشته فرعي تشكيل شده و در مجموع 427 حلقه چاه متصل به يكديگر دارد كه عمق چاه اصلي آن موسوم به مادرچاه به 300 متر مي رسد. مجموعه چاههاي يادشده به طول 33 كيلومتر از منطقه اي به نام سياهكوه به يكديگر وصل مي شود تا سرانجام آب شيرين آن در منطقه كوي شرقي گناباد روي زمين ظاهر شده و دشت وسيعي را در قصبه شهر و مناطق اطراف آن زير كشت انواع محصولات زراعي و باغات ميوه ببرد.
دبي آب قنات قصبه در حال حاضر حدود 150 ليتر در ثانيه است، اگرچه طبق اسناد تاريخي اين رقم در گذشته تا 600 ليتر بوده و بروز زلزله، ريزش چاهها و خشكسالي موجب كاهش آن شده است.
قنات قصبه در سالهاي اخير به يك جاذبه مهم گردشگري نيز تبديل شده است به گونه اي كه هر ساله دهها هزار گردشگر را از داخل و خارج از كشور به سوي خود مي كشاند و انتظار مي رود با ثبت جهاني آن، هر روز بر شمار بازديدكنندگان آن افزوده شود.
با اين حال، كاركرد اصلي آن، همچنان تامين آب كشاورزي منطقه است، اما به دليل سنتي بودن نحوه توزيع آب و عدم مديريت درست آن، استفاده مطلوبي از آن نمي شود؛ آنهم در منطقه اي كويري كه آب بيش از هر جاي ديگر، كالايي ارزشمند و ناياب است.

**قنات قصبه و معضلي به نام خرده مالكي
آب قنات قصبه از ديرباز بر اساس فنجان (ساعت آبي سنتي) بين مالكان و سهامداران آن تقسيم مي شود. به گفته مسئولان مربوطه، در حال حاضر آب اين قنات به 4104 فنجان تقسيم مي شود كه هر فنجان معادل 8 دقيقه است. به اين ترتيب، مدار آب در تاريخي ترين قنات ايران 24 روز طول مي كشد. مدار آب به عنوان دوره چرخش آبياري است و هر عضو بر اساس تعداد فنجان آبي كه در اختيار دارد، در هر دوره از آن سهم مي گيرد.
هرچند، با توجه به تعداد فنجانها بطور منطقي دوره گردش آب بايد 23 روز باشد اما مدار آب را 24 روز در نظر گرفته اند تا هم حق الزحمه ميراب در نظرگرفته شود و هم جبران برخي كسري ها و كمبودها را در توزيع آن بكند. با وجود اين، به دليل مديريت نامناسب برخي مسئولان تقسيم آب كه به آنها «ميراب» يا در عرف محلي، «مولف» مي گويند و يا كشت بيش از اندازه برخي محصولات، مدار آب قصبه گاه حتي به 60 روز نيز مي رسد.
در نتيجه، آب بموقع در اختيار زمين و كشاورز قرار نمي گيرد و ادامه حيات و باردهي محصولات كشاورزي را با مشكل مواجه مي سازد. معناي روشن اين وضعيت، هدررفتن آب در منطقه اي است كه به شدت با مشكل تامين آب روبرو است.
بررسي ها نشان مي دهد در حال حاضر تعداد 700 فنجان آب قصبه در اختيار اداره اوقاف و امور خيريه و 850 فنجان نيز متعلق به آستان قدس رضوي است كه به صورت اجاره، به كشاورزان واگذار مي شود. 93 فنجان آب نيز وقف مسجد جامع تاريخي گناباد است، 171 فنجان در اختيار موقوفه اي به نام امير حسنخاني قرار دارد و مابقي آن به ميزان 2290 فنجان در مالكيت مردم يعني كشاورزان خرده مالك است، به گونه اي كه بسياري از افراد در حد يك فنجان و برخي حتي نيم فنجان مالك آن هستند.
