یکی از مهمترین رسالتهای رسانه علاوه بر ارائه اخبار دقیق و درست و خالص به مخاطب، پایبندی و ملحوظ نظر داشتن اخلاق است؛ اخلاق رسانه یکی از عناصر جداییناپذیر برای رسانههایی است که ادعای حرفهای بودن دارند.
حفظ امنیت، نظم عمومی، سلامت و آرامش روانی جامعه و پرهیز از ترویج شایعات و خبرهای غیرموثق مصادیقی از اخلاق رسانهای هستند. موضوعی که به نظر میرسد شبکههای فارسی زبان خارج از ایران و به ویژه شبکهای چون ایران اینترنشنال کوچکترین اهمیتی برای آن قائل نیستند. در حقیقت شبکههایی چون شبکۀ مذکور اگرچه هدف و کار خود را برای مردم عنوان میکنند اما نگاهی به خبرها وتحلیلهای آنان که تلاشهایی مستمر برای تزریق اضطراب در جامعه و ایجاد یأس و ناامیدی در بین مردم است گویاتر از آنچه بیان میکنند، پرده از نیت هایشان برمیدارد.
علیرضا عبدالهی نژاد استاد روزنامه نگاری و استادیار دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این پرسش که آیا ایجاد اضطراب اجتماعی از جانب شبکههایی چون ایران اینترنشنال با اخلاق رسانهای مطابقت دارد، بیان کرد: در پاسخ به این سوال ابتدا باید یک سوال دیگر را مطرح ساخت و آن این است که «علت فعالیت آنان از یکسو و رشد و اقبال مخاطبان به شبکههای برونمرزی از سوی دیگر چه چیزی است؟». پاسخ به این سوال میتواند یک بحث پیشین و بهعنوان مقدمهای برای پاسخ به سوال شما باشد.
وی ادامه داد: در فضای نبود رسانههای مرجع تصویری در کشور و انحصارگرایی خاصی که بهویژه در حوزۀ تصویر و در ساحت رسانۀ اصلی یعنی صداوسیما داریم؛ چرا که در این فضا که در آن اصول حرفهای رعایت نمیشود، کار رسانه جریان اصلی با توجه به نوع وابستگی و نوع مالکیت و مدیریت افراد و دستاندرکارانی که در کار تولید و انتشار محتوا هستند و کسانی که دروازهبانی خبر میکنند، تعیین میشود. بر این اساس مخاطبان ما دچار نوعی از عدم اعتماد نسبت به آن چیزی میشوند که در ساحت رسانههای رسمی با تأکید بر تلویزیون میگذرد.
در چنین فضایی بستر برای ایجاد، توسعه و رشد شبکههای برونمرزی خارجی یا به تعبیری رسانههای بیگانه که ایران اینترنشنال، من و تو و وی.او.ای میتواند نمونهای از اینها باشد، آماده میشود.
اهمیت درک تفاوت مخاطب امروز
این استاد روزنامهنگاری تصریح کرد: آنچه در درجه اول مهم است، درک اهمیت یک بازاندیشی و ریلگذاری مجدد و بهنوعی سیاستگذاری رسانهای در فضای جدید لیست مخاطبان است. در فضای جدید ارتباطی، یک اتفاق عمده افتاده و آن این است که مخاطب امروز، یک مخاطب صرف نیست و وارد ساحتی شده است که به آن مخاطب کاربر یا مخاطبان کاربران میگویند.
این مخاطب به فضاهای اطلاعاتی دسترسی دارد و از حداقل سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی و آموزشی برخوردار است و خود صاحب تریبون شده است و میتواند آن جریانی که فکر میکند را هم انتخاب کند؛ یعنی خود مخاطب بهسان دروازه بان خبر عمل میکند و میتواند تولید محتوا کند.
وی افزود: در چنین فضایی مخاطب رسانه را مبتنی بر نیازها، علائق، سلایق، باورها و منظومه فکری و نگاه سیاسی خاص خودش انتخاب میکند. وقتی یک محتوای محدود، کاملاً بستهبندیشده و یکسویه که در راستای نیاز مخاطب نباشد ارائه میشود، اینجا مسئله شکل میگیرد. از طرف دیگر نیاز خبری و نیاز اطلاعرسانی مخاطب تعطیلبردار و توقفپذیر نیست؛ بنابراین مخاطب به دنبال زمینهها و عرصههای جدید برای پاسخ به این نیاز است. اینجاست که آن فلسفه وجودی اقبال مخاطبان ایرانی و توجه و تمایل آنها به این حوزه رسانهای جدید در عرصه بینالمللی به وجود میآید.
