مجید معارف به مناسبت سالروز میلاد امام محمد باقر (ع) (اول ماه رجب سال ۵۷ ه.ق،) در ابتدا به موضوعی با عنوان خاستگاه تاریخی رای و قیاس اشاره کرد و گفت: اهل بیت بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) بهتدریج و به ویژه در صد سال اول از صحنه اداره جامعه و امر تعلیم، تفسیر و فقاهت کنار گذاشته شدند و امامان شیعه مکتب و مدرسه ای نداشتند تا زمانی که امامین باقر و صادق (ع) یک مکتب و مدرسه علمی را تاسیس کردند.
وی افزود: جامعه در آن زمان در دست سیاستگزاران و خلفای سه گانه و خلفای بنی امیه بودند و آنان مسئول اداره جامعه از نظر سیاسی و مسئول تربیت دینی و علمی جامعه از نظر تفسیر قرآن و فتوادهی در حوزه فقه بودند و مفسران و فقهای آنان کرسی های تفسیر و فقه را در اختیار گرفته بودند.
نویسنده کتاب تاریخ عمومی حدیث اضافه کرد: در شرایطی که آنان خود را مسئول تفسیر قرآن و جواب فتاوای فقهی می دانستند، گاهی احساس می کردند نمی توانند با استفاده از قرآن و سنت پیامبر (ص) پاسخ مردم را بدهند که دلیل آن نیز یا کم دانشی آنان بوده یا استنادی از رسول خدا (ص) نداشتند و کاوش همه جانبه ای هم نکرده بودند.
در چنین شرایطی بود که با اشاره خلفا به ویژه خلیفه دوم از منبع سومی به نام رای و قیاس استمداد جستند و این موضوع در منابع معتبر اهل سنت مانند سنن دارمی آمده است.
چرا اهل سنت قیاس کردند؟
وی درباره معنای رای و قیاس گفت: اهل سنت برای حل هر مساله دینی یا تفسیر آیه تلاش می کردند تا با یک نگاه کلی به قرآن وسنت پیامبر (ص) برداشتی را که به ذهنشان می رسید به عنوان پاسخ مساله به مخاطبان ارائه دهند.
این پژوهشگر علوم حدیث افزود: در فارسی نیز می گوییم تفسیربهرای ممنوع است. یعنی نباید آنچه را به نظرمان می رسد به عنوان تفسیر واقعی قرآن به مردم بگوییم. البته یک مفسر می تواند با درنظر گرفتن مجموع شناخت اسلامی خود مطلبی را بیان کند ولی آن مطلب لزوما صحیح نیست و ممکن است نادرست باشد.
وی درباره قیاس نیز توضیحی داد و اظهار داشت: هر گاه دو موضوعی را که دارای مصادیق جزیی هستند، با هم مقایسه کنیم و از مشترکاتی که میان این دو موضوع وجود دارد، در سایر احکام نیز تسری بدهیم، آن را قیاس گویند. مثلا اگر کسی بگوید گاو موجودی علفخوار و حلالگوشت است و در ادامه بگوید خرگوش نیز علف خوار است و در نهایت اینگونه نتیجه گیری کند که چون گاو و خرگوش در علف خواری مشترک هستند، در حلال بودن گوشت نیز باید آن را مشترک بدانیم.
معارف افزود: مفسران و فقهای اهل سنت بعد از رحلت پیامبر اعظم (ص) و به ویژه از زمان خلیفه دوم، یاد گرفتند می توانند از رای و قیاس به عنوان منبع سوم در کنار کتاب و سنت استفاده کنند و پاسخ برخی مسائل را بدهند یا قرآن را تفسیر کنند ولی در قرن دوم فضایی به نفع امامین باقر و صادق (ع) ایجاد می شود تا درس ها و افکار خود را انتشار دهند.
وی از امام باقر (ع) به عنوان آغازگر و موسس مکتب علمی شیعه و از امام صادق (ع) به عنوان ادامه دهنده و مکمل این مکتب یاد کرد و افزود: امام پنجم و ششم تلاش کرند جامعه را به مجرای کتاب و سنت برگردانند و در این زمینه به طور قاطع سخن گفتند. مثلا امام صادق فرمود «هر مساله دینی برای پیدا شدن پاسخ باید به کتاب و سنت ارجاع شود» یا فرمود «هیچ مساله ای نیست و هیچ اتفاقی نمی افتد؛ مگر این که ریشه ای در کتاب خدا یا سنت داشته باشد» و اینگونه بود که امام باقر و امام صادق (ع) مردم را به سرچشمه های کتاب و سنت هدایت کردند.
این استاد دانشگاه افزود: بر اساس آموزه های دینی اگر کسی از رای و قیاس استفاده کند، کاری شیطانی کرده است. چون ابلیس قیاس کرد و به خدا گفت «من از آدم بهترم. چون او را از گل آفریدی ولی مرا از آتش خلق کردی.»
