فارسی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخه زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخشهایی از ازبکستان به آن سخن میگویند. فارسی، زبان رسمی کشورهای ایران، تاجیکستان و افغانستان است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. این زبان در افغانستان بهطور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شدهاست. در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین در سال ۱۸۷۲، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایه تعریف، زبانی کلاسیک بهشمار میآید که یکم، باستانی باشد؛ دوم، ادبیات پرباری داشته باشد و سوم در واپسین هزاره زندگانی خود دگرگونیهای اندکی کرده باشد.
در همین راستا دانشگاه علامه طباطبایی با همکاری دانشگاه «غالب» افغانستان، سلسله نشستهای مجازی را برگزار کرد. میزگرد «زبان فارسی، زبان دانش» در تیرماه سال جاری نیز پیرو این اقدام صورت گرفت که با استقبال اهل ادب و فرهنگ روبرو بود. در این نشست که با مدیریت «رز فضلی» استاد دانشگاه علامه طباطبایی و میزبانی این دانشگاه و همراهی اساتیدی از دو کشور انجام شد، «محمدناصر رهیاب» استاد ادبیات فارسی و رئیس دانشگاه «غالب» هرات و «عبدالرحمن حمید» رئیس دانشگاه «غالب» کابل از کشور افغانستان به همراه «عباس ملکی» استاد دانشگاه صنعتی شریف و «نعمتالله ایرانزاده» استاد دانشگاه علامه طباطبایی حضور داشتند. گزارش پیشرو تفصیلی از اظهارات «نعمتالله ایرانزاده» استاد دانشگاه علامه طباطبایی در این رابطه است.
زبان فارسی در جهان فارسی
«نعمتالله ایرانزاده» دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی چهارمین سخنران این میزگرد، با تایید سخن دیگر سخنرانان، اظهار داشت که قصد دارد تا از دریچه دیگری به این موضوعات نگاه کند. به این منظور با اشاره به دو مقدمه صحبتهای خود را آغاز کرد. نخست اینکه باید تعبیر زبان فارسی دری و تاجیکی را در این گفت و گو به جهان فارسی تبدیل کنیم؛ چرا که قلمرو این زبان تنها به این سه سرزمین محدود نمیشود و از جمله در بخشهایی از ازبکستان، ترکمنستان و دیگر کشورهای آسیای میانه و بخشی از کشمیر و پاکستان میراث زبان فارسی به جای مانده است؛ چنانکه «عارف نوشاهی» نسخهشناس برجسته پاکستانی یک بار به یک سخنران ایرانی ایراد گرفت که چرا با وجود اینکه کسانی مانند «مسعود سعد» به زبان فارسی شعر میسرودند، میگویید این زبان در پاکستان زبان دوم است؟
و نیز باید به این پرسش اصلی پاسخ داد که: آیا زبان فارسی قابلیت تبدیل شدن به زبان علم را داراست؟ آیا با توجه به پیشینه زبان این قابلیت در گذشته وجود داشته است یا خیر؟ پاسخ این است که کتابهایی مانند «دانشنامه علایی»، ذخیره «خوارزمشاهیان» و «کفایت الطب» در سده های پنجم، ششم و هفتم هجری به ظرفیت واژهسازی زبان فارسی به عنوان زبان علم اشاره دارند، با این وجود از منظر جدید باید به زبان علم متناسب با کارکرد آن توجه کنیم.
پرسش دیگر این است که آیا میخواهیم یک زبان فارسی علمی همه فهم داشته باشیم؟ یا میخواهیم تنها متخصصان هر رشته علمی توانا به فهم آن باشند؟ هرچند در سدههای نخست هجری زبان عربی زبان مسلط علمی بوده، اما این زبان تنها یک نسبت حاکمیتی داشته است نه فرهنگی و اندیشمندان زبان فارسی حتی در آن زمان هویت فارسی را حفظ کردهاند. پرسش دیگری که ایرانزاده مطرح کرد این بود که آیا برای تبدیل زبان فارسی به زبان علم باید بر رشتههای خاصی تمرکز کنیم؟ یا باید در همه رشتهها و حوزهها سرمایهگذاری کرد؟ وی در پاسخ به این پرسش معتقد است: «باید ملزومات معاصر هر دانش را بیاموزیم و بعد به بومیسازی آن بپردازیم و از مرحله اقتباس به مرحله تولید علمی برسیم. دستیابی به این مرحله به توانمندسازی زبان منجر خواهد شد.
بازشناسی جغرافیای جهان فارسی و برنامهریزی بلند مدت
در ادامه او به این پرسش پاسخ داد که با توجه به لزوم برنامهریزی بلند مدت برای تبدیل زبان فارسی به زبان علم، چه گامهای کوچکتری باید برداشته شود؟ نخستین گام در این راستا، بازشناسی «جغرافیای جهان فارسی» و ایجاد همگرایی روحی با کشورهای فارسی زبان، برای نمونه انتشار کتاب به فارسی، راهاندازی دانشگاه مشترک، انتقال منابع علمی فارسی به انگلیسی و غیره و همینطور مدارا و پذیرش مشارکت دیگر کشورها در واژهسازی است. گام دوم، جذب اندیشهورزان کشورهای این حوزه تمدنی برای ایجاد همدلی است. در این برنامهریزی باید نقاط ضعف و قوت مشخص و نقاط ضعف، اصلاح و نقاط قوت تقویت شوند. گام سوم تقویت عملکرد در حوزه «فرهنگنویسی» است. آخرین نکتهای را هم که «ایرانزاده» مطرح کرد، تقویت زبان فارسی به عنوان «زبان دانش» است اما در اینجا مقصود او دانش به معنای خاص علم(science) نیست، بلکه علوم اجتماعی و علوم انسانی هم در این زمره جای خود را دارند.
به گفته این استاد دانشگاه، روشهای تقویت زبان فارسی به عنوان «زبان دانش» تنها با توجه به مواردی نظیر: مشخص کردن پیکره زبان فارسی در جهان فارسی، نگارش فرهنگ تاریخی و کیفی برای زبان فارسی امروز، نگارش فرهنگ بسامدی از آثار ادبی و غیر ادبی و دیگر دانشها با روش دقیق علمی، نگارش فرهنگ واژگان از واژههای پرکاربرد در جهان گفتار مناطق فارسی زبان، توجه به مفهوم تخصصی زبانشناسی، مطالعات «در زمانی» و «هم زمانی» در مطالعات زبان فارسی، کاهش تعصبات قومی و مذهبی، رعایت اصل رسانگی و همنوایی موسیقیایی و انجام مطالعات توصیفی، میسر خواهد بود.
نظر شما