پس از ناتوانی نیروهای ژنرال "حفتر" در تصرف طرابلس ، برخی سازمان های بین المللی اعلام کردند ترکیه برای تقویت دولت وفاق ملی در عملیات بازپس گیری شهر "سرت" ، کانون منابع نفتی لیبی ، بیش از ۱۰ هزار مزدور به این کشور گسیل کرده است.
از نگاه استراتژیک و با توجه به آرایش قدرتهای حاضر در لیبی و توان نظامی و اقتصادی هر یک از آنها به راحتی می توان نتیجه گرفت که بحران لیبی نمی تواند یک پیروز قطعی داشته باشد. به بیان دیگر نمی توان انتظار داشت که حداقل در آینده نزدیک یک دولت مقتدر و فراگیر در طرابلس مستقر شود.
به گفته این منابع مجموع مزدورانی که توسط ترکیه به لیبی اعزام شده اند حدود ۱۷ هزار تن برآورد می شود.
این در حالی است که بیش از ۱۴۰۰ مزدور گروه "واگنر" که از سوی مسکو حمایت می شوند با ۱۴ فروند جنگنده میگ ۲۹ و سوخود ۲۴ در پایگاه هوایی "الجفره" مستقر شده اند تا از تصرف این منطقه و بویژه شهر "سرت" توسط نیروهای دولت وفاق ملی ممانعت کنند و این علاوه بر مزدورانی است که توسط امارات و عربستان از کشورهای سودان و... به طرفداری از نیروهای "حفتر" در لیبی بسر می برند.
لیبی از زمان سرنگونی «معمر قذافی» دیکتاتور سابق این کشور در سال ۲۰۱۱ به دو دولت موازی در شرق و غرب تقسیم شد. «دولت وفاق ملی» به ریاست «فایز السراج» در طرابلس (غرب لیبی) مستقر است که در جهان و سازمان ملل به رسمیت شناخته شده و دیگری دولت «طُبرُق» در شرق لیبی که «خلیفه حفتر» ژنرال بازنشسته ارتش این کشور کنترل امور را در آن منطقه در دست گرفته است.
امارات، عربستان، مصر، فرانسه،یونان و روسیه از ارتش حفتر و دولت شرق لیبی حمایت میکنند؛ در حالی که ترکیه، قطر، الجزایر، ایتالیا و اتحادیه اروپا حامی دولت السراج هستند که در غرب این کشور مستقر و از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده است.
علاوه بر روسیه، عربستان سعودی ، امارات و قطر ، حضور فرانسه ، ترکیه، ایتالیا و یونان که از اعضای سازمان پیمان آتلانیتک شمالی (ناتو) هستند در صحنه جنگ نیابتی لیبی نه تنها نشان دهنده اهمیت راهبردی لیبی برای این کشورها و پیچیدگی شرایط حاکم بر لیبی است بلکه بیانگر رویارویی بی سابقه و یا حداقل کم سابقه اعضای ناتو در هفت دهه گذشته محسوب می شود.
نیروهای ژنرال "حفتر" پس از ۱۴ ماه تلاش نتوانستند طرابلس پایتخت لیبی را تصرف کنند و نیروهای دولت وفاق ملی با پشتیبانی و کمک نیروهای ترکیه ضمن دفع حملات نیروهای "حفتر" موفق شدند برخی نقاط استراتژیک از جمله پایگاه هوایی "الوطیه" و "ترحونه" را به تصرف خود درآورند و پس از آن بسوی تصرف شهر "سرت" کانون منابع نفتی لیبی حرکت کنند.
این اقدام دولت وفاق ملی با واکنش شدید حامیان ژنرال "حفتر" مواجه شد تا جایی که "السیسی" رییس جمهوری مصر آشکارا تهدید به مداخله نظامی در لیبی کرد.
این در حالی است که نیروهای ژنرال حفتر اخیرا اعلام کردند سامانههای دفاع موشکی برای مقابله با حملات احتمالی ترکیه و نیروهای دولت وفاق ملی در شهرهای سرت و الجفره مستقر کرده اند.
فرج المهدوی رئیس ستاد نیروهای دریایی ارتش وابسته به حفتر اعلام کرد که نیروهای آنها اکنون قدرت نابودی هر کشتی را حتی در فاصله ۱۰۰ کیلومتری از ساحل لیبی دارند.
وی تصریح کرد که مهمترین هدف از استقرار این سامانههای دفاعی، غرق کردن یگانهای دریایی ترکیه است.
احمد المسماری سخنگوی رسمی نیروهای ارتش حفتر نیز پیشتر اعلام کرده بود که محورهای سرت و الجفره با انواع سلاح، رادار و پدافند هوایی تقویت شده است.
گفته می شود اکثر این سلاحها از روسیه به دست نیروهای ژنرال حفتر رسیده است.