ایجاد هیجان کاذب؛ دستاویز شبکههای فارسی زبان برای جذب مخاطب
عبداللهینژاد تاکید کرد: متأسفانه بسیاری از این شبکههای فارسیزبان صرفاً سوژههایی را موردتوجه قرار میدهند که بیشتر هیجانی است و میتواند باعث ایجاد هیجان کاذب در مخاطب شود.
وی ادامه داد: در روزنامهنگاری اصلی داریم به اسم اصل حدوث و وقوعِ یک رویداد و اینجا جایی است که اخبار کذب یا fake news از اخبار واقعی real news تمیز داده میشوند. یک رویداد حتماً باید در محیط خارج از انتزاع ذهن ایجاد شده باشد و به وقوع پیوسته باشد تا ما بتوانیم آن رویداد را بهعنوان یک حقیقت در نظر بگیریم. با توجه به این موضوع و آنچه پیشتر بیان شد، بسیاری اوقات در این شبکههای فارسیزبان به سوژههایی پرداخته میشود که نیاز به بلدیت، مرجعیت و اصالتی ندارند ولی با توجه به تبوتاب جامعه و کاهش سطح اعتماد عمومی مردم به رسانههای جریان اصلی در داخل، این سوژهها دیده میشوند و به خورد مخاطب داده میشوند.
این رسانههای بینالمللی فارسیزبان سرمایهگذاری زیادی بر تاکتیکهای پوشش خبر و تأثیرگذاری بر مخاطب انجام دادهاند. بسیاری از اوقات اینها بر تاکتیکهایی مانند قرینهسازی، اختصاصی سازی و تبلیغات سیاسی مانور میدهند.بر این اصل این هیجان آفرینی یا روزنامهنگاری هیجان آفرین یا هیجان ساز به همراه اخبار دروغ (fake news) و گاهی استفاده از تاکتیکهای پروپگاندایی باعث میشود که مرز میان حد و حدود کار حرفهای را رد بکنند.
این استادیار دانشگاه یادآور شد: گاهی اوقات لازم نیست یک موضوع جعلی را منتشر کنند یا دروغ بگویند بلکه صرفاً یک جنبه بسیار کوچک از واقعیت را به نام اصل واقعیت به خورد مخاطب میدهند و این مسئله خیلی از سوی مخاطبان قابلتشخیص نیست.
وی بیان کرد: معمولاً در شرایط خاص بحرانی (مثلاً تحلیل بحران کرونا، حوادث آبان ماه، سقوط هواپیما و ...) این رسانهها از کارکرد حرفهای خود به کارکرد هیجانی تغییر جهت داده و سعی میکنند در آن مقطع خاص که تعادل جامعه بههمریخته و ساحت سیاست پاسخ قابلتوجهی ندارد، با تلفیق و ترکیب مطالب جعلی و دروغین تأثیرگذاری خودشان را داشته باشند.
عبداللهینژاد در تاکید بر نارسائیهای داخلی در پوشش اخبار که گاهی مخاطب را به سوی رسانه خارجی سوق میدهد، به عدم تکثر آراء به عنوان عاملی مهم اشاره کرد و گفت: بههرحال بسیاری از رسانههایی که در داخل کشور ما فعالیت میکنند، افکار عمومی را نمایندگی نمیکنند. وقتی این رسانهها را از منظر وابستگی و مالکیت بررسی کنید، میبینید که این رسانهها یا دولتی (در معنای عام دولت و نه حکومت) هستند یا شبهدولتی؛ و رسانۀ مستقل مربوط به جامعه مدنی یا خارج از نهاد قدرت (که تمام عرصه سیاست و اقتصاد دست آن است) کمتر داریم. درنتیجه عموماً این رسانهها نمیتوانند افکارهای و دیدگاههای متفاوتی که در جامعه وجود دارد را نمایندگی کنند.