علاوه بر آن، مالكان بزرگ نظير اداره اوقاف و آستان قدس نيز موقوفات خود را به خرده مالكان بسياري به صورت استيجاري واگذار كرده اند تا در نتيجه آن، آب معروفترين قنات ايران بين هزاران كشاورز با زمينهاي كوچك زراعي تقسيم شود.
همين خرده مالكي و يكدست نبودن زمينهاي كشاورزي، بزرگترين مشكل توزيع آب قنات قصبه و عدم بازدهي مناسب آن به شمار مي رود و اين در حالي است كه افراد خرده مالك نيز تاكنون هرگز حاضر به واگذاري آب و زمين خود به ديگران براي فعاليت در قالب تعاوني هاي بزرگ و زمينهاي يكدست نشده اند.
از طرف ديگر، با وجود آنكه هر دو نهاد – اوقاف و آستان قدس- از مستاجرين خود (كشاورزان منطقه)، مبالغي تحت عنوان اجاره آب، (آب بها) دريافت مي كنند اما به گفته برخي اعضاي هيات امناي قنات قصبه، حاضر نيستند براي هزينه، تعمير، نگهداري و بازسازي قنات قصبه پولي بپردازند.
در حال حاضر، اجاره يكساله هر فنجان آب قنات قصبه مبلغ يك ميليون ريال و هرمن زمين (يكصد متر مربع) كشاورزي، 70 هزار ريال است . به اين ترتيب، سازمان اوقاف هر سال مبلغي حدود 700 ميليون ريال و آستان قدس 850 ميليون ريال تحت عنوان آب بها از قنات قصبه درآمد دارند و اگر اجاره بهاي زمين را نيز به آن بيفزاييم، با توجه به اينكه هزاران هكتار زمين نيز در اختيار آنها است، ارقام يادشده چندين برابر خواهد شد.
براي بازسازي و نگهداري قنات قصبه و توسعه پايدار منطقه ، مالكان آن بايد مجبور شوند چند درصد از درآمد خود را براي نگهداري قنات و لايروبي آن اختصاص دهند. بر اساس برخي گزارشها، در دوره اصلاحات ارضي در دهه 40 هجري شمسي، پنج درصد از درآمد قصبه براي نگهداري و لايروبي آن تعيين شده بود اما در حال حاضر، قانوني وجود ندارد تا مالكان را مجبور به پرداخت هزينه كند.

**تبخير آب در استخرها و نهرهاي روباز
يكي ديگر از مشكلات مهم قنات قصبه، وجود استخرهاي روباز و جوي هاي آبي است كه هيچ اقدام موثري براي كنترل آب در آنها صورت نگرفته است.
جوي هاي قنات هنوز سيماني و بتني نيست و در نتيجه، هدر رفت آب زياد است. اگرچه در سالهاي اخير، شماري از جوي هاي آب، با بلوكه هاي بتني بازسازي شده است، اما گويا مجريان طرح به اصرار اداره جهاد كشاورزي و براي افزايش متراژ طرح ناچار شده اند جوي هاي بتني آب را كوچكتر از ظرفيت آب قنات بسازند.
اين وضعيت موجب شده است از يكسو، حجم عظيمي از آب از جوي ها سرريز شده و به هدر رود و از سوي ديگر، از آنجا كه حجم زيادي از آب در جوي ها حركت مي كند، بتدريج بلوكه ها سست و از جاي خود كنده شود.به اين ترتيب، اندك اقدامات اصلاحي انجام شده نيز كاملا غيركارشناسي صورت گرفته و نتايج ناخوشايندي به همراه آورده است.