بنابر این امام صادق (ع) اینگونه استفاده کنندگان از قیاس و رای را محکوم می کند تا مردم از چنین تفکری روبرگردانند و باور کنند هرچیزی باید در کتاب خدا و سنت پیامبر ریشه یابی شود.
معیار امام پنجم برای بازگشت به کتاب و سنت
نویسنده کتاب پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه با اشاره به روایتی از کتاب کافی به نقل از مرحوم کلینی گفت: در چنین زمانی است که امام باقر (ع) فرمود «هرگاه من درباره چیزی با شما سخن می گویم، شما از من بخواهید تا بگویم مدرک و ریشه آن در کتاب خدا کجاست.»
وی افزود: این حدیث امام پنجم در واقع واکنشی به رای و قیاس است و آن حضرت این گونه خود را برای پاسخ دهی به اصحاب عرضه می کند تا اصحاب هوشمند امام باقر یا امام صادق (ع) مطمئن باشند که ریشه هر چیزی در کتاب خدا و همچنین سنت پیامبر (ص) است. چون سنت رسول خدا (ص) نیز تفصیل کتاب خداست و آن حضرت بیان کننده و تبیین گر کلیات قرآن بودند.
شیعیان پس از شنیدن این روایت پی بردند که مساله مطرح شده بسیار جدی است و اگرچه ممکن است برخی به صورت آزمایشی یا نمونه ای سوالی از امام باقر (ع) بپرسند که ریشه فلان حدیث در کجای کتاب خداست ولی معنای آن این نیست که اصحاب فهرستی از سوالات خود را آماده کنند و خواستار مدرک قرآنی باشند.
نویسنده کتاب جوامع حدیثی اهل سنت افزود: این روایت در آن فضا بیان شده و در واقع یک فضای تقابلی برای خنثیسازی اثر حاکمیت رای و قیاس بوده است.
طرز تفکر علمای اهل سنت تعدیل شد
وی از مکتب فقهی عراق و مدینه به عنوان مکاتب فقهی اهل سنت در زمان امام باقر و امام صادق (ع) نام برد و گفت: مکتب فقهی مدینه به سردمداری مالک بن انس بیشتر حدیث گرا بودند و مشکلی ایجاد نمی کردند ولی مکتب عراق اینگونه نبود.
این استاد دانشگاه افزود: عده ای از فقهای اهل سنت به ویژه مکتب عراق به سردمداری ابوحنیفه سفیان ثوری بر پایه رای و قیاس فتوا می دادند و امامین باقر و صادق توانستند به میزان زیادی این طرز تفکر را تعدیل کنند. به گونه ای که آنان نیز از حالت لجام گسیختگی به مقداری خارج شوند و به سنت پیامبر نیز مراجعه داشته باشند.
دو کاربرد برای حدیث عرضه
وی همچنین حدیث عرضه را در این راستا ارزیابی کرد و گفت: امام صادق (ع) فرمود که پیامبر اکرم (ص) در منا ضمن بیان خطبه ای فرمود «حدیث مرا بر قرآن عرضه کنید. اگر موافق بود بپذیرید ولی اگر مخالف بود، آن را نپذیرید.»
معارف افزود: روایت عرضه در روایات شیعه دو کاربرد دارد که یکی برای بررسی صحت و سقم هر حدیثی است و باید آن حدیث را بر قرآن عرضه کنیم. بنابر این اولین کاربرد این حدیث احراز صحت یا سقم حدیث است. البته کسی که با قرآن و روایات آشنایی ندارد باید به فهم متخصصان و عالمان تمکین کند و در زمان ائمه نیز بزرگانی امثال زراره و محمد بن مسلم مرجع تشخیص بودند.
کاربرد دوم این حدیث که کمی پیچیدهتر است مربوط به حل تعارض میان برخی روایات است که از سوی دانشمندان دینی و متخصصان حدیث پیگیری می شود و این کاربرد در زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تعریف شد.
نویسنده کتاب درآمدی بر تاریخ قرآن ادامه داد: اختلاف میان روایات و تعارض در اخبار یکی از موضوع هایی است که در علم حدیث مطرح می شود که مربوط به دو یا چند روایت مخالف است. مرحوم شیخ طوسی در کتاب های تهذیب و استبصار تلاش کرده تا با جمع کردن روایات مخالف، تعارض میان آن ها را حل کند.
وی افزود: امام پنجم و ششم به شاگردان خود به ویژه شاگردان مبرز تاکید می کردند هرگاه در دو حدیث که به ظاهر معارض هستند، هر دو روایت را به قرآن عرضه کنیم و از آن حدیثی استفاده کنیم که موافقت آن احراز می شود یا ملموس تر است و حدیث دوم را کنار بگذاریم. یک کاربرد دیگر نیز مربوط به اخبار علاجیه یعنی روایاتی است که می تواند تعارض روایات را حل کند که یک بحث تخصصی و مفصل است.
نظر شما