وی افزود: ما شاید تنها کشوری در دنیا هستیم که ازلحاظ تعداد و عِده و عُده آژانسهای خبری در دنیا بینظیر هستیم (که البته غلط هم هست) و بیش از یکصد صرفا خبرگزاری داریم که در بهترین حالت فقط سه یا چهار تا از آنان را میتوان با تعریفی که مرجع است خبرگزاری و آژانس خبری نامید و باقی در حد سایت و پورتال هستند.
وقتی این آژانسهای خبری و خروجیهایشان را تحلیل میکنیم، از نظر سبک پوشش و سوژه و جهتگیری اخبار عموماً شاید به دودسته کلی تقسیم میشوند و بنابراین دیدگاه متعارضی در آن دیده نمیشود. بر این اساس آن تعارض افکار و آن آزادی بیان به آن صورتی که باید در آن شکل نمیگیرد و اینها وابسته به جریان خاصی هستند.
اخبار دستدومی که به عنوان خبر ناب ارائه میشود
این استاد روزنامهنگاری در ادامه بیان کرد: برایان مک نیر نویسنده و پژوهشگر حوزه ارتباطات سیاسی در کتاب مقدمهای بر ارتباطات سیاسی، بحثی را بهصورت دقیق مطرح میسازد و آن این است که شان نزول پیامهای سیاسی، مخاطبان هستند و هدف از بناکرد ارتباطات سیاسی تأثیر بر مخاطب است؛ یعنی تمامی این سبکها، الگوها و تاکتیکهای نوع پوشش از رویداد که همه رسانههای بهطور عام و این رسانههای موردنظر بهصورت خاص ایجاد میکنند، تأثیر بر مخاطب است.
وی ادامه داد: متأسفانه امروز حد پایینی از اعتماد عمومی را داریم و مخاطب ایرانی که از بخش عمدهای از رسانههای درون کشور قطع امید کردهاند یا اعتماد کمی به آن دارند، هدف رسانههای فارسیزبان هستند. در چنین فضایی که سرمایه اجتماعی تنزل یافته و دچار فروپاشی شده و گروههای مرجع دیگر نمیتوانند نقش خودشان را ایفا کنند، این رسانههای خارجی فارسیزبان با پرداختن به اخبار هیجانی سعی میکنند بهنوعی میزان توجه مخاطب را بالا ببرند.
تحلیل اخبار این شبکهها نشان میدهد که ارزش خبری که در رویدادهای مورد پوشش این شبکهها برجسته میشود، ارزش تضاد و برخورد است که چون حس کنجکاوی مخاطب را هدف میگیرد و ارضا میکند، بنابراین مخاطبان بیشترین اقبال را به آن نشان میدهد. درنتیجه اخباری که بدین شکل هیجانی هستند، هیجان مخاطب را برمیانگیزند و باعث میشوند که مخاطب به این موضوعات بیشتر توجه کند.عبداللهینژاد افزود: نکته دیگر که رسانههای بینالمللی با آن مواجهاند و در خوانش پیامهای رسانهای باید بدان توجه کنیم این است که چون این شبکهها ارتباط مستقیمی با فضای رسانههای حرفهای یا فضای رسانههای ژورنالیستی حرفهای ندارند و روزنامهنگار مقیم یا غیرمقیم در ایران ندارند، عموماً یک منبع دستدوم محسوب میشوند و با استفاده از منابع رسانهای در داخل یا خارج از ایران اخبار را پوشش میدهند. بر این اساس وقتیکه وارد فضای فراتر از خبر میشوند و میخواهند تحلیل کنند، عموماً از کارشناسانی استفاده میکنند که فارغ از دیدگاههای خاصشان، چون اطلاع دقیقی از محیط ایران ندارند و در میدان کنش و عمل نیستند، دچار اشتباه میشوند و این مسئله باعث میشود که گاهی افراد با عینیت بتوانند اخبار دروغ (fake news) را ببینند.
در حقیقت تهیه و تولیدکنندگان خبر در شبکههایی چون ایران اینترنشنال، خبرنگار نیستند و صرفاً در فضای خبرنگاری کار میکنند؛ یعنی این کارکنان آماتور (غیر حرفهای) گزارشهایی را تهیهکرده و میفرستند و این با فضای واقعی فرق میکند؛ یعنی اگرچه درجاهایی بهظاهر حرفهای عمل میکنند ولی وقتی بحث کلان میشود، ضعفهای عمدهای دارند.