يكي ديگر از اين اقدامات غيركارشناسي، احداث پارك آبي قصبه شهر و استخرهاي روبازي است كه در مسير آب قنات براي پرورش ماهي يا شنا ايجاد شده است. اين استخرها نه تنها هيچگاه بازسازي و ترميم نمي شوند بلكه علاوه بر آن، به دليل روباز بودن، موجب تبخير گسترده آبي مي شوند كه تحت تاثير نور شديد خورشيد در منطقه كوير قرار دارد. علاوه بر آن، مقادير فراواني آب نيز در كف و ديواره شكسته استخرها و حاشيه جوي ها جذب زمين مي شود.
متاسفانه، استخرها از مدتها پيش و همان سال اولي كه ساخته شد، به حال خود رها شده اند. كف و ديواره اين استخرها بايد ترميم و بازسازي شود تا جلوي جذب و هدرروي آب را بگيرد و علاوه بر آن، بايد سرپوشيده باشد.
يكي از كارشناسان مي گويد: اگر با روش بيلاني كريدل - كه يكي از شيوه هاي علمي معروف در محاسبه ميزان تبخير آب است- مقدار تبخير آب از سطح درياچه پارك شهر را در تيرماه محاسبه كنيم در خواهيم يافت 13000 ليتر آب به وسيله نور خورشيد در يك ماه از آن تبخير مي شود.
كوير جايي نيست كه آب را بتوان به صورت روباز نگهداري كرد چرا كه تبخير، اجازه نگهداري آب را به ما نمي دهد. در اين شرايط، تنها عاملي كه مي تواند به صورت ميكروكليما ، محيط كوير را معتدل نگه دارد، تقويت فضاي سبز و درختكاري است.
پارك كنوني قصبه داراي استخري بزرگ براي قايقراني و پرورش ماهي است و بخش گسترده از اطراف آن نيز با وجود نهرهاي متعدد آب، به جاي درختكاري، سنگفرش شده است. اين در حالي است كه اگر از نظر علمي، پارك قصبه شهر به صورت يك فضاي پردرخت درآيد و آب داخلي جوي ها، حوض ها و آب نماهاي كوچك زير درختان قرار گيرد، هم مردم از اين فضا براي اوقات فراغت، بهتر استفاده خواهند برد و در سايه درختان استراحتي خواهند كرد و هم اينكه، آب بيش از اندازه تبخير و يا جذب زمين نخواهد شد.
بي ترديد، اگر مردم در وضعيت كنوني سدها و اندك آب ذخيره شده آنها در مناطق كويري كه در همان هفته هاي نخست سال ناپديد مي شود، دقت كنند، خواهند فهميد كه كوير جاي نگهداري آب به صورت روباز نيست.
مردم گناباد با چشم خود، نظاره گر روش هاي خوب تهيه آب در كوير مثل زدن قنات ها و ايجاد آب انبارها و يخچال هاي قديمي در منطقه هستند.در همه موارد يادشده، آب در مجاري سرپوشيده جريان دارد و نگهداري مي شود و به همين دليل است كه مردم منطقه قرنها است از حاصل زحمات نياكان خود بهره مي برند.
مردم گناباد و ديگر مناطق كويري در گذشته چندان بهره اي از پول نفت و حقوق دولتي نداشتند و در نتيجه، درآمد زندگي خود را از طريق همين قنات ها تامين مي كرده اند. بنابراين، تمام جوانب امر را سنجيده و بهترين روشها را براي استفاده از آب و خاك با توجه به اقليم و وضعيت جغرافيايي منطقه انتخاب مي كردند. اكنون نيز بايد به همان روش نياكان اما در چارچوبي درست و برنامه اي روشن و مطابق با شرايط اجتماعي و اقتصادي روز بازگرديم.
اگر به روشهاي اداره آب قنات ها در قديم توجه كنيم، درخواهيم يافت در آن زمان، نظام بنه بندي (صحرا) وجود داشته كه در حقيقت، ايجاد مجتمع هاي زراعي به شيوه امروزي است. در اين نظام، همواره تمام درآمدهاي قنات ها محاسبه و سهم همه دست اندركاران آن اعم از مالك، دهقان، مولف (ميراب) ، مقني (چاه كن) و هزينه هاي تعمير و بازسازي قنات مشخص مي شده است.