اعزام مزدور و ارسال تسلیحات پیشرفته به لیبی که توسط کشورهای حامی طرفهای درگیر صورت می گیرد در حالی است که براساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ، لیبی تحت تحریم تسلیحاتی است تا به این ترتیب از گسترش دامنه جنگ در این کشور ممانعت بعمل آید! ولی نه تنها هیچیک از حامیان طرفهای درگیر در لیبی این قطعنامه را رعایت نمی کنند ،بلکه برخی اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل نیز که به این قطعنامه رای داده اند از اجرای آن سرباز می زنند.
استفاده از واژه "شورشیان" در مطلب منتشر شده از سوی گاردین اعترافی آشکار به این مطلب است که آنچه در لیبی اتفاق افتاد نه تنها حاصل یک انقلاب مردمی نبود بلکه مداخله نظامی آشکار از سوی کشورهای غربی برای تسلط بر لیبی بود که با دست گروهی شوروشی و مزدور و با پشتیبانی هوایی نیروهای ناتو انجام شد.
حضور کشورهای مختلف منطقه مدیترانه و فرامدیترانه در صحنه جنگ نیابتی لیبی بوضوح از پیچیدگی بحران لیبی حکایت می کند.
علاوه بر روسیه، عربستان سعودی ، امارات و قطر ، حضور فرانسه ، ترکیه، ایتالیا و یونان که از اعضای سازمان پیمان آتلانیتک شمالی (ناتو) هستند در صحنه جنگ نیابتی لیبی نه تنها نشان دهنده اهمیت راهبردی لیبی برای این کشورها و پیچیدگی شرایط حاکم بر لیبی است بلکه بیانگر رویارویی بی سابقه و یا حداقل کم سابقه اعضای ناتو در هفت دهه گذشته محسوب می شود.
ترکیه و ایتالیا از دولت وفاق ملی و فرانسه و یونان از نیروهای ژنرال "حفتر" پشتیبانی می کنند ؛ چنین رویارویی بین اعضای ناتو بی سابقه بوده است و این می تواند آغاز انشقاق در بزرگترین و قدیمی ترین پیمان نظامی جهان تلقی شود و یا شاید یک بازی برای تغییر مناسبات حاکم بر حوزه مدیترانه و بویژه کشور لیبی است.
روزنامه انگلیسی گاردین چندی پیش و با اشاره به بحران لیبی نوشت: هنگامی که "شورشیان" و "جنگنده های ناتو " اوت ۲۰۱۱ طرابلس پایتخت لیبی را هدف حملات خود قرار داده بودند، قذافی در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: تمامی این حوادث توطئه ای برای کنترل مراکز نفتی لیبی و مقدمه استعمار مجدد لیبی است. قذافی دو ماه پس از این سخنرانی سرنگون شد.
این گفته قذافی گرچه بعد از نزدیک به یک دهه نابسامانی در لیبی به واقعیت نزدیک شده است ولی اعتراف نشریه انگلیسی گاردین از نکته مهمتری نیز حکایت دارد.
استفاده از واژه "شورشیان" در مطلب منتشر شده از سوی گاردین اعترافی آشکار به این مطلب است که آنچه در لیبی اتفاق افتاد نه تنها حاصل یک انقلاب مردمی نبود بلکه مداخله نظامی آشکار از سوی کشورهای غربی برای تسلط بر لیبی بود که با دست گروهی شوروشی و مزدور و با پشتیبانی هوایی نیروهای ناتو انجام شد.
اینک این سوال مطرح است که پس از یک دهه چه رویدادی حادث شده که نیروهای ناتو در لیبی در برابر یکدیگر قرار گرفته اند؟
ترکیه و ایتالیا از دولت وفاق ملی و فرانسه و یونان از نیروهای ژنرال "حفتر" پشتیبانی می کنند ؛ چنین رویارویی بین اعضای ناتو بی سابقه بوده است و این می تواند آغاز انشقاق در بزرگترین و قدیمی ترین پیمان نظامی جهان تلقی شود و یا شاید یک بازی برای تغییر مناسبات حاکم بر حوزه مدیترانه و بویژه کشور لیبی است.
از نگاه استراتژیک و با توجه به آرایش قدرتهای حاضر در لیبی و توان نظامی و اقتصادی هر یک از آنها به راحتی می توان نتیجه گرفت که بحران لیبی نمی تواند یک پیروز قطعی داشته باشد. به بیان دیگر نمی توان انتظار داشت که حداقل در آینده نزدیک یک دولت مقتدر و فراگیر در طرابلس مستقر شود.
براین اساس تمامی رویارویی ها در لیبی را می توان مقدمه تجزیه این کشور از سوی کشورهای غربی دانست که با همکاری برخی کشورهای آفریقایی و کشورهای غرب خاورمیانه در حال انجام است.
نظر شما