وی ادامه داد: شبکههایی مانند ایران اینترنشنال سرمایهگذار مشخص دارند که این سرمایهگذاران با یک هدف سیاسی خاص به دنبال ایجاد این شبکهها هستند. بحثی که در دیپلماسی عمومی و رسانهای داریم این است که کارکرد رسانهها در عرصه بینالمللی (فارغ از نوع کشور و نوع نظام سیاسی آنها) عموماً منطبق است بر اصول سیاست خارجی آنان. از این منظر رسانهها ابزار رسمی دیپلماسی و دیپلماتیک میشوند تا بتوانند آن سیاستها را دنبال کنند. وقتی از این منظر به رسانه نگاه کنیم، این رسانه قرار است که آن سیاستی که کشور سرمایهگذار یا مجموعه سرمایهگذارانش دیکته میکنند را دنبال کند. در نتیجه دیگر نمیتوان توقع داشت که وارد فضای حرفهای خبرنگاری شوند و کارکرد حرفهای خودشان را داشته باشند. شبکهای که بههرحال سرمایهگذار اصلی آن در کشور عربستان نشسته، اعمال کننده یا اجراکننده سیاستهای کلان آن کشور و آن سرمایهگذاران کلان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی است.
شگردهای باورپذیری پیام برای مخاطب
عبداللهینژاد در انتها و در توضیح شیوههایی که این شبکهها از آن برای باورپذیری خبر بر مخاطب بهره میگیرند، خاطرنشان کرد: حتماً باید با تحقیق و با پژوهش بگوییم که رسانهای حرفهای است یا نه و صرف مشاهده چند برنامه نمیتوانیم خطای خبری را اندازهگیری کنیم اما بهصورت شهودی و حسی میشود اینها را در برهههای مختلف درآورد.
وی افزود: چند سال پیش در مورد بیبیسی تحقیق کرده بودم و بر اساس تحقیقی که انجامشده و (سایر مقالاتم که در آنها به این موضوع اشاره کردهام) عموماً رسانههای امروز از یک تاکتیک و یک شگرد یکسان برای باورپذیری مخاطب پیروی نمیکنند و الگوهای فرایند تأثیرگذاری پیام، بسیار پیچیده شده است. بسته محتوایی پیام در سنین مختلف، طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف و با توجه به نوع جنسیت کاملاً متفاوت شدهاند اما آن چیزی که در ظاهر میتوانیم ببینیم این است که بخش عمدهای از این رسانهها با استفاده از چند آیتم تلاش میکنند تا باورپذیری پیام را بالا ببرند:
ارجاع به نخبگان و کارشناسان؛ یعنی آنچه را میخواهند بیان کنند را با یک به نظر کارشناسان یا کارشناس ما یا استاد دانشگاه فلان و ... نقل میکنند. ارجاع به نخبگان یا خبرگان یک تاکتیک در پروپگاندا و تبلیغات روانی است.
استفاده از جذابیتهای بصری؛ یعنی استفاده از یک مجری شیک، خوشقیافه و خوشلباس و جذابیتهای رنگها و نوع چیدمان و دکوراسیون و صحنهآرایی.
نکته دیگر که در مورد رسانههای بینالمللی خیلی خوب رعایت میشود (به فارسیزبانها کاری ندارم) تفکیک میان ژانرها و قالبهای مختلف ارائه مطالب است. برخلاف ما که در خبر، تحلیل میگوییم و زمانی که میخواهیم تحلیل کنیم، خبر میخوانیم (یعنی تفکیکی قائل نیستیم) آنها مرز میان این ژانرها را رعایت میکنند؛ یعنی اول خبر (خبر گزارشی از یک رویداد عینی یا واقعی است که دارای یک یا چند ارزش خبری است) گفته میشود، بعد کامنتی که خبرنگار شناخته شده میگذارد، عنوان میشود و سپس تحلیلی که بر آن نوشتهاند را میخوانند. این تفکیک میان ژانرها میتواند القاکننده نگاه حرفهای رسانه باشد و اقبال مخاطب را برانگیزد.
نظر شما