در حال حاضر، متاسفانه پيرشدن جمعيت كشاورزان از يكسو و بي توجهي فرزندان آنها به امور زراعت و باغداري و تمركز آنها بر امور خدماتي، دولتي و تجاري از سوي ديگر، موجب شده است تا مديريت قنات قصبه نيز با مشكلات جدي مواجه شود و عملا، مالكان و مسئولان آن اهميتي به هدررفت آب ارزشمند قنات نمي گذارند و برنامه اي نيز براي بهبود اين وضعيت ارايه نمي كنند. اين وضعيت به نوبه خود، موجب شده است تا مولفان نيز براي اداره آب بي انگيزه شده و گاه، حتي از وضيت موجود و آشفتگي هاي آن به نفع خود استفاده كنند.
شايد افزايش جمعيت و خشكسالي هاي اخير تلنگري از طرف خداوند براي كساني باشد كه به نعمت هاي اطرافشان توجه نمي كنند و آنها را بدون استفاده هدر مي دهند. اميد آنكه مسئولين و مردم منطقه مخصوصا كشاورزان زحمتكش با اين تلنگر خود را بازيافته و بار ديگر دور هم جمع شوند و از روشهاي جديد كشاورزي، يكپارچه سازي و آبياري متناسب با شرايط اقليمي منطقه استفاده كنند.

** هندساني كه قنات را نمي شناسند
مشكل ديگري كه قنات تاريخي قصبه گناباد با آن دست و پنجه نرم مي كند، مساله لايروبي و عدم صرف درست و كارشناسي هزينه هايي است كه دولت در اين زمينه پرداخت مي كند.
متوليان مي گويند با وجود ثبت جهاني قنات، متاسفانه، قناتها ديگر كارشناس خبره ندارند چون از يكسو، كسي جرات ورود و يا حوصله به كانالهاي زيرزميني قنات را ندارد و از ديگر سو، جوانان نمي دانند كه چگونه بايد آن را لايروبي كنند و مشكلات آن را برطرف سازند.
مساله مهم و قابل تامل در اين زمينه، بي توجهي به قناتها در مراكز علمي و آموزشي كشور است. در حال حاضر، درسي به نام قنات در مدارس و دانشگاهها وجود ندارد و براي رشته هايي نظير مهندسي كشاورزي يا عمران و ديگر رشته هاي مشابه حتي يك واحد درسي به نام قنات گنجانده نشده است. پس آنها چگونه مي توانند حافظ قناتها باشند؟!
در اين شرايط، از يكسو، فارغ التحصيلان دانشگاهها آگاهي و شناخت علمي درستي از قنات ندارند و از سوي ديگر، مقنيان و افراد خبره اي همانند قديم وجود ندارد كه قنات و مسائل آن را بشناسد و حاضر شود براي رفع مشكلات آن كاري بكند. در نتيجه، هزينه هاي دولتي براي رسيدگي به قنات به جاي آنكه در چاههايي كه عمق آن زياد است و مسدود مي باشد مثل عمق 300 متري چاه مادر كه نياز به مراقبت جدي دارد، در چاههايي با عمق 15 متر هزينه مي شود و متوليان امر حتي حاضر نيستند سر چاه 300 متري را باز كنند.
شايد در قديم پايين رفتن از چاهها با چرخهاي دستي و چراغهاي نفتي يا پيه سوز با مشكلاتي روبرو بوده اما در حال حاضر سازمان هاي مجري كشاورزي مثل جهاد كشاورزي و يا اداره آب و فاضلاب بايد كارگران را به وسايل ايمني ، بالابرهاي برقي و تجهيزات روز مجهز كنند، كانال هاي زيرزميني قناتها را مثل كانال هاي فاضلاب با لوله هاي از پيش ساخته شده بپوشانند و امكان پايين رفتن و كار كردن در هر عمقي از زمين را براي كارگران و مهندسان فراهم سازند؛ همان كاري كه اكنون در شيوه هاي استخراج معادن و يا ساخت مترو انجام مي شود و معدنكاران به وسايل و تجهيزاتي خاص مجهز هستند. بنابر اين، دنياي امروز ديگر زماني نيست كه جامعه انتظار داشته باشد از روشهاي هزاران سال پيش براي حفاظت از قنات بهره بگيريم.

**بهترين راه تامين هزينه هاي قنات
يكي از مشكلات اساسي قنات قصبه و بسياري از قناتهاي كشور اين است كه زمينهاي كشاورزي آن، يكپارچه نيست و توليد محصولات كشاورزي به دليل استفاده مردم از روشهاي سنتي، درآمد اندكي دارد. به همين دليل، نه تنها فرزندان خانواده ها براي ادامه راه پدر ترغيب نمي شوند بلكه كشاورز خرده پا حتي نمي تواند مقداري از درآمد خود را براي بازسازي و نگهداري قناتها تخصيص دهد.
در اين ميان، مردم عادي سهامدار قنات نيز نگران هستند كه اگر عضو تعاوني ها و مجتمع هاي كشاورزي شوند مالكيت خود را نسبت به زمين يا آب خويش از دست مي دهند.
اين وضعيت موجب شده است تا در حال حاضر، هم آبهاي ارزشمند و فراوان قنات قصبه هدر مي رود و هم مدار 24 روزه آن تا 60 روز طولاني مي شود. در نتيجه، آب بموقع در اختيار زراعت قرار نمي گيرد و هم آب، هم زمين و هم نيروي انساني از دست مي رود. جوانان هم چون اين وضعيت را مي بينند تمايلي به كشاورزي ندارند.
در اين شرايط، بهترين راه آن است كه مالكان عمده نظير آستان قدس و اداره اوقاف، املاك خود را با هم يكپارچه كنند و مثل قديم كه شركت زراعي فلاحت 17 سال براي آستان قدس كار مي كرد، يك شركت زراعي قوي و مدرن تشكيل دهند.
همانطور كه پيشتر گفته شد 700 فنجان آب قنات قصبه متعلق به اداره اوقاف و 850 فنجان متعلق به آستان قدس رضوي است. چه خوب است كه آنها اداره آب و زمين خود را به فارغ التحصيلان كشاورزي گناباد و فرزندان همين ديار واگذار كنند تا با همكاري جهاد كشاورزي و دانشكده كشاورزي دانشگاه آزاد اسلامي گناباد و مهندسان جوان، اين قنات و ديگر قناتهاي منطقه را به صورت يكپارچه زير كشت ببرند. مطمئنا كشاورزان خرده پا بعد از اينكه بازدهي و درآمد محصولات را به روشهاي جديد ببينند، به اين شركتها خواهند پيوست.

**شرايط اجتماعي جامعه
مساله ديگري كه به زيان بهره گيري درست از قنات قصبه كمك كرده است، از نظر برخي كشاورزان پيشكسوت قنات قصبه، وضعيت امروزي جامعه است. آنها اعتقاد دارند كمكهاي كميته امداد و بهزيستي و يارانه هاي نقدي كه به مردم داده مي شود به ضرر توسعه كشاورزي و توليد است و موجب شده است ديگر كارگري براي شخم زدن باغها يا زمينهاي كشاورزي و يا رفتن به چاه قنات وجود نداشته باشد چرا كه آنها بدون زحمت و با دريافت يارانه ها و كمكهاي مزبور، حداقل نيازهاي روزمره خانواده هاي خود را دريافت مي كنند.
پيشكسوتان قنات معتقدند با پرداخت بودجه و پول مستقيم به مردم از سوي دولت، اشتغال ايجاد نمي شود بلكه نياز است دولتها، مردم را وادار به كار كنند. آنها مي گويند در حال حاضر، اگر كارگري بخواهد روي زمينهاي كشاورزان كار بكند بايد همه محصول را هزينه آنها بكنيم و در نتيجه، درآمدي براي مالك با اين روشهاي سنتي باقي نمي ماند.
قنات قصبه و همه قناتها بايد درآمد خوب براي مالكان و كشاورزان خود داشته باشند و مطمئنا بخش اعظم و ثابت آن بايد از محل توليد محصولات آنها تامين شود. در اين شرايط، دولت هم بايد امكانات و وسايل لازم را از طريق ارگانهاي مسئول در اختيار قنات و مسئولان آن قرار دهد.

**راز جاودانگي قنات
اسناد نشان مي دهد دبي آب قنات قصبه در گذشته 600 ليتر در ثانيه بوده و تا كيلومترها دورتر از شهر گناباد، زمينهاي مختلفي را زير كشت مي برده است اما درحال حاضر دبي آن به كمتر از 150 ليتر در ثانيه رسيده است.
مسائل زيادي باعث خشك شدن قناتها شده كه مهمترين آن، عدم لايروبي و محافظت از قناتها بوده است. وقتي يك قنات بند مي شود كسي نيست كه آن را باز كند.
دومين عامل، حفرچاههاي عميق و نيمه عميق در گناباد است كه متاسفانه بعضي از آنها در محدود قناتها حفر شده و موجب خشكيدن آنها شده است.
اين در حالي است كه كيفيت آب چاه عميق نسبت به قنات در بيشتر جاها بسيار متفاوت است و همين عامل باعث شده است كه آب قنات بسيار گرانتر از آب چاه عميق باشد. يك دليل مهم آن است كه آب قنات محصول را تشنه نمي كند اما با آب چاه عميق، محصولات كشاورزي بسيار زود تشنه مي شود.
از نظر علمي، آب قنات در طول مسيري كه در كانالهاي زيرزميني حركت مي كند املاح خود را ته نشين مي سازد و در نتيجه، آبي بدون املاح در اختيار زراعت قرار مي دهد اما آب چاهها علاوه بر اينكه باعث تشنگي محصول مي شود، موجب گسترش بيابانها و شورشدن زمينهاي كوير شده و بيابان زايي را به دنبال دارد.
دومين دليل برتري آب قنات به چاه عميق آن است كه قنات همواره جريان دارد و براي استخراج آب آن، نياز به برق يا انواع سوخت نيست و اگر مشكلي در مسير آن رخ ندهد يا حادثه غيرمترقبه اي نظير زلزله در كار نباشد، همواره و بطور بي وقفه در شب و روز و زمستان و تابستان جاري خواهد بود در حالي كه چاهها هزينه هاي بسياري براي استخراج آب دارند.
راز جاودانگي قنات در طول تاريخ ايران نيز شايد در همين نكته نهفته باشد اما براي تداوم اين جاودانگي همه انسانها بايد به حريم قناتها احترام بگذارند و از حفر هر گونه چاه در مسير آن بپرهيزند.
علاوه بر آن، براي بقاي اين ميراث بشريت ، قنات هاي موجود بايد بطور مداوم مراقبت و لايروبي شود.
در مورد قنات قصبه نيز بايد زمين هاي كشاورزي آن، يكپارچه شده و جلوي هدررفت آبهاي قنات را بگيرند. در اين صورت، گناباد گلستان مي شود چون آب شيرين قنات ها حتي با روشهاي سنتي دو برابر چاههاي آب شور محصول مي دهد. از طرفي، يكپارچه سازي زمينها، هزينه كشاورز را به يك سوم كاهش داده و ميزان برداشت محصول را به گفته كارشناسان اداره كشاورزي و تجربه قنات روستاي شوراب در گناباد، سه برابر مي كند.
از: نسرين نعمتي شهري كارشناس ارشد اقليم شناسي
پژوهشم**2040